* کیهان
روزنامه کیهان دریادداشت روز خود با عنوان "منتظر سنگ نباشید نارگیل بیندازید !"به قلم حسین شریعتمداری آورده است:
1- نارگیل، یکی از میوه های بسیار مفید و صدالبته، بسیار گرانقیمت است. در گرانی قیمت نارگیل عوامل و علت های متعددی نقش دارند که یکی از اصلی ترین آنها، سخت و دشوار بودن دسترسی به این میوه و چیدن آن است. درخت نارگیل، ساقه ای بلند- مثل نخل خرما- دارد و در مناطق گرمسیر روی خط استوا می روید. روی درخت های نارگیل همواره تعداد زیادی میمون حضور دارند و نسبت به این میوه و حفظ آن برای تغذیه خود، تعصب می ورزند، حالا می توان حدس زد که دسترسی به نارگیل و چیدن این میوه تا چه اندازه سخت و دشوار است. اما، انسان با هوش برای غلبه بر این دشواری راه حل زیرکانه ای یافته است. آدمها برای دسترسی به نارگیل ها، سنگ یا جسم سخت دیگری شبیه آن را به سمت میمون ها پرتاب می کنند و میمون ها برای مقابله و دفاع از خود نارگیل ها را یکی پس از دیگری از درخت چیده و به سوی انسان ها پرتاب می کنند! حیوانات زبان بسته به خیال خود در حال جنگ با انسان ها هستند!... البته میمون ها، حیوانات کم هوشی نیستند ولی نهایتاً در زیرمجموعه حیوانات جای دارند و در مقایسه با انسان، چه عرض شود!!
2- «در گزارش های دریافتی از تهران فضای انتخابات پارلمانی روز جمعه سرد و بی روح ارزیابی شده است- سی ان.ان»! «روز دوم مارس- 12 اسفند- رژیم اسلامی ایران سردترین انتخابات پارلمانی در تاریخ 33 ساله خود را تجربه می کند- آسوشیتدپرس»! «انتخابات ریاست جمهوری ژوئن 2009- خرداد 88- مردم ایران را نسبت به برگزاری انتخابات آزاد و بدون تقلب بدبین کرده است و این بدبینی و سوءظن را با خودداری از شرکت در انتخابات پارلمانی در دوم مارس نشان خواهند داد- دویچه وله»! «در حالی که تلویزیون ایران و روزنامه کیهان تلاش می کنند مردم را به پای صندوق های رای دعوت کنند، مردم بی اعتنا به انتخابات، به خریدهای سنتی برای عید باستانی ایرانیان مشغولند و تمایلی برای شرکت در انتخابات از خود نشان نمی دهند- یورو نیوز»! «ایرانیان از تحریم ها و دخالت رهبران خود در آشوب های منطقه خسته شده اند و قصد دارند با بی اعتنایی به انتخابات پارلمانی، نارضایتی خود را به جهانیان اعلام کنند- بی بی سی»! «اعتراضات خیابانی با سرکوب روبرو شده است ولی خانه نشینی و شرکت نکردن در انتخابات هزینه ای ندارد و مردم قصد دارند ظرفیت خود در مخالفت با رژیم دینی حاکم بر ایران را که در خیابان ها سرکوب شده از راه بی اعتنایی به انتخابات مجلس به نمایش بگذارند- VOA»! «مسئولان جمهوری اسلامی اثربخشی تحریم ها را انکار می کنند ولی روز دوم مارس- 12 اسفند- برگزاری سرد و خاموش انتخابات بلوف مسئولان رژیم در بی اثر بودن تحریم ها را فاش می کند- واشنگتن پست»! «تحریم انتخابات پارلمانی ایران از سوی خاتمی اقدامی هوشمندانه است و خودداری مردم از شرکت در انتخابات نشان می دهد که خاتمی همچنان از محبوبیت در میان مردم برخوردار است. شبکه تلویزیونی فرانس 24» ! « فردا در سراسر دنیا، مردم شاهد تاثیر تحریم های فلج کننده بین المللی علیه حکومت اسلامی ایران خواهند بود- جروزالم پست»!... و انبوهی از تحلیل ها، تفسیرها و گزارش های خبری مشابه که تا آخرین ساعات پنج شنبه شب 11 اسفند- چند ساعت قبل از شروع انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی- از سوی رسانه های غربی و برخی شبکه های خبری منطقه با آب و تاب منتشر می شد.
3- صبح روز جمعه 12 اسفندماه در حالی که فقط 2 ساعت از آغاز رأی گیری گذشته بود، شبکه تلویزیونی فاکس نیوز- وابسته به پنتاگون- در خبری کوتاه اعلام کرد؛ «حضور مردم تهران در پای صندوق های رأی بیشتر از اندازه ای است که انتظار می رفت» و بلافاصله گفت «هنوز نمی توان دراین باره قضاوت نهایی کرد زیرا بعید نیست که خانواده نظامیان و کارمندان دولت را برای نمایش حضور به صحنه آورده باشند»! فاکس نیوز در ساعت یک و 45 دقیقه بعدازظهر جمعه به وقت تهران، اعتراف کرد که «حضور مردم در پای صندوق های رأی متراکم و چشمگیر است» و در مصاحبه غیرحضوری و تصویری-SKYPE- با «تاکر کارلسان» کارشناس سیاسی خود از وی پرسید؛ «آیا شرکت قابل ملاحظه مردم ایران در انتخابات پارلمانی غیرمنتظره به نظر نمی رسد؟ و آیا این حضور چشمگیر نشانه بی اثر بودن تحریم ها نیست»؟ و تاکر کارلسان که چند ساعت قبل در برنامه تلویزیونی زنده فاکس نیوز با عنوان «چشم قرمز- RED EYE» تحریم های آمریکا و اتحادیه اروپا را ناکافی دانسته و گفته بود «ایران سزاوار نابودی است»! ابتدا تلاش کرد در میزان شرکت مردم در انتخابات ابراز تردید کند ولی در مقابل چندتصویر ارسال شده گفت: «باید اعتراف کنم که تحریم ها بی اثر بوده است». همین جا باید گفت؛ برخلاف ادعای فاکس نیوز، تحریم ها بی اثر نبوده بلکه اثر معکوس داشته و به قول اوباما، هزینه تحریم های نفتی ایران به مردم آمریکا تحمیل شده است و باز باید گفت؛ به اعتراف فاکس نیوز- بخوانید پنتاگون- فعالیت هسته ای ایران فقط بهانه تحریم بوده و تحریم ها برای اثرگذاری در انتخابات تصویب شده بود که از این نگاه نیز تحریم ها بی اثر نبوده بلکه فقط یک جا به جایی صورت گرفته و به نوشته نیویورکر -27 ژانویه 2012- به جای انتخابات ایران، انتخابات اوباما را تحت تاثیر قرار داده و با افزایش پرشتاب بهای بنزین و افزایش قیمت کالاهای مرتبط با آن، مردم آمریکا را از مدیریت باراک اوباما عصبانی کرده و انتخاب دوباره او را با تردید جدی روبرو کرده است. هو کردن سارکوزی و پرتاب تخم مرغ گندیده به سوی او در فرانسه، اعتراض مردم اسپانیا به افزایش بهای سوخت، افزایش هزینه و قیمت خدمات ترابری در ایتالیا، انگلیس و چند کشور اروپایی دیگر که اعتصاب های فلج کننده سراسری را در پی داشته است نیز، از جمله آثار تحریم نفتی ایران است! که شرح آن به درازا می کشد.
بعدازظهر روز جمعه، شبکه تلویزیونی سی.ان.ان که نمی توانست حضور متراکم مردم در انتخابات مجلس نهم را انکار کند، اعتراف کرد؛ «شرکت گسترده مردم ایران در انتخابات پارلمانی امروز نشان می دهد که مردم به جمهوری اسلامی علاقمند هستند» و شبکه تلویزیونی یورونیوز پیش بینی تحلیل گران و کارشناسان اروپایی و آمریکایی را زیر سوال برده و گفت «به نظر می رسد آنها، به جای تحلیل رویدادها و پیش بینی حوادثی که در پیش است، آرزوهای خود را به خبر و گزارش تبدیل می کنند»! روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز در شماره دیروز -شنبه- خود نوشت «میلیون ها ایرانی روز جمعه با وجود تحریم های اقتصادی غرب و تحریم انتخابات از سوی گروهها و شخصیت های مخالف رژیم در انتخابات پارلمانی شرکت کردند» و به اظهارنظر یک جوان شرکت کننده در انتخابات اشاره کرد که گفته بود «من به دعوت رهبرم آمده ام تا به آمریکا و اسرائیل نشان بدهم که ایرانی ها از نظام اسلامی خود دفاع می کنند». خبرگزاری فرانسه در گزارشی از تهران نوشت «حضور میلیون ها ایرانی در پای صندوق های رأی که در بسیاری از مراکز با تراکم و صف های طولانی همراه بود، ناظران بین المللی را شوکه کرده است». تلویزیون قطر با اشاره به تحریم انتخابات از سوی خاتمی و سایر گروههای اپوزیسیون اعلام کرد «شرکت گسترده مردم نشان داد که خاتمی و گروههای اپوزیسیون پایگاهی در میان مردم ندارند» و ساعتی بعد با پخش خبر شرکت خاتمی در انتخابات گفت؛ «رفتار خاتمی مخالفان ایران را با شوک گیج کننده ای روبرو کرده است». آلن جونز خبرنگار شبکه تلویزیونی سوئد گفت «میان آنچه ما در غرب علیه ایران می نویسیم و می گوئیم با واقعیت های این کشور فاصله ای پر نشدنی دیده می شود». شبکه انگلیسی زبان الجزیره در گزارشی از مبدا تهران گفت؛ «مردم آمده اند تا اقتدار جمهوری اسلامی را به رخ جهانیان بکشند»... و باز هم انبوهی از نمونه های مشابه دیگر که فهرست آن نیز مثنوی هفتادمن کاغذ است.
