کد خبر: ۴۲۶۳۶
زمان انتشار: ۱۲:۴۳     ۰۴ اسفند ۱۳۹۰
بچه حزب‌اللهي فراتر از ليست‌هاي سياسي تصميم مي‌گيرد/
تیجۀ چنین رویکردی، عدم اتفاق نظرات، چند پاره شدن جریان اصولگرایی، دوری مردم از صاحبان اینگونه رفتارها و تکثر رأی‌هایی است که در صندوق‌ها ریخته می‌شود. به عبارت دیگر، مشورتی نگاه نکردن به اسامی ارائه شده توسط جریان‌ها و توقع اطاعت بی‌چون و چرا از دیدگاه مطرح شده باعث می‌شود که جامعه این لیست‌ها را پس بزند...

بولتن نيوز: به احتمال زیاد، مقالۀ دیروز حاج حسین شریعتمداری را خوانده‌اید. مقاله‌ای که در آن، به شکاف ایجاد شده در لیست‌های انتخاباتی اصولگرایان اشاره کرده و آنرا به عنوان خطری معرفی می‌کند که آسیب‌هایش حتی می‌تواند به انقلاب اسلامی نیز برسد. لازم دیده شد به موضوع طرح شده در این مقاله پرداخته شود، زیرا در شرایط فعلی، به علت وجود چنین اختلافاتی، شاهد مشکلات زیادی در جبهۀ اصولگرایان و ابهامات فراوان در جامعۀ حزب‌الله هستیم.

یک بحث کلی در مورد ماهیت لیست‌های انتخاباتی و نسبت ارائه دهندگان و مخاطبان آن با لیست مدنظر وجود دارد که ذکر آن لازم به نظر می‌رسد. آن موضوعی که این نسبت را تعیین می‌کند "پیشنهادی یا الزامی" تلقی کردن لیست‌هاست. اصولاً اگر آنهایی که مخاطب این لیست‌ها هستند و یا افرادی که دست به ارائۀ چنین اسامی‌ای می‌زنند، تصور کنند که عنصر الزام در آن نهفته است، به خطا رفته‌اند. به عبارت دیگر، چه آنهایی که در مکانیزم‌های انتخاب افراد دخیل‌اند و چه عموم مردم که این لیست‌ها به آنها ارائه می‌شود، باید به این نکتۀ بسیار مهم توجه کنند که فلسفۀ وجودی چنین لیست‌هایی در "مشورتی بودن" آنهاست. این اسامی نباید ارائه شود و به آنها نباید رجوع کرد مگر اینکه "پیشنهادی بودن" و "مشورتی بودن" را در روح کلی آن لحاظ کنیم.

آن موضوعي که چنین ویژگی‌ای به لیست‌های انتخاباتی می‌دهد، مقولۀ "استقلال سیاسی" است. یکی از موضوعاتی که در اندیشۀ سیاسی حضرت امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب وجود داشته و ریشه در باورهای دینی ما دارد، بحث "استقلال سیاسی" است. استقلال سیاسی کاندیداها، تا وامدار گروه‌های ثروت و قدرت نشوند و استقلال سیاسی مردم، تا تحت تأثیر جوسازی گروه‌های سیاسی قرار نگیرند.

حال، آنچه که به لیست‌های موجود آسیب می‌زند، دقیقاً همین وجود نگاه الزامی بودن در آن است. یعنی، در نزد افرادی که لیست‌های انتخاباتی این روزها را ارائه می‌دهند، چنین توقع باطلی وجود دارد که همگان، اسامی ایشان را به عنوان اصلح‌ترین کاندیداها بپذیرند و وقتی چنین توقعی، با عدم پیروی مواجه می‌شود، شاهد موضع‌گیری‌های منقبضانه و جانب‌دارانه خواهیم بود. در حالی که اگر ارائه دهندگان لیست‌ها، به قاعدۀ مشورتی بودن آن اعتقاد و التزام داشته باشند (توقع ما از نیروهای انقلابی و اصولگرا آن است که این چنین باشند) نباید شاهد چنین برخوردها و اختلاف‌افکنی‌هایی باشیم.

اصولاً کسی که مشورت می‌دهد با کسی که امر می‌کند، در این مقوله تفاوت دارد که صاحب مشورت، دنبال نتیجۀ کار و اجرای بی‌چون و چرای دیدگاهش نیست. اما صاحب امر، به هر طریقی می‌کوشد که نظرش به کرسی بنشیند. رفتارهایی که این روزها از برخی از ارائه دهندگان لیست‌ها می‌بینیم، موید این نکته است که ایشان جایگاه خود را اشتباهی گرفته و از مقام مشورت که شأن چنین لیست‌هایی است خارج شده و به مقام آمریت انتقال پیدا کرده‌اند.

