در روزهای اخیر، روزنامههای زنجیرهای، ناظر بر واکنش روزنامههای انقلابی به ثبتنام جهانگیری، یک خط مشترک را پیگیری کردند که ساده و مختصر آن میشود «بیجنبه» خواندن جراید غیردولتی! شرح زنجیرهایها بر این عنوان کلی اما چنین بود:
«این همه سر و صدا ندارد که! گیرم معاون اول رئیسجمهور هم تصمیم به ثبتنام گرفته باشد؛ این چه ربطی دارد به ضعیف دانستن روحانی؟! یا چه دخلی دارد به ضعیف خواندن کارنامه دولت؟! اصلا و اساسا چه اشکالی دارد رئیسجمهور مستقر، از کمک معاون اول خود بهرهمند شود؟! حالا این اتفاق یعنی ثبتنام توامان رئیسجمهور 4 ساله و معاون اولش، گیرم در جمهوری اسلامی سابقه نداشته؛ نداشته که نداشته! اگر جهانگیری ثبتنام نمیکرد، خیلی چیز مهمی نبود و حالا هم که ثبتنام کرده، باز خیلی اتفاق مهمی نیفتاده! نه اولی، لزوما دلیل بر کارنامه خوب روحانی و دولتش میتوانست باشد، نه دومی که البته حادث شده، دلیلی متقن است برای ضعف رئیسجمهور و کابینه اعتدال! ایده «نامزد پوششی» پیش از آنکه در مجامع اصلاحطلب دنبال شود، از همان اول هم بازی روانی جریان منتقد دولت با دولت بود!»
حال ببینیم زنجیرهایها، تا چه حد درباره ادعای فوقالذکر صاحب حق هستند؟! ابتدا بهتر است مروری کنیم بر نوشتههای قبلی همین جریان! من اما برای جلوگیری از اطاله کلام، تنها و تنها به انتشار برشی از یک گزارش از ویژهنامه نوروزی هفتهنامه «صدا» بسنده میکنم! بالطبع، با خواندن سطور بعدی این یادداشت که فیالواقع، بازنشر همان گزارش است، همه چیز برای مخاطب، روشن میشود! منجمله اینکه آیا نظریه «نامزد پوششی»، بازی روانی ما با دولت بود یا اتفاقا راهکاری بود که اولبار، خود اصلاحطلبان به آن پرداختند؟! دیگر اینکه آیا ما با سوءاستفاده از ثبتنام نامزد پوششی، بیش از حد داریم پیازداغ ماجرا را زیاد میکنیم یا از قضا، این آش شور، ریشه در نمک تحلیل خود اصلاحطلبان و نمکدان ارزیابی خود زنجیرهایها دارد؟! بخوانید از هفتهنامه «صدا»، ویژه نوروز 96، صفحات 72 و 73: «در جریان اصلاحطلبی نیز، اخیرا پس از وقفهای کوتاه و در مدت زمان اندک باقیمانده تا انتخابات، تحرکاتی مبنی بر انتخاب و معرفی نامزد پشت پرده به چشم میخورد. آنها به این نتیجه رسیدهاند که وجود یک یا چند کاندیدای پوششی در کنار روحانی، الزامی است اما در این جناح، اختلافنظرهایی مشاهده میشود؛ اعضای حزب اعتدال و توسعه، نزدیکترین جناح به روحانی که به گفته برخی، بیشترین سهم را در پیروزی وی دارند، بشدت مخالف این امر بوده و کماکان بر حمایت کامل از رئیس دولت یازدهم پافشاری میکنند.
«محمود واعظی» وزیر ارتباطات و از اعضای مرکزیت حزب اعتدال و توسعه، اخیرا گفته «حزب اعتدال، اعتقادی به ایده نامزد پوششی ندارد، زیرا بر این باور است که خود آقای روحانی، همچون دوره گذشته، میتواند تنها از پس پاسخگویی به انتقادها برآید». وی با اشاره به دیدگاه حزب اعتدال و توسعه درباره «تعیین نامزد در سایه برای روحانی» خاطرنشان کرد: «در دفتر سیاسی حزب، راجع به این موضوع صحبت شد. جمع ما این کار را به مصلحت نمیداند. حسن روحانی نامزد حزب اعتدال و توسعه در انتخابات ریاستجمهوری است و همه بدون اینکه تردیدی به وجود بیاید و دلیلی داشته باشد که دنبال شخص دیگری برویم، از آقای روحانی حمایت میکنیم». از سوی دیگر، «محمدعلی نجفی» مشاور اقتصادی رئیسجمهور که قبلتر، نام او از سوی برخی افراد سیاسی همچون «محمد عطریانفر» به عنوان گزینه پوششی مطرح شده بود، با ایده «کاندیدای جانبی در کنار روحانی» مخالفت و دلیل خود را اینگونه بیان کرد: «عدهای معتقدند تا زمان انتخابات ممکن است هزار اتفاق بیفتد و مسائل پیشبینی نشدهای رخ دهد، بنابراین در کنار آقای روحانی، باید گزینه جانبی هم داشت. دیدگاه دیگر میگوید حضور آقای روحانی به تنهایی کفایت میکند. من معتقدم آقای روحانی به تنهایی میتواند پاسخ همه انتقادها را بدهد. در واقع، یکی مرد جنگی، به از صدهزار. فکر میکنم نظر آقای روحانی هم همین باشد که یک نفری بیاید». «محمدرضا عارف» رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان، اصلیترین مرجع رسمی تصمیمگیری این جریان نیز، خبر داد «راهبرد شورایعالی سیاستگذاری، داشتن کاندیدای واحد است...». این سخن عارف حاکی از آن است که جریان اصلی اصلاحات، به دنبال تعدد و تشتت نیست...».
