برهان- رسانههای
جهان روز دوشنبه از انفجار خودروی سفارت اسراییل در دهلی نو و نیز خنثی
شدن اقدام ترویستی دیگری در گرجستان خبر دادند. با گذشت مدت زمان اندکی از
اعلام خبر این حادثه، تل آویو بدون این که منتظر اعلام نظر رسمی مقامهای
«هندی» و «گرجستانی» باشد، ایران را عامل این حوادث اعلام کرد.
موضعگیری شتاب زدهی مقامهای اسراییل نشان از این حقیقت
داشته و دارد که ظاهراً تلآویو بیشتر از مقامهای امنیتی هند و گرجستان
دربارهی جزییات این حوادث میداند. میتوان گفت این نوع موضعگیری این
فرضیه را تقویت میکند که «موساد» خود عامل انفجار اخیر در دهلینو است.
ایران یکی از قربانیان اقدامهای تروریستی در جهان بوده و هست. مقامها و
شخصیتهای متعدد ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 همواره
قربانی اقدامهای تروریستی بودهاند.
ایران اسلامی بر اساس مبانی اعتقادی خود همواره آشکارا و قاطعانه اقدامهای
تروریستی را نفی و محکوم کرده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شخصیتهای
انقلابی و سیاسی ایران هدف حملات ترویستی قرار میگرفتند. نکتهی جالب
توجه در این میان آن است که مقامهای رسمی و غیررسمی رژیم صهیونیستی با
صراحت مسؤولیت این گونه اقدامهای تروریستی را برعهده میگیرند و جالبتر
این که از سوی مجامع بین المللی حتی مورد سؤال نیز واقع نمیشوند. در این
باره با «حسن عابدینی»، کارشناس مسایل بینالملل به گفتوگو نشستیم که آن را در ادامه میخوانید.
دو اقدام تروریستی در کشورهای هند و گرجستان علیه کارکنان سفارت رژیم
صهیونیستی صورت گرفته است. به نظر شما این حملات از سوی چه کسانی صورت
گرفته است؟
نخست، هر اقدام یا تحولی که صورت بگیرد برای تجزیه و
تحلیل آن باید ببینیم که این به سود چه کسی و به ضرر چه کسی میتواند باشد.
اقدام تروریستی که در گرجستان و هند صورت گرفته است بیتردید نمیتواند در
چارچوب منافع هیچ کشوری باشد مگر رژیم صهیونیستی، چرا که رژیم صهیونیستی
رژیمی است که پیش از این بارها و بارها اقدامات تروریستی انجام داده و خودش
هم اعتراف میکند. شبکهی خبری «ان.بی.سی» هفتهی گذشته به نقل از
مقامهای رسمی آمریکا اعلام کرد که اسراییل از گروههایی مانند: «منافقین»
برای اقدامهای تروریستی برضد ایران استفاده میکند. به گزارش این شبکه،
اسراییل علاوه بر این که منابع مالی و سلاح در اختیار منافقین قرار میدهد،
به آنان روشهای تروریستی را نیز آموزش میدهد.
نکتهی دوم، اینکه رژیم صهیونیستی اصلا موجودیتش با
ترور و اقدامهای ضد انسانی توأمان بوده است. این رژیم از بدو تأسیس در
چارچوب اشغالگری پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از آن هم ترور روزانهی
فلسطینیان را در دستور کار خود قرار داده و روزی نیست که یکی دو فلسطینی در
غزه به شهادت نرساند.
نکتهی سوم، خوی تجاوزکاری این رژیم است که موجودیت خود
را همانند یک غدهی سرطانی در تجاوز مستمر میبیند. این رژیم حداقل تحمیل 6
جنگ به کشورهای همسایه را در پرونده خود دارد. سال 1948م. که فلسطین را
اشغال کرد؛ در سال 1967م. در قالب جنگ های 6 روزه به سوریه، مصر و اردن
حمله کرد و بخشهایی از جولان سوریه، صحرای سینا در مصر و منطقهی کرانه
باختری رود اردن را به تصرف خود در آورد؛ بعد از آن در سال 1973م. درگیر
جنگی دیگر شد و بعد از آن هم میبینیم که در سال 1982م. کل لبنان را به
تصرف و اشغال خود درآورد و بعد از آن مجددا جنگ 33 روزه را بر ضد مقاومت
اسلامی حزب الله لبنان و مردم این کشور تحمیل کرد. بعد از آن جنگ 22 روزه
را بر ضد مردم غزه و... . همهی اینها نشان میدهد که این رژیم با ترور و
خونریزی توأمان گشته لذا تا زمانی که رژیم صهیونیستی منفعتی دارد نمیتوان
کس دیگری را در این ماجراها دخیل دانست.
چه شواهدی اثبات میکند ایران در این ماجرا دخیل نیست؟
دست کم به دو دلیل روشن این حادثه نمیتواند از سوی جمهوری اسلامی ایران
اجرا شده باشد. اول اینکه کشورهایی که این رویداد در آنها اتفاق افتاده
در زمرهی کشورهای دوست جمهوری اسلامی قرار دارند. هند در برابر تحریمهای
یکجانبهی ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و لابی رژیم صهیونیستی که
تلاش میکنند بر ضد جمهوری اسلامی اعمال کنند ایستاده، و در تحریم نفت
مشارکت نمیکند؛ بنابراین عقل سلیم حکم میکند که جمهوری اسلامی دست به
چنین اقدامی نزند. بنا به دلایل سیاسی، امنیتی، اقتصادی این اقدام از سوی
ایران میتواند این روابط خوب را تخریب کند. این حادثه هیچ سودی برای ایران
ندارد در مقابل برای رژیم صهیونیستی منافعی دارد؛ چرا؟ چون رژیم صهیونیستی
همواره تلاش میکند روابط ایران با کشورهای مختلف را تیره کند و این یکی
از اقداماتی است که به نظر میرسد رژیم صهیونیستی برای رسیدن به اهداف خود،
آن را طراحی و اجرا کرده است.
در مورد گرجستان هم همینطور است. گرجستان کشور دوست ایران است و منطق حکم میکند که ایران روابط دوستانهاش با این کشور را حفظ کند.
اما موضوع کاملاً منطقی دیگری که وجود دارد و ایران از آن حمایت میکند این
است که وقتی رژیم صهیونیستی دانشمندان هستهای ما را به شهادت میرساند،
عقل حکم میکند پاسخ آن در سرزمینهای اشغالی داده شود؛ مقامات جمهوری
اسلامی هم تأکید کردهاند که پاسخ مناسب در همان منطقه داده میشود و مقام
معظم رهبری به صراحت اعلام فرمودند که ما در جنگهای 33 روزه و 22 روزه و
در حمایت از حزبالله و حماس، برضد رژیم صهیونیستی عمل کردیم. بنابراین
جمهوری اسلامی هیچ ابایی ندارد که این کار را بکند منتهی، در داخل
سرزمینهای اشغالی آن هم در قالب گروههای مبارزی که این فعالیت را انجام
میدهند؛ بنابراین به نظر میرسد بار دیگر رژیم صهیونیستی در چارچوب یک
عملیات روانی و جنجال رسانهای میخواهد این موضوع را به ایران متصل کند.
حایز توجه است که در این ماجرا، هیچ اتفاقی خاصی روی نداده است. گفته
میشود یک انفجار صورت گرفته که طی آن یکی دو نفر یا سه چهار نفر زخمی
شدهاند. در ضمن، کسانی هم که در این دو عملیات تروریستی مجروح شدهاند،
افراد شاخص سفارتخانهی رژیم صهیونیستی نیستند.
شاید تحلیل حادثهی هند، به خاطر حمایت از ایران در ماجرای تحریم
اخیر سهل باشد ولی در خصوص جمهوری آذربایجان، چطور؟ اسراییل چه منفعتی در
آن ماجرا داشته است؟
به نظر میرسد تکرار این حادثه در تفلیس، برای انحراف افکار عمومی باشد.
