کد خبر: ۴۱۶۷۰
زمان انتشار: ۱۰:۵۲     ۰۱ اسفند ۱۳۹۰
تاریک بودن نوع ممیزی و اعمال سلیقه‌ای آن در سینمای پس از انقلاب، همواره ضمن خلق هزینه‌هایی برای نظام، بی‌عدالتی در تولید - تا جایی که در دوره‌هایی طیفی از فیلمسازان نتوانسته‌اند کار کنند - را به بار آورده است.

بالاخره پس از ماه‌ها بحث و نظر سنجی و کارشناسی، سازمان سینمایی به ریاست «جواد شمقدری» شروع به فعالیت کرد تا اوضاع سینمای کشور در چارتی گسترده‌تر ساماندهی شود.

واقعیت امر این است که سینمای ایران نیازمند تحول است و تجربه ثابت کرده که هر مدیری آمده تا یک جای محدود توانسته تاثیر منجر به تغییر ماهوی در این سینما ایجاد کند،به طوری که در نهایت در بر پاشنه‌‌ای چرخیده که قبلا حرکت می‌کرده است.

بنابراین تشکیلات جدید فرصتی است تا برآیند آسیب‌شناسی سینمای کشور توسط آن به مطلوب بیانجامد.

اگر قرار باشد در میان اعم ماموریت‌های این سازمان اهم و فی‌الاهم کنیم بی‌تردید راس آن را بحث ممیزی و چگونگی حمایت‌های دولتی تشکیل می‌دهد. مقوله‌ای که همواره به دلیل روشن نبودن زوایای آن منجر به برخی بی‌عدالتی‌ها در خروجی آثار شده است. تاریک بودن نوع ممیزی و اعمال سلیقه‌ای آن در سینمای پس از انقلاب، همواره ضمن خلق هزینه‌هایی برای نظام، بی‌عدالتی در تولید -  تا جایی که در دوره‌هایی طیفی از فیلمسازان نتوانسته‌اند کار کنند - را به بار آورده است، لذا براین تشکیلات است تا در برنامه‌ریزی و انتساب مدیران پس از این خود موضوع  تبیین و تفهیم ممیزی قانونمند را جدی تلقی کند.

در این زمینه برای روشن‌تر شدن موضوع ممیزی، می‌توان سینما و رسانه ملی را مقایسه کرد. بهتر است تا مصادیق این مقایسه را در میان فیلم‌های جشنواره امسال جستجو کنیم. مثلاً فیلم‌های دفاع مقدسی جشنواره سی‌ام از منظر کمی قابل توجه بود، اما از منظر کیفی افت و خیزهای منجر به نزول داشت.

از جمله گرایش‌هایی که باعث تشتت در مضمون بود، رویکرد فیلمسازان این ژانر به ایجاد زاویه‌هایی نسبت به ارزش‌های آن ایام، خصوصاً موضع ضد دفاع مقدس داشت، یعنی سازندگان این فیلم‌ها برای ایجاد جذابیت قبل از هر تمهیدی به سراغ مسایلی رفته بودند که بتوانند دل مخالفان جنگ تا مقطع قطعنامه یا پس از آن را بدست آورند.

به فرض مثال «محمد‌علی باشه‌آهنگر» خرده موضوعاتی را که هیچ توجیهی نداشت  وارد قصه فیلم سینمایی «ملکه» کرده بود، آن هم فیلمی با این عظمت و استانداردهای سینمایی و یا «خسرو معصومی» در فیلم سینمایی «خرس» اصرار بر انتساب موضوعی به شخصیت اصلی‌اش داشته بود که اگر غیر این بود هم هیچ تاثیر منفی در درام نمی‌گذاشت و همچنین «همایون اسعدیان» و قبل از او «منوچهر محمدی» فیلم پرحس و حال «بوسیدن روی ماه» را که من دوستش دارم آلوده به زوایا و حاشیه‌هایی کرده‌اند که اگر نمی‌بود هم فیلم نه تنها مشکلی پیدا نمی‌کرد، بلکه قوت‌های آن مضاعف می‌شد. فرضاً اگر آقایان عکس امام راحل را در خانه شهدا قرار می‌دادند چه اتفاقی می‌افتاد؟ غیر از این است که اثر واقعی‌تر می‌شد؟ و...

در حالی که فیلم «پرویز شیخ‌طادی» از نظر موضوعی و مضمونی پتانسیل گرایش به ضد دفاع مقدسی قوی‌تری داشته است اما چون فیلم جزو آثار تلویزیونی محسوب می‌شود و پشت آن سیما فیلم قرار دارد، شاهدیم که «روزهای زندگی» با کمترین زاویه علیه دفاع مقدس به سرانجام رسیده است، چه بسا اگر این موضوع در دایره نظارتی سینما تولید می‌شد از ارزش‌های کنونی‌اش تهی می‌بود.

در واقع سیستم کار برای سیما، پیشاپیش هر تولید‌کننده‌ای را به این صرافت سوق می‌دهد که به جای رفتن به سمت شبه روشنفکر‌بازی، خلاقیت به خرج دهد و جاذبه‌های دیگری را وارد کارش کند، اتفاقی که در فیلم «روزهای زندگی» افتاده و «پرویز شیخ طادی» به دلیل اینکه می‌دانسته دارد با خط قرمزهای تبیین شده و روشن کار می‌کند‌، لذا باید فیلمش را طوری پیش ببرد که در خروجی با مشکلی روبرو نشود، برای همین حالا شاهدیم که روزهای زندگی فیلمی شسته و رفته و بدون زاویه‌های «بی‌خود و بی‌جهت» از کار درآمده است.

