به گزارش پایگاه 598، در حالی که این روزها بحث تلاش برای جذب خانوادهها به سینماهای کشور، برای
رونق سینما و بهرهمندی از یک سرگرمی سالم و ارزشمند به میان میآید،
فیلمهایی را بر پرده سینماها شاهد هستیم، که نه تنها از خاصیت سازنده بودن
در حوزهی فرهنگ و اخلاق بهره نمی برند؛ بلکه آفتهایی در سینمای کشور
هستند که موجب تخریب اخلاق، فرهنگ و در نهایت جایگاه خانوادههای ایرانی
میشوند.
باوجود ممیزی های متفاوتی که در مسیر تولید آثار هنری نظیر سینما وجود
دارد، هر از گاهی فیلمهایی را شاهد هستیم که گویا از آسمان و جهانی
آمدهاند که نه بر روی آن نظارتی وجود دارد و نه ممیزی های مرسوم بر آن
موثر بوده و هست.
ظهور فیلمهای ساختار شکنانه با اثرات مخرب بر حوزههای پر اهمیتی چون
اخلاق و فرهنگ جامعه، اتفاقی نامیمون و نامبارک است و نمیشود آن را
پیشپاافتاده و اتفاقی دانست. توجه به ساحت هنر موضوعی است که در سینمای
کشور حال حاضر کشور، کمتر به آن توجه میشود.
یکی از فیلم های پرحاشیهی در حال اکران سینمای کشور، که حرفوحدیث های فراوانی در مورد آن وجود دارد فیلم اکسیدان است.
این فیلم برای ایجاد موقعیت های طنز وارد حوزهی شوخی با ادیان و مضامین
دینی شده است. فیلم سرشار از متلک های زشت است . روند به استهزا کشیدن و
مغلطه در مورد مضامین دینی ، اتفاقی است که در فیلم اکسیدان، با
بیادبانهترین لحن و ادبیات ممکن رخ میدهد.
اکسیدان با موضوع تقلا برای مهاجرت و شوک ناشی از خیانت برای مهاجرت آغاز
میشود. موضوع مهاجرت بهخودیخود سوژهی پر کششی است و این موجب میشود
انتظار دیدن یک فیلم متفاوت را داشته باشیم. اما در همان ابتدا فیلم به
مفاهیمی چنگ اندازی میکند که تقریباً موضوع اصلی یعنی مهاجرت را تحت تأثیر
خود قرار میدهد.
هرچه فیلم بهپیش می رود موضوع خیانت و مهاجرت به حاشیه می رود و انواع و
اقسام متلکها و رذالت های اخلاقی بهمن(امیر جعفری) و ورود به مباحث مربوط
به دین مسیحیت جایگزین آن میشود. این پراکندهگویی و جزیرهای بودن
موضوعات به مسئله همجنسگرایی هم کشیده میشود و در آنجا هم ورود به مسئله
تنها برای خنداندن مضاعف بیننده است.
بد نیست یادآور شویم که سالهای سال ورود طنزپردازان به حوزههای دینی،
امری پر ریسک و پر دردسر بود. اما چند سالی است که از آن سوی بام
افتادهایم و آثاری را در سینمای کشور شاهدیم که به حوزهی موضوعات اخلاقی و
دینی مستقیم و غیرمستقیم حمله ور میشوند.
آن چه که در اکسیدان رخ میدهد تنها استفاده از موقعیت های طنز موجود در
موضوعات دینی و یا دگرباش های جنسی نیست؛ بلکه ادبیات سخیف بهکار
گرفتهشده، رفتارهای زشت و رذیلانهی بهمن و بیاحترامی به ادیان است که در
قالب موضوع مهاجرت در دل قصه پرورانده شده است.
متأسفانه در اکسیدان شاهد دیدن فیلمی در جامعهی اسلامی ایران هستیم که
توهین و به استهزا گرفتن یک دین الهی آنقدر تکرار میشود؛ که اثر
ثانویهای در پی دارد و آن نفرت از شخصیت بهمن است. اگرچه که رذالت های
اخلاقی یک شخصیت را نمیشود به یک دین و یا جامعه تعمیم داد و در فیلم بهمن
را در حال نماز خواندن و یا مناسک دین اسلام نمی بینیم؛ اما با توجه به
تکه کلامها و حرفهایی که به زبان می آورد قطعاً می توان او را یک مسلمان
زاده دانست. حالا اگر شخصیت بهمن با آن نگاه کثیف به زنان و ادبیات سخیف را
با رفتار متین و انسانی مسیحیان حاضر در فیلم مقایسه کنیم به چه نتیجه ای
خواهیم رسید؟ اگرچه که نباید توقع رفتاری مناسب از یک قاچاقچی انسان را
داشته باشیم(بهمن) اما فارغ از شخصیت مثبت شقایق دهقان، ما اجتماع جالبی را
در مقابل مسیحیان نمی بینیم.