4- خانم «کاندولیزا رایس»، وزیر امور خارجه دولت بوش که برای تشریح علت ناکامی آمریکا در چالش با جمهوری اسلامی ایران به کمیسیون سیاست خارجی سنا رفته بود، با لحنی آمیخته به مزاح- که به گفته سناتور «جو بایدن» در همان جلسه، چندان هم شوخی نبود- گفته بود؛ «ما شناخت زیادی از اسلام ایران و نقش رهبری دینی آن نداریم و تنها چیزی که بدون تردید درباره مردم ایران می دانیم این است که درباره آنها چیزی نمی دانیم» و آقای «رابرت گیتس» رئیس کنونی سازمان «سیا» و وزیر دفاع - بخوانید وزیر جنگ- سابق آمریکا نیز در یک کنفرانس خبری در منطقه حفاظت شده «الخضراء» بغداد، درباره علت ناکامی آمریکا در لابی با ایران گفته بود؛ «مشکل ما با ایران آن است که از ما هیچ چیزی نمی خواهد و کسی که به ما احتیاج ندارد و از ما امتیازی نمی خواهد، امتیازی هم نمی دهد» و این سخن خانم رایس نیز شنیدنی است که در ادامه اظهارات «رابرت گیتس» و با تائید نظر وی می گوید «امروزه ایران به یک قدرت در منطقه تبدیل شده و در وسط خاورمیانه ایستاده و از آمریکا باج می خواهد»!
5- چند روز پیش -چهارشنبه 10 اسفند- حضرت آقا در دیدار پرشور مردم با ایشان فرمودند؛ « جبهه استکبار همه تیرهای خود را بر ضد ملت ایران خرج کرده و به تیرهای آخر رسیده است». نگاهی گذرا به تهدیدهای این روزها علیه ایران اسلامی از نکته درخورتوجهی حکایت می کند و آن، این که آمریکا و متحدانش به قول سیاستمداران کهنه کار، تهدیدهای خود علیه ایران را «زیر سقف» نگاه می دارند. چرا که اگر تهدید را به «سقف» برسانند، حرکت بعدی، آخرین حرکت -مثلا حمله نظامی- خواهد بود و دشمن به خوبی می داند که توان آن راندارد و از این روی ناچار است «مشت» خود را بسته نگاه دارد. نگارنده بر این باور است که رهبرمعظم انقلاب در خطبه تاریخی نماز جمعه ماه گذشته با استناد به همین نکته ظریف خطاب به آمریکا فرمودند، تهدید به ضرر آمریکاست و جنگ ده برابر بیشتر به ضرر آمریکا خواهد بود(نقل به مضمون) تهدید به ضرر آمریکاست چون وقتی تهدید توخالی باشد، هیمنه و پرستیژ آمریکا را بر باد می دهد و اما، جنگ ده برابر بیشتر به ضرر آمریکاست، زیرا، توان آن را ندارد. حضرت آقا با اشاره به حمایت ایران از حزب الله در جنگ 33 روزه و حمایت از حماس در جنگ 22 روزه، سند محکمی برای اظهارنظر خویش ارائه فرمودند. با این ترجمان که وقتی آمریکا توان مقابله با گروه های تحت حمایت ایران را ندارد، چگونه می تواند با ایران مقتدر پنجه در پنجه افکند.
6- برخی از گزارش های رسما منتشر شده از سوی مراکز مطالعات و بررسی های استراتژیک در آمریکا، انگلیس و اسرائیل نظیر موسسه «آمریکن اینترپرایز»، گزارش اخیر 16 مرکز اطلاعاتی آمریکا- NIE- گزارش 282 صفحه ای مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل- INSS- و ده ها اظهارنظر مقامات رسمی حریف و نیز مراجعه به عملکرد آنها در مقابل جمهوری اسلامی ایران نشان می دهد آنان دریافته اند که نظام جمهوری اسلامی ایران برخاسته از باورهای دینی ملت ایران است، بنابراین طبیعی است که هرگاه این باورها را مورد هجوم بیگانگان ببینند، از ژرفای جان به مقابله با آن برمی خیزند و در این هنگامه ها از رهبر که او را نماینده مراد غایب خود- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- می دانند، به یک اشاره است و از ملت به سر دویدن. پیروزی در انقلاب اسلامی، حضور در جبهه های جنگ تحمیلی، ایستادگی در برابر بمباران و حملات موشکی به مناطق مسکونی، عبور از تحریم ها، غلبه بر فتنه همه جانبه 88، حماسه 9 دی، 22 بهمن و حماسه اخیر یعنی حضور بی نظیر در پای صندوق های رأی و... نمونه هایی از آن است.
و حالا به صدر این نوشته بازمی گردیم و از آمریکا و متحدانش درخواست می کنیم که از تحریم ایران اسلامی و تهدید ملت دریغ نورزند، اصلا منتظر سنگ نباشید، نارگیل بیندازید!
* رسالت
روزنامه رسالت درسرمقاله خود با عنوان "پیامهای رای حماسی ملت"به قلم محمد کاظم انبارلویی آورده است:
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه به هنگام انداختن رای به صندوق فرمودند: "انتخابات برای دوستان و دشمنان پیامهایی دارد. باید دید این پیامها و آموزههای آن چیست و به بازخوانی آن همت گماشت:
1- یک ضلع رقابتهای سیاسی کشور که از مجلس سوم به عنوان یک جریان مقبول و مشروع در رقابتهای سیاسی حضور مییافت، با نافرمانی مدنی و مدیریت شورش اشراف بر جمهوریت نظام در انتخابات گذشته سفره خود را از رقابتهای سیاسی جدا کرد و این جریان میخواست با رانت مداخله بیگانگان در رقابتهای سیاسی داخل به قدرت برسد. لذا کادرهای رسانهای خود را به لندن و واشنگتن و ... فرستاد و میخواست با رای حرام با نبرد نرم دشمن همراهی کند. مردم دست رد بر سینه آنان زدند و به آنان پشت کردند. این عده پس از آنکه از مردم سیلی خوردند گفتمان "آشوب" را در برابر گفتمان "پیشرفت" قرار دادند و نیروهای خود را به خیابانها ریختند. در این اردوکشی خیابانی همه ارزشهای نظام و انقلاب و حتی شعائر الهی عاشورا را مورد تاخت و تاز قرار دادند. مردم روز 9 دی به خیابانها آمدند و این بساط ننگین را جمع کردند. این جریان با قهر با نظام و انقلاب و با تحریم انتخابات فکر میکرد میتواند به جمهوریت نظام آسیب بزند و آخرین ضربه خود را وارد کند اما دیدند در همین کار هم شکست خوردند. محاسبات آنها از اول غلط بود. سیاست باجخواهی آنها جواب نداد و امروز ننگینترین و شرمآورترین روزهای حیات سیاسی خود را میگذرانند. انتخاب نهم با مشارکت 65 درصدی یک رکورد کمسابقه در 30 انتخابات در سه دهه گذشته بود. آنها فکر میکردند اگر نیایند مردم هم نمیآیند. تحلیل آنها از عدم حضور مردم غلط بود.
در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی که همه جریانها و گروههای سیاسی حتی منافقین و جبهه ملی و ... هم شرکت کرده بودند 14/52 درصد مشارکت داشتیم. با آنکه در دومین دوره انتخابات مجلس بسیاری از گروهها حذف شدند و منافقین، کفار و ملحدین شروع به سمپاشی کردند، مشارکت مردم به 24/64 درصد رسید بنابراین اگر آنها یک تحلیل ریاضی درست از فلسفه مشارکت مردم داشتند، از سیاست "تحریم" به عنوان یک حربه سیاسی استفاده نمیکردند.
اولین پیام مشارکت گسترده و حداکثری مردم به اهل فتنه این بود که اینطور نیست اگر شما نیایید تنور انتخابات سرد شود. شرط مردم برای صیانت از جمهوریت نظام حضور اهل فتنه در رقابتهای سیاسی نیست.
مجمع روحانیون مبارز و برخی گروههای اصلاحطلب به دلیل بیمهری به رای ملت و انتخابات در انتخابات نهم برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شدند و این حذف به دست خود آنان صورت پذیرفت.
با آنکه امام امت (ره) در وصیتنامه خود سفارش به شرکت در انتخابات فرمودند و با آنکه مراجع عظام تقلید شرکت را واجب میدانستند این جماعت با بیاعتنایی به امام و مراجع راهی برای بازگشت به صحنه سیاسی برای خود باقی نگذاشتند. آنها به همین اکتفا نکردند بلکه با همصدایی با دشمن بر طبل تحریم کوبیدند اما ملت به آنها پشت کرد و نشان داد قطار حرکت انقلاب منتظرکسی برای رسیدن به مقاصد الهی خود نمیماند.
