او قتل را بر عهده گرفت و جزییات آن را شرح داد. هرچند متهم ادعا میکند متوجه نشده ضربه را چطور وارد کرده اما اعتراف کرده، قتل کار اوست. شفیعی ادامه داد: از نظر دادسرا، پدر فریدون هم در این پرونده متهم است چراکه ادله جرم را مخفی و در کار پلیس کارشکنی کرده است. بنابراین من به عنوان نماینده دادستان تهران درخواست صدور حکم قانونی را درخصوص هر دو متهم دارم. در ادامه اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند و گفتند رضایت نمیدهند. سپس متهم در حالیکه به شدت گریه میکرد در جایگاه حاضر شد و گفت: اتهام قتل را قبول دارم اما قسم میخورم اصلا متوجه نشدم ضربه چطور به مقتول وارد شد.
او در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من دانشجوی رشته مدیریت هستم و در شهر درس میخواندم. تابستان که میشد برای کمک به پدرم به روستا میرفتم. مدتی بود که زمین ما مشکل آب داشت و باید سر این موضوع با ح کنار میآمدیم او هم گفتهبود مشکل را حل میکند اما هنوز اختلافاتی بین او و پدرم وجود داشت. روز حادثه من برای کمک به پدرم در مزرعه داشتم کار میکردم و خیار میچیدم، به خانه رفتم تا وسیلهای را که جا گذاشتهبودم بردارم، بعد از اینکه وسیله را برداشتم سوار موتور شدم و به سمت مزرعه راه افتادم. در راه دیدم جمعیتی نزدیک مزرعه ما جمع شدهاند و بعد ح را دیدم که به سمت من میدود.
او یک وسیله کشاورزی دستش بود و با آن به من حمله کرد. من فکر نمیکردم او بخواهد به من آسیبی وارد کند. صبر کردم نزدیک آمد فکر میکردم میخواهد صحبت کند اما به من حمله کرد و ضربهای به پهلویم زد. بعد ضربهای دیگر به دستم زد. من چاقویی که با آن خیارها را میکندم از جیبم درآوردم، فقط برای اینکه مقتول را بترسانم. متهم ادامه داد: حسین ترسید و عقب رفت. با این حال ما به هم نزدیک شدیم و درگیری بین ما ایجاد شد اما خیلی زود جدا شدیم. حسین رفت و من هم به سمت خانه رفتم. وقتی رسیدم متوجه شدم دستهایم خونی است. چاقو هم خونی بود مادرم به من گفت این خون چیست گفتم، نمیدانم. گفت راستش را بگو چه کردهای جواب دادم کاری نکردهام. چند ساعت بعد شنیدم ح کشتهشده است.
باور کنید من نمیخواستم کاری بکنم که او بمیرد حتی یادم نمیآید چطور او را زدم خودم متوجه نشدم. البته قبول دارم ضربه را من زدم چون حسین با من درگیر شدهبود. متهم درحالیکه به شدت گریه میکرد، گفت: خانواده من و ح نانو نمک هم را خوردهاند و من به آنها مدیون هستم. من پسر قدرنشناسی نبودم که بخواهم دست به چنین کاری بزنم و حالا هم از کردهام به شدت پشیمان هستم. درخواست دارم اولیایدم من را حلال کنند. از وقتی زندانی شدهام خیلی عذاب میکشم. من آدمکش نیستم و این قتل کاملا اتفاقی بود.
بعد از دفاعیات متهم ردیف اول، پدر او که متهم به اختفای ادله جرم شدهبود در جایگاه حاضر شد و اتهام خود را رد کرد. او گفت: من هیچ ادلهای را مخفی نکردم. من و ح با هم اختلاف داشتیم اما من در جریان نحوه به قتل رسیدن او نبودم. زمانی که ماموران آمدند پسرم را دستگیر کنند اصلا جلوی آنها را نگرفتم. سوالاتی از من شد که من نتوانستم جواب دهم چون جوابش را نمیدانستم. این مرد ادامه داد: ح دوست من بود، ما میتوانستیم مشکل خودمان را حل کنیم. اصلا قرار بر قتل نبود. نمیدانم چطور شد که پسرم دست به این کار زد.
من هم از اولیایدم درخواست دارم پسرم را ببخشند. او دانشجو بود، زحمت زیادی کشید تا دانشگاه قبول شد، او پسر شروری نبود و قتل ح کاملا اتفاقی بود. در پایان بعد از دفاعیات وکیل مدافع، ف در جایگاه حاضر شد و درخواست کرد اولیایدم او را ببخشند. سپس هیات قضات شعبه 71 وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. پدر ف هم از اتهام اختفای ادله جرم تبرئه شد.