به گزارش پایگاه 598، روزنامه «جامجم» در یادداشتی از «حسین دهشیار» نوشت:معادلات سیاسی بشدت
قدرتمحور است. نه به جهت اینکه کسب قدرت غاییترین خواست آن است؛ بلکه
بدین روی که نافذترین و کارآمدترین وسیله برای دستیابی به اهداف قلمداد
میشود. داشتن قدرت، الزام حداقلی برای کسب موقعیت محسوب میشود. به ضرورت
این واقعیت در گستره سیاسی وفاداریهای فردی بشدت شکننده، ائتلافهای حزبی
به غایت موقعیتی و محاسبات منفعتی فراوان رویتپذیر هستند.
حزب جمهوریخواه آمریکا انتخابات سال 2016 را در عین ناباوری و برخلاف تمامی
الگوهای انتخاباتی و معادلات مبارزاتی از حزب دموکرات برد چراکه توانست در
ایالاتی پیروزی بهدست آورد که برای بیش از 30 سال پیوسته شکست را تجربه
کرده بود. از میان 17 نامزد حزب جمهوریخواه که در مبارزات درونحزبی شرکت
کردند، به استثنای دونالد جان ترامپ هیچ یک تحت هیچ شرایطی امکان نداشت با
توجه به ویژگیهای شخصیتی، گرایشهای مسلکی و میزان محبوبیت در میان
تودههای حزبی در این ایالات که بدون آنها ورود به کاخ سفید غیرممکن بود،
پیروز شوند. رهبران و سیاستمداران جمهوریخواه در تمام سطوح ایالتی و محلی
با توجه به محبوبیت بالای 50 درصدی باراک اوباما، باور داشتند هیلاری
کلینتون که از تائید همهجانبه اولین رئیسجمهور سیاهپوست برخوردار بود، به
عنوان اولین زن به کاخ سفید پای خواهد گذاشت.
اما آن میلیاردر نیویورکی که مخالفت یکپارچه حامیان بزرگ مالی حزب،
جبههگیری خصمانه اکثریت قریب به اتفاق جمهوریخواهان در کنگره و طرد بدون
استثنای روشنفکران محافظهکار را در برابر داشت، توانست با پیروزی خود مانع
از این شود که برای هشت سال دیگر دموکراتها پس از اسکان دادن اولین
سیاهپوست در کاخ سفید موفق به این شوند که اولین زن را نیز روانه خانه
شماره 1600 خیابان پنسیلوانیا کنند. نزدیک به ده هفته پس از پیروزی
خیرهکنندهای که دونالد جان ترامپ برای حزب جمهوریخواه به ارمغان آورد
شکستی سنگین را اعضای حزب در مجلس نمایندگان آمریکا برای او رقم زدند آن هم
در شرایطی که حزب دموکرات تنها در صورتی میتواند به اکثریت در کنگره پس
از انتخابات میاندورهای سال 2018 دست یابد که کاخ سفید نتواند سیاستها و
خطمشیهای اعلان شده را وجاهت قانونی بخشد. باراک اوباما پس از پیروزی
خود در سال 2008 اعلام کرد خواست او این است که همتراز فرانکلین روزولت و
رونالد ریگان در تاریخ آمریکا به عنوان یک رئیسجمهور «دگرگونکننده» جلوه
کند و برای تحقق این هدف او خواهان تصویب قانون بیمه بهداشتی همگانی برای
تمامی مردم آمریکا شد. با وجود مخالفت شدید جمهوریخواهان در کنگره و عدم
وجود حمایت اکثریت مردم، باراک اوباما توانست بدون حتی یک رای موافق
جمهوریخواهان و تنها با اتکا به رای نمایندگان دموکرات در مجلس (253 نفر) و
سناتورهای دموکرات (60 نفر) یکی از خواستهای تاریخی لیبرالهای آمریکایی
را به واقعیت تبدیل کند، اما به جهت عدم وجود اجماع در جامعه درخصوص این
قانون، دموکراتها در انتخابات میاندورهای سال 2010 اکثریتشان را در مجلس
نمایندگان و در انتخابات بعدی سنا از دست دادند. جمهوریخواهان با داشتن
اکثریت در کنگره تمامی تلاش خود را مصروف آن کردند تا بزرگترین دستاورد
رئیسجمهور دموکرات را از طریق تصویب لوایح ملغی سازند، اما کاخ سفید با
استفاده از حق وتو اقدامات متعدد جمهوریخواهان را مانع شد. جمهوریخواهان
متوجه شدند که تنها در صورت کسب اهرمهای قوه مجریه است که قادر خواهند بود
بیمه بهداشت همگانی را باطل کنند.
با پیروزی دونالد جان ترامپ و تداوم اکثریت در کنگره، هرگونه مانع قانونی
برای جمهوریخواهان در راه نابودسازی بزرگترین دستاورد باراک اوباما محو
شد، اما برعکس شکستی سنگین برای جمهوریخواهان و رئیسجمهور رقم خورد.
محافظهکاران در مجلس نمایندگان که دونالد جان ترامپ را فاقد اعتبار به
عنوان یک محافظهکار میدانند و رئیس مجلس نمایندگان پال رایان را بیش از
اندازه میانهرو یافتهاند به طور یکپارچه طرح ارائه شده برای جایگزینی
بیمه بهداشتی همگانی تصویب شده در دوران باراک اوباما را به جهت اینکه آن
را به اندازه کافی رادیکال نیافته بودند، نفی کردند. محافظهکاران مجلس
نمایندگان که در چارچوب «انجمن حزبی آزادی» عمل میکنند، دغدغههای
ایدئولوژیک و ملاحظات انتخاباتی در حوزه نمایندگی خود را حاضر نشدند برای
اینکه رئیسجمهور به یک پیروزی بزرگ سیاسی دست یابد، هزینه کنند و تضعیف
موقعیت او را در آغازین دوران حضور در کاخ سفید که بشدت بر امکان دستیابی
به پیروزیهای قانونگذاری بعدی تاثیر منفی خواهد داشت با فراغ بال پذیرا
شدند. عدم حمایت یکپارچه درونحزبی جمهوریخواهان از دونالد جان ترامپ که
حمایت رایدهندگان مستقل را سبب و پیروزی نهایی را رقم زد، در دوران پسا
انتخابات به پاشنه آشیل اولین رئیسجمهور تبدیل شده است، بدون اینکه از
وفاداری عمیق و گسترده سیاستمداران جمهوریخواه بهرهمند باشد.