2- رای ملت در 12 بهمن نشان داد فقط یک قرائت از امام و انقلاب را مردم پذیرا هستند و آن هم قرائت مقام معظم رهبری در جایگاه ولایت فقیه است. هر قرائتی که بخواهد از این قرائت اصلی فاصله بگیرد مورد قبول مردم نیست. فهم مردم از مسائل کشور و مسائل منطقه و جهان درست منطبق بر فهم رهبری معظم انقلاب و بالعکس است. امت به همان میاندیشد که امام میاندیشد و امام همان را فهم میکند که امت میفهمد. این در تاریخ اسلام شاید بیسابقه یا کم سابقه باشد. رمز مانایی انقلاب طی 33 سال گذشته همین بوده است. برخی که از این صراط مستقیم باز میمانند برای این است که نمیخواهند منطق امام و امت را بپذیرند و به دام کسانی میافتند که حس خود "ولی بینی" را در آنان تقویت میکنند و این خود ولی بینی انسان را وارد ولایت طاغوت و فاصله گرفتن از ولایت الله میکند.
ملت بصیر و آگاه ایران به خوبی میدانستند که هر رای آنها در صندوق رای به اندازه یک موشک کروز آماده شلیک به ناوگان آمریکا در خلیجفارس ارزش دارد. مردم هوشمند ایران میدانستند هر رای آنها به صندوق رای و صفوف فشرده آنها در مراکز رایگیری به اندازه یک موشک زمین به هوا برای نشانه رفتن حمله هواپیماهای دشمن میارزد.
آمریکا و ناتو برای تفریحات نظامی دور تا دور ایران خیمه نزدهاند. آنها برای جنگ آمدهاند و منتظرند ببینند بین نظام و مردم فاصله بیفتد بعد در این فاصله ضربه خود را هم به مردم و هم به نظام بزنند. این همه هزینه برای تبلیغ و ترویج برای تحریم انتخابات در ایران برای چه بود؟ چه اهداف شومی را دنبال میکرد؟ مردم به این اهداف واقف هستند و لذا خود را در میدان بدر و خیبر دیدند و به میدان آمدند. حفظ این آمادگی و روحیه بستگی به فهم دقیق نخبگان جامعه از موقعیت حساس و خطیر کشور در اوضاع سیاسی منطقه و جهان دارد.
لحظهای غفلت باعث میشود هر نخبهای گرفتار جنگ نرم دشمن شود و از گردونه مبارزه با آمریکا باز بماند.
3- مردم به مسلمانان منطقه پیام دادند که الگوی مردمسالاری دینی در ایران کارآمد و موفق است. راه مبارزه با استبداد و استعمار خارجی و جلوگیری از باز تولید قدرت غرب در نظامهای پوسیده عربی مردمسالاری دینی است. مردم باید پای انقلاب و نظام و اسلام بایستند و از آن دفاع کنند و الا دستاوردهای انقلاب مورد غارت ناتو و آمریکا قرار میگیرد.
مردم ایران پیام دادند که باید کسانی را انتخاب کنند که به انقلاب و اسلام پایبند باشند والا سرویسهای جاسوسی منتخبین را میبرند تا به انقلاب از پشت خنجر بزنند.
مردم ایران به مسلمانان جهان این پیام را دادند که میشود بدون آمریکا و اروپا زندگی شرافتمندانهای داشت و کشور را به سمت پیشرفت و خدمت و عدالت هدایت کرد. این زندگی شرافتمندانه در سایه انتخابات آزاد، سالم و رقابتی بدون مداخله بیگانگان به دست میآید.
*آفرینش
روزنامه آفرینش درسرمقاله خود با عنوان "اینترنت پرسرعت نخواستیم!"به قلم حمیدرضا عسگری آورده است:
آنقدر از لزوم اینترنت پرسرعت در رشد و توسعه همه جانبه کشور، در قالب "سرمقاله" و "نکته" گفتیم و نوشتیم که این موضوع به سوژه ای تکراری برایمان تبدیل شد و اینکه باز تاکید کنیم که کره پرسرعت ترین اینترنت وایرانگران ترین اینترنت را درجهان دارند، دردی را دوا نمی کند.
اما واقعاً نمی توان از نقش غیرقابل انکار اینترنت در زندگی روزمره کنونی گذشت و آن را با سوژه هایی همچون سکه، دلار و تورم و ... مقایسه کرد.
صحبت از موتور محرک علم و فناوری است. از قیمت ارز و طلا یا گرانی گوشت و مرغ حرف نمی زنیم که پای مافیاهای مختلف و دست های پشت پرده وسط بیاید. گلایه قشردانشجویی است که نمی تواند چند برگ جزوه یا فرمهای ثبت نام را از دانشگاه خود دانلود کند. گلایه ی مردم منتظر نشسته در صف بانک هایی است که به دلیل قطع اینترنت باید مدت زیادی از وقت خود را صرف یک انتقال وجه ناچیز نمایند.
گلایه از جانب جامعه علمی کشوراست که چند روز نتوانند ایمیل های خود را چک کنند و به مبادله اطلاعات بپردازند. گلایه از جانب فعالین اقتصادی است که نمی توانند با سرعت اسفناک اینترنت یک سایت تجاری در اروپا را بازکنند و از اطلاعات اقتصادی روز دنیا باخبر شوند و ... گلایه از جانب یک ملتی است که از دیدن جایگاه کشورش در رده بندی سرعت اینترنت در جهان خجالت میکشد و افسوس نداشته ها را می خورند. این قضیه بی احترامی به شأن کشورهای همسایه تلقی نگردد، اما احساس جالبی نیست که کشور افغانستان 8 رتبه، عراق 10 رتبه و مغولستان 120 رتبه بالاتر از ما در میانگین دسترسی به اینترنت پرسرعت قرار بگیرند!
چرا مسولان واکنشی به این همه درخواست و انتقاد را نمی دهند؟ این حق کاربری است که هزینه اینترنت پرسرعت را پرداخت کرده و حتی به اندازه یک دهم از سرعت واقعی بهره نبرده، تا بداند علت این همه معضل در اینترنت کشور چیست. پاره شدن کابل های اینترنت در خلیج فارس و ارتقای پورت های اینترنت توسط مخابرات و دلایلی از این قبیل، اعتماد مردم را نسبت به اقدامات مسولین امر از بین برده و به سوژه های طنز در فضای مجازی تبدیل شده است.اینکه با این همه قطعی و کاستی در سرعت اینترنت مسولان مربوطه با اظهارنظرات غیر کارشناسی و مبهم از زیر بار انتقادات و انتظارات شانه خالی می کنند، اوج اهانت به مصرف کنندگان اینترنت می باشد.
تکرار مکررات است اما باز هم اشاره می کنیم شاید مورد توجه قرار گیرد:
درحال حاضر کشورمان در کمرکش راه توسعه و پیشرفت در عرصه جهانی قرار گرفته است. نمی توان انتظار داشت علم و فناوری در کشور رشد کند اما ملزومات آن رشد نکند و هرروز از کیفیت آن کاسته شود. چرا باید دانشمند و محقق ما نتواند به صورت مجازی در ویدئوکنفرانس های علمی شرکت کند، چرا این فرصت را فراهم نمی کنیم تا استعدادهای این جوانان در تبادل با تئوری های علمی روز دنیا متبلور شود، چرا طعم شیرین دولت مجازی و سهولت انجام بورکراسی اداری را به مردم نمی چشانیم و هزار هزار چرای دیگر. این حق مردم است تا از امکاناتی که به صورت خیلی ساده در سراسر جهان عرضه می شود بهره ببرند و زندگی مدرن را تجربه کنند.
* مردم سالاری
روزنامه مردم سالاری درسرمقاله خود با عنوان "تصمیم جاعانه"به قلم حمیدرضا شکوهی آورده است:
خبرسازترین رویداد نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلا می در روز جمعه علا وه بر شکست برخی چهره های مشهور اصلا ح طلب، حضور سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق در پای صندوق رای بود؛ خبری که بازتاب گسترده ای در رسانه های خبری داشت و این بازتاب به دو گونه بود. همانگونه که پیش بینی می شد رسانه های اصولگرا از حضور خاتمی در پای صندوق رای، استقبال کردند و آن را پاسخی به تحریم کنندگان انتخابات ارزیابی کردند و حامیان تحریم انتخابات نیز به شدت علیه خاتمی موضع گیری کرده و او را مورد انتقاد، نکوهش و حتی ناسزا قرار دادند. اما آیا واکنش هایی که حامیان تحریم انتخابات برضد خاتمی نشان دادند منصفانه بود؟
ابتدا ذکر این نکته را ضروری می دانم که هر کس حق دارد در انتخابات شرکت کند یا شرکت نکند و همانگونه که شرکت در انتخابات می تواند تکلیف باشد، حق افراد هم هست. اما اینجا بحث برسرنکوهش افراد به دلیل استفاده از این حق خود است. من هیچگاه سعی نداشتم به حامیان تحریم انتخابات پاسخ بدهم یا با آنها به چالش بپردازم، چرا که شرکت در انتخابات را حقی می دانم که برخی شاید نخواهند در برخی مقاطع از آن استفاده کنند اما تخریب فردی را به دلیل آنکه خواسته از این حق طبیعی و بدیهی خود استفاده کند نمی توانم بپذیرم; به ویژه اگر این تخریب برضد فردی همچون سید محمد خاتمی صورت گیرد که 8 سال رئیس جمهور این کشور بوده و نمی توانیم او را متهم کنیم که اصول سیاست را نمی داند.