اگر به شخصیت روحانی که به نوعی نقطهی مقابل کشیش محسوب میشود نگاهی
داشته باشیم، پیام های جالبی را دریافت می کنیم. این روحانی در مواجهه با
کشیش قلابی(اصلان) و مسیحی طالب اسلام، مدهوش شخصیت آنها میشود، از کشیش
میخواهد تا در مسجد به منبر برود و از سوی دیگر فرصت را مغتنم شمرده و
مصرانه و با سماجت خاصی در فکر تلاش برای گرویدن آنها به دین اسلام است! در
نوع رفتار او تفاوتهای متعددی نسبت به کشیش وجود دارد که قابلتأمل است.
اگر کشیش در برابر دزدی بهمن انسانیت به خرج میدهد و بامتانت او را آزاد
میگذارد و به آنها برای اخذ ویزا کمک می کند؛ در مقابل روحانی دست آنها را
همانند یک بازداشتی میگیرد و با زور به داخل مسجد میبرد! جذب کردن این
کجا و آن کجا!
در پارهای از اوقات بیاحترامیها به مسیحیان، مراسم دینی آنها و بیادبی
به اشخاص مسیحی آنقدر زیاد و زشت است، که انتظار اعتراض افراد عادی و
مسئولان این اقلیت مذهبی نسبت به فیلم را باید حق آنان بدانیم. البته همان
طور که در آثار سینمایی و تلویزیونی کشورهای غربی دیدهایم، شوخی با مقدسات
در ادیان دیگر بهویژه مسیحیت بهمانند اسلام اتفاقی قبیح و یا امری
مجرمانه محسوب نمیشود و شاید واکنش نشان ندادن این عزیزان براساس نوع
متفاوت نگاه آنها در مورد شوخی با مقدسات است.
اما نکتهی اکسیدان آنجاست که بی احترامی های مذکور اگرچه که در ظاهر و در
طول فیلم به صورت مستقیم متوجه مسیحیان است؛ اما وقتی برآیند بیاحترامی ها
را می نگیریم، شاهد بازگشتن آن به شخص گوینده یعنی بهمن هستیم. زمانی که
فرد هتاک جواب نشنود و مقابله به مثل از فرد مقابل نبیند، بدترین جواب را
با همان صبوری و سکوت دریافت کرده است. شاید شما در طول فیلم به متلک های
رکیک و رفتارهای زشت نسبت به مسیحیان بخندید، اما صبوری و سعه ی صدر
مسیحیان موجب می شود تا آنها را بدرستی محترم بشمارید و در مقابل، خوار و
خفیف شدن بهمن را به وضوح ببینید.
تنها نهادی که در مقابل این فیلم ایستاده و به مخالفت صریح با آن پرداخته
سازمان حوزه هنری است که از اکران آن در سینما های زیرمجموعهی خود خودداری
کرده است. اما تا الآن اکسیدان نزدیک به یک و نیم میلیارد تومان فروش
داشته، و هیچ مخالفت و اعتراض جدی نسبت به آن صورت نگرفته است.
متأسفانه چند سالی است که بازار اینگونه فیلمها در سینمای کشور بسیار داغ
است. طرفداران چنین فیلمهایی دائماً با توجیه نیاز به شاد زیستن! به
مقابله با منتقدان، اعم از مغرض و منصف میپردازند. بیسلیقگی و سیاست های
سطحی مدیران فرهنگی کشور در ادوار مختلف زمینهساز شرایط موجود بوده و هست.
در این شرایط نه تنها فیلمهای بیارزش کم فروغ نیستند؛ بلکه جزو
رکوردداران فروش سینمای کشور هستند. در شرایط فعلی شاهد بلعیده شدن اخلاق و
هنر توسط اژدهای خوش خط و خالی هستیم که آتش دهانش اوراق فیلمنامههای با
مفهوم و نگاتیو فیلمهای مفرح اما ارزشمند را میسوزاند.
این روند تا آنجا بهپیش رفته که یک فیلمنامهنویس و تهیهکننده
باسابقهی فیلمها و قصههایی با مضامین عموماً ارزشی دست به ساخت چنین
فیلمی بزنند. حامد محمدی نویسندهی فیلمنامهی فیلمی چون طلا و مس،
اکسیدان را نوشته و بسازد و در مقام تهیهکننده نام پدر خود منوچهر محمدی
را ببیند.
این اتفاقات زنگ خطرهایی برای سینمای کشور هستند که باید آنها را جدی گرفت.
برای همین از وزیر محترم ارشاد آقای دکتر صالحی میخواهم هر چه زودتر این فیلم را (البته بدون خانواده) ببینند.
*علی نبوی/ الف