با پایان دولت تعلیق، حالا با تقریب خوبی میتوان در بارهی کلان ممشای این دولت صحبت کرد؛ این که فارغ از کسالت و کاسبی، ارکان این دولت طی چهار سال گذشته اساساً به چه کاری مشغول بوده است؟
دولت تعلیق از دوقطبی هستهیی آغاز شد و به سرعت با انبوه اتفاقات غریبی مواجه شدیم که فهم کلان آن محتاج درک نقشهی راه این دولت است: تعلیق انقلاب اسلامی.
بنفشها خلاف سبزها پی براندازی تمامعیار حکومت اسلامی نهبودند؛ این یعنی فارغ از انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی معتقد بودند و حتا تا ریاست بر آن پیش رفتند.
با این همه، جمهوری آرمانی آنها یک سنت گسسته از انقلاب/نهضت بود که در بدعت مدرن بازتولید میشد؛ و برنامهی گذار به این جمهوری اسلامی اسمی همآن چیزی است که آن را انقلابزدایی و تعلیق شریعت و عرفیسازی حکومت میخوانیم.
روند تعلیق انقلاب اسلامی، همآن چیزی است که این روزها در تأسیسات هستهیی ما قابل مشاهده است: یک صورت بدون صیرورت. فنآوری هستهیی صوری و معلق به این معنا است که همهی شعارها و نماها و سازهها سر جای خود هستند، اما چیزی غنیسازی نهمیشود.
تعلیق هستهیی اما پایان کار نهبود و در روند برجام دست کم به تعلیق موشکی و تعلیق فضائی و تعلیق مقاومت منطقهیی متعهد شدیم.
این البته آغاز راه است و کلان برنامهی تعلیق انقلاب اسلامی و عرفیسازی حکومت اسلامی مبتنی بر روندهایی محرمانه و مخفیانه بیوقفه در جریان است که این روزها یکیش از پرده بیرون افتاده است: برجام آموزشی.
برجام آموزشی همآن روند رسمی عرفی کردن نظام تربیتی جمهوری اسلامی و تعلیق غنیسازی انقلابی نسل تازه است؛ مبتنی بر اسنادی که اجمالاً برنامهی توسعهی پایدار ۲۰۳۰ یونسکو خوانده میشود.
سند توسعهی پایدار ۲۰۳۰ البته بسیار وسیعتر از چارچوب آموزش عمومی است و عملاً مبنای برنامهی توسعهی انسانی حکومتها بر اساس ریلگذاری امریکایی است.
فارغ از مغلطههای وزیر آموزش، این سند همالان جایگزین طرح تحول بنیادین آموزش و پرورش شده است و به تدریج باقی قطعات آن نیز مبنای عمل خواهد بود تا اساساً ما نیازی به سند چشمانداز اسلامی-ایرانی خود نهداشته باشیم؛ و به هماین دلیل ساده است که دولت تعلیق از تدوین برنامهی ششم مبتنی بر اسناد بالادستی بومی طفره رفته است.
ما البته میتوانیم مبتنی بر بند چهار و پنج و ده سند مادر، یا کلیدواژههای تبعیض و خشونت مندرج در برنامهی ایرانی اقدام آن، در بارهی حمایت این روند از حضور دگرباشان و بهائیها در مدارس یا منع حجاب و هیأتهای مذهبی استدلال کنیم.
با این همه، مسألهی بسیار مهمتر آن است که سند توسعهی پایدار ۲۰۳۰ یونسکو، اساساً متن مقدس غرب مدرن در هزارهی سوم است که بر ما توسعهنهیافتهها نازل شده است.
به هماین علت در این آیین تازه که البته دولت بنفش خوش دارد آییننامه خطاب شود، جایی برای هیچ دین و آیین دیگری وجود نهدارد؛ و ما با انبوهی از مفاهیم و مفرداتی مواجه هستیم که خارج از چارچوب انقلاب و انتظار و اسلام تبیین میشوند.
حال در این تعمید برخی مدعی تحفظ هستند، یا میگویند که چیزی امضاء نهشده است و ما به این آیین(نامه) داوطلبانه ایمان آوردهییم و به مناسک آن عمل میکنیم.
این یعنی اتهام اول دولت تعلیق در این پرونده نه حمایت از دگرباشان جنسی یا مرتدان عقیدتی یا منع آموزش دفاعی یا فرهنگ شهادتطلبی، که ترویج رسمی نهانآیینی است که با حضور آن در مدارس نگرانی از فعالیت فروشندههای روانگردان و داعیان انجیلی حساسیت اضافه است.
با این مقدمه، مطالبهی ما از شماس معبد یونسکو در طهران آن است که از زاویهی مخفیکاری بیرون بهآید و در بارهی ابربرنامهی تعلیق انقلاب اسلامی و عرفیسازی جمهوری اسلامی و بازسازی نظام آموزش کشور بر اساس سند الحادی توسعهی پایدار ۲۰۳۰ توضیح دهد...