آنچه در بالا خواندید ضمن آنکه میتواند بهترین جواب به خط مشترک این روزهای زنجیرهایها خوانده شود، بیش از پیش ثابت میکند که اولا ایده حضور یک یا حتی چند نامزد پوششی، قبل از آنکه بازی روانی اصحاب نقد با دولت باشد، نظریهای بود که توسط خود اصلاحطلبان مطرح شد! ثانیا ایده نامزد پوششی، اگر توسط جماعتی از همین جریان، با مخالفت کامل روبهرو شد، غیر از این دلیلی نداشت که به قول نجفی؛ روحانی «یکی مرد جنگی» بود، «به از صدهزار» کاندیدای در سایه! قدر مسلم، از سخنان واعظی یا عارف هم میتوان این نتیجه طبیعی را گرفت که حضور نامزد پوششی، هم توان روحانی در دفاع از کارنامه دولت را با چالش مواجه میکند، هم کلیت این کارنامه را، هم اینکه به تعدد و تشتت جریان اصلاحات، تعبیر خواهد شد.
فیالحال از زنجیرهایهای بشدت متعدد و البته بشدت متشتت، میپرسیم: آیا ما در روزهای اخیر و به حیث مضمون، تحلیلی فراتر از آنچه ارائه دادیم که پیش از این، خودتان آن را از قول زعمایتان منتشر کرده بودید؟! اعترافات بزرگان جناح همسو، در جراید خودتان را هم فراموش میکنید و توهم میزنید که من و ما مشغول جنگ روانی با دولت مستقر هستیم! طرفه حکایت اینجاست که نقد دولت اعتدال، هرگز به طراحی برای جنگ روانی و این حرفها احتیاجی ندارد! وقتی رئیس این دولت، 4 سال پیش وعده تحول اقتصادی در 100 روز میدهد و حالا در پایان 4 سال، در جمله قصار دیگری، اعلام میکند «100 سال هم برای حل مشکلات کشور، کافی نیست»، چه جنگی؟! چه روانی؟! چه کشکی؟! اساسا وقتی خود این دولت دارد خودش را نقد که چه عرض کنم؛ مفتضح میکند و از فرط بیتدبیری، حتی 100 سال فرصت را هم برای آنکه مشکلات کشور را حل کند، کافی نمیداند، خیالتان راحت! منتقد اصلا و ابدا نیازی به نقشهکشی برای جنگ روانی علیه این دولت ندارد! زحمت جنگ روانی علیه این دولت، باورم هست افتاده بر دوش کارنامه «تقریبا هیچ» خود حضرات! و ما اصحاب نقد، لااقل از این حیث، باید ممنون آقای روحانی و سایر شرکا باشیم!
تا یادم نرفته به این مهم اشاره کنم که عنوان گزارش مد نظر، این بود: «نامزد مورد نظر در دسترس نیست»! شگفتا! عکس آقای جهانگیری را هم ذیل تیتر، کار کرده بودند! اسحاق جهانگیری اما با ثبتنام نوبرانه خود، نه فقط ثابت کرد نامزد مورد نظر، اتفاقا در دسترس است، بلکه ثابت کرد آقای روحانی هم، هرگز «یکی مرد جنگی» نیست که «به از صدهزار» باشد! از قضا، قبلا هم گفته بود ایشان که «وضع دولت اصلا خوب نیست؛ روحانی هم در جریان امور نیست!» پس آنچه در دسترس نیست، «نامزد مورد نظر» نیست، بلکه «رئیسجمهور مورد نظر» است! رئیسجمهوری که با وجود وعده 100 روزه، 100 سال را هم برای حل مشکلات کشور، کافی نمیداند!
آری! در دسترس نیست رئیسجمهوری که مثل ادوار گذشته انتخابات، خودش بتواند از کار و کارنامه دولتش دفاع کند و نیازی به مکمل و حامی و ضربهگیر و پوشش نداشته باشد! کاش اما پوشش آدمی، کار او و ضربهگیرش، کارنامهاش باشد! بگذریم که اسحاق جهانگیری اگر پوشش خوبی بود، دولت اعتدال، این همه «دولت رکود» نمیشد! جناب معاون اول، در این 4 سال باید کوشش میکرد و پوشش میداد ضعفهای مافوق خود را! الان؟! الان که «زنگ حساب» است؟!