از این نوع رفتارها و موضع‌گیری‌های دور از اخلاق معلوم است که متأسفانه و بر خلاف نظر بزرگان جریان‌های سیاسی اصولگرا، در بدنۀ ایشان افرادی هستند که نگاه متعصبانه و متصلبانه‌ای به لیست‌های خودشان دارند و هیچ نوع انتقادی را بر‌نمی‌تابند. نتیجۀ چنین رویکردی، عدم اتفاق نظرات، چند پاره شدن جریان اصولگرایی، دوری مردم از صاحبان اینگونه رفتارها و تکثر رأی‌هایی است که در صندوق‌ها ریخته می‌شود. به عبارت دیگر، مشورتی نگاه نکردن به اسامی ارائه شده توسط جریان‌ها و توقع اطاعت بی‌چون و چرا از دیدگاه مطرح شده باعث می‌شود که جامعه این لیست‌ها را پس بزند و به این ترتیب، از ارزش آنها کاسته می‌شود.

به نظر می‌رسد ریشۀ نزاع‌های دور از انتظار وقوع یافته در این روزها و تغییر ماهیت دادن لیست‌های انتخاباتی، از لیست‌های پیشنهادی به لیست‌های الزامی را باید در همان "قبیله‌گرایی" دانست که رهبر انقلاب، بارها خطر آنرا گوشزد کرده‌اند اما باز هم شاهد تکرار آن هستیم. تکرار رفتاری غلط از کسانی که خط قرمز خود را ولایتمداری و سرباز رهبر انقلاب بودن قرار داده‌اند. اما افسوس که انگار این ادعا، در مقام کلام است و وقتی که عرصۀ عمل فرا می‌رسد، همانطور که علی (ع) فرموده، آنچنان عرصه بر ایشان تنگ می‌شود که گویی آن ادعا‌ها، از زبان ایشان بیرون نیامده. وقتی به توصیف رهبر انقلاب از "قبیله‌گرایی" نگاه می‌اندازیم، درک تصلب موجود در ارائه دهندگان لیست‌های انتخاباتی، راحت‌تر می‌شود. ایشان در این خصوص می‌فرمایند:

«در سال 62 كه دو جريان خيلى عميقى در حزب جمهورى اسلامى به وجود آمده بود و كنگرۀ مفصلى هم در مدرسۀ عالى شهيد مطهرى درست كرده بوديم، من صحبت كردم و از اين دو جريان، به دو قبيله و دو طايفه تعبير كردم! اصلاً بحث گروه و حزب نيست، چون دو حزب با مواضع فكري‌شان از هم جدا مى‏شوند. اما اين دو مجموعه، با خود افراد مجموعه از هم جدا مى‏شوند، نه با مواضعشان. زيرا كسانى در اين مجموعه هستند كه خيلى هم مواضع اين مجموعه را قبول ندارند، اما جزو اينهايند. كسانى هم در مجموعۀ آن طرفى هستند كه باز همه‏ى آن مواضع را قبول ندارند، اما جزو آنها هستند. كأنه بحث بر سر تعصبات فاميلى و قبيله‏يى است! به عبارت ديگر، وقتى كسى جزو آن عده باشد، اين عده نگاه نمى‏كنند كه خصوصيات اخلاقى او چيست و معيارها چه‏قدر بر او منطبق است، ردش مى‏كنند. آن عده هم كارى ندارند كه معيارها و ضوابط چيست، قبولش مى‏كنند، اين غلط است. بعضى اين‏طورى عمل مى‏كنند، ولو اين‏كه در تصرفات شخصيشان آدم‌هاى بدى هم نيستند. هرچه بشود انسان اين تقسيم‏بندي‌ها را در اين مجموعه‏ها نياورد، خيلى بهتر است. 4/12/70»


آنچه باعث می‌شود تا حساسیت یک فرد مومن و انقلابی نسبت به رفتارهای قبیله‌گرایانه بالا برود، ماهیت آن است. رهبر انقلاب در مورد منشأ و هستۀ اصلی چنین رفتارهایی می‌فرمایند:

