به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در فاطمیه دهه پنجاه در ادامه می آید:
...از عبادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) سخنها گفته شده و میدانیم، از وفاداری به شوهرش، از خانهداریاش، از فرزندداریاش، از احساس مسئولیتش در مقابل فرزندان، از دانشش، از آگاهیاش، از محبت رسول الله به او، از ازدواج ساده و بی آلایشش، از جهیزیهی کمش، از پشت پا زدنش به یک خصلت اصلی در وجود زن یعنی تجملطلبی و زیورخواهی، این زهد عجیبش، از اینها چیزهایی شنیدهاید. یک بُعد دیگر در زندگی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هست که اگر ما همهی آن ابعاد دیگر را فراموش کنیم این بُعد خود نمایشگر شخصیتی بس عظیم و بسیار باشکوه و فوقالعاده با عظمت است و آن جهاد فاطمهی زهراست، جهاد.
همین قدر فقط اطلاع داریم که این زن جوان نُه سال دوران ازدواجش طول کشیده و تمام این نُه سال شوهر جوان و محبوبش در میدانهای جنگ بوده. تا آنجا که شمشیر است و میدان است و مرکب، تا آنجا که مرد است و مرگ است و خون است و آتش، علی (علیه السلام) پیشقراول و پیشآهنگ است. این زن جوان یکبار به شوهرش نگفت بابا خسته شدیم، یکبار نگفت بس است، یکبار نگفت من هم دل دارم، یکبار خم به ابرو نیاورد، یکبار رو ترش نکرد. و من میگویم گرمی سخن و گرمی پذیرش زهرا موجب آن بوده است که امیرالمومنین گرمتر و مصممتر بشود و جهاد علی تکمیل شد به جهاد زهرا (سلام الله علیها). این مال زمان حیات پیغمبر.
اما بعد از رحلت پیغمبر، [یک] زن جانش را فدا میکند برای این که حکومت به نااهل نرسد. اگر فاطمهی زهرا، زن امیرالمومنین هم نبود قضیه همین بود. از شوهرش دفاع نمیکرد از زمامدار به حق دفاع میکرد. نمیگوید من حالا باردارم، بمانم چند روز دیگر آتششان فروکش کند، نه. لطفش در این همین است که در شدیدترین موقعیتها، بزرگترین وظیفهها انجام بگیرد و شدیدترین لطمهها بر جسم و جان وارد بیاید. این زن نه فریب میخورد، نه تنبلی میکند، نه حاضر است به هیچ قیمتی رضایت بدهد. این است که زدند... وقتی که به هوش آمد نگفت مریضم. [باز] عصا، یا شخصی را عصا کردن، به مسجد رفتن، به گریه بسنده نکردن... بریده باد زبانی که شأن زهرا را از خطبهخوانی به نوحهسرایی تبدیل میکند. اگر خطبه زهرا را نگفتید، گریه زهرا هم معنی پیدا نمیکند. اگر نفهمیدیم که زهرا آنجا چگونه سخن گفته است، نمیفهمیم که گریهی او به چه معناست.
باز به همین هم اکتفا نمیکند. به گفتهای چهل شب، مرتب درِ خانهی این مرد، درِ خانهی آن آدم معروف، درِ خانهی آن چهرهی سرشناس میرود... و که؟ آن زنی که به آن صورت سقط جنین کرده، آن زنی که ضربت دیده، آن زنی که آسیب خورده. این کارها همه یکسره یک مبارزه ممتد است، مبارزهای از چند نوع با چند جلوه، مبارزهی مثبت، مبارزهی با جسم، مبارزهی با زبان، مبارزه با تلاشهای پنهانی و نیمه شبانه، مبارزهی با سخن گفتن با زنان. مصاحبهی فاطمه زهرا با زنان انصار عجیب است. پر از مطالب اجتماعی، سرشار. [و] آخرش هم مبارزهی منفی، در شب دفن شدن... .
* این سخنرانی که در سالهای اول دهه پنجاه شمسی ایراد شده، از آرشیوهای مردمی پروژه تاریخ شفاهی متعلق به دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به دست آمده است.