به گزارش پایگاه 598 به نقل از کیهان، اول آذر امسال، اتفاق تکاندهندهای در کشور رخ داد که باعث نگرانی و
شرمساری رئیسجمهور محترم شد و کار را به جایی رساند که روحانی مجبور شد
برای پیگیری آن ماجرای تکاندهنده و خطرناک، دو وزیر کابینه را مامور بررسی
ابعاد موضوع و جلوگیری از تکرار حوادث مشابه کند. روحانی که سخت نگران و
ناراحت مردم و مشکلاتشان بود در آن نامه خطاب به وزرای کشور و دادگستری
نوشت گزارش جناب آقای دکتر علی مطهری نایب رئیس محترم مجلس شورای اسلامی که
در حریت و شجاعت بیان و دفاع از مصالح ملی، نمایندهای کمنظیر بوده و از
پشتوانه بسیار قوی در افکار عمومی جامعه برخوردارند بسیار تکاندهنده
است(!) اتفاقی که در شهر مشهد رخ داد، مایه شرمساری است آیا کسانی در مراکز
حساس استان نفود کردهاند که گمان میکنند با بستن دهانها و سد راه
سالنهای سخنرانی، میتوانند راه پیشرفت و توسعه کشور در مسیر مورد نظر
مردم و رهبر انقلاب را ببندند و راه را بر افراطیگری و دوقطبیسازی جامعه
بگشایند؟... از هر دو وزارت میخواهم که طبق وظایف ذاتی خود عمل نمایند و
با بررسی کامل و گزارش سریع موضوع، متخلفین و اهمالکنندگان را شناسایی و
معرفی نمایند... لازم است تاکید فرمائید که استاندار به عنوان رئیس و دیگر
اعضا شورای تامین استان با همکاری کامل نیروی انتظامی و مقامات امنیتی،
وظیفه حفظ اجتماعات قانونی و حمایت از آزادی بیان را به عهده دارند و در
قبال شورای امنیت کشور مسئولند».
اما فاجعه آنقدرمهم بود که روحانی
نگران از اینکه دو وزیر نتوانند کاری کنند، آقای روحانی در پایان نامه دست
به دامن قوه قضائیه هم شد و نوشت :«انتظار از قوه محترم قضائیه جلوگیری از
جرایم مشهود و حمایت از آزادی بیان به موجب قانون اساسی، و مقابله با
کجاندیشی در اجرای قانون است. امید است ریاست محترم قوهقضائیه دستور
رسیدگی سریع به این حادثه را صادر نموده و با اعلام نتیجه آن مردم را نسبت
به برخورد قانونی با تعرض به آزادیهای اساسی دلگرم نمایند».
بعد از این
نامه بود که اغلب مشکلات کشور حل شد و مردم روزهای خود را در مقابل در
آفتاب تابان برجام سپری کردند و از زندگی خود لذت بردند!
البته گاهی هم
پیش آمد که برخی مشکلات کم اهمیت در گوشه و کنار مملکت رخ دادکه برخی
کوشیدند آنها را دستمایهای برای تلخی ذائقه رئیسجمهور محترم کنند اما
ایشان داهیانه به آن مشکلات هیچ توجی نکرد و حتی نیمنگاهی هم به آن نیفکند
تا چه رسد به نامهنگاری و تعیین وزرای مسئول پیگیر و ...!
نمونه آن،
همین موضوع کماهمیت و پیشپاافتاده آلودگی هوای خوزستان است! حقیقتا در
مقابل این همه دستاورد غیرقابل شمارش دولت یازدهم، حالا اگر چند میلیون نفر
از مردم کشور، آب برای خوردن و هوا برای تنفس ندارند، آنقدر اهمیت ندارد
که به خاطر آن دستپاچه شد و کاری کرد!
