به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، پس از توافق برجام، مذاكره كنندگان –از جمله آقايان ظريف، عراقچي و تخت روانچي– و نيز جناب رئيس جمهور در موارد بسيار زيادي اعلام كردهاند كه ما به وسيله توافق برجام، سايه جنگ را از سر ملت ايران برداشته ايم. براي نمونه، آقاي روحاني در تاريخ 3/6/1394 در همدان گفت: «بعد از 23 ماه تلاش در مذاكره توسط ديپلماتهاي ملت به نقطهاي رسيده ايم كه توانستيم سايه شوم جنگ را از سر مردم برداريم و امنيت واقعي را به كشور باز گردانيم.»
اين ادعاي غير واقعي– كه از سوي اعضاي كميسيون ويژه بررسي برجام در حضور مذاكره كنندگان به صورت مستند پاسخ داده شد– بعد از ناكامي در انجام وعدههاي گشايش اقتصادي و رفع تحريمها به مردم، به صورت پررنگتر و بيشتر توسط آقاي روحاني و دوستان ديگرشان بيان ميگردد.
چنين ادعايي از اساس با واقعيتهاي خارجي فاصله زيادي دارد. در پاسخ به اين ادعاي خلاف واقع، از سوي دلسوزان نظام جمهوري اسلامي ايران از جمله مقام معظم رهبري استدلالهاي متعددي ارائه شده است. در ديدار مسؤولان نظام در ماه مبارك سال 1392، مقام معظم رهبري اين مسأله را به صورت شفاف و با ادله مختلف تبيين نمودند كه جنگ با ايران به هيچوجه امكان ندارد و بيان اين امر كه گزينه نظامي روي ميز است، شعاري بيش نيست و براي گرفتن امتياز از ايران است، مسوولان امر نيز بايد نسبت به اين مسأله دقت لازم را داشته باشند.
متاسفانه اين هشدارهاي مقام معظم رهبري و ساير دلسوزان نظام مورد توجه اعضاي تيم مذاكره كننده و جناب آقاي رئيس جمهور قرار نگرفته و بارها شاهد تكرار چنين ادعاي خلاف واقع بوده و هستيم.
اما بسيار جالب است اين ادعاي دلسوزان نظام كه دشمن جرأت حمله به ملت ايران را نداشته و امكان جنگ دشمنان با ايران وجود ندارد، از سوي آقاي سيد حسين موسويان دبير كميته سياست خارجي شوراي عالي امنيت ملي در سالهاي 1377 تا 1384(يعني زماني كه آقاي روحاني دبير شوراي عالي امنيت ملي بوده اند)، عضو و سخنگوي تيم مذاكرات هستهاي در سالهاي 1382 تا 1384(كه مسؤوليت پرونده هستهاي را آقاي روحاني به عهده داشته و آقاي ظريف نيز عضو تيم مذاكره كننده بودهاند)(1) و همكار قبلي و دوست و يار قبلي و فعلي آقاي روحاني و مدافع سياستهاي ايشان در گذشته و حال با ادله بسيار زيادي بيان گرديده است.
در اين نوشتار كوتاه سعي ميكنيم ادله آقاي موسويان را بر ممكن نبودن جنگ در 8 سال دولت قبلي بيان كنيم تا شايد كساني كه به پاسخهاي مقام معظم رهبري مدظله العالي و ساير دلسوزان نظام توجهي نميكنند، به ادله دوست و همفكر و همكار خود توجهي كرده و ادعاي خلاف واقع را بارها تكرار نكنند.
آقاي سيد حسين موسويان كه كاملا مدافع سياستهاي گوناگون آقاي روحاني به ويژه سياست هستهاي ايشان در توافق برجام است، در كتابي كه به زبان انگليسي در آمريكا در تابستان 1391(2012م) به چاپ رسانده و مدعي است كه اين كتاب در دنيا بي نظير است(2) و دوستان آقاي روحاني براي دفاع از سياست هستهاي ايشان آن را در سال 1394 تحت عنوان «روايت بحران هستهاي ايران: ناگفتههاي يك ديپلمات» به فارسي برگرداندهاند، ضمن 9 صفحه(از صفحه 27–36) به نقل از مسؤولان مختلف آمريكا، اسرائيل، كشورهاي مختلف غربي، عربي و ساير اسناد و نظرسنجيها در مورد ضرورت جنگ با ايران مينويسد، اما در انتهاي آن سخنان جنگ طلبانه، تصريح ميكند:
اما حمله نظامي پيشگيرانه به ايران از اساس غيرواقع بينانه و ناممكن است.(3)
و چنين سخنان جنگ طلبانه را ترفندي براي افزايش فشار بر ايران با هدف دستيابي به يك توافق ميداند:
لحاظ كردن گزينه نظامي در مجموعه گزينههاي ممكن، عمدتا ترفندي براي افزايش فشار بر ايران جهت دستيابي به يك توافق است.(4)
آقاي موسويان با 15 دليل ثابت ميكند كه به هيچ وجه امكان جنگ با ملت ايران وجود نداشته است(جالب آن است كه ايشان اين كتاب را اندكي قبل از رياست جمهوري آقاي روحاني و در دولت سابق نوشته است).
ادله موسويان كه وي همه را مستند به نظريه پردازان مختلف غربي نيز كرده است عبارت است از:
1– دليل اول: به خطر افتادن امنيت اسرائيل
ايران در بيش از صدسال نشان داده است كه ملتي جنگ طلب نيست اما در صورت جنگ با ايران، امنيت اسرائيل مورد تهديد جدي قرار خواهد گرفت:
«آغازگر جنگ ايران و عراق مسلما صدام حسين بود و ايران افزون بر صدسال است كه به مرزهاي كشور ديگري تجاوز نكرده است.... بررسي سوابق تاريخي اقدامات آن كشور نشان ميدهد اهداف غايي ايران مثل ساير كشورها بقا و نفوذ است. بهترين و شايد تنهاترين راه تبديل ايران به تهديدي عليه موجوديت اسرائيل، حمله نظامي به آن [و] بيترديد هر گونه اقدام نظامي اسرائيل عليه ايران پيامدهايي فوري براي منافع امريكا در سطح منطقه و جهان خواهد داشت.(5)
2– دليل دوم: افزايش هزينه حضور آمريكا در منطقه
اگر اسرائيل به ايران حمله كند هزينه حضور آمريكا در منطقه بسيار زياد خواهد شد:
اگر اسرائيل به ايران حمله كند، ايالات متحده شريك جرم آن محسوب شده و در معرض اقدامهاي تلافي جويانه ايران قرار خواهد گرفت. صرف نظر از آنكه ايران به تلافي حمله، اسرائيل را مستقيما هدف قرار دهد يا اهداف وسيعتري را در كل منطقه برگزيند، مثلا ايران توان و جسارت آن را دارد كه وضعيت شكننده و بي ثبات كنوني عراق و افغانستان را آن هم در حالي كه ايالات متحده ميكوشد حضور خود در هر دو كشور را كاهش دهد، به مراتب دردسر آفرين كند. حضور نظامي در عراق و افغانستان به حد كافي براي آن كشور دشوار است و در صورت بروز جنگ بين ايران و آمريكا، هزينه اين حضور به مراتب بيشتر خواهد شد.(6)
3– دليل سوم: گسترش جنگ به سراسر جهان اسلام
اگر جنگي نظامي عليه ايران رخ دهد، به سبب توان گوناگون ايران، اين جنگ محدود به ايران نخواهد شد:
ايران با چند جنبش ضد امريكايي و ضد اسرائيلي در خاورميانه متحد است و در صورت مورد حمله قرار گرفتن، از تمام توان قواي مسلح خود و ظرفيت نظامي اين جنبشها بهره خواهد گرفت و اين اقدام ميتواند جنگ را به سرعت به سرتاسر خاورميانه و حتي كل جهان اسلام گسترش دهد. علاوه براين، ايران ميتواند با موشكهاي دوربُرد خود تلآويو را هدف قرار داده و به آمريكاييها و تاسيسات زيربنايي ايالات متحده در عراق، افغانستان و كل خاورميانه ضربه بزند و به اين ترتيب تمام منطقه را وارد جنگي نامحدود كند. محمد البرادعي، دبير كل سابق آژانس بينالمللي انرژي اتمي، در جايي نوشته است كه حمله به ايران «اقدامي جنون آميز» بوده و «نبردي ويرانگر و سرنوشت ساز را در خاورميانه» به راه خواهد انداخت.(7)
4– دليل چهارم: بروز اختلاف ميان امريكا و متحدانش
برخورد نظامي آمريكا با ايران موجب اختلاف ميان امريكا و متحدانش خواهد شد:
برخورد نظامي اسرائيل و امريكا با ايران ميتواند موجب بروز مشكلات ديپلماتيك بين ايالات متحده و اسرائيل از يكسو و روسيه، چين، كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد و حتي متحدان امريكا در اروپا و خاورميانه از سوي ديگر شود؛ بحراني كه يادآور تنشهاي مشابه بعد از حمله امريكا به عراق در سال 2003 خواهد بود.(8)
5– دليل پنجم: به خطر افتادن امنيت انتقال نفت و گاز از تنگه هرمز
به خطر افتادن امنيت انتقال نفت و گاز به كشورهاي مختلف از جمله كشورهاي اروپايي دليل ديگري است كه به نظر آقاي موسويان –كه به قول خودش مستند به نظريه پردازان مختلف غربي است– امكان جنگ با ايران را ناممكن كرده است:
در صورت بروز جنگ، عبور امن نفت و گاز از تنگه استراتژيك هرمز نيز به خطر خواهد افتاد، زيرا قواي مسلح ايران توان زيادي براي بستن كامل تنگه يا اقدام نظامي در آن دارند. پايگاههاي پيشرفته موشكي ايران مستقر در ارتفاعات مشرف به تنگه هرمز ميتوانند هر ناوگاني را كه به تنگه مزبور اعزام شده باشد، مورد هدف قرار دهند. ضمن اينكه، ناوگان قايقهاي تندروي ايران از بازوهاي قدرتمند نيروي دريايي آن ميتوانند با داشتن سرعت بالا و تجهيزات پيشرفته رادارگريز به هر چيز شناور خسارات جدي وارد كنند. ايران تلاش خواهد كرد با مين گذاري، شليك موشكهاي هدايت شونده و عمليات تهاجمي قايقهاي تندرو، تنگه هرمز را ببندد كه اين كار قيمت نفت را به شدت افزايش ميدهد و وابستگي اروپا به نفت و گاز روسيه را بيشتر ميكند.(9)
6– دليل ششم: ضربه خوردن اقتصاد كشورهايي مانند چين و ژاپن
در صورت حمله نظامي به ايران و تاثير آن بر صادرات نفت و گاز ايران، اقتصاد كشورهاي مختلف دچار آسيب جدي خواهد شد و آنها را ناچار به موضع گيري عليه جنگ براي دفاع از منافعشان خواهد كرد:
اقتصاد كشورهايي همچون ژاپن، چين، و حتي كرهجنوبي هم به شدت به نفت و گاز وارداتي از ايران و ساير كشورهاي خليج فارس وابسته است. چين قراردادهايي با ارزش كل 70 مليارد دلار براي خريد نفت و گاز طبيعي از ايران امضا و در حال حاضر مشغول توسعه ميدان نفتي يادآوران در ايران است تا بتواند در سه دهه آينده روزانه 150 هزار بشكه نفت و 250 ميليون تن گاز طبيعي مايع شده از اين كشور خريداري كند. مسلما اين دو كشور ناگزير به دفاع از منافع ملي خود خواهند بود.(10)
7– دليل هفتم: آسيب ديدن رابطه امريكا با جهان اسلام
مشكل ديگر حمله نظامي امريكا به ايران افول روابط جهان اسلام با امريكا است:
تلاشهاي اوباما، رئيس جمهور سابق ايالات متحده، براي بهبود روابط امريكا با جهان اسلام براي منافع راهبردي آن كشور اهميت بسيار زيادي داشت. وي در سخنراني 14 خرداد 1388 در شهر قاهره خواستار «شروع دوران تازه»اي بين ايالات متحده و جهان اسلام «بر پايه منافع مشترك و احترام متقابل» شد. با اينكه جو ضد امريكايي در جهان اسلام تا حدي فروكش كرده، اما حمله نظامي اسرائيل به يك كشور اسلامي باعث خواهد شد ايالات متحده شريك استراتژيك آن در جنگ با كشور مزبور تلقي شود. يكي از پيامدهاي اين امر، افول روابط جهان اسلام با ايالات متحده خواهد بود. به رغم تلاشهاي اوباما براي بهبود چهره ايالات متحده در جهان اسلام و افزايش همكاريهاي دفاعي با متحدان عرب، افكار عمومي در كشورهايي نظير اردن و مصر به عنوان شركاي اصلي امريكا، نسبت به ايالات متحده منفي است. در صورت بروز جنگ بين ايالات متحده و ايران، رهبران عرب كه چه بسا امريكا را به چنان اقدامي ترغيب كنند، احتمالا نه تنها اقدام مزبور را تقبيح، بلكه از همكاري نظامي و سياسي با واشنگتن خودداري خواهند كرد.(11)
8– دليل هشتم: حمايت افكار عمومي از گروههاي تروريستي
حمله نظامي امريكا به ايران سبب رشد گروههاي تروريستي خواهد شد:
جو ناشي از حمله نظامي به ايران فرصتي طلايي براي القاعده و ساير گروههاي تروريستي خواهد بود تا حمايت افكار عمومي را در جهان اسلام به دست آورده و براي اقدامات تروريستي عليه امريكا در سراسر جهان نيروي داوطلب جديد جذب كنند.(12)
9– دليل نهم: نفي گفت وگوي مستقيم ايران و امريكا
دليل بعدي بر ممكن نبودن حمله نظامي به ايران، پرهيز از آسيب ديدن امكان گفت و گوي مستقيم تهران و امريكا است:
هرگونه حمله نظامي اسرائيل يا امريكا به ايران امكان گفت و گوي مستقيم تهران و واشينگتن را منتفي خواهد كرد در حالي كه تاكنون ثمره سياست اوباما براي تعامل مستقيم با ايران، مبادله نامههاي رسمي بين وي و مقام معظم رهبري و رئيس جمهور ايران، ديدار مقامات بلندپايه دو كشور در نهم مهر ماه 1388 در ژنو و تحولات بسيار ديگري بوده است. جو مزبور اميدهايي براي گفت و گوي مستقيم دو كشور پس از 30 سال تنش برانگيخته است.(13)