به گزارش خبرنگار مهر، حسین شیخ الاسلام سفیر پیشین ایران در سوریه است که سابقه نمایندگی مجلس در دوره هفتم را در کارنامه دارد و بعد از آن نیز مدتی قائم مقام وزیر امور خارجه بود و در دوره مجلس هشتم هم به عنوان مشاور رئیس مجلس و مدیرکل امور بین الملی مجلس فعالیت کرده که علاوه بر این مسئولیت دبیرخانه کنفرانس بین المللی فلسطین از دیگر سمت های کنونی وی است.
شیخ الاسلام چندی قبل به مناسبت سالگرد انقلاب های منطقه گفتگویی با خبرنگار مهر انجام داد که به این شرح است:
در سالگرد انقلاب مردم مصر، بحرین در سال گذشته چه اتفاقاتی رخ داده و پیش بینی شما از آینده این تحولات در سال پیش رو چیست؟
نخستین ویژگی انقلاب مصر این است که با گذشت یک سال همچنان مردم این کشور در صحنه باقی ماندند و همین باقی ماندن باعث شدن خیلی از توطئهها خنثی شود و هر زمان که انقلابیون احساس خطر کردند با حضور در میدان تحریر ایستادگی کردند. آمریکاییها تلاش داشتند حالا که مبارک را نتوانستند نگه دارند و وی ساقط شد سعی کنند ساختار را نگه دارند یعنی سر عوض شود اما بدنه بماند. اما ملت مصر پایداری کرد و نگذاشت این خواست آنان محقق شود. همچنین آمریکاییها میخواستند ارتش را راس نگه دارند و نگذارند ارتشیها کنار بروند چون آمریکا با ارتش کار کرده و آن را با خود همراه کرده. آموزش و تجهیزات ارتش مصر توسط آمریکاییها ارایه شده بود. بر این اساس آمریکاییها میخواستند جایگاه ویژهای برای ارتش در قانون اساسی مصر پیشبینی کنند که باز هم مردم اعتراض کردند. همچنین تلاش کردند مبارک محاکمه نشود که در این قضیه برخی شاههای منطقه نیز این خواسته را داشتند چون برای آنها مشکل بود مبارک را پشت میلهها ببینند چون فکر میکنند مردم خودشان از دیدن تحقیر یک شاه احساس رضایت میکنند. به همین دلیل برخی شاهان پول خرج میکنند تا محاکمه مبارک محقق نشود و در این راستا توطئه می کنند.
در ادامه تلاش کردند محاکمه غیرعلنی شود که متاسفانه در این قضیه موفق شدند. البته من نمیدانم هرچه روند پیش میرود این موفقیت استکبار باقی خواهد ماند یا نه؛ چون الان دارند زندانی را برای مبارک تدارک میبینند که از این محاکمه ظاهری وی خارج شود به اندازهای که مردم حکومت را در دست بگیرند و در آن موثر باشند محاکمه مبارک نیز به این طرف سیر خواهد کرد.
آمریکاییها همچنین تلاش دارند با خرج کردن پول، احزاب طرفدار خود را در انتخابات به پیروزی برسانند که مردم باز هم ممانعت کردند. همچنین آنها می خواستند نگذارند احساسات ضدصهیونیستی اوج بگیرد. آنها کار پرهزینهای کرده بودند که ضدیت مردم مصر با رژیم صهیونیستی متبلور نشود. اما با اصل ماندن مردم در صحنه و تکیه بر استقلال و اسلامیت و آزادی توانستند تا کنون مقاومت کنند و با اینکه اسلامگراها برای خیلی از کرسیها کاندیدا معرفی نکرده بوند اکثریت مجلس مصر را در انتخابات به دست گرفتند چون اخوان المسلمین تنها برای 50 درصد کرسیهای پارلمان نامزد معرفی کرد. آینده مصر آینده بسیار روشنی است اگر مردم مصر همین بیداری را حفظ کنند و در صحنه بمانند و بر آرمانهای انقلابشان تاکید کنند.
