به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، در حالی که شرایط کشور برای برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ نظام نوپای جمهوری اسلامی مهیا میشد، گمانهزنیهایی در خصوص نامزدهای انتخابات شکل گرفت. این گمانهزنیها حتی از حضرت امام (ره) به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی نیز دست برنداشت!
حزب ملت ایران و سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از جمله تشکلهایی بودند که پیش از معرفی نامزدهای مورد نظر خود، در یک اقدام سؤالبرانگیز که نشان از عدم پذیرش مقام ولایت فقیه بود، طی پیامهای جداگانهای به حضرت امام (ره) خواستار نامزدی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری شدند! آنان که به قانون اساسی - که در آن به مسئله ولایت فقیه اشارهای دقیق شده است- اعتقادی نداشتند و در رأیگیری برای تصویب آن شرکت نکردند، با هدف تقلیل جایگاه این رکن رکین نظام جمهوری اسلامی اقدام به این کار کردند و سعی در تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جامعه داشتند.
از طرف دیگر، نهضت آزادی نیز که پس از جریان اسلامی، دومین نیروی سیاسی قدرتمند کشور به حساب میآمد، برای حفظ موجودیت خود چارهای جز ورود به عرصه انتخابات نداشت. اما وقایعی چون دستگیری «امیرانتظام» (عضو نهضت آزادی) به جرم جاسوسی برای آمریکا و عملکرد هشت ماهه دولت موقت، انتقادهای زیادی را متوجه آنان کرده بود. لذا تصمیم گرفت در رقابتهای انتخاباتی شرکت کند، ولی مدتی بعد منصرف شد. این گروه هر چند به طور رسمی از هیچ نامزدی حمایت نکرد، اما تعدادی از اعضای آن که به جریان اسلامی نزدیک بودند، از «حسن حبیبی» حمایت کردند.
حزب ملت ایران «داریوش فروهر»، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) «مسعود رجوی»، جنبش آزادی بخش مردم ایران «کاظم سامی»، جبهه ملی «خلیلی آذر» و حزب کارگران سوسیالیست «بابک زهرایی» را به عنوان نامزد معرفی کردند.
داریوش فروهر نامزد حزب ملت ایران
کاظم سامی نامزد حزب جنبش آزادی بخش مردم ایران(جاما)
«ابوالحسن بنیصدر» نیز از چهرههای سرشناس این دوره رقابتهای انتخاباتی بود که به دلیل فعالیتهای تبلیغاتی و همراهی او با حضرت امام (ره) در پاریس، و تأثیرگذاری سخنرانیهای وی در جامعه، به ویژه جوانان و دانشگاهیان، مورد توجه قرار گرفت. بنیصدر در دیماه 1358 پس از دیدار با حضرت امام (ره) رسماً آمادگی خود را برای نامزدی ریاست جمهوری اعلام کرد.
بنیصدر در دوران مبارزات انتخابی
اعلام نامزدی بنیصدر، با حمایت تشکلها و اشخاص مختلفی از وی همراه شد. انجمن اسلامی پایگاه هوایی تبریز، شورای اسلامی کارکنان گروه ملی صنعتی فولاد ایران، کارکنان جمعیت شیر و خورشید سرخ سمنان و... اولین گروههایی بودند که با درج آگهی در روزنامه انقلاب اسلامی (متعلق به بنیصدر)، پشتیبانی خود را از بنیصدر در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری اعلام کردند.
پس از آن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و تعدادی دیگر از تشکلها و اشخاص، بنیصدر را به عنوان نامزد اصلی خود در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند. ابوالحسن بنیصدر که به طور غیر رسمی تبلیغات انتخاباتیاش را آغاز کرده بود، در اولین روزهای پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا با این جریان همراهی کرد و این حادثه را «عمل اعتراضی تمامی ملت» خواند. اما این شانتاژ تبلیغاتی وی در خلال مبارزات انتخاباتی بود؛ چرا که بنی صدر پس از افشای اسناد لانه جاسوسی آمریکا در اولین روزهای ریاست جمهوری با نگرانی از افشای این اسناد، تمام همت خود را برای سرکوب تبلیغاتی، جریان خط امام به کار گفت و دانشجویان را به خودکامگی در عمل متهم کرد.
از سوی دیگر، جامعه روحانیت مبارز که از تشکلهای سیاسی روحانی پرسابقه انقلاب بود، به همراه حزب جمهوری اسلامی «آیتالله سیدمحمدحسین بهشتی» را به عنوان کاندیدای خود معرفی کرد. اما حضرت امام (ره) در دیدار اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، روحانیان را از حضور خود در مناصب دولتی و انتخابات ریاست جمهوری منع کردند.
مخالفت حضرت امام (ره) با حضور روحانیون در امور اجرایی کشور،دلایل گوناگونی داشت. ایشان معتقد بودند که روحانیان کمتر در مسئولیتهای اجرایی وارد شوند و بیشتر نقش نظارتی و حمایتی داشته باشند. برهمین اساس، مخالف نامزدی دکتر بهشتی بودند. هرچند که بعدها به دلیل ضعف و ناکارآمدی افراد غیر روحانی، ضرورت ورود روحانیان به برخی عرصهها تردیدناپذیر شد و موجب تغییر نظر حضرت امام (ره) در این باره گردید.
به هر تیب، نظر اولیه رهبری نظام در خصوص عدم حضور افراد روحانی در عرصه رقابت انتخابات ریاست جمهوری، باعث شد اشخاصی چون: آیتالله بهشتی، آیتالله خامنهای، حجج اسلام باهنر و هاشمی رفسنجانی و... از اعلام نامزدی خودداری کنند. بدین شکل اصلیترین رقیبان عرصه انتخابات ریاست جمهوری کنار رفتند و فرصت برای حضور چهرههای دیگر به وجود آمد.
حزب جمهوری اسلامی که نامزد اصلی خود (آیتالله بهشتی) را از دست داده بود، ناچار به سراغ «جلالالدین فارسی» رفت. پس از آنکه آیتالله دکتر بهشتی رسماً وی را به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی برای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرد، در جلسهای تمامی اعضای حزب حمایت خو درا از فارسی اعلام کردند.
جلالالدین فارسی
تا تاریخ 8 دیماه 1358 حدود 120 نفر داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهوری شدند. در حالی که تعدادی از نامزدها به سبب ناقص بودن مدارک ارائه شده از فهرست نامزدها حذف شده بودند، نام بقیه نامزدها برای تأیید نهایی (طبق بند10 اصل یکصد و دهم قانون اساسی تأیید صلاحیت نهایی برعهده حضرت امام «ره» بود) طی گزارشی خدمت حضرت امام (ره) رسید. معظماله در پیامی در تاریخ 14 دیماه 1358 با اشاره به کثرت نامزدها و با توجه به ضرورت تسریع در امر انتخابات امر صلاحیت و انتخابات را به ملت واگذار فرمودند. با وجود صرفنظر حضرت امام (ره) از تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی به خاطر شرایط خاص کشور، کمیسیون بازرسی تبلیغات انتخابات (شامل نمایندگان حضرت امام «ره» و شورای انقلاب) تشکیل و در آن صلاحیت نامزدها مورد بررسی قرار گرفت.
سیدمحمد موسوی خوئینیها به عنوان نماینده امام (ره) در کمیسیون بازرسی تبلیغات انتخابات بود؛ کسی که بعدها اصل تأیید صلاحیت را مورد هجمه قرار داد و آن را زیر سؤال برد. خوئینیها با استفاد از خلاء قانونی در امر بررسی صلاحیتها و نیز ممکن نبودن تشکیل شورای نگهبان، یک تنه 90 درصد نامزدها را رد صلاحیت کرد.
سیدمحمد موسوی خوئینیها
وی در سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه مورخه 21 دیماه 1358 در تشریح اقدامات خود بیان داشت: «لابد این سؤال برای ملت ایران مطرح است که چرا از روز گذشته، روز بیستم، تبلیغات آغاز نشد؟ من نامزدهای ریاست جمهوری را دعوت کردم به کمیسیون نظارت. با بسیاری از آنها صحبت کردم [...] مسلماً این توطئه بوده است. چرا توطئه؟ اولاً برای این که مراسم تبلیغات انتخابات و خود انتخابات ریاست جمهوری را به هرجومرج بکشانند و ثانیاً در انظار جهانیان نظام جمهوری اسلامی ایران را آنقدر به ابتذال بکشانند که دنیا اینچنین قضاوت کند که یک ملت بیضابطه، یک ملت بیقاعده، که هر کس میتواند خود را نامزد ریاست جمهوری کند [...]. پس از آنکه من در یک جلسه در وزارت کشور صحبت کردم، بعد از آن عده زیادی انصراف خود را اعلام کردند [...].
مگر ممکن است [ملت ایران] به یک چنین آشغالهایی اجازه بدهند که به عنوان نامزد ریاست جمهوری، ایران را لکهدار کنند؟ امام مسئله این 106 نفر نامزد را و تأیید و ردّ آنها را به ملت ایران واگذار کرده بود و من به عنوان ناظر در تبلیغات انتخابات میبایست نظارت کنم [...]. اگر چنانچه ملت ایران اجازه میدهند، من افرادی را که صددرصد صلاحیت ندارند، حذف میکنم و اما افراد باقی مانده که اجازه تبلیغات خواهند داشت، به معنای این نیست که من و یا دیگران صلاحیت آنها را صددرصد تأیید میکنیم.»
موسوی خوئینیها با زبان ارعاب میگفت: «این طور نیست هر کس بیاید و بخواهد کاندیدا شود.» سرانجام با اِعمال نظر کمیسیون بازرسی تبلیغات انتخابات، 90 نفر ردّ صلاحیت شده و 10 نفر در صحنه رقابت باقی ماندند، که عبارت بودند از: کاظم سامی، ابوالحسن بنیصدر، حسن ابراهیم حبیبی، صادق قطبزاده، جلالالدین فارسی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، مسعود رجوی، محمد مکرمی و داریوش فروهر.
