قال رسولُ اللّه صلى
الله عليه و آله : صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِذَا صَلُحَا صَلُحَتِ
الأُمَّةُ وَإِذَا فَسَدَا فَسَدَتِ الأُمَّةُ ، قيلَ : يا رسولَ اللّه ، و
مَن هُما ؟ قالَ : الفُقَهاءُ و الاُمَراءُ
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : دو گروه از امّت من هستند كه اگر
آنها درست شوند امّت درست شود و اگر آنها فاسد گردند امّت فاسد گردد. عرض
شد: اى رسول خدا! آن دو گروه كدامند؟ فرمود: فقيهان و زمام داران.
پس از انقلاب عظیم اسلامی و استقرار نظام مقدس اسلامی، مسؤولیتهایی در
ساختار حکومت به وجود آمد که واجد هر دو عنوان مذکور در روایت نبوی هستند.
بدون تردید مصداق اتم تجمیع این عناوین مهم، یعنی فقاهت (فهم عمیق از دین) و
امارت (کارگزاری) در ساختار سیاسی کشورما ، ائمه جمعه هستند یا بهتر است
بگوئیم باید باشند.
حال باید دید که واقع امر چیست؟ یعنی اینکه در حال حاضر اهمیت عنوان فقاهت،
به چه میزانی در این جایگاه لحاظ می شود؟ که این خود بحث مهم دیگری است.
اجمالا باید گفت که"امام جمعه" باید دارای نصابی خاص از فقاهت باشد یعنی
واجد جوهره فقاهت باشد. این عنصر جزو حداقل های امامت جمعه هست.
از یک منظر تنها دستگاه متولی امر دین روحانیت است و ائمه جمعه هستند که
کارآمدی روحانیت را در اداره امر دین اثبات می کنند یا خدای ناکرده، در
نقطه ی مقابل موجب ایجاد سوءظن عمومی نسبت به آن می شوند.
اینکه تا قبل از این در هیچ زمانی روحانیت مکنت موجود را نداشته است و به
تبع، این موضوع به صورت جدی در محک هوش عمومی و توجه عمومی جامعه قرار
نداشته است؛ حساسیت مسأله را مضاعف می کند.
اساسا از یک سو تنها نهادی که باید الی یوم القیامه، هدایت مردم را بر
عهده بگیرد و کیان نظری و عملی اسلام را حفظ کند روحانیت است؛ کما اینکه تا
کنون نیز اینگونه بوده است.
مؤید این مطلب، کلام نورانی امام راحل است که فرمودند:اسلام به دست روحانیت
تا حالا زنده ماند و هیچ قشری، هیچ قشری در این مسئله دخالت نداشته است جز
خود روحانیون و خطبایی که در دنباله آن ها بوده اند، از صدر اسلام تا حالا
اسلام به دست این ها به اینجا رسیده است. 4/8/60
امام جمعه باید دین شناس باشد و یا در این مسیر حرکت کند نه اینکه با اشتغالات غیرلازم دیگر از این کار اصلی باز بماند.
بنابر آنچه از اسلام و بیان ولایت فهمیده می شود امام جمعه باید "خود"
بفهمد و "خود" تحلیل کند و بیان خطبه های نماز جمعه ناظر به "فهم" باشد.
وجود انحرافات عدیده ی فرهنگی در بخش های گوناگون به خصوص در حوزه عقائد در
نقاط مختلف کشور، حاصل نبود این نگاه فقهی در بین تعدادی از ائمه جمعه
است.
اگر غیر از این اتفاق افتاد، یعنی امام جمعه فقیه نبود یا اینکه دارای
تحلیل نبود باید به جای "امام جمعه"، این عزیزان را پیشنمازان روز جمعه
نامید!
در زندگی فردی هم امام جمعه اگر جنبه روحانی بودن را لحاظ نکند و ساده زیست
نباشد و با مستضعفین محشور نباشد مورد تذکر عموم مردم واقع می شود. امروز
نیز موارد زیادی از تذکرات در این زمینه دیده می شود.