البته من همیشه به دلیل نوع سیاست ورزی خاتمی به او انتقاد داشته ام و همواره او را در قامت فردی اندیشمند، موفق تر از خاتمی سیاستمدار می دانستم و می دانم; اما چگونه می توان باور کرد که فردی با سابقه خاتمی که در کشوری همچون ایران با پیچ و خمهای خاص سیاسی 8 سال رئیس جمهور بوده، آنقدر با سیاست بیگانه است که ناگهان تصمیم گرفته برود رای بدهد؟قطعا اینطور نیست. به این نکته باید توجه کرد که اگر چه خاتمی شروطی را برای حضور در انتخابات مطرح کرده بود، اما این شروط، صرفا برای مشارکت موثر در انتخابات توسط اصلا ح طلبان و ارایه فهرست انتخاباتی از سوی جریان اصلا حات بود و خاتمی هیچگاه نگفته بود که او یا اصلاح طلبان انتخابات را تحریم می کنند؛ کمااینکه سایر اصلا ح طلبان داخل کشور نیز هرگز سخن از تحریم به میان نیاورده بودند و تنها برخی گروه ها اعلا م کرده بودند فهرست انتخاباتی ارایه نمی دهند. به همین دلیل رای دادن خاتمی، آنقدر هم شگفت انگیز نبوده چرا که باید بین مشارکت در انتخابات از طریق ارایه فهرست انتخاباتی و مشارکت در انتخابات از طریق رای دادن تفکیک قائل شد. اما مهمتر از این موضوع، دلیل حضور خاتمی در انتخابات است.
اگرچه خاتمی، خود باید دلیل این حضور را اعلا م کند اما به نظر من، مخالفان حضور خاتمی، کمی عجله کرده اند. تاثیرات حضور خاتمی در انتخابات مجلس نهم، در هفته ها و ماه های آینده مشخص خواهد شد و آن وقت است که شاید برخی از موضع گیری زودهنگام و قضاوت شتاب زده خود در مورد اقدام خاتمی عقب نشینی کنند. نقطه اختلا ف اصلاح طلبان طرفدار تداوم فعالیت سیاسی در چارچوب های فعلی و از جمله شرکت در انتخابات، با آن دسته از گروه هایی که ساز تحریم را کوک می کنند در این نکته است که اصلاح طلبان حامی شرکت در انتخابات، قصد دارند در چارچوب های فعلی به فعالیت های سیاسی خود ادامه دهند و همچنان مسیر اصلاح را در همین چارچوب، اگرچه ناهموار، اما قابل تردد می دانند، اما گروه دوم اعتقاد دارند امیدی به اصلاح در چارچوب های کنونی وجود ندارد.
سید محمد خاتمی با حضور در انتخابات نه تنها نشان داد که با گروه اول هم عقیده است و همچنان فعالیت سیاسی در چارچوب های کنونی را امکانپذیر می داند، بلکه مسیر را برای فعالیت های سیاسی آتی اصلا ح طلبان در این چارچوب هموارتر ساخت تا اصلا ح طلبان همچنان به حیات خود در عرصه سیاسی کشور، اگر چه کم رنگ و کم رمق، ادامه دهند. به اعتقاد من ناکامی برخی از چهره های مطرح اصلا ح طلب در انتخابات مجلس نهم، ارزش این اقدام خاتمی را افزایش می دهد چرا که ناکامی برخی از چهره های مشهور اصلا ح طلب، می توانست عرصه را برای حضور سیاسی اصلا ح طلبان، بازهم کمرنگ تر کند که حضور موثر خاتمی باعث شد امید اصلا ح طلبان به فعالیت در چارچوب نظام سیاسی فعلی کشور همچنان زنده بماند. شاید خاتمی هیچ امتیازی از حاکمیت نگرفته باشد، اما حضور او در انتخابات، حاوی امتیازاتی خواهد بود که در دراز مدت با تداوم فعالیت های سیاسی آنها از طرف مردم عایدشان خواهد شد. من فکر می کنم خاتمی مثل همیشه نقش سنگ زیرین آسیاب را ایفا کرد و انتقادها را به جان خرید تا مشی اصلا ح طلبی، ولوکم رنگ، بازهم تداوم داشته باشد. اگر چه اعتقاد دارم انتخابات در کشور ما با استانداردهای مورد نیاز فاصله دارد و انتخابات مجلس نهم نیز می توانست بسیار پرشورتر و رقابتی تر باشد، اما انتقادهای حامیان تحریم به خاتمی را درک نمی کنم چرا که آنها هیچ آلترناتیوی برای عدم مشارکت در انتخابات ارائه نداده اند و هیچگاه نگفته اند اگر راه اصلا ح از صندوق های رای نمی گذرد، از چه راهی می توان شرایط کشور را بهبود بخشید؟ برخلا ف حامیان تحریم، اگر من انتقادی به خاتمی دارم این است که چرا او دیر تصمیم به مشارکت در انتخابات گرفت. اگر خاتمی از چند هفته قبل به محوری، نه لزوما برای فهرست انتخاباتی اصلا ح طلبان، بلکه حتی برای دلگرمی اصلا ح طلبان و حامیانشان برای حضور در انتخابات تبدیل می شد، قطعا اصلا ح طلبان با همین کاندیداهای اندک خود، موفقیت بیشتری کسب می کردند و حتی حضور یک نماینده اصلا ح طلب بیشتر در مجلس، به سود جناح اصلا حات و جریان منتقد وضع موجود است. در مجموع، اگر چه رای دادن خاتمی در انتخابات روز جمعه، هیچ فایده ای به حال او نداشت و مشهورترین چهره های اصلا ح طلب هم در این انتخابات از ورود به مجلس بازماندند، اما به نظر من، شجاعت خاتمی و کاندیداهای اصلا ح طلب این دوره از انتخابات مجلس- چه کاندیداهای پیروز، چه کاندیداهای شکست خورده- که در مقابل این هجمه ها، از جناح راست گرفته تا حامیان تحریم، ایستادند تا نشان دهند اصلا حات هنوز زنده است و جریان اصلا ح طلب می خواهد علی رغم تمام محدودیت ها، در فضای سیاسی کشور نقش فعال و پرثمری ایفا کند، اقدامی کم نظیر بود که در ماه های آینده، می توانیم صحت و اثرگذاری این تصمیم شجاعانه خاتمی و کاندیداهای اصلا ح طلب را درک کنیم.
* جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی درسرمقاله خود با عنوان "حمایت نامقدس" آورده است:رئیس جمهور آمریکا میگوید: حمایت واشنگتن از تل آویو، امری مقدس است. باراک اوباما، این مطلب را در جریان مبارزات انتخاباتی خود در نیویورک و در آستانه دیدار با نخستوزیر رژیم صهیونیستی عنوان کرد.
انتخابات آمریکا قرار است آبان ماه سال آینده برگزار شود. هرچند کرنش در برابر صهیونیسم و ابراز سرسپردگی به صهیونیستها شیوه رایجی است که سیاستمداران آمریکایی برای کسب پست و منصب حکومتی به آن متوسل میشوند، ولی اطلاق صفت "مقدس" به حمایتهای دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی، در نوع خود جدید است که توسط باراک اوباما به کار گرفته میشود.
این اظهارات چاپلوسانه اوباما، رئیس رژیم صهیونیستی را بر آن داشت تا از اوباما به عنوان "رئیس جمهور بزرگ آمریکا" و متحد و دوست اسرائیل نام ببرد. شیمون پرز در گفتگو با یک روزنامه صهیونیستی، تاکید کرد که مناسبات واشنگتن - تلآویو درحال حاضر در بهترین شرایط قرار دارد.
واقعیت این است که این نوع نگاه و دیدگاه که در نظام حکومتی آمریکا وجود دارد بطوری که سیاستمداران و سردمداران آن کشور خود را وامدار صهیونیستها میدانند و بر همین اساس، حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی را بدون توجه به جنایتها و تجاوزگری آن رژیم، وظیفه و رسالت خود میدانند و حتی به آن حالت قدسی میدهند، ریشه اصلی بحران در منطقه خاورمیانه است و تا زمانی که این نوع نگرش تغییر نیابد امیدی به حل بحران در این منطقه وجود ندارد.
علاوه بر این، ملت آمریکا به دلیل وجود این حمایتها هزینه سنگینی را از لحاظ مالی و حیثیتی میپردازند ولی تاکنون قادر نبودهاند خود را از یوغ این پیوند ذلت بار خلاص سازند.
مهمترین عامل و علت سرسپردگی دولتمردان آمریکا به صهیونیستها، وجود لابی قدرتمند و شبکههای بانفوذی است که در جامعه آمریکا به خصوص در محافل مالی و موسسات اقتصادی آمریکا ریشه دوانیدهاند. این شبکهها آنچنان قدرت دارند که به راحتی میتوانند مانع از رسیدن هر سیاستمداری به قدرت شوند و یا حتی قدرتمندترین فرد را از مسند قدرت به زیر بکشند.