« ... مسألۀ خودخواهى به معناى وسيع كلمه است. از خودخواهى‏ها بايد استغفار كنيم. خودخواهى نقطۀ مقابل خداخواهى است. دل خودخواه به همان اندازه كه خودخواه و خودپرست است، از خداخواهى و خداپرستى دور است. اين خودخواهى به معناى وسيع كلمه است، يعنى شامل حمايت بى‏استدلال و متعصبانه و حميت‏آميز از خود، از حزب خود، از جناح خود، از خويشاوند و وابستۀ خود و از دوست و رفيق صميمى خود است. اين غلط است. بسيارى از اختلافاتى كه در جامعۀ سياسى كشور ما وجود داشت، ناشى از همين بود. بنده سالها پيش - شايد بيست سال پيش - گفتم اختلافاتى كه به عنوان چپ و راست بروز مى‏كند، مثل اختلافات قبيله‏يىِ زمان قديم است. نگذاريم اين حالت ادامه پيدا كند، نگذاريم اين خودخواهى‏ها در ما رسوخ كند و منشأ اثر شود. 8/8/84»

اما علاوه بر الزامی تلقی کردن لیست‌های انتخاباتی که ریشه در رفتارهای قبیله‌گرایانه و خودخواهی دارد، نکتۀ دیگری در لیست‌های انتخاباتی فعلی موجود است که به نوبۀ خود، ارزش مضاعفی را از این لیست‌ها می‌کاهد و آن، مشکلی بزرگ در مکانیزم ایجاد آنهاست. بزرگترین مشکل موجود در روش انتخاب افراد و قرار دادن آنها در لیست مد نظر، عدم وجود دیدگاه‌های برآمده از بدنۀ جامعۀ حزب‌الله در لیست‌های ارائه شده است.

به عبارت دیگر، اینکه صرفاً چند شخصیت سیاسی معروف، پشت درهای بستۀ اتاقی نشسته و با رویکردی معمولا جناحي و قبيله‌اي، دست به گلچین کاندیداها بزنند – گلچینی که احتمالاً خالی از معاملات سیاسی نخواهد بود – روش نادرستی است که در ایجاد این لیست‌ها شاهد هستیم. آنچه در این میان اهمیت ندارد، نظر تعداد کثیری از بدنۀ جامعۀ حزب‌الله، هیئت‌ها و تشکل‌های مذهبی-فرهنگی-سیاسی و نخبگان اجتماعی ناآشنا اما صاحب صلاحیت است.

در نتیجه، فاصلۀ عمیقی که بین جریانات سیاسی و مردم وجود دارد باعث می‌شود تا این لیست‌ها در سطح جامعه خریدار نداشته باشند و با تزلزل بیشتری، به میدان رقابت‌های انتخاباتی وارد شوند. عدم مداخلۀ نظر عموم در تصمیمات جریان‌های سیاسی و بی‌توجهی به آن، عاقبتی جز انزوای حضرات سیاسیون ندارد و در نهایت باعث می‌شود تا افرادی به خانۀ ملت ورود کنند که نمایندۀ بخش اعظم جامعه نیستند و این یعنی وکیل بی‌پشتوانه که حتماً در انجام کارویژه‌هایش با مشکل روبه‌رو خواهد شد.

اما به نظر می‌رسد می‌توان الگویی را در مقابل روش فعلی پیشنهاد داد که با رویکرد مردمی و به دست خود بدنۀ اصلی جامعۀ «حزب‌الله»، لیست انتخاباتی ایجاد کرده و آنرا به مثابه یک نظر کارشناسی برآمده از یک «خرد جمعی» و انتخاب شده از «آراي مردمي»، به عموم جامعه و نخبگان پیشنهاد کرد. الگویی که چندی پیش در شهرستان رشت اجرا شد و نتایج مثبتی نیز در بر داشت. اما اصل ماجرا بدين شرح است:

«جبهۀ اصول‌گرایان رشت» که صرفاً از چند نفر تشکیل شده و ارتباط وسیعی با بدنۀ مردمی حزب‌الله آنجا ندارند، برای انتخابات مجلس پیش‌رو، پنج نفر از کاندیداهای موجود را برگزیده و به تهران اعلام نمودند تا هیئت داوری مستقر در پایتخت، از بین ایشان، سه نفر را به عنوان کاندیداهای پیشنهادی جبهۀ متحد اصول‌گرایان در رشت اعلام کنند.

نکتۀ مورد بحث در این موضوع، مکانیزم انتخاب آن پنج نفر است. انتخابی که مطابق با انتظار قبلی همگان، بدون نظرسنجی از مردم و بزرگان حزب‌الله رشت و پشت درهای بسته صورت گرفته است. از پنج نفری هم که انتخاب کرده‌اند، سه نفرشان از کمترین اقبال عمومی برخوردارند و جایگاه خاصی در بین جامعۀ حزب‌الله رشت ندارند. از طرف ديگر «جبهه پايداري» شهرستان رشت نيز به ارائه نام دو تن از نامزدها به عنوان نامزد منتخب اين جبهه مبادرت ورزيد كه اين دو نفر نيز از پايگاه اجتماعي چنداني در بين بچه حزب‌اللهي‌هاي شهر برخوردار نبودند.


