به گزارش پایگاه 598 به نقل از روزنامه جوان، سالهاست با وجود سازمان مدیریت بحران و بخشهای متولی با
کوچکترین بارش باران در مسیر خود همه چیز را میبرد و کسی هم پاسخگو نیست.
متأسفانه در سالهای متمادی به دلیل نبود ساز و کار مناسب بسیاری از
فضاهای سبز بکر و درختان در حوزههای آبخیز از بین رفته است و همین امر سبب
شده است بارانی که میتواند نعمت به حساب آید، تبدیل به زحمت شده آن هم به
دست ندانمکاری عدهای که هیچ توجهی به اکوسیستمهای حساس محیط زیست
ندارند.
متأسفانه به رغم هشدارهای سازمان هواشناسی و آن هم در فصل بهار
که فصل بارش بارانهای سیل آسا است، به دلیل نبود سیلابگیر و کنترل سیلاب
حوادث جانی و مالی بسیاری بر جا میماند.
هنوز سیل کن و شیراز و...
فراموش نشده است که سیل استانهای شمال غربی کشور را درنوردیده است، چند
استان و شهرهای آن تاکنون ۳۰ کشته و حدود ۳۷ مفقود را بر جای گذاشته است.
قصه سیل و سیلاب در حالی تکرار میشود که هیچ مسئول و سازمان و یا دستگاه
متولی حاضر به پاسخگویی این حوادث نیست.
هر چند بخش زیادی از این حوادث
به نوع نگاه مردم گره خورده است، چرا با وجود هشدار باز هم مردم در مسیرهای
سیلابگیری قرار میگیرند و حوادث بسیار سنگین جانی و مالی بر جا میماند.
در
حقیقت هنوز ساختار مدیریت بحران در کشور ما که دارای استعداد بیشتر حوادث
طبیعی و غیرمترقبه است، شکل منسجمی به خود نگرفته است و این ساختار از
مدیریت لوکس، آسیب بسیاری میبیند اگر ساختار و چارچوب مدیریت بحران در
کشور پیادهسازی شود میتواند در هر مرحله چه قبل، حین و بعد از حادثه را
تحت کنترل درآورده و از پراکندگی عمل کرده در این حوزه جلوگیری به عمل
آورد.
نبود مدیریت یکپارچه بحران در کشور به رغم وجود استعدادهای فراوان
و نیروهای متخصص و کارآمد نشان میدهد که مدیریت دولتی کشور دچار چند
پارگی شده است که سیل و سیلاب هر از گاهی سیلی محکمی به این بی تدبیری
میزند. اگرچه حادثه پلاسکو ۲۶ کشته برجا گذاشت، سیل اخیر در استانهای
شمال شرقی کشور دو برابر این حادثه کشته و مفقود به سیلاب سپرده تا مسئولان
به خود بیایند.
متأسفانه مدیریت استانداریها و فرمانداریها در
اینگونه موارد یعنی زمان وقوع حوادث فقط تشریفاتی است؛ چرا که این بخشهای
دولتی میتوانند با توجه به اختیارات خود اقدامات بسیاری را به انجام
برسانند تا از میزان حوادث و خسارتهای جانی و مالی کاسته شود، اما تدبیری
در این خصوص وجود نداشته و ندارد که سیل و سیلاب هر دفعه همه چیز را با خود
میبرد.
آنچه در تکرار قصه اینگونه حوادث جای تأسف دارد، آن است که
اینگونه حوادث همچنان در بازههای زمانی متناوب تکرار میشود و مسئولان
مربوطه فقط در حاشیه آن را تماشا میکنند. اینکه مسئولان در مصاحبه با
رسانهها و صدا و سیما از اقدامات خود بعد از حوادث دفاع میکنند، خود نقطه
ضعفی است از عملکرد آنان؛ چرا که وقتی نتوانستهاند به مهار و کاستن حوادث
کمکی بکنند حالا با واسطه قرار دادن رسانهها و بولد کردن اقدامات صورت
گرفته درصدد هستند خلأ و کاستیهای خود را بپوشانند. به هر صورت سیل
سیلابی، خانوادههای بسیاری را داغدار کرده است و اینکه مقصر و یا مقصران
اصلی حادثه چه کسانی هستند باز هم در هالهای از ابهام باقی خواهد ماند و
دستگاههای مسئول هم فقط مانوری میدهند و در روزهایی که خبرهای حادثه
بسیار داغ است و بعد از آن همه چیز حتی مدیریت بحران به دست فراموشی سپرده
میشود تا باز هم این قصه دردناک تکرار شود. باید از مسئولان مستقیم و
غیرمستقیم خواست تا پاسخی قانعکننده در این مورد به افکار عمومی بدهند. چه
آنان که در رأس قدرت هستند و چه لایحههای پایینتر باید به عذر تقصیر خود
اعتراف کنند.