به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، یکی از سخنانی که شاید بسیاری از ما بارها آنرا از زبان دولتمردان و حامیان دولت یازدهم شنیده و شاید همچنان در مدت باقی مانده از حیات سیاسی دولت حسن روحانی مکررا ناظر ادای این سخن نیز باشیم این است که می گویند"تیم رسانه ای دولت مناسب پاسخگویی نیست".
دولت های بعد از انقلاب اسلامی در ایران نیز هریک به فرا خور، حال و گفتمان خاصی که داشته اند خود را بی نیاز از این امر ندیده و بر پایه گفتمان و استراتژی هایی که در امور داخلی و جهانی اتخاذ کرده اند تیم رسانه ای خود را سازماندهی و فعال می کنند به این معنا که در دولت های با گفتمان مستقل و دارای هویت سیاسی مشخص تیم رسانه ای در ذیل آن گفتمان تعریف شده و وظایف خود را بازخوانی می کند و این امر طبیعی ترین و عادی ترین شکل سیاست ورزی در تمامی دولتها ست تا اینجای کار مطلب زیاد غیر عادی و غیر متعارف نیست لاکن موضوع زمانی جالب می شود که دولتی در یک پروسه شوک گونه و بهت آور و غیر قابل پیش بینی در اینکه پیروز انتخابات می شود زمام امور اجرایی کشور را بدست آورد در این صورت کاندیدای پیروز و دولت منتسب به او مجبور می شود تا از میان گفتمان های موجود در حافظه تاریخ سیاسی کشور آن گفتمانی را که بیشتر با مرام فکری و آموخته های سیاسی خویش همراه و همخوان می بیند انتخاب کرده و در یک مهندسی معکوس البته کاریکاتوری گونه آن دولت را دوباره با رنگ بوی خویش در صحنه سیاسی کشور به نمایش در آورد و همینجاست که اهمیت و ارزش تیم رسانه ای یا به اشکال واقعی و یا کاریکاتوری معنا پیدا می کند به این صورت که در چنین دولتی که فاقد گفتمان مستقل بوده و گفتمان هویت بخش خود را از دیگران عاریه گرفته است نمی تواند تیم رسانه ای خویش را در ذیل آن گفتمان عاریه ای فعال نماید در این صورت رسانه تنها داشته و تنها آورده دولت در میدان سیاست خواهد بود و به همین دلیل در این قبیل دولت ها رسانه و چالش های رسانه ای حرف اول را در پاسخگویی به افکار عمومی و فضا سازی و بستر سازی جهت ارائه یک دولت موفق در اذهان ملت را خواهد زد.
انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری در سال 1392 در فضایی تقریبا بی رقیب برای اعتدالیون شکل گرفت :
* زیرا اصولگرایان در حالی که جریان رقیب نیز همچنان توانایی ارائه هویتی مستقل از کاندیداهای موجود نداشت و مجبور بود همچنان انگل وار در بدن میزبان دیگری به حیات وابسته خویش ادامه دهد نتوانستند در روی یک کاندیدای واحد تفاهم کنند و همین تعدد در کاندیداها باعث شد تا آرا شکسته شده و جریان متحد اعتدالگرا و اصلاح طلب همراهش بازی باخته را ببرند که درصد آرای کاندیدای پیروز و فاصله آن با جمع آرای جریان رقیب مویدی بود بر این ادعا که اگر وحدتی حاصل می شد می توانست نتیجه انتخابات را به صورتی دیگر رقم بزند.
* مردم در حالی که در ماهها و دو سال آخر دولت دهم با تورم افسار گسیخته و چالش های درونی جریان اصولگرایی و محمود احمدی نژاد که خود را در طیف اصولگرایی نیز تعریف نمی کرد حاصل جمع نمره جریان اصولگرایی را برای قبولی در امتحان انتخاباتی 92 کافی ندانسته و با مردودی ، ایشان را در کرسی هزینه های کشور نشانده و در یک رقابت نزدیک آرای خود را به حسن روحانی اختصاص داد .
با روی کار آمدن دولت یازدهم و القای این شعار که دانستن حق همه مردم است همگان را به این باور رسانید که دولت حسن روحانی لایحه تبادل آزاد اطلاعات را در فضای رسانه ای و مجازی عملیاتی کرده و از الویت های خود قرار می دهد و در طبیعی ترین گزینه نیزتیم رسانه ای خود را در صدر تمام استراتژیها و راهبردهای خود راه اندازی خواهد کرد لاکن در فضای بشدت رسانه ای که دولت بی گفتمان و در سایه اعتدال در آن قرار داشت شاید بتوان بسیاری از منتقدان مخالف و حتی حامی دولت را هم بی تقصیر دانست زیرا آنان نیز برداشتشان از ذات دولت حسن روحانی دولتی دمکرات منش و دموکراسی خواه بود که تازه نفس آمده تا اقتصاد به زعم ایشان ورشکسته و خزانه خالی را پر و پیمان کند و با تکیه بر اقتصاد مقاومتی کشور را به خود کفایی برساند غافل از اینکه هم رئیس دولت و هم اعضای کابینه ای که بعدا معرفی نمود :
* همگی از شاگردان مکتب غربگرای نیاوران بودند که تمام یا بیشتر عمر تحصیلی و زندگی خود در مسیر اروپا و آمریکا گذرانیده و امروز نیز بعنوان حاملان همان مکاتب غربی اما با رنگ و لعاب وطنی قصد دارند تا تمام نمادهای مذهبی را از زندگی اجتماعی مردم حذف و به کنج خانه ها هدایت کنند / آنان وظیفه ای برای اصلاح و تربیت نسل ها و پرورش استعدادها و در یک کلام برای بهشت و جهنم مردم نه در آخرت که در دنیا هم برای خود قائل نبودند .
* رئیس دولت تربیت یافته مکتب پراگماتیک مرحوم هاشمی رفسنجانی بود مکتبی که در بعد اقتصادی آن در دولت سازندگی و در دولت اصلاحات در بعد سیاسی آن نمود پیدا کرد و در دولت یازدهم با جمع این دو استراتژی، به اوج خود رسید به این صورت که در دولت یازدهم هم می شود تورم و کوچک شدن سفره مردم را در مقیاسی وسیعتر بنام میراث دولت سازندگی و تلاش برای نزدیکی به غرب و تعامل با کدخدای دهکده جهانی و انزوای نمادها و شعائر دینی را از میراث های برجا مانده دولت اصلاحات اما در مقیاسی وسیعتر یاد کرد .
* ترکیب مختلط سیاسی دولت حسن روحانی باعث شده است تا هم جریانات حامی و هم جریانات منتقد دولت را واضع و حامل یک گفتمان و هویت مستقل ندانند و در ذیل دو شاخه اصلی و زیر شاخه های منشعب از در عناوین مختلف تقسیم بندی کنند ( اصلاح طلب – حزب کارگزاران سازندگی – حزب اعتدال توسعه با بخاراتی بسیار ضعیف از اصولگرایی ملایم و معتدل! همراه با دولت و...) با این اوصاف دولت تدبیر دولتی است جزیره ای که هر جزیره حاکمی مستقل دارد و هز از چند گاهی این حاکمان نیز با بحث . تهدید به افشاگری خطوط قرمز همدیگر را به رخ همگان می کشند و همینجاست که جای خالی یک توجیه کننده در تمام ابعاد و ساختار دولت که همانا "یک تیم رسانه ای مستحکم" برای دولت ذاتا تبلیغی – رسانه ای اهمیتی دو چندان پیدا می کند.
اما چرایی تاکید بیش از حد به تیم رسانه ای در دولت حسن روحانی معلول چیست؟ / تیم رسانه ای اصولا در تمام دولت ها وجود دارد اما در نوع صرفا تبلیغی – رسانه ای آن اصولا در دولت هایی شکل می گیرد که در دوران حیات خویش نتوانند در عمل نمایشی از عملگرایی و نمادهای میدانی از خود برجای بگذارد به این معنی که هدایت افکار عمومی در هر دولتی در راستای برنامه ها و استراتژی های آن دولت از اوجب واجبات است و اگر دولتی نتواند به صورت اقناعی افکار مردم را در راستای شعارها و وعده های انتخاباتی که داده است هدایت کند خرق عادت سیاسی در کشور که همانا تک دوره ای شدن دولتی بعد از انقلاب اسلامی است رخ خواهد داد .
دولت حسن روحانی تاکنون نشان داده است که ازفقدان تیم رسانه ای توانمند بعنوان وسیله ای نه برای تبلیغ کارها و طرح های نکرده که بیشتر برای انحراف و پوشاندن ضعف و پیری شدید مدیریتی از راس تا ذیل را شامل می شود رنج می برد . اعتدالیون اگر گله ای و شکایتی از ضعف تیم رسانه ای خود دارند نه برای جوان گرایی مدیریتی ، طرح های توسعه در ابعاد مختلف ، اعتقاد عمیق به اقتصاد مقاومتی و حرکت در راستای خودکفایی ملی و ... بوده بلکه شکایت شان از حجم وسیع حملات بجا و منطقی منتقدان نسبت به سه سال حضور بی نتیجه در مسند پاستور و عدم توان پاسخگویی مستتدل و منطقی با چاشنی توهین و سرکوب منتقدان می باشد.
تیم های رسانه ای در دولت های مختلف جهان همیشه بگونه ای شناور عمل می کنند به این معنا که این تیم ها در راستای استراتژی ها و راهبردهایی که معمولا محصول اتاق های فکر آن دولت هاست نحوه حرکت میدانی خود را سازماندهی می کنند و ضرورتها و نیازهای مختلفی که بر حسب شرایط زمان و مکان بوجود می آید باعث می گردد تا رفتارها نیز بگونه ای شناور از دولت ها به ظهور برسد جایی رافت سیاسی و حفظ حرمت اقشار نخبه اجتماعی و در جایی نیز بازتولید خدماتی است که در طول حیات هر دولتی می تواند ملت را بر خدمتگزاری دولت مستقر مجاب سازد ، نوازش دوستان و رعایت حریم منتقدان دو محور اصلی مقبولیت حداق در بعد رسانه ای هر دولتی است که رفتار دولت فعلی گویای این امر نیست. در مجموع آیا می توان این شرایط را در دولت حسن روحانی مشاهده کرد . دولت اعتدال نه آن است و نه این و نداشتن تیم رسانه ای نیز شاید مزید بر گسترش و عمیقتر شدن ضعف شدید مدیریت کارآمد و نبود پوششی مناسب برای دور کردن دولت تدبیر از مظان اتهامات ناتوانی مدیریتی و خدمت رسانی به مردم باشد .
در پایان شایسته است تا از لسان یکی از مبارزان انقلاب اسلامی خاطره ای را که بی ارتباط با موضوع این نوشتار هم نیست را آورده و بگوییم که اگر نقد منتقدان مورد قبول دولت نیست و اگر تمامی استنادات و استدلال ها را نوعی تخریب و مخالف خوانی با دولت قلمداد می کنند تا به امروز که در ماه های پایانی دولت یازدهم هستیم باید به این نکته واقف شده باشند که نقدهای وارده منتقدان به عملکردهای دولت حسن روحانی در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی امروز در میدان نگاه و عمل همگان قرار گرفته است و ثابت کردن آن زیاد سخت نیست و در خوشبینانه ترین صورت می توان دولت یازدهم را دولتی مسن و دارای دیدگاه های از مد افتاده ای خواند که بر راه غلط رفته و خوش باوری افراطی به برخی اصول سیاست داخلی و خارجی اصرار دارد و نبود تیم رسانه ای مناسب باعث شده است تا رئیس دولت خود در میدان وارد شده و در نقش مجری و توجیه کننده و حمایت کننده از دولت خود در جامعه ظاهر شود که بنظر در مقام شائنیت رئیس دولت نباشد.اما آن خاطره این بود که به احسان طبری نتفکر معروف مارکسیسم و حزب توده در ایران و در زندان گفتند که می گویند جمهوری اسلامی آمپولی درست کرده است که با تزریق آن به شما هر چیزی را که می خواهند شما می گویید وی در جواب می گوید که : اگر چنین آمپولی هم باشد زبان من را در گفتار وادار می کنند اما مدارک و استدلالات که قابل درست کردن نیست .
*رضا احمد زاده