به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه 598، «ابتدا قرار نبود مستند ساخته شود، من در حال تحقیقات برای نگارش کتابی
بودم که بخشهای مختلفی داشت از جمله شوروی، جامعه مدنی، چین و تغییر
رویکرد آمریکا نسبت به ایران که هر کدام از بخشهای کتاب در دست یک نفر
بود. بخش شوروی را من تحقیق میکردم. حین تحقیقاتم بارها به نظریات
اندیشکدههای آمریکایی برخوردم که میگفتند باید تجربیات شوروی را درباره
ایران استفاده کنیم. جالب بود که با مقایسه رفتار رؤسای جمهور آمریکا
مشاهده میکنیم که اوباما از میان رؤسای جمهور قبلی آمریکا ریگان را به
عنوان الگو انتخاب میکند. ریگان رئیسجمهوری است که وی را باعث فروپاشی
شوروی میدانند، یعنی زمانی که گورباچف در آن کشور در قدرت بود. اوباما
میگوید همانطور که ریگان با گورباچف مذاکره کرد و پیروز شد ما نیز باید با
ایران مذاکره کنیم. این مستند چکیده چیزی است که برای شوروی اتفاق افتاد».
این سخن حمیدرضا برونی، کارگردان «پرزیدنت آکتور سینما» است که از علل
تولید این مستند میگفت؛ مستندی که با فرم قابل توجه و محتوایی عینی و دقیق
هشدار از تکرار تاریخ میداد. اما این هشدار به مذاق بسیاری خوش نیامد و
دستهای پشتپرده بسیاری برای کنار زدن و دیده نشدن این مستند روی کار
آمدند. «لغو، تخریب و توقیف » 3 رویکردی بود که برای دیده نشدن «پرزیدنت
آکتور سینما» اعمال شد.
بفرما
نخستین رونمایی و افتتاحیه اکرانهای دانشگاهی «پرزیدنت آکتور سینما» بنا
بود ساعت 13:30 روز 27 فروردین در سالن جابربن حیان دانشگاه صنعتی شریف
انجام شود. مراسمی که برای برگزاری همه مجوزهای قانونی مربوط از نهاد
دانشگاه را اخذ کرده بود اما چند ساعت مانده به زمان رونمایی، مسؤولان
دانشگاه شریف از اکران این مستند جلوگیری میکنند. اقدامی که مسبوق به
سابقه بوده و فشارهای نیروهای خارج از دانشگاه موجب شد تا افتتاحیه این
مستند برگزار نشود و به نوعی «بفرما» ی اول توسط دولتیها زده شد تا
پرزیدنت در فضای دانشگاه جایی نداشته باشد. این رویداد در دانشگاههای دیگر
هم بعضا رخ داد و لغو پرزیدنت در دانشگاه زنجان از جمله برخوردهای دولتی
با اکران این مستند بود. اما به نظر نمیرسید که بتوان صرفا با لغوهای
دانشگاهی از دیده شدن این مستند جلوگیری کرد. از سویی بسیاری از مسؤولان
دانشگاهی شجاعتی فراتر از فشار نهادهای دولتی داشتند و فضای دانشگاه را از
نیروهای امنیتی دور نگه میداشتند، از سوی دیگر نیز این لغوهای مکرر موجب
شد تا آکتور سینما جنجالیتر شود و در نتیجه بیشتر به چشم بیاید. بررسی
تخصصی این مستند در نهادهایی همچون کتابخانه مرکزی موجب میشد تا استقبال
نخبگان به این مستند افزایش یابد و دیگر لغوها آنچنان کارساز نبود. بویژه
فضای مجازی بستری بود تا پرزیدنت بهراحتی بتواند خودش را ابراز کند و حرفش
را به گوش مخاطبان برساند. فلذا به سرعت تلاش شد برچسبهای رسانهای بر
این مستند زده شود و وجهه و انصاف آن در نزد عموم خدشهدار شود. در عین حال
نیز از پخش و گسترش آن جلوگیری شود. از این سو بود که به سرعت «بشین» و
«بتمرگ» در دستور کار رسانههای زنجیرهای و مقامات اجرایی دولتی قرار
گرفت.