همین «پرویز شیخ‌طادی» اگر فیلمش را در دایره نظارتی سینما ساخته بود با انشعابات شدیدتری به سرانجام می‌رسید، چرا ؟

بنابراین اکنون که در آستانه شکل‌گیری سازمان سینمایی هستیم، ضرورت دارد تا متولیان کلیدی این مهم، با آسیب‌شناسی این موضوع و خصوصا بررسی و نقد نوع نظارتی سینما آیین‌نامه‌ها و قوانینی را مصوب کنند که فیلمسازان حتی اگر تمایلی هم داشته باشند خطوط روشن و بدور از سلایق، آن‌ها را مصون از افتادن به دام‌های فرا راه‌شان کند.

تجربه نظارتی تلویزیون به رغم کم و کسری‌ها و نواقص موجود، خصوصاً سوراخ‌های آماده نفوذ و امکان فرارهای دایر بوده، با این حال این نوع نظارت که تا کنون تا حدودی جواب داده می‌تواند مطمح نظر باشد.

همه می‌دانیم که کار در تلویزیون یا برنامه ساختن در این رسانه از همه نظر، سخت‌تر از سینما است، ولی شاهدیم که در همین رسانه «خسرو معصومی»، «همایون اسعدیان» و حتی «محمد‌مهدی عسگرپور» کار می‌کنند، بدون اینکه به ورطه زوایای غیر معقول یا اپوزیسیون بازی بیفتند.

در حالی که وقتی همین‌ها در سینما کاری دست می‌گیرند، انگار نه انگار که دارند ارزش‌ها و محتویاتی را دراماتیزه می‌کنند که برای این جامعه و این نظام است - به ویژه که در سینمای ما هم کسی از جیب مبارک هزینه نمی‌کند، بلکه در سینما هم از حمایت بلاعوض بگیرید تا وام و غیره این دولت است که زیر بغل فیلمسازان را می‌گیرد- حالا چرا در اینجا چنین اتفاقاتی می‌افتد جملگی به روشن نبودن خطوط قرمز قانونی مربوط می‌شود، لذا سازمان سینمایی اعم وجهه همت‌اش باید معطوف به ایجاد ساز و کارهایی باشد تا خروجی فیلم‌های با بودجه دولتی آکنده از عواملی نباشد که چه بسا خود فیلمساز هم در یک فرایند مطلوب دل در گرو این مسایل نداشته باشد.

سازمان سینمایی در شرف تشکیل اگر بتواند - که باید بتواند - معضل تشریح شده در فوق را حل کند گام مهمی در راستای شفاف‌سازی فضای سینما برداشته است. ساماندهی قانونمند نظارتی سینما اولین و مهم‌ترین برنامه پیش پای این سازمان است، اتفاقی که تاکنون نیفتاده و آسیب‌های جدی و هزینه بری را متوجه سینمای ایران و قبل از آن نظام و انقلاب کرده است.

بی‌تردید اگر سازمان سینمایی مشکل و معضل ممیزی‌های سلیقه‌ای را از سینمای ایران حذف کند و همه فعالیت‌های این عرصه را قانونمند کند تا همه تهیه‌کنندگان بدانند که در چه صورتی و با چه معیار و سقفی مورد حمایت قرار خواهند گرفت دیگر کمتر شاهد این خواهیم بود که فیلم‌های ارزشمندی چون آثاری که در بالا نام بردیم به خاطر برخی جزییات حرام شوند، علاوه بر این‌ها از منظر عدالت گستری نیز التهابات کنونی کاهش خواهد یافت، چرا که در حال حاضر عموم سینماگران نمی‌دانند که چگونه برخی فیلم‌ها میلیاردی حمایت می‌شوند یا مثلا چرا فیلمی مانند «بیداری» با این رقم حمایت شده است اما فیلم دیگری مانند «ضد گلوله» باید با هشتاد میلیون احتمالا وام حمایت بنیاد سینمایی فارابی را جلب کرده باشد و سپس به خاطر یک سکانس پایان‌بندی با بی‌مهری روبرو شود. بررسی عملکرد بنیاد سینمایی فارابی در همین جشنواره گذشته در زمینه حمایت‌های مرتبت با رعایت خطوط قرمز اصولی می‌تواند چشم‌انداز سازمان سینمایی را در زمینه بسط و گسترش عدالت در میان سینماگران بیش از پیش روشن کند.

خلاصه اینکه ایجاد سازمان سینمایی انتظاراتی را در منظر عموم مردم ایران – خصوصا سینماگران و نخبگان جامعه – قرار داده است که تا کنون برآورده نشده است. دقت و تمرکز در باب اولویت‌های فراراه سینما، از جمله بحث ممیزی‌ها می‌تواند بسیاری از خلاهای موجود و عدم خلاقیت‌ها را به فرصت‌های منجر به شادابی و امید در جامعه سینمایی تبدیل کند.

-------------------------------------

نویسنده: محمد تقی فهیم

منتقد سینما

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها