به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، علی مطهری نائب رئیس مجلس شورای اسلامی اخیراً پیشنهاد کرده است که برای اثبات یکی از ادعاهایش روح آیتالله هاشمی رفسنجانی احضار شود. پس از آنکه او بعد از درگذشت آیتالله هاشمی و به نقل از او اعلام کرد که در سال 84 با شکایت آقای هاشمی 110 نفر از سرداران سپاه به زندانهای کوتاه و بلند مدت محکوم شدهاند، مشاور رسانهای فرمانده کل سپاه ضمن رد این ادعا به او پیشنهاد کرد که برای اثبات مدعایش فقط کافی است نام یکی از آن 110 نفر را بگوید. علی مطهری در پاسخ به حمیدرضا مقدمفر گفت که نام هیچکدام را نمیداند اما پیشنهاد کرد که روح آیتالله هاشمی احضار و از خود ایشان پرسیده شود!
جعفر شیرعلی نیا نویسنده کتاب روایت مصور از زندگی و زمانه آیتالله هاشمی که در خلال تدوین این کتاب دیدارها و گفتگوهایی با آیتالله داشته و آنها را ثبت و ضبط هم کرده است، ادعای علی مطهری را به طور کامل رد کرد با این حال صرفنظر از خود این ادعای اخیر آقای مطهری، روشی که او برای اثبات حرفش پیشنهاد کرده-احضار روح- فینفسه موضوعیت دارد.
در صورت بکارگیری تز آقای مطهری، از این پس جای متهم و مدعی در پروسهی اثبات مدعاها عوض و "البینه علی المدعی" به "البینه علی المتهم" تبدیل میشود؛ یعنی هرکس میتواند در کوچه و خیابان به هر فردی که خواست هر نسبتی که دوست داشت بدهد و اگر طرف مقابل اعاده حیثیت کرد، او را به روح اموات خودش یا طرف مقابل حواله بدهد. امّا مسئلهی این متن پرداختن به چنین لوازم و تبعاتی نیست، بلکه نگارنده درصدد است با توجه به نوع علاقمندی آقای مطهری و شیوهای که ایشان در سیاست به کار گرفته، راههای بهتری پیشنهاد کند.
مشابه آنچه آقای مطهری پیشنهاد کرده، پیش از این در ایالات متحده آمریکا در چند مورد به کار گرفته شده؛ اما احتمالاً برای آقای مطهری تاسفآور خواهد بود اگر از ناکام بودن آنها مطلع شوند. ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 58 در ایران یکی از این نمونههاست. سازمان سیا چندی پیش اسنادی را از طبقه بندی خارج و منتشر کرد که بر اساس آن این سازمان برای یافتن محل جاسوس های آمریکایی در جریان تسخیر لانه جاسوسی در تهران، 200 مرتبه به استفاده از قدرتهای جادویی و ماورایی نیز متوسل شده که البته هیچ نتیجهای نداشته است.
در انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا نیز بسیاری از رمالان که آقای مطهری به روش آنها ابراز علاقه کرده، از پیروزی قطعی هیلاری کلینتون خبر میدادند، اما آنچه در واقعیت رخ داد چیز دیگری بود.
بنابراین هرچند استفاده از چنین روشهایی اساساً وهن عقل و عقلانیت است، اما با توجه به سابقه ناکامیهای سنگین تمسک به رمالان و نیروهای ماورایی و همچنین با عنایت به نوع علاقمندی آقای مطهری به روشهای غیرمعمول، مهمترین پیشنهادی که میتواند میان علاقه مطهری و روشهای اینچنین جمع ببندد، بهرهگیری از حیوانات پیشگوست؛ چرا که به نظر میرسد حداقل طی سالهای اخیر حیوانات کارنامه بهتری نسبت به رمالان داشتهاند.
مثلاً میمون چینی پدیدهای است که در همین انتخابات اخیر ریاستجمهوری آمریکا خودی نشان داد؛ او طی مراسمی با بغل کردن مقوای ترامپ پیشبینی کرد که او پیروز انتخابات 2016 آمریکا خواهد بود. این در حالی است که برخی سگها پیشبینی غلطی داشتند!
اختاپوس پیشگو نیز نمونه جالبی است؛ او در جام ملتهای 2008 اروپا هشتاد درصد مسابقات تیم ملی آلمان را به درستی پیشبینی کرد و از این نظر شگفتیساز شد. او در جام ملتهای اروپا فقط بازی فینال را اشتباه پیشگویی کرده بود. این هشتپای نر همچنین هر 7 بازی تیم ملی فوتبال آلمان در جام، و نیز بازی فینال جام جهانی فوتبال 2010 را بهدرستی پیشبینی کرد بهطوری که بسیاری از مردم و رسانهها پیش از هر بازی آلمان منتظر پیشبینی پل در مورد آن بازی میشدند.
بنابراین عیلرغم تاکید مجدد بر اینکه بهرهگیری از اینگونه روشها توهین به بزرگترین داشته بشری، یعنی عقل و منطق است، اما اگر آقای علی مطهری به چنین اموری علاقمندند، به نظر میرسد میتوانند روشهای بهتری هم در پیش بگیرند.