وی افزود: زندگی آیتالله هاشمیرفسنجانی ابعاد مختلفی دارد، ایشان در سال 1313 متولد شدند و تا 14سالگی در روستا بودند و بعد از آن تصمیم میگیرند که به قم بروند، سال 1327 با امام آشنا و مرید ایشان میشوند. بهواسطه نزدیکیای که با امام پیدا میکنند، امام به وی مسئولیتهایی را میدهند. اولین مأموریتی که امام به آیتالله هاشمیرفسنجانی دادند پیگیری کاپیتولاسیون بود، وی با پولی که امام میدهند رادیویی خریداری و اخبار را پیگیری میکردند.
محسن هاشمی یادآور شد: از سالهای 42 تا 57 دوران مبارزات آیتالله هاشمی مطرح است که هفت بار دستگیر میشوند و راهی زندان میشوند، در همین دوران است که کتاب امیرکبیر را نگارش و فلسطین را ترجمه میکنند. آیتالله هاشمیرفسنجانی در زندان 22 دفترچه را در باب تفسیر قرآن نوشتند که فرهنگ قرآن از آن درآمد که 50 جلد آن تهیه شده است. سالهای 57 تا 68 دوران تثبیت انقلاب نام گرفت. ایشان بعد از فوت امام بهگونهای رفتار کردند که نگذارند کشور به بیراهه کشیده شود.
وی ادامه داد: آیتالله هاشمی در دوران جنگ آیندهنگریهایی از خود نشان میدهد، در سال 61 دانشگاه آزاد و سال 63 مترو را مطرح میکند، آن زمان مترو استعماری خوانده میشود، اما ایشان پای این گفته علیرغم تمامی مشکلات و معضلاتی که وجود داشت، ایستاد. او با این ایستادگی نشان داد که ایران میتواند و نگاه ویژهای به آبادانی داشت. سالهای 68 تا 76 که دوران سازندگی است، تلاش کردند که ایران را آباد کنند و سازندگی را در کشور به فعل در بیاورند.
محسن هاشمی گفت: در آخرین روزها همیشه مطرح میکردند که "همدلی در کشور و جهان ایجاد نشده، در فقرزدایی نتوانستیم خوب عمل کنیم". ایشان معتقد بودند کنار آزاداندیشی اسلامی، با همدلی میتوان فقر را از میان برد. ایشان میگفتند اعتراف به اشتباه اشکالی ندارد، دانایی مردم باید ارتقا پیدا کند که میتواند باعث انتخاب درست مسئولان شود.
وی با بیان اینکه آیتالله هاشمیرفسنجانی به امید بسیار اهمیت میداد و معتقد بود ناامیدی کشور را نابود میکند، تصریح کرد: در چهار سال اول دولت که همدلیها زیاد بود، باعث شد رشد و توسعه ارتقاء یابد. روش عقلانی آیتالله هاشمیرفسنجانی زبانزد خاص و عام بود. ایشان را میتوان به سه دلیل به یوسف پیامبر تشبیه کرد، هنگامی که خبر ترور ایشان را به امام دادند، امام مثل یعقوب نبی که مرگ یوسف را باور نکرد، ترور آیتالله هاشمی را باور نکردند و گفتند هاشمی زنده است، چون انقلاب زنده است.
فرزند آیتالله هاشمی در پایان خاطرنشان کرد: نکته بعدی این است که تهمتهایی به حضرت یوسف زده میشد که همین تهمتها را به آیتالله هاشمیرفسنجانی زدند که بعدها مشخص شد که کذب است، سپس بهمانند پیراهن یوسف که باعث بینایی پدرش شد، مرگ آیتالله نیز باعث بیداری مردم شد.