یک بحثی که مطرح است این است که اگر اخوان در مصر پیروز شده اخوان مدلی از اسلام متعادل مانند اسلام در ترکیه است. و سلفیها نیز وابسته به عربستان هستند و عملاً مدل اسلامی که در ایران وجود دارد محقق نشد.
مصر خیلی بزرگتر از این است که دنباله روی کسی باشد. اصلاً مصر به عنوان یک کشور با تاریخ و با تمدن به عنوان الگوی دیگران است نه اینکه مصر از سایر کشورها الگو برداری کند به عنوان مثال اخوان المسلمین در مصر در سال 1928 ایجاد شد بقیه کشورهای عربی الگوی اخوان را گرفتند حتی حزب الدعوه عراق الگوی شیعی از اخوان المسلمین است یا اینکه افسران آزاد در مصر کودتا کردند در دیگر کشورهای عربی نیز این تکرار شد مانند قذافی و بعثیها در عراق و سوریه و ... و متاسفانه مصر کمپ دیوید را امضا کرد و دیگر کشورها نیز دنبال روی سازش با اسرائیل شدند. این جایگاه مصر است. در مصر از نظر فرهنگ و تمدن تاریخ بیش از 50 درصد جهان عرب است و اخوان در مصر خیلی بزرگتر از آن است که از کشور دیگری آن هم از ترکیه دنباله روی کند. بلکه آنچه که در ترکیه است نمونهای از اخوان مصر است. آقای اربکان که آقای گل و آقای اردوغان از حزب او بیرون آمدند براساس الگوبرداری از اخوان در ترکیه فعالیت کرد. اینکه اخوان یک حالت متعادل و منطقی و عملی خواهد داشت بله این درست است اینکه اخوان متاثر از فرهنگ تاریخی مصر است این نیز درست است. سلفیها نیز در مصر دنبال روی عربستان نخواهند بود. سلفیهای مصر نیز بزرگتر از آن هستند که به دنبال وهابیت بیفرهنگ و بیتمدن و بیتاریخ عربستان باشند. اصلاً نوعشان نیز نوع سلفیون وهابی تند نیست. البته عربستان و آمریکا پول خرج میکنند. آمریکا یک نوع از سلفی گری را تبلیغ می کند. فراموش نکنید که آمریکا بود که طالبان را ساخت و پایههای القاعده را ریخت که آمریکا برای خراب کردن چهره اسلام از ساده انگاری یک عدهای دارد استفاده میکند تا اسلام تند و بی معنی را به اسم طالبان به جهان نشان دهند و اخوان در زمان مبارک نیز در کنار مقاومت بود و هرچند ممکن است هدنه با اسرائیل یعنی آتش بس را بپذیرند اما اعترافی به وجود این رژیم نخواهند کرد. این در حالی است که براساس آنچه که در تاریخ تشیع و کربلا وجود دارد ما شیعیان به هیچوجه با ظلم سر سازش نداریم. آنها ممکن است مدارا کنند.