اگر رئیسجمهور میتواند برای
لغو سخنرانی علی مطهری نامه بدهد و دو قوه را درگیر کند و در سخنرانیاش به
آن بپردازد، لابد موضوع حیاتی است! اگر روحانی برای ساختمان پلاسکو کمیته
ملی حقیقتیاب تشکیل میدهد هم لابد موضوع حیاتی است! بالاخره انتخابات در
پیش است و باید رقبا را به هر حربهای از میدان به در کرد! اما خوزستان چه
اهمیتی دارد! حداکثر یک عده مردم مرزنشین در عسر و حرج میافتند و نفسشان
بند میآید! خب! پایتخت که نیست! همین که هوای نیاوران و ولنجک خوب است،
کفایت میکند! اگر تولید روزانه یک میلیون بشکه نفت به خاطر قطع برق کم
میشود، چه اهمیتی دارد!؟ سخنرانی که به هم نخورده! اگر آب یازده شهر مدتی
طولانی قطع شده، دلیلی برای جار و جنجال وجود ندارد! کنسرت که لغو نشده! آب
قطع شده بالاخره وصل میشود حالا چند روز این طرف و آن طرف زیاد فرقی
نمیکند!
مردم خوزستان هم نباید توقع بیمورد داشته باشند. دلیل ندارد
رئیس سازمان محیط زیست وقت عزیز و ارزشمندش را که باید صرف تشکر به خاطر
نجات چند تولهسگ کند را به آنها اختصاص بدهد او مسئول حضور در جمع
«خودسگپنداران» است نه حضور در خاک و خل خوزستان! فرصت مشارکت در
برنامههای سیاسی فرصت ارزشمندی است که نباید صرف حضور در چند شهر
بحرانزده شود! فوقش مردم خوزستان هم مثل مردم سیستان و بلوچستان مهاجرات
میکنند و استان را خالی میکنند! مگر حالا که سیستان و بلوچستان خالی از
سکنه شده اتفاقی افتاده!؟ خوزستان هم مثل آنجا!
نه کسی باید استعفا بدهد، نه کسی باید عزل شود و نه اصلا راهحلی برای بحران خوزستان وجود دارد!
دولت
یازدهم ما را به عصر حجر برگردانده است که باید در مقابل بلایا و حوادث
طبیعی، تسلیم محض باشیم و منتظر بمانیم که یا بلا رفع شود یا نابود شویم!
نه
در هیچ جای دیگر دنیا گرد و غبار وجود دارد و نه رطوبت! رطوبت اهواز از
همه جاهای دیگر دنیا حتی از آسیای جنوب شرقی هم بیشتر است و طبیعی است که
با یک بارندگی، برق قطع شود و زندگی فلج شود! کسی هم نباید اعتراض کند چون
وزیر ارشاد گفته رئیسجمهور از خانواده شهداست(!) و اعتراض به دولت، اعتراض
به ایثار و شهادت است! مفهوم شد!؟ مردم خوزستان که هیچ ایثار و شهادتی در
کارنامه ندارند! پس بهتر است سکوت کنند تا بلای طبیعی تکلیفشان را یکسره
کند!!
شروع دور جدید مشکلات
شنبه 9 بهمن 95 یک روز بحرانی در اهواز
رقم خورد. قطع برق در بامداد و متعاقب آن از مدار خارج شدن تصفیهخانههای
آب و خشکسالی در لولهها و چند ساعت بعد راههای ارتباطی نیز مختل شد و
گوشیهای تلفن همراه و برخی خطوط تلفن ثابت و اینترنت نیز قطع شد تا مردم
در یک موقعیت گیجکننده و رنجآور بمانند. روزی که ابتدا تعطیل نبود و
فردای روزی بود که خاک شدیدی بر شهر باریده بود و تمام مدارس و مراکز و
ادارات با لایهای از خاک سرخ پوشانده شده بودند. پس دانشآموزان به مدرسه
رفتند البته تعدادی با تدبیر خانواده بر امورات زندگی ترجیحا در خانه ماندن
و عقب ماندن از درس را به بیماریهای عجیب و غریبی که ارمغان خاک است.
ترجیح دادند. تا در نهایت تمام این شرایط غیرطبیعی دست به دست هم بدهد و
ستاد بحران در اوج بحران و وقتی که تقریبا شهر مشوش شد اعلام تعطیلی کرد.
ستاد
مدیریت بحران استان خوزستان یک روز بعد از بحرانی که ریزگردها برای اهواز
به وجود آوردند با حضور استاندار که همان روز از سفر لهستان برگشته بود
تشکیل جلسه داد.
حتی استاندار هم شاکی است!
