به گزارش پایگاه 598، هادی محمدی» در روزنامه «جوان» نوشت:
پرونده سوریه زمانی که در دست ترامپ قرار گرفت،
همچون بسیاری از پروندههای سیاست خارجی امریکا از شرایط ناامیدکنندهای
برخوردار بود و اهداف تاکتیکی و استراتژیک امریکا و شرکای منطقهای آنها با
تمامی هزینههای مالی، نظامی، حقوقی و انسانی و سیاسی، در آستانه و مرحله
غیرقابل تحقق قرار گرفته بود. شراکت راهبردی تهران - مسکو و روندهای هوشمند
مبارزه با تروریسم که ابزار جنگ نیابتی غرب بودند و شکستهای سنگین
تروریستها در محورهای مختلف، ناکارآمدی ترکیه و عربستان و بقیه کارگزاران
جنگ در سوریه و ناتوانی تروریستها برای تغییر معادله نظامی و سیاسی موجب
شد به دلیل اهمیت و نیاز امریکا به پیروزی نسبی یا کامل در سوریه، سناریوی
جدیدی را تدارک نماید. در این سناریو، روسیه باید مرعوب یا منفعل شده و
معاملهپذیر شدن پروژه سوریه در مقابل اوکراین را بپذیرد و در شرایط حداقلی
این سناریو، از شراکت با ایران منصرف و جدا گردد. راهبرد کلی در قبال
روسیه این است که اجازه ارتقای قدرت و جایگاه به روسیه در عرصههای جهانی و
منطقهای داده نشود.
مسئله ایران از نگاه ترامپ و ساختارهای مختلف امریکایی، این است که قدرت
منطقهای ایران و از جمله سوریه، برای اهداف سلطه امریکا بر منطقه و شرکای
آنها خسارت بار است و لذا حذف یا به حداقل رساندن قدرت بازیگری منطقهای
ایران در اولویت امریکا، رژیم صهیونیستی و بقیه شرکای شکست خورده امریکا
قرار دارد. تغییر معادله میدانی و امیدوار کردن تروریستهای تکفیری و
ساماندهی جدیدی از همکاری شرکای امریکا در سوریه، بخش دیگر این سناریو است.
این کار با مجموعهای از اقدامات نظامی و سیاسی و رسانهای مستقیم و
غیرمستقیم دنبال میشود تا سوریه و متحدان آن در شرایط تسلیم و امتیازدهی
قرار گرفته و مدیریت این بحران و ابتکار عمل صحنه از دست روسیه و ایران و
سوریه خارج شود.
به جز فعالسازی تروریستها در محورهای مختلف و تأمین تسلیحات جدید و
گسترده و از جمله موشکهای ضدهواپیما، اقدامات نمادین و کنترل شده نظامی
مستقیم امریکا با هدف مرعوب سازی، نقض حاکمیت و عادیسازی رویه مداخله
نظامی در سوریه، بخش دیگری از سناریوی امریکایی به دنبال واقعی کردن
زمینههای تجزیه در مناطق شمالی و غربی و جنوبی است که با بهانه و عنوان
مبارزه با تروریسم به اجرا در میآید.
نیروهای امریکایی از ماهها قبل با عنوان مبارزه با داعش در محور رقه،
بخشهای مهمی از سه استان حسکه، دیرالزور و رقه را اشغال کرده و نیروهای
داعش را به سمت مناطق مرکزی هدایت میکنند تا فشار مستمر بر دولت سوریه
ادامه یابد. همین شکل و رویه عملیاتی به زودی در دستور کار از محور مرزهای
اردن است تا با هماهنگی رژیم صهیونیستی و حمایت مالی کامل عربستان و امارات
و قطر، استانهای قنیطره، درعا و بخشهای مهمی از سویدا را اشغال نمایند و
بازهم تروریستها را به سمت مناطق مرکزی از جنوب هدایت کنند. این احتمال
که در استان ادلب و با حمایت و اقدام ترکیه نیز همین سناریو تکرار شود وجود
دارد. بدیهی است که این مناطق اشغالی که در مرزهای جلویی خود تروریستها
را قرار دادهاند، از آنها به عنوان یک منطقه حائل استفاده میکنند و موضوع
مناطق پرواز ممنوع در دستور کار امریکا برای این مناطق خواهد بود. به
موازات مجموعه اقدامات فوق، فشار سیاسی، تحریم و اهرمهای حقوقی و
بینالمللی علیه روسیه و ایران و سوریه را قرار دادهاند تا امکان تحقق
اهداف خود در این سناریو را به آزمون بگذارند. بدیهی است که روسیه، ایران و
متحدان سوریه نیز برنامههای خود را خواهند داشت و در عرصههای نظامی،
سیاسی و رسانه ای، ضمن همگرایی و هم افزایی، اجازه تغییر معادله میدان را
نخواهند داد و همانند بقیه سناریوهای غربی - عربی 60 سال گذشته، این مرحله
جدید را نیز به فرصت تبدیل خواهند کرد.