رژیم صهیونیستی و آمریکا پیش از این هم سناریوی جعلی را با کمک سعودیها
تدارک دیدهاند. سناریوی مضحکی تحت عنوان اینکه جمهوری اسلامی قصد داشته
سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را ترور کند که بعدها مشخص شد که مبنای عقلی
و اطلاعاتی و امنیتی نداشته و صرفاً یک جریان رسانهای بوده است. این
رویدادها را باید درچاچوب ایرانهراسی غرب تحلیل کرد؛ البته رژیم سعودی هم
با این موضوع هماهنگ شد تا متأسفانه بین کشورهای اسلامی ایجاد تفرقه کند.
لذا رژیم صهیونیستی اقداماتی از این قبیل را تدارک میبیند و ممکن است دست
به چنین اقداماتی بزنند. برای آنها مهم نیست چقدر این اقدامات تکرار
میشود تا شاید فضای کلی نظام بینالملل را به سمت و سوی ایران هراسی سوق
دهند. آنها قبلاً هم دست به اسلامهراسی و شیعههراسی زدهاند و الان به
صورت متمرکز روی ایرانهراسی کار میکنند.
سود رژیم صهیونیستی از این ماجرا چیست؟
1- رژیم صهیونیستی در بدترین حالت میتواند مظلومنمایی کند.
2- میتواند با این ادعا که «ما مورد تهدید واقع میشویم»، در کشورهای مختلف حضور خود را افزایش داده و حضور امنیتی داشته باشند.
3- می تواند با طرح این ادعا که «کنیسهها و مراکز مذهبی»
ما هم مورد هدف قرار خواهند گرفت، زمینهی راه اندازی یک جنگ مذهبی را
فراهم کنند.
4- می تواند به اسلامهراسی و ایرانهراسی و شیعههراسی
دامن بزند. چنانکه بعضی از اوقات ادعا میکنند، این حملات کار حزبالله
بوده است، بنابراین به هر سه هدف خودشان میرسند.
5- این که تلاش خواهند کرد از این طریق برخی از دوستان ایران مثل هند را نسبت به ایران بدبین کنند.
6- تلاش میکند با راهاندازی یک جنجال رسانهای-
تبلیغاتی، زمینهی اجماع نسبی در بین برخی از کشورها بر ضد جمهوری اسلامی
تدارک ببیند.
7- میتواند یک خط انحرافی را در برابر موج بیداری اسلامی تدارک ببیند و افکار عمومی را به سمت و سوی دیگری سوق بدهد.
8- جمهوری اسلامی اکنون به عنوان الگوی کشورهای مختلف
مستقل و بیطرف و هوادار مقاومت شناخته میشود. با این سناریو میتواند یک
چهرهی خشن و غیرمنطقی از جمهوری اسلامی ارایه دهند.
9- در فضایی که جمهوری اسلامی توانسته به پیشرفتهایی
عظیمی در حوزههای فنآوریهای نوین نانو تکنولوژی و سلولهای بنیادی و
بحثهای هستهای برسد. میتواند با این اقدامات پیوندی بین مسایل نظامی و
امنیتی با پیروزیهایی که ایران در حوزههای فنآوری داشته بزند. و دهها
مورد دیگر که میتواند در دستور کار رژیم صهیونیستی باشد.
برخی کارشناسان میگویند که رژیم صهیونیستی با چالشهای جدی داخلی
و فرو پاشی مواجه است و طراحی چنین سناریوهایی با هدف فایق آمدند بر این
چالشها صورت میگیرد. تحلیل شما چیست؟
چند نکته در این زمینه وجود دارد. نظام بینالملل بعد از سال 1991م. که
اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، از حالت تک قطبی به سمت چند قطبی شدن پیش
میرود. خوشبختانه در این زمینه، انقلاب اسلامی با اندیشهی مقاومت و به
عنوان یک قطب نوظهور در نظام بینالملل در حال شکلگیری و تأثیرگذاری است؛
بنابراین ما از سال 2006م. که حزبالله لبنان توانست ارتش رژیم صهیونیستی
را ناکام بگذارد و یا 2008م. که غزه مقاومت کرد، ما شاهد اوج گیری اندیشه
مبتنی بر مقاومت اسلامی و انحلال اندیشهی رژیم صهیونیستی و نظام سلطه
بودهایم. یعنی این کفهی ترازو به سمت مقاومت و ملتها و واژگون شدن یا در
سرآشیبی قرار گرفتن اندیشهی رژیم صهیونیستی قرار گرفته است.