این نحوۀ انتخاب باعث شد تا سایر افراد، جریانات و تشکل‌های حزب‌اللهی شهر که در تصمیم‌گیری مزبور شرکت داده نشدند، همت کرده و يك جبهۀ مردمی حزب‌اللهي را ایجاد کردند: «جبهۀ مردمی حامیان ولایت» كه با عضویت بیش از صد و پنجاه هیئت مذهبی، تشکل‌های فرهنگی-سیاسی و صنوف و اقشار مختلف شامل چند هزار نفر از افراد مؤمن، انقلابي و حزب‌اللهي مي‌شد.

در گام بعد، جبهۀ مردمی حامیان ولایت، با برگزاری چند همایش کوچک، به بررسی کاندیداهای موجود پرداختند و با دعوت از آنها، تلاش نمودند تا ایشان را به بدنه حزب‌الله شهرستان رشت آشنا کنند. نکتۀ جالب توجه آن است که این جبهه، از همۀ کاندیداها دعوت به عمل آورد و حتی از آنهایی که راضی به ایجاد چنین جبهۀ مردمی‌ای نبودند نیز خواست تا در این جمع‌ها شرکت کرده و خود را معرفی کنند.

جبهۀ مردمی حامیان ولایت، بدون توجه به مانع تراشی‌های گوناگون فعالیت خود را ادامه داد تا اینکه در نهایت تصمیم گرفت نظر نهایی‌اش را در مورد حمایت از سه کاندیدا، در یک همایش بزرگ اتخاذ کند. اقدامات اولیه برای برگزاری این همایش انجام شد و در نهایت، روز 23 بهمن ماه و در مهدیۀ رشت، با حضور بیش از دو سه هزار نفر از اعضای اصلی تشکل‌های عضو این جبهه، این تصمیم‌گیری انجام شد. حضور جمعیتی به این اندازه در یک همایش مردمی، تا به امروز در رشت سابقه نداشته و حتی بر خلاف تصور برگزارکنندگان آن بود. حضور جمعيت چند هزار نفري نشان داد كه جريان حزب الله تا چه حد دل در گرو خط انقلاب و رهبري دارد و فارغ از چارچوب‌هاي مرسوم و دعواهاي قبيله‌اي سياسيون، فكر و عمل مي‌كند.

در این همایش بزرگ، خیلی‌ها بودند بجز آنهایی که از قبل می‌دانستند جایگاهی در بین مردم ندارند. این عدم حضور در حالی بود که از آنها دوباره دعوت به عمل آمد تا جایی برای حرف و حدیث باقی نماند. در هر صورت، در انتهای این همایش، یک نظرسنجی انجام شد و سه نفر با رأی بالا انتخاب شدند و همانطور که قبلاً عهد بسته بودند، تصمیم بر آن شد که از آنها حمایت کنند. و اتفاقا اين سه نفر همان سه نفري بودند كه به ضرس قاطع مي‌توان گفت در مجموع، «اصلح»تر از ساير نامزدها بودند.

در نتیجه، در این الگو شاهد به کار گیری نیروهای انقلابی و حزب‌الله هستیم که نظر خود را در یک رأی گیری شفاف بیان کرده و به یک لیست واحد رسیده‌اند. هرچند زمان کمی تا برگزاری انتخابات مانده، اما با کمی همت و دلسوزی بزرگان انقلاب می‌توان در شهرهای مختلف، چنین همایش‌های مردمی ایجاد نموده و نظر نهایی جامعۀ حزب‌الله در مورد کاندیداها را از طریق چنین ساز و کاری استخراج کرد و آنرا بجای لیست‌های درآمده از اتاق‌های در بسته گنجاند. اين مدل مي‌تواند به عنوان يك مدل جايگزين به جاي ليست‌هاي سياسي جبهه‌ها و گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي براي بچه حزب‌اللهي‌هاي همه شهرهاي كشور مورد نظر قرار گيرد. خوبي اين مدل در آن است كه نامزدهاي منتخب، دقيقا برآمده از آراي مردمي است، و نه تفكر محدود چند شخص سياسي، و هم در صورت پيروزي در انتخابات و راهيابي به مجلس، در صورت مرتكب شدن خطا و لغزش، همين جمعيت هزاران نفري بچه حزب‌اللهي‌، از آنها بازخواست خواهند كرد.

سیدمجتبی نعیمی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها