"صراط" - «اين، سياست است که بايد در خدمت فرهنگ باشد و نه بالعکس و مايه تأسف است که بخواهيم نقش و حجم سياست را بيش از فرهنگ ببينيم و اين موضوع، همواره فرهيختگان را در هر زمان و مکانی متأثر کرده است.»
اینها جملاتی هستند که «عطاء الله مهاجرانی» در حاشیه جشنواره «الجنادریه» در گفتگو با روزنامه سعودی «الشرق» بر زبان رانده. صرفنظر از اینکه او در کنار چهرههای ضد انقلابی چون «علیرضا نوریزاده» و «اردشیر امیر ارجمند» (عامل منافقین و فتنهگران در فرانسه) به این جشنواره دعوت شده و اگر بخواهیم از حرف خود ایشان وام بگیریم باید بگوییم که دعوت از او در کنار این افراد، خود، حجم سیاست را بیش از فرهنگ نمایانده؛ باید واقعا پاسخی برای این سؤال پیدا کرد که ایشان از کدام «فرهنگ» دم زده که اینچنین ما را دچار ابهام و شبههای حل نشدنی کرده؟! در زمانی که دیگر کودکان دبستانی ما هم میدانند که وقتی در جمهوری اسلامی ایران صحبت از «تهاجم فرهنگی» میشود منظور، آن فرهنگی است که از غرب بسمت ما تهاجم کرده و این همان فرهنگی است که با اسلام و قرآن و حتی ایرانیت ما جمع نمیشود و این لامصب (!) فقط «فرهنگ» نیست بلکه عاملی است که نظم «سیاسی» حاکم بر دنیا را هم توجیه میکند، باید گفت که آقای مهاجرانی مع الاسف، اینجا از عربها هم در «عرب» بودن پیشی گرفته!
و در زمانی که دیگر همه میدانند خارج از حوزه انقلاب اسلامی، فرهنگی جز فرهنگ جهانی رسانهای باقی نمانده و حتی در خود جمهوری اسلامی هم به هر کورهدهی که سرک بکشی، رد این فرهنگ را در روش زندگی، حرف زدن، لباس پوشیدن، چیدمان منزل و حتی آشپزخانه اوپن آن کوره ده خواهی یافت، آقای مهاجرانی از کدام فرهنگ که سیاست باید دست به سینه در خدمت آن باشد سخن میگوید؟ فرهنگی که «جایزه آزادی و آینده رسانهها» را توسط «آنگلا مرکل» به «کورت وسترگارد» کاریکاتوریست دانمارکی تقدیم میکند یا فرهنگی که در شبکه جهانی ارتباطات که در ید باکفایت شیطان بزرگ است و با پیچیدهترین شیوههای روانشناسی اجتماعی تلاش دارد تا افکار عمومی جهان را با استمرار وضعی که شیاطین بر عالم حاکم کردهاند همراه کند؟ یا فرهنگی که «مایکل جکسون» خواننده فاسد آمریکائی را از زبان رئیس جمهور آمریکا، چهره فرهنگی سال معرفی میکند یا آن فرهنگی که «آنجلینا جولی»، نماد ابتذال در هالیوود را از طرف سازمان فرهنگی «یونسکو» مأمور سفر به افغانستان و عراق و زدودن غم از چهره مظلومین این دو کشور جنگ زده و مورد تاخت و تاز آمریکا میکند؟ یا فرهنگی که «قلم طلائی» را به «سلمان رشدی» تقدیم میکند؟ این کدام «فرهنگ» است که ایشان نقش و حجم آن را بیش از سیاست میخواهد در حالیکه فرهنگ رسانهای جهانی و حتی خود فرهنگی که ایشان به جشنواره پاسداشت آن دعوت شده دربست در خدمت بسط سلطه سیاسی استکبار در منطقه است. مرتجع ترین و وابستهترین نظام سیاسی منطقه از کی تا به حال ساحت فرهنگ را از سیاست تطهیر کرده و مقدم ایشان را بعنوان چهرهای صرفا فرهنگی در کاخ «عبدالله بن عبدالعزیز» گرامی داشته است که ایشان آنجا مینشینند و از اینکه ما حضور ایشان در آنجا را سیاسی تلقی کردهایم خرده میگیرند؟