کد خبر: ۴۲۲۰۱۳
زمان انتشار: ۱۰:۲۸     ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶
وزير ارشاد براي مجموعه هنرمندان جامعه نقش پدر را دارد. اگرچه اين پدر عاريه‌اي و ناپدري است، با اين حال بسته به ذات او، ممکن است از پدر واقعي فهميده‌تر و دلسوزتر باشد.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه جوان، وزير ارشاد براي مجموعه هنرمندان جامعه نقش پدر را دارد. اگرچه اين پدر عاريه‌اي و ناپدري است، با اين حال بسته به ذات او، ممکن است از پدر واقعي فهميده‌تر و دلسوزتر باشد، اما امان از روزي که دو نقش مخوف و غيرقابل تحمل «ناپدري» و «نابخردي» در وجود يک انسان دست به دست هم دهند و نقش پدر را براي آدم بازي کنند. کافي است نابخردي چنان اوج بگيرد که ناپدري تصور کند حق فروش زن و فرزندش را هم دارد. مثلاً هنرمندان فرهيخته کشور را بندگان زرخريد خود تصور كرده و به يک کانديدا بگويد اگر به من مي‌گفتي، چندتا هنرمند به تو مي‌دادم. اينجاست که آدمي براي فرار از شر اين ديوصفتي‌ها حاضر است سر به جهنم بگذارد، اما فرزندخواندگي اين فراعنه سرمست قاروني را نپذيرد. اين حد توهين به هنرمند جز از يک ذهن زرخريد برنمي‌خيزد.
 
وقتي بنده مصاحبه حين رأي ناپدري ارشاد را ديدم، به نظرم رسيد اين سؤال را از او بپرسم که جناب آقاي صالحي‌اميري! چهار سال از ارسال نامه تقاضاي ديدار و گفت‌وگوي مؤسسه رسول آفتاب با معاون فرهنگي‌تان مي‌گذرد. طي اين چهار سال، از معاون فرهنگي فرهنگي‌ترين وزارتخانه دولت انتظار پاسخي فرهنگي داشتم. متأسفانه تا اين لحظه با فرار ايشان از زير پاسخ، به عمق فهم فرهنگي‌اش پي برده‌ام. و اما جنابعالي که بعد از استعفاي مشکوک و حقارت‌آميز ناپدري سابق، سر اين سفره دستمالي شده نشسته‌ايد، تا اين افاضات اخيرتان در نظر ما پسته لب باز نکرده بوديد و از مغزدار يا تهي مغز بودن‌تان خبري نداشتيم. وقتي آن مصاحبه سرشار از شعور! و ادب! و اخلاق! شما در فضاي مجازي پخش شد، بنده از داشتن چنين پدر ناخلفي احساس شرم کردم. کما اينکه پيشتر چنين شرمي را از ناپدري آموزش و پرورش به خاطر کاسبي خود و قاچاق دختر ميليادر بيکارش کرده بودم. نمي‌دانم خبر داريد يا خير. بنده از بد روزگار دوتا ناپدري دارم، چون هم معلم هستم و هم نويسنده. حال سؤالم اين است. وزارت ارشاد اسلامي را از سر مي‌خوانيد يا از ته؟
 
اگر از سر بخوانيد، اين وزارتخانه بايد از ارشاد افراد به اسلام و از گل شدن خارها، خرسند باشد، نه اينکه از زور عصبانيت حالتي نزديک به انفجار به او دست دهد. مثل ندامت آن خواننده از رويه بد گذشته و دست رأفتي که بر شانه‌اش نشست.
اما اگر از ته بخوانيد، طبيعتاً براي ارشاد افرادي مايه فخر و مباهات خواهند بود که از اسلام ارشاد شده و اعلان ندامت از خوبي‌هاي گذشته کرده‌اند. مثل آن يکي خواننده که البته ايشان هم به تازگي از ندامت خود نادم شده و خوشبختانه ارشادي‌ها را در خماري گذاشته است. پس سؤال بنده اين است؛ وزارت ارشاد را از سر مي‌خوانيد يا از ته. خوب فکر کنيد و اگر دوست داشتيد مثل معاون فرهنگي‌تان پاسخ بنده را بدهيد!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها