به گزارش پایگاه 598، روزنامه «وطن امروز» در یادداشتی از «حسین قدیانی» نوشت:
چه ایامی! چه گرامی! جز با «سلام» حیف است دل به دریای کلمات بزنم! آری! و سلام بر سید و سالار شهیدان! و سلام بر حضرت علمدار! و سلام بر «پاسدار»! و سلام بر «جانباز»! و سلام بر بهترین اصحاب اردیبهشت که 35 سال پیش در چنین روزهایی، ابتدا از «سیمخاردار من» عبور کردند و بعد، از «سیمخاردار دشمن»! و بعد، جاده اهواز را آنقدر به سمت جنوب و جنون رفتند تا دست آخر، در مسجد جامع خونینشهر «نماز فتح» بخوانند! و بعد، بیش از پیش متوجه شوند که «خرمشهر را خدا آزاد کرد»! سلام بر «روح خدا» که مدام به ما «خدا» را نشان میداد! شماری از این شهدای مدافع حرم، اصلا و اساسا خمینی را ندیدند اما با همان روحیه بچههای «الیبیتالمقدس» پای کار امنیت این کشور ایستادهاند! کجا؟! کیلومترها بیرون مرز! که چه بشود؟! که خرمشهر دوباره اشغال نشود! که آبادان دوباره حصر نشود! که غرب دوباره دست غریبه نیفتد! که کرمانشاه، همدان و تهران دوباره شاهد موشکباران نباشند! که دیپلمات ما «امنیت مذاکره» داشته باشد! که دولتمرد ما «امنیت کار» داشته باشد! که روزنامهنگار ما «امنیت قلم» داشته باشد! که استاد ما «امنیت تدریس» داشته باشد! که دانشآموز و دانشجوی ما «امنیت تحصیل» داشته باشند! که خاک پاک ما «امنیت زندگی» داشته باشد! پس سردار سلیمانی و سربازانش، تنها مدافع حرم اهلبیت نیستند، بلکه مدافع حرم امن و امان این آبادی نیز هستند! اگر 35 سال پیش، دشمن این قدرت را داشت که قدوم نحس خود را بر خاک مقدس وطن بگذارد، امروز جمهوری اسلامی به یمن فرماندهی مدبرانه فرمانده کل قوا، اصلا و اساسا به دشمن اجازه ورود به داخل کشور را نمیدهد! بر دهانه این آتشفشان مذاب، اگر خانهای امن و امان داریم، از صدقهسر رزمندهای است جانبرکف که تن به جنگ در بلاد غربت میدهد تا خاک پاک وطن، آلوده به قدوم وحشی دشمن تکفیری نشود! تا من روزنامهنگار، مجبور نباشم همان اخباری را که در روزنامههای عراق و سوریه میخوانم، در روزنامه مملکت خودم هم بنویسم! دختران موصل! زنان حلب! آه! چه اخبار اذیتکنندهای! چه رخدادهای وحشتناکی! روزت مبارک پاسدار حریم امنیت! و جانباز راه امنیت! این متن، تقدیم تو باد که از شیرینزبانی دختر 3 ساله خود گذشتی تا دشمن را در همان بیرون مرزها نگه داری! دیروز سی و پنجمین سالگرد شهادت پدرم بود و امروز، حتما باید بنویسم و حتما باید یادآوری کنم اگر تو رزمنده قهرمان، اسلحه پدر را برنمیداشتی و دشمن قدارهبند را در همان بیرون مرزها نگه نمیداشتی، باز باید به امید آزادی شهرها، قدم در سیاهی جادهها میگذاشتیم! اهل حساب، لطف کنند و هزینه مادی و معنوی و انسانی اقدام مدنظر را محاسبه کنند! اینک اما با هزینهای بسیار کمتر، دشمن را در همان سنگر ابتدایی متوقف نگه داشتهایم! همان دشمنی که خود معترف است؛ «عراق و سوریه بهانه است؛ هدف، ایران است!» طرفه حکایت اینجاست که ناظر بر این امنیت، گرد یتیمی بر چهره فرزند شهید مدافع حرم مینشیند، آنوقت نامزد ناخوشاحوال انتخابات، در بزرگترین دروغ ممکن، ادعا میکند سایه شوم جنگ را توافق کذا از سر این کشور دور کرد! شگفتا! همان توافق که بنا به اعتراف خودشان «تقریبا هیچ» سودی برای این مردم نداشته! و همان توافق که باز بنا به اعتراف خودشان، مکرر توسط دشمن بدعهد، نقض شده! و همان توافق که معالاسف، دشمن را به امتیازات بسیار بزرگی رساند که حتی از دل جنگ هم قادر نبود به آن فتوحات برسد! با وجود این سپاه و این سپاه قدس و این ارتش و این بسیج و این غیورمردان مدافع حرم، دشمن مگر در خواب