تأیید صلاحیت بنیصدر با وجود افشای اسنادی از لانه جاسوسی، دالّ بر ارتباطش با بیگانگان، از جمله نقاط تاریک عملکرد خوئینیها در کمیسیون نظارت بر انتخابات بود. خوئینیها به واسطه ارتباط نزدیکی که با دانشجویان پیرو خط امام داشت، قاعدتاً از این اسناد آگاهی داشت، ولی در کمال ناباوری وی، بنیصدر را تأیید صلاحیت کرد!
معصومه ابتکار در کتاب تسخیر که اتفاقاً با مقدمه موسوی خوئینیها آغاز میشود، به اسنادی اشاره میکند که بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به آنها دست یافتهاند و این که بنیصدر میکوشید تا اسناد را از دانشجویان بگیرد.
ارزیابی مأمور سیا از شخصیت بنیصدر (به نام رمز اس-دی-لور-1) نشان میدهد که این سازمان امید فراوانی به او بسته بوده است: «چون او یک توطئهگر (طراح) کهنه کار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور میشود یا این که به دفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی بر سر راه خود نبیند. گرچه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکل مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه، به خارج تبعید شود و در آن زمان میتواند از کمک مالی ما استفاده نماید.... او جاهطلبی سیاسی دارد... ما همچنان به استخدام ل-ا علاقهمندیم.»
در این فضای سیاسی شبههای در ایرانیالاصل بودن تنها رقیب جدی بنیصدر، یعنی جلالالدین فارسی ایجاد شد. دکتر حسن غفوریفرد در خاطرات خود را در این باره مینویسد: «مشکلی که پیش آمد، این بود که آقای شیخ علی تهرانی به مرکز اسناد رفت و شناسنامه و اسناد مربوط به آقای جلالالدین فارسی را به دست آورد و بالاخره اعلام کرد که ایشان ایرانیالاصل نیست. البته هنوز این مسائل حل نشده که ایرانیالاصل محسوب شود، مثلاً آیا میتوان گفت که ساداتی که از نسل پیامبر (ص) هستند، چون پیامبر عرب بوده است، بنابراین هیچ کدام از آنها ایرانیالاصل نیستند؟ به هر حال در آن زمان تعریف دقیقی از این مفهوم ارائه نشده بود.»
افزایش شائبه در مورد جلالالدین فارسی و نامهنگاری برخی افراد به دفتر حضرت امام (ره)، معظمله در نامهای خطاب به مدرسان حوزه علمیه قم فرمودند: «ناب آقای جلالالدین فارسی با آن که شخص شایستهای است، ایشان نمیتوانند رئیس جمهور شوند.»
پس از این اتفاق، انتشار متن استفتایی از حضرت امام (ره) مبنی بر این که «کسی که به قانون اساسی رأی مثبت نداده، صلاحیت ریاست جمهوری ایران را ندارد.» مجددآً آرایش انتخاباتی احزاب سیاسی را تحت تأثیر خود قرار داد. بدین ترتیب مسعود رجوی هم از رقابت در عرصه انتخابات بازماند؛ چرا که او با عدم رأی به قانون اساسی وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شده بود.
حزب جمهوری اسلامی که عملاً با حذف نامزدهای خود (بهشتی و فارسی) روبهرو شده بود، در بیانیهای اعلام کرد در انتخابات از هیچ فردی حمایت نخواهد کرد. بدین ترتیب عمده نیروهای انقلابی به سمت حسن حبیبی متمایل شدند. در این میان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز به دلیل مخالفتهایی که با بنیصدر داشت،از وی حمایت نکرد و در ائتلاف با برخی اعضای حزب جمهوری اسلامی، حسن حبیبی را به عنوان نامزد خود معرفی کرد و بنیصدر نیز با حذف رقبای اصلی، میداندار عرصه رقابت اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد.
حذف سرکرده سازمان مجاهدین خلق (منافقین) دستمایه تبلیغاتی بنیصدر را فراهم ساخت تا آرای هواداران رجوی را به خود جلب کند. لذا وی در یک میتینگ تبلیغاتی اعلام کرد: «صلاحیت این افراد را چه کسی باید تشخیص بدهد؟ من با حذف مسعود رجوی مخالف بوده و هستم جای خوشوقتی است که طرفداران رجوی ایجاد تشنج نکردند و عاقلانه رفتار کردند و من از طرفداران ایشان تشکر میکنم.»
بنیصدر مهمترین شعار خود را «وحدت ملی»، «باسازی اقتصادی» و «امنیت و معنویت» برشمرد و به نوعی خیالش از بابت پیروزی در انتخابات راحت بود؛ چرا که با کنارهگیری روحانیان طراز اول انقلاب همچون دکتر بهشتی و انصراف جلالالدین فارسی، دیگر کسی برای رقابت جدی با وی باقی نمانده بود.