این روزها آرامآرام این صدا در اردوگاه خودی قوت میگیرد که خط حجاب را نهمیتوان نگه داشت، و برای حفظ عقبه از این جبهه عقب باید نشست.
قاعدهی جنگ البته آن است که عقبروی بیبرنامه همواره بیش از پیشروی متهورانه تلفات میدهد، و پرسش از روشنفکران ریشویی که حجاب را حاشیه میدانند آن است که خاکریزی که به پشت آن عقب مینشینند را میشناسند؟!
واقعیت آن است که حجاب حکم روشنی دارد و قدر متیقن آن مصرح است؛ یعنی با این ادعا که فقهاء چیزی تولید نهکردهاند و یا منتظر اقدام علمی حوزهها هستیم، نهمیتوان وقتکشی کرد و از اقامهی آن شانه خالی کرد.
در گام بعد، حجاب سهلتر از هر حکم دیگر شریعت احرازپذیر است. در بارهی ربا حکم روشن است اما بانکها روی کاغذ مدعی عقود شرعی هستند، یا مورد موسیقی و رمان و سینما؛ امر حجاب اما با یک نگاه هر نامتخصصی قابل احراز است.
در نهایت، حکم اولی حجاب نه مشمول حکمی دومی است و نه خود حکمی حکومتی است که بهتوان آن را پایانیافته تلقی کرد. در مورد ماهواره فتوای فقهی همآن ابزار مشترک بودن آن است که زمانی با احکامی حکومتی همراه بوده است، و عدول ضروری و زودازود ما از ممنوعیت اقتضائی آن آسیبی به اصل حکم شرعی نهمیزند.
با این مقدمه، تعطیلی اقامهی حجاب فارغ از نتیجهی ظاهری در خلاصی ما از مبارزهی شرمنده با شلحجابها، دلالتهایی در عمق دارد: عقبنشینی سازوار از اقامهی شریعت.
یعنی زمانی که از اقامهی یک حکم اولی قطعی قابل احراز عدول میکنیم، این پیام را میدهیم که کل شریعت اسلامی را قابل مذاکره میدانیم و اهل تنازل هستیم.
به این معنا حجاب تازه یک نقطهی شروع است که با مصالحه با متهتکها بر سر آن راه را بر تنازل از هر حکم شرعی دیگر باز میشود و این مسیر البته انتهاء نهدارد.
حتا اگر ما بر عقبنشینی خود از حجاب برچسب مصلحت هم بهچسبانیم، باز این مسأله مطرح است که از چه نهتوان شرب خمر با مساوات ارث یا ازدواج با همجنس را به مصلحت پذیرفت؟!
این مسیر عملی تنازل از اقامهی شریعت البته خطی نظری به موازات خویش دارد؛ یعنی تولید روایتی عرفی از دیانت و شریعت که این عقبروی را در خود مستند میکند.
همالان معممین مدرنی در میان ما هستند که از انکار علمی وظیفهی حکومت در اقامهی حجاب آغاز کردهاند و با انکار اصل حجاب به زودی به موقعیت این روزهای مفتی تونس هم خواهند رسید که فتوای حلیت ازدواج دختران مسلمان با غیرمسلمان را صادر کرد و ارث زن و مرد را یکی دانست.
یعنی در این مسیر بازنویسی نظری شریعت باز حجاب نقطهی شروع عقبروی ما است و در نهایت خواهناخواه به نفی نظری اصل اقامهی حکومت اسلامی هم خواهیم رسید.
جماعت متهتکان متجاهر به فسق، در این عرفیسازی البته بیشتر نقش پیشران را دارند؛ بدنهی این اتفاق خود معممین و پاسدارها و دانشجوها و فعالان اجتماعی و اصحاب رسانه و سیاستمدارهای جبههی ما خواهند بود.
شروع این مسیر البته حجاب شرعی است که گاه چادر چرخی یا عرف خودساختهی ناجا یا اختراعات حراست دانشگاه و دادگستری تصور میشود؛ پایان مسیر اما اصل شریعت است و حکومتی که بر اساس آن ساخته شده است.
این یعنی حجاب خاکریز آخر ما است، و باید ایستاد و بدون تردید جنگید...