در رابطه با صحبتهای رهبر انقلاب مبنی بر اینکه ایران در جنگ 33 روزه و 22 روزه حضور داشت و نتیجه آن پیروزی لبنان و فلسطین بود تحلیلی ارایه میدهید؟
دو جبهه در منطقه وجود دارد یک جبهه جبهه اسلام، مردم و مقاومت است و جبهه دیگر جبهه آمریکا و اسرائیل و مبارک و دیکتاتورهای منطقه است. این دو جبهه دارند با یکدیگر میجنگند و این جنگ همه جانبه است، سیاسیی، فرهنگی، اجتماعی نظامی و اقتصادی است. بیداری اسلامی این است که مردم به صحنه میآیند. یعنی مردم ارتش آزادی بخش نیستند که مانند انقلاب های روسیه و فرانسه و کوبا و .. به صحنه بیایند بلکه این مردم هستند که در صحنه حضور داشتند و با دست خالی در مقابل توپ و تانک میایستند و این روش امام (ره) برای ایجاد تغییر در ایران بود. که امروز در کشورهای دیگر تمرین میشود. مهمترین و اساسی ترین نقطه در جبهه استکبار رژیم صهیونیستی است که ما میبینیم این جنگ وجود دارد مثلاً در همین اجلاس اخیر بینالمجالس اسلامی آقای ناطق نوری در رابطه با استبداد در صدر اسلام سخن گفت این چند کشور حاشیه خلیج فارس به خود گرفتند و از جلسه بیرون رفتند در حالی که دیگران نشسته بودند. یعنی کاری کردند که ضمیر مرجع خود را پیدا کرد. اینکه ما در این حدود سی و چند سال توانستیم جبهه اسرائیل را تضعیف کنیم باعث شده که اسرائیل دیگر آن تهدید نظامی نیست. در حالی که اسرائیل بر این اساس ساخته شده که یک قدرت نظامی باشد تا بتواند همه را تسلیم کند. در حالی که بعد از جنگ 1973 مقامات اسرائیلی به کشورهای عربی هشدار داد که پایتختهایتان در تیررس است امروز این معادله تغییر کرده و این حزبالله لبنان است که می گوید اگر یک درگیری دیگری بشود هیچ جای سرزمین اشغالی برای صهیونیستها امن نیست. که این معادله از نظر ساسی نیز تغییر کرده از نظر اجتماعی، بینالمللی و تبلیغاتی نیز تغییر کرده. یک زمانی اروپاییها فکر میکردند که این اسرائیلیها هستند که مظلومند و این فلسطینیها هستند که تروریست هستند بعد از جنگ 22 روزه و 33 روزه که جلوی دوربین انجام شد معلوم شد که این اسرائیلیها هستند که آدمکش هستند و گزارش گلد استون در پرتو جنین جوی ارایه شد و رهبری نیز همین طور فرمودند که بر اثر ارتباط با ما انقلاب با سنگ به انقلاب موشک تبدیل شد. در جایی مثل غزه که بردن یک قوطی شیر خشک برای نوزادان مشکل است یاران طوری کمک کرده اند که حماس موشک دارد و می توان با آن اسرائیل را تهدید کند.
در رابطه با بحرین نظرتان چیست؟ رهبری فرمودند اگر ما در بحرین دخالت میکردیم اوضاع طور دیگر میشد. سئوال این است که چرا ایران دخالت نکرد؟
این به نوع روش کار برمیگردد. روش حضرت امام(ره) عرض کردم این بود که مردم را به صحنه آورد و این ملت با دست خالی در برابر توپ و تانک مقاومت کردند. ما برای انقلاب بحرین هم همین را می گوییم برای انقلاب مصر نیز همین را خواستیم. در قضیه بحرین دخالت ما امکان میداد که این غاصبین بهانه ارتباط با خارجی داشته باشند و با خشونت غیرقابل وصفی مردم را سرکوب کنند. الان مظلومیت مردم بحرین بر همه دنیا مسجل است هرچند خیلی کم به آن اعتراف میکنند و عدم دخالت خارجی در آن واضح است. از طرف دیگر غاصبین بحرین نتوانستند مردم را آرام کنند و متوسل به دخالت خارجی شدند و کمک نظامی از عربستان تقاضا کردند. اگر ایران دخالت میکرد آمار شهدا حتماً در بحرین بیشتر میشد از سوی دیگر اینها برای سرکوب مردم بهانه پیدا میکردند. در رابطه با بحرین باید اشاره که ناوگان پنجم دریای آمریکا در بحرین مستقر است و 5 هزار نیروی آمریکایی در بحرین مستقرند و حکومت بحرین برای تامین فساد اینها هتل های بحرین را به عشرتکده تبدیل کرده که این مورد اعتراض همه مردم بحرین قرار گرفته است و سعودیهای عیاش نیز پلی زدند و وقتی زمینه را دیدند بحرین را به محل عیاشی خود تبدیل کردند و غاصبین بحرینی دیدند با مشکل مواجه می شوند بر این اساس در کشورهای مختلف اوباش و افراد بی ریشه را جمع کردند و به بحرین بردند و تابعیت بحرینی به آنها دادند که اینها نیروی مقابله با مومنین بحرین هستند که از عراق، سوریه، اردن و عربستان به بحرین رفتند. توجه داشته باشید که وجود آمریکا در بحرین برای آمریکا و قدرتش حیاتی است. بحرین نقش اساسی در تامین امنیت انرژی در خلیج فارس دارد. بنابراین قضیه تحولات بحرین با بحث ظاهر فرق دارد. من پیش بینی میکنم که قیام مردم بحرین خونین خواهد بود چون طرفش آمریکا است. اما شک هم نکنید دخالت سعودی در بحرین با تایید آمریکا بوده است تا خودش مجبور نشود وارد شود. اگر دولت بحرین نمیتوانست مردم را سرکوب کند آمریکا مجبور میشد دخالت کند اما نهایت انقلاب بحرین خونین و درگیری با آمریکا خواهد بود درگیری با آل خلیفه و عربستان نیست چون بحرین اساس آقایی آمریکا در دنیا است.