این ساده زیستی و خصوصیت زی طلبگی از لوازم تفقه است و هیچ رفتاری نمی تواند اینگونه دل های مردم را نسبت به انقلاب محکم کند.
از نظر امارت و بُعد قدرت سیاسی نيز مباحث مهمی وجود دارد که باز اجمالا مطالبی عرض می گردد.
مقدم ترین بحث در مورد هر قدرتی در جامعه مسلمان مشروعیت است و مشروعیت منصب امامت جمعه از ولایت است.
اصل جایگاه تعیین فرد و شئوناتی که این منصب واجد آن است مانند دیگر مناصب
حکومت اسلامی از وظایف امام معصوم در صورت حضور، در زمان ما امام عادل
منصوب است و در مواردی مانند موضوع امامت جمعه به دلیل گستردگی کار وظیفه ی
مَنْ نَصَبه لذلک (کسی که امام برای این کار گمارده باشد.) است، یعنی
شورای سیاست گذاری ائمه جمعه که متکفل این موضوع شده است. علیرغم تفاوت های
موجود در سلایق و نظرات، جهت حرکت شورای سیاست گذاری باید آن جهتی باشد که
ولایت دارد.
امام راحل در تعبیر مهمی حکومت را شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله بیان
می فرمایند و امام خامنه ای در تعبیری لطیف می فرمایند: ولایت یعنی همان
حکومت و این به آن معناست که امامت جمعه بالاترین نمود حکومت و ولایت در
ساختار سیاسی است. توضیح این نکته لازم است که با وجود نمود ولایت در برخی
ساختارها و عینیت پیدا کردن اراده ولایت در آنها، رهبر معظم انقلاب امامان
جمعه را "مسئولان انقلاب" می نامند یعنی معظم له، وظیفه ای شبیه به آنکه
رهبر انقلاب در سطح امت اسلامی و بالاتر از آن دارد را برای امام جمعه در
محل خدمتش قائل هستند!
شدت ارتباط بین جایگاه امامت جمعه و ولایت در جامعه باید موجب حساسیت
دلسوزان اسلام نسبت به این شبکه عظیم در کشور شود و آنچه مشخص است عدم
اهتمام شورای سیاست گذاری نسبت به شئونات این جایگاه حکومتی است.
صرف نظر از مباحث نظری و بخاطر بنای بر اجمال، از این مبحث عبور می کنیم و
برای تقریب به ذهن و تطبیق گفته با واقعیت، توجه شما را به اتفاقات مهم
سیاسی فرهنگی چند سال اخیر جلب می کنیم:
در همین مسئله توافق در موضوع هسته ای یا دعوای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب
که یک شگرد انگلیسی است و عدم روشن گری ائمه جمعه در این زمینه یا هجمه
عوامی گری ها در حوزه عقاید و عدم ورود امامان جمعه و در موارد زیادی همراه
شدن کسانی که باید روشن گران این عرصه باشند، با این انحرافات و نیز مسأله
ی تاسف بار سند 2030 که حتی پس از ورود حضرت آقا باز صدایی از تریبون های
نماز جمعه به شکل متوقَع بلند نشد و دیگر مباحثی که به احتمال قوی، موارد
متعددی از این دست در ذهن عزیزان هست، نشان دهنده ی فاصله ی زیاد بین وضعیت
کنونی جایگاه امامت جمعه و آنچه مد نظر اسلام است، می باشد. امیدواریم
کسانی که دارای توانایی خاصی در زمینه ایجاد بستر برای تغییرات اجتماعی
هستند، موضوع "امامت جمعه" را به عنوان اولویت کاری انتخاب کنند.
نویسندگان، گویندگان، فعالان رسانه ای و... با نقد منصفانه، علمی، قوی و
صریح در این زمینه به کمک ولی فقیه بشتابند. (سخنرانی در جمعی از ائمه
جماعات و مبلغین روحانی)