شبکه صهیونیستی در آمریکا در طول سالیان دراز با تبلیغات خود، لزوم نوعی از وابستگی اخلاقی برای ملت آمریکا در قبال رژیم صهیونیستی ایجاد نموده و چنین وانمود کرده است که رژیم صهیونیستی، مظلومانه در محاصره دشمنان متعددی قرار دارد که باید مورد حمایت واقع شود!
این شبکه حتی به این توجیه متوسل شده است که حمایت همه جانبه آمریکا از رژیم صهیونیستی برای منافع ملی اهداف استراتژیک آمریکا در منطقه الزامی است و آمریکاییها برای حفاظت از منافع خود در منطقه استراتژیک و نفتخیز خاورمیانه باید از موجودیت رژیم صهیونیستی با تمام توان و با صرف هرگونه هزینه حمایت کنند.
از سوی دیگر، وجود این نوع رابطه و مناسبات میان آمریکا و رژیم صهیونیستی، مردم آمریکا را به گروگانهائی برای صهیونیستها تبدیل کرده و موجب شده است آنها هرگز نتوانند به صورت حقیقی بر سرنوشت خود مسلط باشند و رهبران واقعی خود را برگزینند.
تلاشهای گستردهای از سوی محافل مردمی در آمریکا برای برهم زدن این اتحاد نامقدس صورت گرفته ولی تاکنون به سرانجام و توفیق نرسیده است. هر چند جامعه آمریکا در سالهای اخیر شاهد تشدید تفکر ضد صهیونیستی بوده است.
حمایتهای آمریکا از رژیم صهیونیستی به سه بخش حمایت سیاسی، مالی و تسلیحاتی تقسیم میشود. در زمینه سیاسی، دولت آمریکا در شش دهه گذشته به شدت تلاش کرده موقعیت این رژیم را در صحنه بین المللی، تقویت کند و از افت روزافزون مشروعیت بینالمللی آن جلوگیری نماید. سیاستهای تجاوزکارانه این رژیم در منطقه و رفتار جنایتکارانه آن با ملت فلسطین و دیگر ملتهای منطقه موجب شده است تا نزدیکترین متحدان غربی آن رژیم نیز از این رژیم روی گردان شوند و این مسأله بر هزینه دولت آمریکا افزوده است.
آمریکاییها دهها قطعنامه سازمان ملل و شورای امنیت این سازمان را در محکومیت سیاستهای رژیم صهیونیستی، وتو کردهاند و ننگ و رسوایی و بیاعتباری ناشی از این عملکرد خود را به جان خریدهاند. مردم دنیا، حتی ملتهای اروپایی، عملکرد آمریکا را حمایت از جنایت و تجاوزگری میدانند و آمریکا را شریک جرم سران رژیم صهیونیستی محسوب میکنند.
علاوه بر حمایتهای سیاسی، دولت آمریکا سالانه مبلغ هنگفتی کمک مالی بلاعوض در اختیار تل آویو قرار میدهد. این کمک مالی سال به سال افزایش مییابد و چنانکه گفته میشود درحال حاضر به پنج میلیارد دلار در سال بالغ شده است. همچنین واشنگتن، رژیم صهیونیستی را به انواع سلاحهای پیشرفته مجهز کرده و زرادخانهای عظیم از تسلیحات به منظور دفاع از این رژیم، در سرزمینهای اشغالی انباشته است.
قطعاً اگر این حمایتهای غیرقانونی و ضد بشری دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی نبود، بحران خاورمیانه، که یکی از بزرگترین بحرانهای جهان است، خاتمه مییافت و صلح و ثبات در این منطقه استقرار پیدا میکرد.
نکته قابل تأمل این است که حمایتهای بیچون و چرا و گسترده آمریکا قادر نبود موجودیت و ثبات رژیم صهیونیستی را تضمین کند و با وجود 60 سال حمایت همه جانبه، رژیم صهیونیستی اکنون در بدترین و آسیب پذیرترین شرایط قرار دارد. علت این است که اساس و موجودیت این رژیم برپایه غیرقانونی، جعل و زور استوار شده و هیچ ابزاری قادر نیست از فروپاشی و سقوط آن جلوگیری نماید.
با وقوع انقلابهای مردمی در منطقه، شرایط برای بقای رژیم صهیونیستی به سرعت نامساعدتر شده است و همین امر، یکی از علتهای تکاپوی دولت آمریکا برای منحرف ساختن جهت انقلابهای منطقه میباشد. واشنگتن به عنوان اصلیترین متحد رژیم صهیونیستی از یکسال قبل به دست و پا افتاده است تا از قدرت گرفتن جریانهای مردمی در کشورهای منطقه جلوگیری نماید و عناصر و جریانهایی را که حساسیت کمتری نسبت به رژیم صهیونیستی دارند، به قدرت برساند، تلاشی که قطعاً در دراز مدت به شکست منتهی خواهد شد و با روی کار آمدن نمایندگان حقیقی مردم در کشورهای منطقه و مسلط شدن اراده ضد صهیونیستی موجود در این کشورها بساط رژیم صهیونیستی نیز برای همیشه برچیده خواهد شد.
* شرق
روزنامه شرق درسرمقاله خود با عنوان "قانون جدید مجازات اسلامی فرصتی برای اصلاح"به قلم معصومه ابتکار آورده است:
با این نظر که اصلاحات در ایران به انجام نمیرسد، موافق نیستم و دلایل متعددی نیز برای این مخالفت دارم. البته موانع زیادی پیشروی جریان اصلاحی که آن را فراتر از جریانات سیاسی میدانم، قرار دارد. اما این موانع از جنس ساختارهای فرهنگی، سیاسی و اخلاقی هستند. در هر جامعهای طبیعی است که کسانی در مقابل تغییراتی که شرایط را عوض کند، مقاومت کنند و مخالفت آنها بدون توجه به ماهیت تغییرات و سمتوسوی آن صورت میگیرد. انسانهای منطقی و عقلگرا به سوی بهبود شرایط حرکت میکنند و مقاومت در مقابل تغییر مثبت و اصلاحات را تلاشی عبث و مقطعی نمیدانند. چرا که این نوع مقاومت در نهایت در مقابل امواج سهمگین زمانه قرار میگیرد. در این میان، اصلاح برای عدهای در صورتی پذیرفتنی است که توسط خودشان صورت گیرد نه توسط دیگران. شاید به این معنی که تهدیدات آن برای افراد خاص به حداقل برسد. برای عدهای هم تغییر و اصلاح از اساس تهدید تلقی میشود. به هر حال خرد بشری و آموزههای دینی، اصلاح را از نظر فردی (معرفت النفس و تهذیب)، خانوادگی (تربیت و تادیب)، اجتماعی و سیاسی (إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ) به صورت مستمر و دایمی ضروری میداند. در این روزگار از مواردی که لزوم اصلاحپذیری را تایید میکند، اصلاح مواد متعددی از قانون مجازات اسلامی است. قانون جدید تا حدی نشان از پذیرش این واقعیت توسط قانونگذاران دارد. تحولات نوین جرمشناسی و مداخله آرا یا نظریات علوم امدادی مستقل مثل روانشناسی و جامعهشناسی بزهدیده، قاعدتا باید از عوامل موثر در قانونگذاری به شمار آید. خوشبختانه در قانون مجازات اسلامی جدید شاهد تمایل قانونگذار در بهکارگیری دیدگاههای نوین هستیم. در اصل این تلاشها حاکی از اعتقاد نسبی قانونگذاران به ناکارآمدی اعمال صرف سیاستهای کیفری سنتی است. از جمله موارد اصلاحی، تعدیل و تبدیل به مجازات خفیف تا تسلیم کودک خاطی به اشخاص ذیصلاح تربیتی در صورت عدماحراز صلاحیت والدین است. در موضوع اعدام نوجوانان زیر 18 سال مرتکب قتل نفس غیرعمد - با توجه به غیرعمدی و اتفاقی بودن، سن کم و ضعف ساختارهای خانوادگی و تربیتی آنها و قوانین ملی و بینالمللی - به عقیده بسیاری از صاحبنظران، حبس آنها تا سن 18سالگی و اعدامشان در صورت عدمرضایت اولیایدم، وجه قانونی و فقهی محکمی ندارد. همچنین تقصیرها همه برگردن چنین جوانی - در فقدان محیطتربیتی مناسب و مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی - نبوده و صاحب منصبان نیز در پدید آمدن چنین شرایطی مسوول هستند. یعنی اگر نگوییم همه تقصیرها، سهم عمدهای از بروز مشکل این جوانان بر عهده مسوولان مربوطه است و انتظار میرود آنان برای کاهش آسیبها و درمان بیماریهای جامعه، چارهاندیشی جدی کنند. خوشبختانه در اصلاحیه قانون جدید، برای این جرم، مجازات جایگزین اعدام تعیین شده است. یکی دیگر از موارد اصلاحی درباره سنگسار است. حکم سنگسار با وجود آنکه در موارد بسیار معدودی اجرا شده، اما هزینههای فراوانی را به دلیل تبلیغات منفی غربیها برای کشور داشته است.
تا جایی که یک نوبت توسط امام راحل و بعدها توسط روسای قوهقضاییه به دفعات دستور توقف اجرای آن صادر شد. ولی چون بند قانونی مربوطه وجود داشت احتمال بالقوه تکرار آن سبب نگرانی جدی بود اما در قانون جدید اشارهای به سنگسار نشده است. همچنین موضوع کمرنگشدن مجازات زندان و پیشبینی مجازاتهای جایگزین حبس، از موارد قوت قانون جدید است. این موضوع که مدتهاست در جهان بهویژه در مورد جرایم سیاسی موردتوجه قرار گرفته، در سیره پیامبر و ائمه معصومین هم قابل مشاهده است. ناگفته نماند که برخی نقدها هنوز بر ابعادی از این قانون وارد است. بهخصوص در موارد جدیدی مانند نشر اکاذیب (ماده 287) که این جرم در فهرست تعدادی از جرایم اضافه و برای آن حکم اعدام در نظر گرفته است. البته قید «وسعت اقدام» در مورد نشر اکاذیب که در متن قانون تصریح شده، قابلتوجه است. اما نظر به احتمال تفسیر و برداشتهای سوءهنگام ارایه به دادگاه بهخصوص در موارد سیاسی، جای تامل فراوان وجود دارد. موضوع شهادت و دیه نیز متاسفانه اصلاح نشده است. در حالی که بررسیهای صورت گرفته و نظر برخی مراجع بر این است که چون موضوع دیه به نقش اقتصادی بازمیگردد و موقعیت اقتصادی زنان در دوران مختلف تغییر کرده، تغییر موضوع حکم میتواند سبب بازنگری در نحوه صدور احکام دیه شود. قانون جدید مجازات اسلامی در واقع فرصتی برای اصلاح بوده که در مواردی از این فرصت استفاده شده و در مواردی مانند دیه مورد استفاده قرار نگرفت.
*تهران امروز
روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "وظیفه نماینده در مقابل مشارکت مردم"به قلم فاطمه رهبر* آورده است:الحمدلله مشارکت مردم در انتخابات در بالاترین سطح خود قرار داشت. حضور مردم در صحنه بسیار عالی بود و حماسه ای آفریده شد که جهانیان حیرت زده شدند. مردم با بصیرت ایران بار دیگر همانطور که رهبری در سخنرانی چند روز پیش خود گفته بودند با مشارکتشان سیلی محکمی به صورت بدخواهان انقلاب اسلامی زدند.
در حقیقت این حضور مشروعیت و مقبولیت نظام در نگاه مردم را به رخ جهانیان کشیده و سبب وحدت، عزت و ابراز شخصیت ملت شد. همینطور اثبات کرد که ملت پشت سر ولایت فقیه ایستادهاند و فشارها و ترور و تحریم تاثیری در اراده آنها نداشته و مردم ما با فهم خود ولایتمداری و بصیرت خود را به جهانیان اثبات کردند. با حضور مردم در انتخابات تیر نظام سلطه، آمریکا و دشمنان انقلاب به سنگ خورده و تلاش مذبوحانه آنها برای رویگردان کردن مردم از نظام مقدس اسلامی بی ثمر شد. همانطور که مردم با حضور خود در 22 بهمن حماسه آفریدند بار دیگر با رای خود در انتخابات تهدیدات و فشارهای دشمنان را بی اثر کردند. این حضور پرشور تهدیدات آمریکا و غرب را با شکست روبهرو کرده و سبب کمرنگ و خنثی شدن تحریمها می شود. همین مشارکت کافی است تا شور انقلابی که در میان مردم ایران به راه افتاده سبب شود تا مردم با انگیزه بالاتر و حتی بیشتر از دورههای قبلی مجلس مشارکت دشمن شکن داشته باشند قدرتنماییهای بینالمللی و تشدید تحریمها را ملغی کنند و کشورهای انقلابی منطقه را به انقلاب خود دلگرم می نماید. انتخابات مجلس نهم از آن جهت که اولین انتخابات بعد از فتنه 88 بود دشمن ظرفیتهای خود را برای کمرنگ کردن حضور مردم به کار گرفته بود اما مردم با مشارکت خود بلوغ سیاسی شان را به رخ جهانیان کشیدند و برگ زرینی از تاریخ انقلاب را ورق زدند.
از این جهت در درجه اول، باید خدا را شکرکرد که دلهای مردم ما را هدایت کرد و در درجه دوم هم باید از این مردمی که در شرایط مختلف در گرما و سرما زیر بارش برف و باران در صفهای طولانی صبر کردند تا رأی دهند تشکر دارد. آحاد مردم با حضور در انتخابات نشان دادند هجوم تبلیغاتی کشورهای غربی هرگز در ایستادگی مردم تاثیری نخواهد داشت و به فضل الهی و رهبری ولایت فقیه ، آتش فتنه و تبلیغات سوء خاموش شد. به نظر می رسد حضور گسترده مردم در صحنه پیامی باشد به نمایندگانی که وارد مجلس نهم خواهند شد چرا که وظیفه آنها را در مقابل مردم سنگین می کند و نمایندگان مجلس نهم به پاس حضور پر شور مردم در انتخابات باید وظایف خود را در بهترین سطح آن به انجام برسانند و برای مطالبات مردم از هیچ کاری فروگذار نکنند.
*عضو جبهه متحد اصولگرایی
* حمایت
روزنامه حمایت دریادداشت خود با عنوان "انتخابات مجلس و مسئولیتهای منتخبین" آورده است:به لطف الهی بار دیگر مردم ایران توانستند در کمال آرامش و امنیت از امکان انتخاب نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی بهره مند شوند و در روز جمعه این مهم را به سرانجام برسانند. همانگونه که در یادداشت های مختلف طی چند ماهه اخیر اعلام شد، انتخابات مهمترین ابزار و طریق اداره امور کشور ماست چنانچه اصل ششم قانون اساسی این مهم را به صراحت بیان داشته است. این ابزار و طریق اداره امور کشور ممکن است از جهات مختلف دچار آسیب هایی شود از جمله اینکه قوانین مربوطه دچار مشکل باشند، مجریان و ناظران خوب اجرا و نظارت نکنند، مردم به امکان انتخاب واقعی اطمینان نداشته و از آن استقبال نکنند و نهایت اینکه منتخبین به مسئولیت های ملی خود در قبال مردم بی توجهی کنند. هم اینک از سه موضوع نخست رد شده ایم و در واقع به مرحله ایفای مسئولیت منتخبین وارد می شویم. نظر به اهمیت این حیطه از فرایند اداره شایسته امور کشور بر اساس انتخابات، چند نکته به شرح زیر در این خصوص تقدیم می شود امید است مفید واقع شود. نکته اول اینکه عموم مسئولین کشور واقعاً باید قدردان ملت باشند. نباید هیچگاه حضور مردم را به پای خود بنویسند و بگویند پس اشکالات ما منتفی است و اگر مردم از حق تعیین سرنوشت خود و بهره مندی از فرایند انتخابات استفاده کرده اند. پس معلوم می شود که هرچه ما کردیم درست است و مورد تأیید ملت است حال آنکه این برداشت دقیق نیست چراکه مردم به هرحال با روشهای مسالمت آمیز در هر کشوری اگر خواهان بهبود امور باشند طبیعتاً از طریق صندوق های رأی و این گونه اقدامات به اصلاح امور کشور خود مباشرت می ورزند وحساسیت خود را نشان می دهند. مهم این است که بدانیم مردم وقتی از این طریق به خوبی بهره مند می شوند یعنی دل در گروی کشور خود و کلیت نظام دارند و مایلند که اعتلای آن را فراهم آورند. بنابراین ضمن درک این مهم و تقدیر و تشکر از همه مردم با هر سلیقه ای که دارند حتی آنان که به هر دلیل از حق رأی خود استفاده نکرده اند، باید برای پاسخگویی به مردم و تقویت مردم سالاری دینی در ابعاد مختلف کوشید و ضعف های موجود را برطرف کرد و نشان داد که این آراء و حضورها کارآمدی عینی برای بهبود امور در پی دارد.
نکته دوم که با لحاظ مطلب قبلی باید بر آن تأکید ورزید این است که در درجه اول منتخبین انتخابات باید شکرگزار توفیق الهی باشند که به چنین ملتی قرار است خدمت کنند یا خدمت قبلی در مجلس را استمرار بخشند. همچنین لازم است درعمل قدردان ملت و پاسخگوی مطالبات آنها باشند. منتخبین باید فراموش نکند که برابر اصل 84 قانون اساسی «در برابر تمام ملت مسئول هستند و حق دارند در مورد همه مسایل داخلی و خارجی کشور اظهار نظر نمایند». بنابراین فقط نماینده مردم حوزه انخابیه خود محسوب نمی شوند و باید درد همه ملت را بشنوند و برای التیام دردها بکوشند. منتخبین به زودی برابر اصل 67 قانون اساسی در نخستین جلسه مجس آتی باید سوگند یاد کنند که «با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد میکنند پاسدار حریم اسلام و نگاهبان دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران باشند و در انجام وظایف وکالت، امانت و تقوی را رعایت کنند و همواره به استقلال و اعتلای کشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پایبند باشند، از قانون اساسی دفاع کنند و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقلال کشور و آزادی مردم و تأمین مصالح آنها را مد نظر قرار دهند.» منتخبین ملت باید اینکه به سوگند شرعی و قانونی خود پایبند میباشند را در عمل نشان دهند تا معلوم شود که چطور امانتداری کردهاند؟ وا اسفا اگر نمایندهای در دوره نمایندگی در پی ارتباطات نامشروع با مراکز قدرت و ثروت برآید و رانتخواری را پیشه کند، وای بر نمایندهای اگر فراموش کند که در همه گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها باید مدافع استقلال کشور و آزادی و حقوق ملت باشد. وای بر نمایندهای که شجاعت لازم را در دفاع از حقوق ملت نداشته باشد و اهل زد و بند و معامله با مراکز قدرت ولو به قیمت نادیده گرفتن نقض حقوق مردم باشد. نکته سوم اینکه معمولاً در مجالس مختلف، ائتلافها و فراکسیونهای متنوع شکل میگیرند از طیفهای سیاسی مختلف. این فراکسیونها معمولاً در نوع تصمیمگیریهای اعضای آن موثر هستند و اغلب قبل از رأیگیریهای صحن مجلس، درون این مجموعهها همفکری صورت میگیرد و سپس نماینده منفرداً رأی خود را به تصویب یک قانون یا در راستای امور نظارتی مجلس میدهد . خیلی خوب است که منتخبین مجس آینده فراکسیونهای تخصصی و نه حزبی و سیاسی را محوریت ببخشند. مثلاً فراکسیونهای پیگیری حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق سالمندان، حقوق اقلیتها، حقوق مردم در فرایند دادرسیها، حقوق فرهنگی مردم، حق به محیط زیست،حقوق ایثارگران وافراد دارای معلولیت و قس علیهذا.اگر این حق محوری مبنای فراکسیونهای مجلس باشد نمایندگان محترم خارج از کمیسیونهای تخصصی مجلس که در آییننامه داخلی مجلس آمده است، دائماً همفکریهای خود را معطوف به یک حوزه تخصصی حقوق مردم میکنند و ثمره این تمرکز آن است که تصمیمگیریها در مجلس فنیتر انجام میشود. بعلاوه هر یک از این تشکلهای تخصصی مجلس میتوانند از اتاق فکرهای تخصصی متعدد موجود در کشور که مرتبط با موضوع هستند، بهرهمند شوند.این توصیه مبتنی بر این واقعیت ارائه میشود که گاه دیده شده نمایندگانی ذیل طرحی را امضاء و آن را در قالب آیین نامه داخلی مطرح کردهاند تا فرایند قانونگذاری را طی کند. وقتی طرح مزبور را اهل فن بررسی کرده اند بسیار ضعیف و دچار مشکلات کارشناسانه متعدد است. در پاسخ به انتقادات گفته میشود که نمایندهها وقت نمیکنند چون در مورد همه مسایل کشور باید ورود کنند بنابراین گاه یک چنین کارهای ضعیف نیز عرضه میشود یا در مواردی دیده شده که نمایندهها براساس جبههگیری سیاسی له یا علیه موضوعی تصمیمگیری کردهاند بیآنکه دقیق خود نماینده به جمعبندی تخصصی رسیده باشد.یکی از راههای علاج این آسیبها این است که فراکسیونهای تخصصی را جدی بگیرند و سعی کنند این فراکسیونهای تخصصی، کارآمدی و حضور جدی در فرایند قانونگذاری و در عرصه عمومی جامعه داشته باشند. اگر چنین باشند قطعاً اهل فن چه در دانشگاهها و حوزههای علمیه و چه در تشکلهای مردمی و تخصصی رغبت خواهند کرد که مرتباً در تعامل بوده و کمکرسان نمایندههای فراکسیون تخصصی مرتبط با موضوع کاری خود باشند.
سخن آخر
اگرچه انتخابات مجلس به خوبی برگزار شد و حضور مردم ایران تودهنی محکمی به قدرتهای زورگوی عالم و معاندان کشورمان بود ولی برای منتخبین ملت، کار تازه شروع شده و تازه باید خود را برای خدمت جدی و صادقانه در ابعاد مختلف برای رفع مشکلات مردم آماده کنند. برای ملت نیز از این جهت باز کار تازه شروع میشود که نمایندههای منتخب خود را نباید به حال خود رها کنند بلکه باید نظارت بر آنها را مستمراً ادامه دهند و دردها و مشکلات و مطالبات خود را به نحو شایسته به نمایندگان منعکس کنند تا خادمین ملت بتوانند مبتنی بر مشورت ملی به وظایف سنگین خود عمل کنند. به امید آینده بهتر در فرایند کلی حرکت کشور به سمت تحقق آرمانهای متعالی انقلاب اسلامی وفعالیت مجلسی قوی وکارآمد.
* دنیای اقتصاد
روزنامه دنیای اقتصاد درسرمقاله خود با عنوان "تحلیل بر ریسکهای قیمتی بازار جهانی نفت"به قلم پویا جبل عاملی* آورده است:از ابتدای ماه فوریه تاکنون، بهای نفت خام بیش از 12 درصد رشد داشته است، آنچنان که بهای نفت خام برنت برای تحویل در ماه آوریل به 63/123 دلار رسیده است. اما علت این روند صعودی چه بوده است؟
بیتردید یکی از علتها، افزایش ریسکها در بخش عرضه بازار است. با بالا رفتن تنشها در خاورمیانه و بیم از بههم خوردن تعادل میان عرضه و تقاضا، بهای نفت خام افزایش یافته است. با وجود این، ایالات متحده با افزایش موجودی نفت خام خود و رساندن آن به 345 میلیون بشکه، خواهان آن است تا به بازار اطمینان دهد که در صورت افزایش تنش و فقدان عرضه قریب به 2 میلیون بشکه در روز، قادر است تا در کوتاه مدت شکاف میان عرضه و تقاضا را پر کند. از سوی دیگر، عربستان سعودی نیز با بالا رفتن بهای نفت خام در پی افزایش تولید خود برای کاهش ریسکهای بخش عرضه است.
با وجود این در ماه گذشته میلادی به جز خاورمیانه، توقف تولید نفت در سودان جنوبی نیز عامل دیگری بود برای افزایش بهای نفت خام. به هر رو به نظر میرسد که ریسکهای بخش عرضه حداقل در آیندهای قابل پیشبینی مرتفع نشود و محرکی باشد برای افزایش بهای نفت خام.
اما عوامل دخیل در طرف تقاضای کنونی، چه سمت و سویی دارند؟ واقعیت امر این است که در این بخش، ابهام بیشتر از طرف عرضه است. ابهامی که میتواند به میزان ابهام در مورد آینده اقتصاد جهانی باشد و نوسانات کوتاه مدت روزانه میتواند به واسطه نشانهای مبنی بر رشد بیشتر یا انقباض اقتصاد، موجب افزایش یا کاهش بهای نفت خام شود. در حقیقت، رابطه میان رشد اقتصادی و بهای نفت خام اینگونه است که با افزایش رشد اقتصادی به خصوص در کشورهای توسعه یافته، تقاضا برای نفت خام افزون شده و در نتیجه، بهای نفت خام افزایش مییابد. به همین علت اخباری که نشانگر وضعیت بهتر اقتصادی باشند، موجب افزایش بهای نفت خام میشوند که در این چند هفته اخیر، اخبار کاهش نرخ بیکاری در ایالات متحده و آمار بیش از حد انتظار در آلمان، از عوامل دخیل در افزایش تقاضا برای نفت خام بوده است. البته از آنجایی که بهبود اقتصاد جهانی هنوز مملو از اخبار مثبت و منفی است، در مقاطعی عواملی از همین جنس موجب کاهش بهای نفت خام میشود. به عنوان مثال میتوان به بحران بدهی یونان اشاره کرد که این بحران به خودی خود علامتی برای کاهش رشد اقتصاد اروپا و در نتیجه کاهش بهای نفت خام است. با این وجود همین بحران و اخبار مثبت برای رفع آن، گاه به گاه موجب نوسانات افزایشی در بهای بازار نفت خام شده است. البته بحران بدهی یونان از سوی دیگر نیز بر بهای نفت خام موثر است و آن کانال نرخ ارز است.
به این معنا که با افزایش بحران و کاهش ارزش یورو در مقابل دلار آمریکا، نفت خام که ارزشش به دلار آمریکا تعیین میشود، برای اغلب سرمایهگذاران گرانتر شده و تقاضا برای آن کاهش و در نتیجه بهای آن افت میکند. از این منظر، با وجودی که زمان چشمک زدن رونق اقتصادی در بسیاری از کشورهای تقاضا کننده نفت خام همچنان مشخص نیست، عوامل دخیل در تقاضا در شرایط فعلی بیشتر بر نوسانات قیمتی موثر هستند تا روند قیمتی بلند مدت. اخبار خوب بیشتر ایجاد کننده شوک مثبت قیمتی است و اخبار ناامید کننده، موجب شوک منفی است. به این شکل شاید برای روند قیمتی در مقیاس ماهانه باید بیشتر بر بخش عرضه تکیه کرد. به باور تحلیلگران این عوامل در شرایط فعلی موجب تحرک صعودی قیمت میشوند؛ اما بهای نفت خام (برنت) در بازه 120 تا 130 دلار تقلا خواهد کرد و احتمالا اگر بها در بالای سطح 130 دلار بسته شود، این سطح قیمتی تثبیت خواهد شد. با وجود این به نظر می رسد که افزایش بهای نفت خام به بالای سطح 150 دلار امری نباشد که ریسکهای کنونی بخش عرضه، قابلیت تحقق آن را داشته باشد؛ مگر آنکه ریسکها به طور فزایندهای با تحولاتی مانند بروز درگیری در منطقه خاورمیانه، افزایش یابد.