در رابطه با اقدامات ایران در لبنان هم باید اشاره کنم ما یک توان اطلاعاتی برای حزبالله ساختیم که فوق توان آمریکا و اسرائیل است. ما اول اسرائیل را در جنگ اطلاعاتی شکست دادیم بعد نظامی که بخشی از آن رو شده است. الان جنگ اول اطلاعاتی و سایبری است بعد نظامی و ما این توانایی را سالها داشته و دنبال کردهایم. الان تمام صحنه سرزمین اشغالی در اختیار ماست. همچنین قسمتهایی از داخل فلسطین وجود دارد که هنوز دست نخورده مانده و فلسطینیهای سال 48 هنوز به حرکت در نیامدهاند که اینها جزو قدرت ما است.
نظر شما در رابطه با وتوی قطعنامه ضد سوری در شورای امنیت توسط چین و روسیه چیست؟
در این که اینها میخواهند امتیاز بگیرند شک نکنید اما آیا آمریکا می تواند این امتیاز را بدهد؟ آنها به خاطر مسایل خود وتو میکنند نه به خاطر حرف مردم سوریه واقع امر این است سوریه یک نقطه کلیدی است که اهمیتش هر روز بیشتر میشود چون با توجه به تحولات اسرائیل خود را بیشتر و بیشتر در معرض خطر میبیند. بعد از تحولات اخیر سوریه آمریکا سفیر سوریه در این کشور را خواست و به وی گفت ما سه مشکل با شما داریم یکی مقاومت فلسطین دوم امکاناتی که به حزبالله میدهید و سوم رابطه با ایران که اگر این سه مشکل حل شود ما با شما مشکلی نداریم. در حالی که ما با بشار صحبت کردیم گفتیم اگر قرار است امتیاز بدهید چرا در سیاست خارجی امتیاز بدهید امتیاز را به ملت خودت بده و بشار پذیرفت و آمد قانون احزاب، قانون انتخابات، تبلیغات و حتی قانون اساسی را تغییر داد. شما میبینید که کشورهایی که بویی از دموکراسی نبردند برای سوریه طرح دموکراسی میریزند که بشار یک مثال جالبی زد که یک سیگاری برای ترک سیگار به دکتری مراجعه می کند که خودش معتاد به مواد مخدر است حالا دیکتاتورهایی که اسم یک خانواده بر روی کشورشان است و نژادپرستند برای سوریه طرح دموکراسی می دهند. در این کشورها سمتها نه براساس کفایت بلکه براساس عضویت در یک خانواده توزیع میشود. باید تاکید کرد که حتماً سوریه از این کشورها دموکراتتر است. همچنین باید گفت که به اندازهای که نهضتها ضدیت با رژیم صهیونیستی دارند اصالت دارند چون مردم ضد اشغال و ضد ظالم هستند.
آیا ایران طرحی برای حل و فصل مسایل سوریه دارد؟
بشار اسد آمادگی دارد که طرحها را بررسی کند. ما با دولت بشار نزدیک هستیم و بشار اگر قولی میدهد اجرا میکند. باید طرفی هم که بتواند قول معارضین سوریه را تضمین کند باشد که این طرف میتواند اخوان المسلمین مصر یا ترکیه باشد که هر قولی که معارضین بدهند عملی شود تا بنشینیم ببینیم چطور در سوریه از وضع موجود به وضع مطلوب برسیم و یک نقشه راهی طراحی شود که آنچه که باید دولت سوریه اجرا کند ما تضمین کنیم و آنچه را که معارضین باید انجام دهند طرف چهارم تضمین بدهد تا نقشه راه به نتیجه برسد.