وی در مورد مشکلات شبکه
برق اظهار کرد: وقتی ایستگاه فوق توزیع دچار مشکل میشود موضوع بسیار جدی
است زیرا بخش قابل توجهی از شهر تحت تاثیر قرار میگیرد. آیا این مشکل که
با نشستن خاک بر روی مقرهها مشکل قطع برق به وجود خواهد آمد قابل پیشبینی
نبود؟
بازندگی دلیل مشکل نیست!
استاندار خطاب به مدیران برق استان
تاکید کرد: اگر به دلیل خاک و بارندگی توامان روز جمعه این مشکل به وجود
آمد؛پس چرا قطع برق صبح روز شنبه اتفاق افتاد؟ چرا از 4 بعدازظهر روز جمعه
که گرد و غبار مرتفع شد تا 5 صبح مشکل برق نداشتیم و همه چیز عادی شد اما
صبح روز شنبه یک باره 35 پست توزیع از مدار خارج میشود؟ چرا شستوشو شبکه
تجهیزات در این فاصله انجام نشد؟ چرا اینکه 9 ایستگاه فوق توزیع مشکل پیدا
کرد و از مدار خارج شد به مدیریت بحران استان اعلام نشد تا تمام امکانات
استان بسیج شود.؟
وی با بیان اینکه قطعا کمکاریهایی در این زمینه صورت
گرفته گفت: هر چند بعد از آن زحمات زیادی کشیده شده ولی چه فایده، زحمت
وقتی جای تشکر دارد که در وقتش صورت بگیرد نه بعد از اینکه تمام رنج و آسیب
را مردم دیدند.
شستوشوی تجهیزات خاک گرفته با آب معمولی و ماشین آتشنشانی!
قنواتی
معاون بهرهبرداری برق منطقهای خوزستان نیز گفت: ما برنامه سالیانه
شستوشوی خود را در تابستان داریم ولی خاک روز جمعه که شدت بالایی داشت به
دلیل اینکه با نمنم باران همراه شد به حالت گل بر روی شبکههای برق نشست و
عملکرد شبکه را با مشکل مواجه کرد و چون با آب معمولی و از طریق ماشینهای
آتشنشانی صورت میگرفت.
دولت پول خرید 5 ماشین را نمیدهد!
اما
رئیس ستاد مدیریت بحران پدافند غیرعامل برق منطقهای در این باره گفت:
«شستوشو با ماشین آتشنشانی مطابق با استانداردها نیست زیرا نازل
شستوشوی شبکههای برق متمرکز است در حالی که نازل آتشنشانی با قطر 5
سانتیمتر آب را پخش میکند.
وی تاکید کرد: در بازرسیهای پدافند
غیرعامل یک سری نیازها برآورد شد و مکاتبات مختلف با توانیر منطقه آزاد،
استانداری و... اعلام کردهایم که 9 دستگاه ماشین مقرهشور به صورت اضطراری
نیاز داریم زیرا ظرف 5 سال گذشته تعداد پستهای برق ما 5 برابر شده و به
213 پست رسیده است.
وقوع پدیده ریزگرد در روز جمعه و به دنبال آن قطع
برق کل شهر نشان داد که حتی برقرسانی از دو خط جداگانه به این تصفیهخانه
نمیتواند در شرایط اضطراری برق تصفیهخانه را تامین کند. اگر باز هم
اتفاقی مشابه پدیده ریزگردهای روز جمعه هفته گذشته رخ دهد، باز هم در
تصفیهخانه شماره 2 با شرایطی که در دو روز گذشته داشتیم، مواجه خواهیم شد
زیرا این تصفیهخانه فاقد برق اضطراری است.
براتی گفت: تصفیهخانه
شماره 2، آب مورد نیاز 60 درصد اهواز را تامین میکند بنابراین بروز
هرگونه مشکل برای این تصفیهخانه به تنهایی موجب ایجاد بحران میشود.
قطعی
عمده خطوط ارتباطی در سطح شهر اهواز مربوط به تعدادی از بیتیاسهای
موبایل بود که طبق استانداردهای جهانی 4 ساعت بیشتر جواب نمیدهند به خاطر
اینکه ژنراتور برای تامین برق ندارد و به صورت شارژی با باتری 420 آمپر کار
میکنند.
چون قطع برق از بامداد روز شنبه شروع شده بود باطریها تا
ساعت 6 صبح خالی شده بودند و مردم هنگامی که از خواب برخواستند متوجه عدم
آنتندهی موبایلهای خود شدند!
اوضاع بدتر میشود!
یک هفته بعد اوضاع
بحرانیتر شد و ناگهان یازده شهر استان در خاموشی فرو رفت! با اینکه مردم
صبوری کرده بودند و بهرغم همه مشکلات، در راهپیمایی 22 بهمن حضور انقلابی
داشتند، اما اقدام عاجلی نشد و قطع مجدد برق آن هم در شرایطی که تجربه
هفته قبل در پیش چشم بود، مردم را حسابی کلافه کرد! قطع برق مثل دفعه قبل
به قطع آب، مخابرات، شبکه موبایل و اینترنت، تعطیلی پمپبنزینها، از کار
افتادن عابربانکها و دهها مشکل و معضل جدی دیگر منجر شد و زندگی را در
خوزستان برای مردم همیشه قهرمانش سختتر کرد.
وزیر وارد میشود!
اندکی
بعد حمید چیتچیان وزیر نیرو برای مدیریت بحران قطع برق و آب خوزستان راهی
اهواز شد. با حضور وزیر تلاش مضاعفی برای رفع مشکلات شکل گرفت و طی شش
ساعت مجاهده و همت والا، مهمترین بخشهای استان باردیگر برقدار شد و
اوضاع کمی بهتر شد.
همان روز وزیر نیرو از راهاندازی تصفیهخانههای
آب اهواز خبر داد و گفت: در حال حاضر تصفیهخانه شماره یک و شماره 2 اهواز
راهاندازی شده، آب 90 درصد از مشترکین خوزستانی وصل شده، و مشکلات شبکه
سراسری حل شده است.
چیتچیان علت ماجرا را اینگونه شرح داد: شرایط خاص
محیطی حاکم بر استان خوزستان سبب شد تا گرد و غبار همراه با رطوبت باعث
خروج 5 نیروگاه این استان از مدار سراسری و قطع برق در مناطق وسیعی از
استان شد. و بعد هم اضافه کرد: از صبح زود عملیات اجرایی برای بازگرداندن
این نیروگاهها از استان شد و تاکنون چهار نیروگاه وارد مدار شدن و تلاش
برای وارد مدار شدن نیروگاه پنجم ادامه دارد که این نیروگاه نیز به زودی
وارد مدار خواهد شد.
وزیر میدانی دولت از راهاندازی تصفیهخانههای
آب اهواز هم خبر داد و گفت: در حال حاضر تصفیهخانه شماره یک و شماره 2
اهواز راهاندازی شده، آب 90 درصد از مشترکین خوزستانی وصل شده و مشکلات
شبکه سراسری حل شده است.
عذرخواهی از مردم صبور
اما در کنار همه
تلاشها، اقدام ارزشمند حمید چیتچیان وزیر نیرو عذرخواهی از مردم خوزستان
ستودنی بود. وی از مردم بابت مشکلاتی که طی 12 ساعت گذشته در این استان
شدت گرفته بود عذرخواهی کرد.
چیتچیان ضمن اذعان به مشکلات مردم گفته بود: از مردم تشکر میکنم و به دلیل مشکلاتی که تحمل کردهاند عذرخواهی میکنم.
هدایتالله خادمی عضو کمیسیون انرژی:دولت بودجه خوزستان را نمیدهد؛ چگونه توسعه پیدا کنیم؟!
عضو
کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه نگاه دولتها به خوزستان
کم بوده است گفت: دولت بودجه خوزستان را نمیدهد و هماکنون بودجه سال 95
خوزستان پرداخت نشده و هیچ پرداختی برای شهرهای ایذه و باغملک به حساب
صورت نگرفته است.
خادمی با بیان اینکه حتما بودجه سالجاری برای دیگر
شهرهای استان نیز پرداخت نشده است ادامه داد: به پایان سال رسیدیم و
نمیدانم با نداشتن بودجه و اعتبارات چطور میخواهیم توسعه پیدا کنیم؟!