میتوانست از دل جنگ، مظهر خودکفایی ما را با کوهی از سیمان بپوشاند، اما با وجود این دیپلماتها و این دیپلماسی و این دولت و این دولتمرد، متاسفانه دشمن توانست در رآکتور اراک را گل بگیرد! و البته تحریمها هم در همان روز اجرای برجام، بالمره لغو نشود! و سانتریفیوژها که نچرخد هیچ، چرخ ارج و آزمایش و دهها کارخانه بزرگ دیگر و صدها کارگاه کوچک دیگر هم نچرخد! آری! اینچنین است آقای روحانی! سایه شوم سیمان را توافق حضرتعالی درون رآکتور اراک ریخت، آنهم چی؟! بیآنکه همه تحریمها در همان روز اجرای برجام، بالمره لغو شود! پس اگر قرار بود سایه شوم جنگ را توافق تقریبا هیچ مدام نقضشده توسط دشمن، از سر این کشور بردارد، تا الان حضرت کدخدا بر سر امنیت این مرزوبوم هم سیمان سیاه جنگ کشیده بود! آنچه اما سایه شوم جنگ را از سر این کشور دور نگه داشته، شرف، غیرت، شهامت و وطندوستی رزمنده دلاوری است که دشمن را در همان بیرون مرزها نگه داشته! آن شهید مدافع حرم شمال شهری! آن شهدای مدافع حرم جنوب شهری! اصحاب ایثار! مردان رهایی!
پس اگر میخواهید در مناظرههای بعدی، علاوه بر صداقت «به اضافه اون» و به اضافه بیتدبیری و بیکفایتی، آزادگی شما هم با سند و مدرکی از سایت خودتان، مخدوش نشود، تجدیدنظری اساسی کنید در رفتار و گفتار خود و البته اطرافیان! القصه! دیروز دیدم آقای کرباسچی در ستاد حضرتعالی، ضمن تعرض به رزمندگان مظلوم مدافع حرم و بیمقدار خواندن زحمت این دلاورمردان، خواهان استفاده از ظرفیت دیپلماسی و مذاکره برای مقابله با لعین داعشی شد! آقای روحانی! پیشنهادش با من، اجرایش با شما! ایشان را راهی مقر داعش کنید تا بلکه بتوانند با استفاده از اهرم گفتوگو، لعین تکفیری را سر جای خود بنشانند! و اما قدر مسلم، همین که مصداق مسلم زالوصفتی و 4 درصدی، زبان به نکوهش شیربچههای ضامن امن و امان ایران عزیز باز میکند، فینفسه جای حمد خداوند دارد! مالهکشان فیشهای نجومی که خود نیز غرق در زندگی اشرافی و شیرجههای میلیاردی در استخرهای شاهانه هستند، اگر زبان به مدح شهدای مدافع حرمی باز کنند که فیش حقوقیشان، مثل اغلب کارگران و کارمندان، عدد یک و نیم میلیون و 2 میلیون را نشان میدهد، جای تعجب است! آری! دزدان سرگردنه سازندگی و اصلاحات را مستند به ادعاهای مسخرهشان، همان بهتر روانه مقر لعین تکفیری کرد تا از نزدیک بفهمند جانیان جنایت فوعه و کفریا، چگونه مذاکرهکنندگانی هستند! ناقل ادعای مذکور، از یاد نمیبریم که تعلق به همان روزنامههای زنجیرهای دارد که لوگوی خود را با پرچم لعین تکفیری ست میکنند و فردای شهادت سردار سپاه اسلام، تیتر میزنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد»! و اگر اینگونه است، باید هم آمریکا در عراق و سوریه از داعش و در ایران از مدعیان اصلاحات و امثال همین زالوصفت 4 درصدی حمایت کند! آقای روحانی! آقای مکمل روحانی! نکوهشکنندگان سردار سلیمانی و سربازانش که اینقدر گستاخ و وقیح، شیربچههای خط مقدم جنگ با تروریستها را هدف تخریب خود قرار میدهند، امروز در ستاد کدام نامزدها حضور دارند؟!
***
میبینی سید و سالار شهیدان! «گندم ری» هنوز هم مشتری دارد! و هنوز هم
ماجرا، همان ماجرای کربلاست! ما اما همچنان در بیعت تو هستیم! و با وجود
چون تو اربابی، جز زیبایی هیچ نمیبینیم! و مگر نه آن است که سیاهی شب، فقط
ماه را زیباتر میکند؟! و مگر نه آن است که جولان باطل، فقط حق را
نمایانتر میکند؟! دعا کن منتقم امام عاشورا، زودتر بیاید! دیری است زمان،
صاحبش را گم کرده! و زمین نیز! هل من ناصر ینصرنی؟! هل من معین یعیننی؟!
هل من ذاب عن حرم رسولالله؟!