در حال حاضر رژیم صهیونیستی با بحران اقتصادی مواجه است، چرا که غرب به
عنوان حامی اصلی این رژیم دچار بحران شده است. از سوی دیگر، اشخاصی که با
ادعای سرزمین موعود به این منطقه (سرزمینهای اشغالی فلسطین) آورده
شدهاند، دچار بحران هویت شده و اسیر حزب سیاسی به نام صهیونیست شدهاند و
اصلاً به مذهب پایبند نیستند. نکتهی بعدی این است که ساکنین به امید
بهرهمند شدن از برخی امکانات کوچانده شدند؛ اما امروز دچار بحرانیهای
هستند که بخشی از آن را به شکل تظاهرات چند دههزار نفری در تلآویو و سایر
مناطق میبینیم. این مشکلات اکنون باعث مهاجرت معکوس شده است.
در واقع رژیم صهیونیستی دچار یک اضمحلال تدریجی شده و بنابراین ممکن است
برای فایق آمدن به این بحرانهای عظیمی که گرداگرد آن را گرفته، به
گونهای دیگر، از طریق ماجراجوییهای این چنینی، دست به انحراف افکار
عمومی بزند مشابه کاری که ایالات متحده آمریکا در 11 سپتامبر کرد.
یعنی با توجه به سوابق رژیم صهیونیستی به نظر شما احتمال دارد حادثهی 11 سپتامبر را تکرار کند؟
دو نکته وجود دارد. اولاً اینکه رژیم صهیونیستی به تمام معنا یک رژیم
ماجراجویی است، بنابراین بعید نیست چنین سناریوهایی را تدارک ببیند. اما
این ماجراجوییها نمیتواند در حد نظامی باشد چرا که رژیم صهیونیستی امروزه
در بدترین حالت طی 60 سال گذشته قرار دارد و بعید به نظر میرسد بتواند
چنین کند. چرا که حتی نتوانست حزبالله را که یک گروه کوچک بود شکست بدهد و
نه حماس، جهاد اسلامی و مقاومت مردم غزه را در هم بشکند. مضاف بر اینکه
یک اتفاق دیگری هم طی یک سال گذشته روی داده مبنی بر اینکه، عمق استراتژیک
رژیم صهیونیستی، که همان رژیم مبارک در مصر بود، متلاشی شده، بنابراین
شرایط برای رژیم صهیونیستی در بدترین حالت در 60 سال گذشته است.
ارتباط این حادثه با سناریوی ترور سفیر عربستان را توضیح دهید. آیا اصلاً ارتباطی بین این دو وجود دارد؟
ارتباطی که میتواند داشته باشد به تشابهات این دو باز میگردد. برخی تشابهات این دو حادثه از این قرارند:
1. در هر دو حادثه رژیم صهیونیستی و آمریکا نفع میبرند.
2. در هر دو حادثه، هیچ دلیل منطقی مبنی بر دخالت داشتن ایران وجود ندارد.
3. در هر دو موضوع ایران هیچ نفعی نمیبرد.
4. هر دو حادثه سبب خدشهدار شدن روابط ایران با کشورهای
همسایه و دوست میشود. مثلاً با سعودیها و الان با هندیها. بنابراین در
هر دو مورد تلاش میشود تا یک چهرهی خشونتآمیزی از جمهوری اسلامی ارایه
شود.
5. هر دو مورد زمانی اتفاق میافتد که ایران با یک پیروزی
بزرگ مواجه است مثلاً ایران اکنون در آستانه یک نشست بینالمللی قرار
دارد. آنها تلاش میکنند در یک جنجال رسانهای، زمینه برای ایجاد فضای
احساسی برای برخی از چهرههای کمک کننده را بر ضد جمهوری اسلامی تدارک
ببینند.