* مرکز تحقیقات دنیای اقتصاد
* ابتکار
روزنامه ابتکار درسرمقاله خود با عنوان "درسهای این دوره از انتخابات"به قلم هادی وکیلی آورده است:سرانجام با اعلام نتایج اکثریت حوزههای انتخابی، ترکیب مجلس نهم قابل تخمین شد. انتخابات همواره درسهایی را به همراه داشتهاست و بیتوجهی به آثار و پیامدهای آن، نادیده انگاشتن واقعیتها و ناسپاسی نسبت به آرای مردم است. درس اول این انتخابات، میزان مشارکت مردم است؛ در حالی که مطابق گمانهزنیها و در خوشبینانهترین حالت، پیشبینیها از میزان این مشارکت، 55 درصد بود اما تا لحظه نگارش این یادداشت، آمار 65 درصد شرکتکننده به ثبت رسیدهاست.
پرواضح است این میزان حضور در شرایط کنونی کشور با تحولات صورت گرفته، بسیار معنادار خواهد بود. به طور طبیعی با این مشارکت، اقتدار نظام دوچندان خواهد شد و بخش مهمی از توطئه دشمنان خنثی میگردد. ولی مسئولان محترم، پیام را اشتباه دریافت نکنند؛ آنان این شور و مشارکت را به منزله «رضایت» قلمداد نکنند. باز هم مردم غیرت و اعتقاد خود به سرنوشت و نظام را به نمایش گذاشتهاند. آنها ثابت کردهاند که فارغ از جهتگیریهای سیاسی، انتخاباتگرا و سیاستورز میباشند. مردم به خوبی دریافتهاند که صدای تحریم و طبل جنگ در مسیر منافعشان نیست. تحریمکنندگان و یأسآوران از جنس مردم نیستند. مردم انتقاد و گلایه دارند و به نیکی دریافتهاند که خواستههایشان را در زمین انتخابات و از درون صندوقهای رای، دنبال کنند. درس دیگر این انتخابات را در ترکیب انتخاب شدهها باید جست. اگرچه هنوز ترکیب نهایی روشن نیست ـ به خصوص که تعداد افراد با ماهیت مستقل زیاد میباشد ـ ولی توجه به چهرههای حذف شده، بیانگر یک واقعیت است: این بار مردم رای به «اعتدال» دادهاند.مرور زمان نشان دادهاست که مردم ازحرکتهای افراطی و تندرویهای عقلگریز، بیزار ومتنفر هستند و گرایش آنها به طرف نیروهای عقلگرا و معتدل میباشد.
درس سوم انتخابات نهم این است که مردم ایران با یک نسخه واحد عمل نمیکنند، پس نمیتوان لایههای فکری آنان را در قالب یک تحلیل قرار دارد.مردم تفاوتهای زیادی با هم دارند و این را در نحوه انتخابشان نشان دادهاند؛ به عنوان مثال، در حالی که مصطفی کواکبیان ـ کسی که لیدری بخشی از اصلاحطلبان را عهدهدار میباشد ـ در رقابت با یک اصولگرا در حوزه سمنان حذف میشود اما همزمان ستار هدایتخواه ـ نیروی شاخص و محوری اصولگرا و حامی دولت ـ در شهرستان بویراحمد از رقیب خود شکست سختی میخورد. یا اینکه در تهران، در حالی که حدادعادل نفر اول تهران است، علی مطهری ـ نماینده منتقد دولت ـ هم تاکنون جزو ده نفر اول میباشد. به عبارت دیگر؛ مردم این دوره، با نگاه سیاه و سفید یا صفر و صد رفتار نکردهاند بلکه متناسب با شناختی که داشتند، اقدام به انتخاب کردهاند. عدم یکدستی لیست تهران، پیروزی تعداد قابل توجهی از نیروهای مستقل و حذف برخی چهرههای شاخص، همه و همه گویای این است که این انتخاب، تفاوتهای زیادی با انتخابهای قبل داشتهاست. لازم به ذکر است که در مواردی هم مردم رأی سلبی دادهاند؛ آنها خواستهاند نسبت به یک نفر اعلام موضع کنند و این موضعگیری را به نفع رقیب اعمال کردهاند. در یک کلام، مردم به خودشان رأی دادند پس پیروز واقعی خود «مردم» هستند.
* گسترش صنعت
روزنامه گسترش صنعت درسرمقاله خود با عنوان "مدیریت ریسک در کسبوکارهای دانش بنیان و هایتک"به قلم مهدی فتحالله* آورده است:فرآیند تولید کالا و خدمات دربرگیرنده انواع متفاوتی از ریسکهاست. این ریسکها در تولیدات دانشمحور، به دلیل ماهیت تغییرپذیری سریع فناوری، نمود بیشتری پیدا میکنند. از اینرو مدیریت ریسک در صنایع دانشبنیان از اهمیت زیادی برخوردار است. مدیریت ریسک به فرآیند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس ارائه راهکارهایی برای مدیریت آن گفته میشود. درواقع عمده برنامهریزی برای مدیریت ریسک، بر محصولات و فرآیندهایی با ریسک بالا تمرکز دارد که در تحلیل کیفی و یا کمی ریسک شناسایی شدهاند. در چند سال اخیر به دلیل تحولات دانش و فناوری و نیز فرآیند جهانی شدن اقتصادها، فعالیت شرکتهای دانشبنیان در بخشهای مختلف فناوری و صنعتی از اهمیت زیادی برخوردار شده است تا جاییکه با مطرح شدن این مباحث در مجامع علمی و اقتصادی کشورمان، لزوم توجه به این مهم در قالب قانونی تحت عنوان «قانون حمایت از شرکتها و موسسات دانشبنیان و تجاریسازی نوآوریها و اختراعات» توسط دولت مطرح و در سال ۱۳۸۹ به تصویب مجلس رسید.
شرکتهای فعال در صنایع دانشبنیان بهطور کلی با دو نوع ریسک مالی و غیرمالی مواجهند که البته ریسکهای غیرمالی نیز به چند گروه مختلف ازجمله ریسکهای فناوری، بازار، فنی، افراد و مقررات تقسیم میشوند.
مشکل وجود ریسک بالا در صنایع دانشبنیان در بسیاری از کشورها وجود دارد. این کشورها برای حل این مشکلات اقدام به تاسیس صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر کردهاند. البته در سالهای اخیر، صندوقهای پژوهش و فناوری غیردولتی با هدف حمایت از پژوهشهای کاربردی، راهاندازی کسبوکارهای دانشبنیان با ایدههای نو، مشارکت در تجاریسازی ایدههای فناورانه و سرمایهگذاری و مشارکت در طرحهای خطرپذیر، تاسیس شدند که نیاز به حمایت و پشتیبانی بیشتری دارند.
بهطور کلی سرمایهگذاری در کسبوکارهای مبتنی بر دانش و فناوری و تولید محصولات دانشبنیان، هزینههای بالایی را میطلبد و از آنجا که سرمایهگذاری در این زمینه همراه با ریسک بالا خواهد بود بنابراین اتخاذ تمهیداتی برای پوشش ریسکهای موجود بسیار ضروری است. همانطور که گفته شد حمایت از صندوقها و شرکتهای ریسکپذیر بهعنوان یکی از مهمترین فرآیندهای مدیریت ریسک در این صنایع شناخته شده است. بنابراین به نظر میرسد دولت با ایجاد ساختارهای مناسب برای ورود بخش خصوصی به حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر و حمایت از صندوقها و شرکتهای ریسکپذیر موجود در راستای تامین مالی این صنایع به صورت مستقیم و غیرمستقیم (توافقات با بانک) در مدیریت ریسک و تداوم فعالیت این صنایع نقش حیاتی را میتواند ایفا کند.
دولت همچنین با ایجاد زمینههای جذب سرمایههای خارجی در تولید و صادرات صنایع و خدمات دانشبنیان و تشویق و حمایت از سرمایهگذاریهای ریسکپذیر در صنایع دانشبنیان و اطلاعرسانی در این زمینه، میتواند در زمینه مدیریت ریسک اقدامات اساسی انجام دهد.
در این میان ایجاد زمینههای جذب سرمایههای خارجی برای تاسیس و فعالیت شرکتهای ریسکپذیر سرمایهگذار در کسبوکارهای دانشبنیان و پوشش ریسک صادرات صنایع دانشبنیان از طریق تقویت و هدایت صندوق ضمانت صادرات ایران در مدیریت ریسک و تداوم فعالیت این صنایع بسیار موثر است.
دولت با زمینهسازی و ایجاد زیرساختهای قانونی برای توسعه شرکتهای ریسکپذیر براساس استانداردهای بینالمللی و تعیین استانداردهای دقیق و علمی برای ضمانت شرکتهای فعال در صنایع دانشبنیان که در حال حاضر به عهده صندوق نوآوری و شکوفایی است، میتواند در جهت مدیریت ریسک نقش اساسی ایفا کند.
* رئیس موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی