به گزارش پایگاه 598 به نقل از جوان، در یادداشت قبلی به سؤال آقای روحانی پرداختیم که پرسیده بودند: «اگر برجام نبود چه میشد»؟ و در آن به استناد فعالیتها و تحولات مناسب در نهادهای اقتصادی اشاره کردیم که اقتصاد نه از سر تدبیر که از سر در حال فاصله گرفتن از درآمدهای نفتی بود و نشانههای واضح آن نیز پیشی گرفتن سهم مالیات از درآمدهای نفتی، ساماندهی وضعیت اداری گمرک، حساسیت نسبت به حقوقهای نجومی و بررسی عملکرد مدیران دولتی بر اساس بهرهوری و کارایی و... است. همچنین اشاره کردیم، شرط توسعه و پیشرفت حرکت از مسیر اقتصاد توزیعی به مسیر تولید است و تحریمها شرایط را در توزیع پول از سوی دولت سخت کرده بود و این مردم بودند که آن را با کوچک شدن جیبشان احساس و تحمل کردند ولی مهمترین دستاورد جلوگیری از هزینههایی بود که بدون توجیه علمی و منطقی در اقتصاد انجام میگرفت.
به علاوه اشاره کردیم که با دید اقتصاد بازار آزاد هم ایجاد محدودیت در کسب درآمدهای نفتی میتواند نتایج به توسعه بازار با علامتهای منطقی و درست قیمتی منجر شده و توسعه پایدار و رشد مداوم را در پی داشته باشد به شرط آنکه دولتمردان سیاسی نگران از دست دادن قدرت سیاسی خود نباشند و در پایان قسمت اول پاسخ دادیم که اگر برجام نبود مسئولیت تبعات یا دستاوردها و برکاتش مستقیما به برنامهریزان قوه مقننه و مجریه باز میگشت که ناشی از نوع نگاهشان به موقعیت مذکور است، لذا نه تحریمها اقتصاد را فلج میکرد و نه برجام برای اقتصاد ما معجزه یا داروی شفایی است که همه مشکلات را حل میکند.
به عبارت بهتر برجام مانند تحریم یک بزنگاه تاریخی است که به خودی خود نه مفید است و نه مضر و نوع برخورد منطقی برنامهریزان با آن اثر خود را خواهد گذاشت و مواجهه با آن با کیفیتی که زلف آن را نه فقط به اقتصاد بلکه به همه شئونات زندگی بشری از بدو تاریخ ایران تاکنون تعمیم داده میشود، غلوی غیرقابل باور است زیرا توسعه و پیشرفت دارویی نیست که آن را بتوان با واردات یک یا چند هواپیما یا التماس از دیگران بهدست آورد بلکه به اذعان تمام اقتصاددانان توسعه و به خصوص نظریات جدید باید پیشرفت و توسعه از درون یک ملت بجوشد و تکنولوژیزا و تولیدمحور باشد، وگرنه با فروش نفت بیشتر در واقع ما همچنان با واگذاری سرمایه (نفت) روی ناکارآمدی و بهرهوری پایین خود و روی اقتصاد مریضمان را با سیاهی نفت میپوشانیم.
با این توضیحات در ادامه قصد داریم از نگاه اقتصادی به این پرسش پاسخ دهیم که آیا اساساً تحریمها میتوانست ادامهدار باشد یا نه؟ و پیشنهاد میکنیم رئیسجمهور نیز دستکم به این موضوع بیندیشد و با خود به رغم دغدغههای فکری و مشغلههایی که اطرافیانش ایجاد کردهاند، سؤال را مرور کند!
ظرفیتهای ایران
اگر چه ایران در دستهبندیهای جهانی جزو کشورهای خشک و آسیبپذیر است و تخاصم با ما محرز است اما این تلقی که قدرتهای جهانی و اساساً جامعه جهانی میتواند نقش ایران را در اقتصاد جهان در طولانیمدت نادیده بگیرد غلط بوده و تصور و القائاتی است که میتواند ناشی از تبلیغات و عملیات جنگ روانی توسط رسانههایشان باشد. اما به عنوان کسی که مدتها مرکز تحقیقات استراتژیک در اختیار رئیسجمهور محترم بوده و خود آشنا به این فنون است نباید تحت تأثیر این القائات قرار بگیرد زیرا ظرفیتهای بالفعل و بالقوه ایران قابل حذف شدن در اقتصاد جهانی و در بلندمدت نیست. این ظرفیتها در پنج دستهبندی کلی به شرح زیر قابل ارائه است: 1- منابع زیرزمینی: به استناد منابع بینالمللی که تحت عنوان «مرور آماری انرژی جهان 2016» انتشار یافته ایران هم اکنون:
- به رغم کاهش4/2 میلیارد بشکهای ذخایر نفت اثبات شده جهان در پایان سال 2015 ذخایرش در سطح 8/157 میلیارد بشکه باقی مانده است و 3/9 درصد کل ذخایر نفتی اثبات شده جهان را در اختیار دارد، بنابراین همچنان چهارمین مالک بزرگ ذخایر نفتی در جهان محسوب میشود که بعد از ونزوئلا با ذخایر 300 میلیارد و 900 میلیون بشکهای، عربستان با 266 میلیارد و 600 میلیون بشکه و کانادا با 2/172 میلیارد بشکه تا حدود 110 سال دیگر نفت برای مصرف و عرضه خواهد داشت.
- حجم ذخایر گازی ایران نیز همانند دو سال گذشته تغییری نداشته و در سطح 34 تریلیون مترمکعب باقی مانده است و 2/18 درصد کل ذخایر گازی جهان را در خود جای داده و بعد از روسیه بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان به شمار میرود. نگرانی برای جایگزین انرژیهای نو نیز در این رابطه با توجه به مصارف پتروشیمی وجود ندارد و ما تا 180 سال آینده نیز از این موهبت برخورداریم.
- به علاوه ایران در منطقهای واقع شده که کشورهای اطراف آن مانند ترکیه و عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس باتوجه به آهنگ رشد و توسعه اقتصادی به منابع معدنی نیاز دارند و این در حالی است که این کشورها از نظر ذخایر معدنی بسیار فقیر هستند در حالی که کشور ما با 1/8 درصد ذخایر شناخته شده (شامل 6درصد منابع مس، 3/5درصد منابع سرب و روی، 10/5 درصد زغالسنگ کک شو و حرارتی و 2درصد منابع سنگآهن) به لحاظ ذخایر زیر زمینی رتبه 10 جهان و اولین کشور خاورمیانه است.
نیمی از 24 نوع ماده معدنی فلزی و 36 نوع از 50 نوع ماده غیرفلزی جهان در ایران شناسایی و تعیین ذخیره شده است. همچنین از نظر تولید، 1/1درصد مس، یکدرصد سرب و روی، 0/8درصد آهن، یک درصد زغالسنگ و 0/04درصد طلای جهان به ایران تعلق دارد.
2- همچنین علاوه بر فراوانی انرژیهای فسیلی و منابع معدنی به دلیل قرار گرفتن روی کمربند خورشیدی، نقاط بادخیز، توپولوژی (ریخت زمین) و سواحل طولانی امکان بهربرداری از منابع تجدیدپذیر نیز باصرفهتر از خیلی کشورهاست.
3- ایران کشور چهار فصل: همان گونه که همواره در کلام رئیسجمهوری هم بر آن تأکید میشود، جاذبههای توریستی اعم از چهار فصل بودن و وجود چهار اقلیم آب و هوایی میتواند صنعت گردشگری را برای ما به ارمغان بیاورد.
4- جمعیت جوان و آماده کار اگر چه در حال تبدیل شدن به بحران است اما هنوز فرصت استفاده از آنها به عنوان یک عامل مهم در توسعه اقتصادی و جذاب برای دیگر کشورها میتواند باشد.
5- با توجه به چهار مورد بالا و با در نظر گرفتن این مزیت بزرگ که با 13 کشور منطقه همسایه هستیم و بسیاری دیگر از توانمندیهای موجود در ایران که ذکرشان در این مقاله کوتاه نمیگنجد،مشخص است ایران در صحنه اقتصاد جهانی مانند کشور کرهشمالی نیست که بتوان آن را کنار گذاشت، لذا برای پیشرفت و توسعه ما بیش و پیش از آنکه نیاز به یک توافق داشته باشیم و آن توافق را با بزرگنمایی محلل تمامی مشکلات بشری در حوزه مرزهای ایران بدانیم، نیازمند مدیریتی هستیم که فضای کسب و کار ما به محیطی برای جذب سرمایههای داخلی و استفاده از توانمندیهای داخلی تبدیل شود.
مطمئن باشید در صورت تحقق چنین شرایطی دیگر هیچ شخص وهیچ شرکت و هیچ کشوری تنها برای دلارهای نفتی آن طرف مرزها به دنبال عقد قرار داد به شکل فروش کالاهای نهایی مانند خرید هواپیما نخواهد بود یا قبضه کردن بازارهای خودرو را به ما تحمیل نخواهد کرد بلکه با جذابیتهای سرمایهگذاری و داشتههای ما برای کسب سود بیشتر به فکر مشارکت میافتد. لطفاً نیمه پر لیوان را ببینید!