وی
گفت: اکنون برای پروژه انتقال آب در بهشتآباد و انتقال آب از سرشاخههای
کارون 20 هزار میلیارد بودجه تخصیص شد ولی برای انتقال آب شرب از چند
کیلومتری شهر ایذه بین منطقه که روزانه چندین ساعت قطعی آب و تشنگی دارد
هنوز بودجه تخصیص نشده و باید به فاینانس برویم و این در حالی است که به
صورت احتمال جذب سرمایهگذار خارجی داشته باشیم.
خادمی با بیان اینکه
نگاه دولتها به خوزستان کم شده و اینهم به دلیل ضعف مدیریتی استان است
خاطرنشان کرد: اگر مسئولان قوی داشته باشیم میتوانیم پیشرفت خوبی در استان
حس کنیم ولی متاسفانه مدیران ما توان رایزنی با مرکز را ندارند.
وی
اضافه کرد: مدیریت برق و آب استان از افرادی هستند که فقط به فکر روز کردن
شب هستند و از طرف دیگر صنایع بزرگ استان در دست افراد غیربومی و غیردلسوز
است و این مسئله پیشرفتی ندارد.
عضو کمیسیون انرژی مجلس افزود: صنعت
فولادی که نخستین بار گروه ملی صنعتی فولاد ایران لوله بدوندرز در
خاورمیانه را تولید و صادر کرد اکنون در دست مدیرانی غیربومی است که ما در
استان خود افراد توانمندتر از آنها داریم و وجود آنها در این جایگاه جای
سؤال دارد.
وی با اشاره به اینکه طرح بهشتآباد و انتقال آب کارون
استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری را به کویر شدن و نابودی خواهد
کشاند، اضافه کرد: چندین بار در رابطه با این مشکل در مجلس تذکر داده شد و
نتیجههایی نیز گرفته شد.
خادمی با بیان اینکه سازمان محیطزیست کارهای
نیست، خانم ابتکار هم نمیتواند خارج از دولت سخن بگوید چون زیرمجموعه
دولت است عنوان کرد: سازمان محیطزیست چون مستقل نیست نمیتواند کاری به جز
خواسته دولت انجام دهد؛ چنین نهادی باید مستقل باشد تا اگر حرف و نظریهای
در جهت منافع ملی داشت از ترس منافع حزبی از آن سر نزند.
رای خوزستان را فراموش کن!
اما
بهرغم تلاش وزیر نیرو و پرسنل آب و برق خوزستان، مشکل در آن استان و دیگر
مناطق درگیر با مسئله گرد و غبار ادامه دارد. از رئیس سازمان حفاظت از
محیط زیست که طبیعتا نمیتوان انتظاری داشت! او بیش از اینکه توئیت بنویسد و
اینستاگرامش را در مدح و شادی از نجات چند «تولهسگ» به روز کند، نه کار
دیگری بلد است و نه انگیزهای دارد! حتی به خودش زحمت نمیدهد برود و دو سه
روزی با مردم اهواز خاک بخورد تا مردم یادشان بیاید که یک معاون
رئیسجمهور با حقوق چندین میلیونی و... از جیب آنها هم وجود دارد و احتمالا
به یک دردی هم میخورد! البته او دغدغه رای ندارد و شاید نرفتنش هم به این
دلیل باشد! اما آقای روحانی چه!؟ سه ماه دیگر انتخابات است و رئیسجمهور
از مردم خوزستان هم رای میخواهد. قطعا آن روز روی سفر به خوزستان را ندارد
و اگر برود ممکن است با برخورد بد مردم مواجه شود. کما اینکه همین روزها
هم در خوزستان مردم میگویند که: «آقای روحانی !رای خوزستان را فراموش کن»!
اما واقعا همه چیز رای است!؟ آیا رئیسجمهور در برابر قانون سوگند نخورده
است!؟ آیا مردم خوزستان و آن همه بزرگواری آنها به اندازه لغو یک کنسرت
ارزش ندارد که رگ غیرت رئیسجمهور را به جنبش وا دارد!؟ کاش آقای روحانی در
کنار همه ادعاها و همه هیاهوهای بزرگ و کوچک، فقط و فقط در عمل به یک
تعهدش که همانا پاسداری از حقوق شهروندی است، مردم خوزستان را هم شهروند
حساب میکرد و چند روزی به خوزستان میرفت. نه برای انجام کاری! نه! تجربه
نشان داد که از دولت یازدهم کار خاصی بر نمیآید! فقط برای همدردی با مردم.