این روزها بیش
از هر ایام دیگری بر خرید کالای ایرانی و مزایای آن در جامعه تاکید می گردد
مزایایی از قبیل؛ خرید کالای ایرانی باعث رونق تولید داخلی، اصلاح الگوی مصرف و
رفتار خرید، ایجاد و پایداری اشتغال، جلوگیری از خروج ارز و در نهایت رونق اقتصادی
ملی.
اما اگر به دقت رفتار چند ساله اخیر مردم در خرید را مورد بررسی قرار دهیم
کاملاً واضح و مشخص است که فقط قشر خاصی از جامعه به این شعارها و تاکیدات پاسخ
داده اند و همچنان رفتار خرید مردم همان رفتار قبلی است. البته این نکته نیز قابل
تامل است که در گذشته الگوی مصرف مردم بدون آگاهی یا حداکثر بدون توجه به ایرادات
خرید کالاهای خارجی بود، ولی امروزه همان الگو پابرجا است ضمن آنکه تقریباً همه از
فواید خرید کالای داخلی مطلع اند و لذا یک قبح زدایی مستتر از مصرف کالای خارجی در
حال شکل پذیری است که باید جلو ریشه دواندن آن گرفته شود.بعلاوه اصلاح الگوی مصرف
در آن قشر خاص همچنان که مطلوب است می تواند به تهدید هم تبدیل گردد.
پر واضح است
که اگر اصلاح رفتار خرید به سایرین تسری پیدا نکند می تواند مانند خیلی از
ناهنجاری های امروز جامعه ما سبب معرفی شدن این رفتار خرید به عنوان شاخص تمایزی
بین حامیان حکومت و سایرین شود که اگر چنین شود دیگر به این راحتی ها نمی توان
رفتار خرید را تغییر داد.
حال سوال اینجا است که چرا با توجه به تاکیدات
فراوان و منطقی موجود همچنان تعداد بیشماری از جامعه بر حفظ روند قبلی الگوی خرید
متفق العمل هستند. آیا تا به حال به این مساله اندیشیده شده است و اگر شده چرا
راهکارهای آن نمودی ندارد و خروجی آن کجاست؟ یا آنکه باز هم مثل همیشه فقط به
تبلیغات اکتفاء شده است. چرا به مساله فرهنگ و پیوست فرهنگی در جامعه ما اینقدر شعاری
و سطحی نگریسته می شود؟
در سالی که گذشت قرار بود به جنبه اقدام و عمل در اقتصاد مقاومتی پرداخته شود. رصد فعالیت ها و وضعیت جامعه نشان می دهد که خروجی قابل تاملی در این حوزه مشاهده نمی شود و مسئولان همچون همیشه باز هم سهم این عمل کردن را بر دوش مردم گذاشته اند که آنها باید به شعار سال در خریدهای آخر سالشان توجه بیشتری نمایند. اما بین مردم که می روی وقتی از آنها در مورد خرید کالای ایرانی و خارجی سوال می شود، اکثرا حتی در وضعیت های مشابه بین کالاهای داخلی و خارجی دودل هستند و تردید دارند. در واقع اعتماد، کیفیت و قیمت از عناوین مهم در خرید می باشد و اغلب اینها بهانه نخریدن جنس ایرانی است. از سوی دیگر به میان فروشندگان که می روی، کمتر فروشنده ای را پیدا می کنی که از جنس ایرانی و ترغیب خریداران به انتخاب آن صحبت کند. نهایتاً همه در "ظاهر" می گویند ایرانی باشد بهتر است ولی چه کنیم کیفیت ندارند و این کلمهی در "ظاهر" مهم است.
اما ایراد کار در چیست که با وجود این همه روشنگری و تبلیغ نتیجهای حاصل نمی شود، حتی در جایی که محصول با کیفیت موجود است؟ منصفانه که به مساله بنگری برخی نقاط ضعف کاملا مشخص است. اگر به شعارها و تبلیغات در خرید کالاهای ایرانی خوب نگریسته شود مشاهده می شود که "منافع مستقیم" موجود در خرید کالای داخلی همه متوجه تولیدکنندگان است و برای خریداران صرفا به بیان عواید خداپسندانه و معنوی اکتفا شده است.