این پیشنهاد ارایه شده است؟
ما آمادگی این کار را داریم من با مسئولان سیاست خارجی صحبت کردم. ما آمادگی این کار را داریم.
در رابطه با نقش قطر و ترکیه در رابطه با سوریه نظرتان چیست؟
قطر پایگاه آمریکاییهاست و همه امکانات قطر در پرتو این باید دیده شود یعنی یک جایی است که آمریکا رسماً پایگاه دارد و به عنوان همپیمان ناتو در جنگ لیبی شرکت کرد که بعدها مورد هجوم حکومت بعد از انقلاب لیبی نیز قرار گرفت. قطر باید بداند جایگاهش کجاست بلند پروازی بیشتر بکند مثل توهین و تحقیرهای نماینده روسیه در سازمان ملل نصیبش میشود. قطر اشتباه بزرگی میکند چون حتماً تضعیف حکومت بشار به نفع اسرائیل است. البته ترکیه نیز همین اشتباه را میکند. باید تاکید کرد که اردوغان منبعث از حزب اربکان است. حزب اربکان همان تشکیلاتی است که برای مدت کوتاهی بر سر کار بود قرارداد گازی با ایران امضا کرد و از آنجا بود که ارتباطات ایران و ترکیه بالا رفت. همچنین باید اشاره کنم زمانی که اردوغان شهردار استانبول بود مراسم روز قدس برپا کرد که عبدالله گل مجری آن برنامه بود و باقری سفیر ایران در ترکیه سخنران آن مراسم بود یعنی در این حد ما به هم نزدیک هستیم که نظامی ها اردوغان را زندانی، گل را تبعید و باقری را اخراج کردند یعنی اردوغان به خاطر روز قدس زندان رفته. بر این اساس هرچه ترکیه ضداسرائیلی شود به نفع ماست و ما پشتیبانی میکنیم. مردم ترکیه خیلی با حکومت نظامی ها در این کشور فاصله داشتند البته الان هم فاصلههایی هست چون مردم ترکیه نابودی اسرائیل را میخواهند و خواستار آزادی قدس هستند. ترک ها اشتباهاتی کردند که الان با همسایههایشان مشکل دارند. از طرفی با عراق در رابطه با طارق الهاشمی مشکل دارند به شکلی که مالکی و اردوغان به صورت تلفنی با هم بگو مگو کردند که در رابطه با آن ما میانجی شدیم. با سوریه هم مشکل دارند با ایران هم در رابطه به سپر موشکی به مشکل خوردند. آنها اشتباه کردند واقع امر این است که الان ترکیه هم با سوریه هم با ایران هم با عراق و سوریه مسئله دارد و این اشتباهات آنهاست اما ما باید بکاری کنیم که مسایلمان با ترکیه حاد نشود. ما ممکن است به تکیه امتیازاتی بدهیم که به دیگران نمی دهیم مثل نقشی که به ترکیه در بحث هستهای دادیم. این به این خاطر است که اردوغان در جهتی حرکت میکند که مردم میخواهند. یعنی قدرت نظامیها و لائیکها را کم کرده. تا وقتی که به خواست مرد نزدیک باشد و ضداسرائیلی است ما از وی پشتیبانی میکنیم اما نباید با اردوغان وارد نزاع شویم چون ذاتش درست است هرچند قید و بندهایی دارد. اشتباه تحلیل دارد و تصورات امپراتوری عثمانی به او دست می دهد مثلاً بحث سوریه را گفت که مسئله داخلی ترکیه است. باید تاکید کرد درگیری ما با ترکیه همان چیزی است که اسرائیل میخواهد. نباید بگذاریم روابطمان سرد شود هرچند باید حرفهایمان را بزنیم.