بشین
پس از قرار گرفتن پرزیدنت در زمره اخبار برجسته دنیای سیاست و هنر،
رسانههای متعددی علیه این مستند واکنش نشان دادند و با تکنیک «برچسبزنی»
تلاش داشتند مخاطبان در برابر پرزیدنت دچار پیشداوری شوند و در صورت دیده
شدن نیز قضاوت نادرستی نسبت به آن داشته باشند. روزنامه شرق، سایت کلمه،
آمدنیوز و... از جمله پایگاههای زنجیرهای بودند که همزمان حملاتی را علیه
این مستند رقم زدند. حملاتی که گزارهها و استدلالهای بسیار مشترکی را با
خود به همراه داشت و اشتراکی که شبهات بسیاری را در ارتباط این رسانهها
با یکدیگر برمیانگیخت. از جمله برجستهترین گزارشهای تخریبی علیه
«پرزیدنت» مربوط به روزنامه شرق بود. گزارشی که با میانتیترهای
مختلف(تیزر، پوستر و بیلبوردسازان) دستهبندی شده بود. همان طور که از
میانتیترها برمیآید، نویسنده حتی یک بار به طور سطحی این مستند را ندیده
و احتمالا از زمان صدور دستور تخریب، فرصت کرده بود تا تیزر و پوستر این
مستند را ببیند و بهواسطه آن متنی علیه پرزیدنت منتشر کند. هرچند انتظار
نمیرود رسانهها در قبال انتقادات برخورد حرفهای و منصفانه داشته باشند و
پس از دیدن مستند آن را نقد (جدا کردن سره از ناسره) کنند اما نکته جالب
آنجاست که این رسانهها، تخریب پرزیدنت را بهانهای برای حمله به سازمان
رسانهای اوج قرار دادهاند. سازمانی که از آن به عنوان بیلبوردسازان
(اشاره به بیلبوردهای صداقت آمریکایی) یاد کردهاند؛ فارغ از اینکه سازمان
اوج در سالهای اخیر توانسته است با فیلمهای سینمایی برجسته و پرمخاطبی
در جشنوارههای سینمایی داخلی و خارجی جوایز گوناگونی را کسب کند و
سریالهای برجسته تلویزیون نظیر پایتخت، سردلبران و... را از آن خود کرده و
در حیطه موسیقی آلبومهای متنوعی با همکاری خوانندگان برجسته کشور تولید
کند و انیمیشنهایی نظیر «فهرست مقدس» را به جشنوارههای اروپایی راه دهد و
بهواسطه خانه مستند تولید انبوه محصولات مستند سیما را برعهده بگیرد.
آنچه اهمیت دارد غفلت تاریخی چندساله از عالم فرهنگ و هنر و برخورد صددرصد
سیاستورزانه این رسانهها با کالاهای فرهنگی است که تمام دستاوردهای ملی
فرهنگ کشور را به بهانه تخریب یک مستند، نادیده انگاشته و دهان بر
گزافهگویی میگشاید.
بتمرگ
اما تخریبهای نهچندان پراستقبال و دامنهدار، موجب شد تا اقبال بیشتری
به پرزیدنت ایجاد شود اما این فیلم در آخرین مرحله در پیچ و خمهای وزارت
امنیتی ارشاد گیر افتاد و مسؤولان با گذشت چندین ماه از ارائه مجوز به این
مستند خودداری کردند و پرزیدنت «توقیف» شد. اما بنا به نامه منتشر شده از
سوی مسؤولان موسسه سفیرفیلم (تهیهکننده مستند پرزیدنت)، اقدامات لازم برای
دریافت پروانه نمایش از سوم اردیبهشت 1396 آغاز شده و پس از ارجاع به
شورای تخصصی بررسی فیلمهای توقیفی، در نهایت این پاسخ اعلام شده است که
«فیلم مردود است و مجوز صادر نمیشود». در بخشی از نامه موسسه سفیرفیلم
خطاب به وزیر ارشاد آمده است: «احتراماً به استحضار میرساند موسسه
سفیرفیلم مستند آرشیوی «پرزیدنت آکتور سینما» را به همراه مدارک لازم در
تاریخ 3 اردیبهشتماه 1396 جهت دریافت پروانه نمایش از طریق تهیهکننده این
اثر به اداره نمایش خانگی سازمان امور سینمایی تحویل داده است. پس از
چندین مرتبه پیگیری و بهرغم اینکه معمولاً ظرف 2 الی 3 هفته به درخواستها
پاسخ داده میشد، این بار با گذشت بیش از 80 روز از درخواست سفیرفیلم و پس
از بازبینیهای انجامشده روی این اثر و ارجاع به شورای تخصصی بررسی
فیلمهای توقیفی، درنهایت این پاسخ اعلام شده است که «فیلم مردود است و
مجوز صادر نمیشود». به نظر میرسد آخرین گام دولت برای دیده نشدن این
مستند، همان بتمرگ در توقیفگاه ارشاد بود. هرچند صداوسیما این مستند را در
برنامه تخصصی «به اضافه مستند» در یکی از شبکههای نه چندان اصلی خود یعنی
شبکه مستند جای داد و این اقدامی قابل تقدیر در قیاس با رفتار سرکوبگرانه
دولت محسوب میشد اما در میان سخن معصومین عبرت از تاریخ چیزی نیست که
انسان بتواند آن را نادیده انگارد بهگونهای که امیرالمومنین(ع) در وصیت
به فرزندشان امام حسن(ع) فرمودهاند: براى امور واقع نشده به آنچه واقع شده
است استدلال نما و با مطالعه قضایاى تحققیافته، حوادث یافتنشده را
پیشبینى کن؛ زیرا امور جهان، همانند یکدیگرند، از آن اشخاص نباش که موعظه
سودش ندهد، مگر توأم با آزار و رنج باشد؛ زیرا انسان عاقل باید از راه
آموزش و فکر، پند پذیرد، این بهائم هستند که جز با کتک، فرمان نمىبرند.