کشور ترکیه که پس از سقوط حکومت عثمانی و روی کار آمدن آتاترک از حکومت لایئک و ضد اسلام برخوردار بود و حتی مرکز نیروهای ناتو در منطقه نیز قرار گرفت، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار جمهوری اسلامی ایران، با توجه به مرزهای گسترده با روسیه و سایر کشورهای حاشیه دریای سیاه مانند اکراین، گرجستان، رومانی و بلغارستان از یک سو و هم چنین مرزهای گسترده با ایران، عراق و سوریه از سوی دیگر و سواحل بسیار طولانی با دریای مدیترانه، از موقعیت جغرافیای سیاسی بسیار حساستری برخوردار گردید.
سايت iranpn.com گزارش داد: به رغم تلاشها و سرمایهگذاریهای کلان برای دین زدایی در این کشور، به ویژه در دوران آتاترک (مقارن با به حکومت رساندن رضاخان در ایران توسط انگلیس) و هم چنین دورههای دههای اخیر [مانند دورهی: بلنت اجویت – دمیرل – اوزال و تانسو چیللر]، اکثریت مردم این کشور را مسلمانان تشکیل میدهند. مسلمانانی که گرایش، غیرت و علاقهی ویژهای به اسلام و بالتبع به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران دارند.
اغلب مسلمانان سنی مذهب هستند که حنفیها بیشتر در بخش مرکزی و غربی و شافعیها بیشتر در بخشهای جنوبی و شرقی استقرار دارند. البته تعداد شیعیان که بیشتر در منطقه الآزیق سکونت دارند نیز قابل توجه است و حدود 20 میلیون از جمعیت 75 میلیونی ترکیه را «علوی»ها تشکیل میدهند [که متأسفانه به رغم ادعای علاقه به اهل بیت (ع) به هیچ وجه به احکام اسلام و حتی نماز مقید نیستند].
مساعد نمودن سواحل دریای سیاه و نیر دریای مدیترانه برای توریستهای خوشگذران اروپایی و سربازان آمریکایی (تا آنجا که مجلات آلمانی با تیتر «تعطیلات با زن و شراب ارزان در ترکیه» به تبلیغ آن بپردازند) و هم چنین دایر نمودن کازینوها و فاحشهخانههای متعدد رسمی و غیر رسمی به ویژه در استانبول – اتصال شبکههای تلویزیون کابلی و ماهوارهای به شبکههای مستهجن اروپایی جهت تهاجم فرهنگی و ترویج غربزدگی...، به موازات اسلامزدانی با تعطیلی و ممنوعیت فعالیتهای حوزههای علمیه – دولتی نمودن و کنترل تمامی فعالیتهای اسلامی تحت نظر «مدرسه خطابت – تحت کنترل سازمان امنیت» - تعیقیت، بازداشت، زندان و شکنجهی مسلمانان انقلابی، ممنوعیت سخنرانی یا تألیف و نشر کتب اسلامی و ...، از جمله فعالیتهایی بود که طی دهههای گذشته جهت اسلامزدایی و اروپایی کردن فرهنگ مردم این کشور به عمل آمد، اما اثر مطلوب آنان را در بر نداشت.
به قدرت رسیدن احزاب اسلامگرا و مصادرهی آنها:
تشدید گرایشات اسلامگرایانه مردم، به ویژه پس از انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران که موجب جرأت یافتن و نیز الگوپذیری مسلمانان منطقه (به ویژه ترکیه که با ایران فرهنگ نزدیکتری نسبت به اعراب دارند)، ضمن مساعدسازی زمینه برای تشکیل و فعال شدن گروهها و احزاب اسلامی، تهدید ظهور و بروز انقلابی مشابه را در ترکیه تقویت نمود.
حضور رسمی اسلامگرایان ترکیه در عرصهی سیاست و اداره دولت، با موفقیت آنها در انتخابات شورای شهر و سپس به قدرت رسیدن «نجمالدین اربکان» آغاز گردید. اگر چه وی نیز متأثر از فرهنگ و اندیشههای غرب بود و اسلام لیبرال امریکایی را ترجیح میداد، اما موج امید ایجاد شده در مردم
پس از وی که با نام حزب «ملیگروش» فعالیت را آغاز نمود و پس از حکم دادگاه نام حزب به «حزب رفاه» تغییر یافت، فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی احزاب اسلامی گسترش یافت، اما دیگر به مصادرهی جهان صهیونیست درآمده بود. ولی به گونهای که مردم مسلمان گمان کنند، دولت و حکومت را بدون هیچ انقلاب، جهاد و شهادتی در اختیار گرفتهاند.
احزاب اسلامی حاضر در عرصهی سیاست و انتخابات، یکی پس از دیگری جایگزین شدند تا نوبت به حزب «اعتدال و توسعه» و روی کار آمدن «رجب طیب اردوغان» گردید.
همانطور که در بخش «اداره کنندگان جهان – بیلدربرگ 2» قید شده است، بنیانگذار این حزب، سرمایهدار معروف «علی باباجان» است که از لژیونرهای معروف فراماسون و عضو سازمان مخوف بیلدربرگ «Bilderberg » میباشد. اردوغان در سال 2005 وی را به عنوان رئیس گروه مذاکره جهت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا برگزید. وی در تمامی جلسات کنفرانس داووس و بیلدربرگ، به عنوان یک عضو برجسته حضور دارد. او در دورهای وزیر امورخارجه و نیز معاون نخست وزیر بود و در سال 2009 از سوی اردوغان به وزارت اقتصاد رسید و مسئولیت جانبی بسیار دیگری نیز بر عهده گرفت.
اهداف از روی کار آوردن حزب به اصطلاح اسلامی مصادره شده:
رجب طیب اردوغان، با اکثریت قاطع آرا به صدارت رسید و مردم مسلمان بدون کمترین تأملی در این که چگونه ممکن است استکبار غرب (امریکا و انگلیس) اجازه دهند تا یک دولت اسلامگرا در ترکیه بدون هیچ زحمت، انقلاب، مبارزه، درگیری و ... بر سر کار بیاید، از این که کشورشان از دولتی مسلمان برخوردار شده است، مسرور شدند.
غرب چارهای از روی کار آوردن یک دولت اسلامگرا که تحت تملک و کنترل خودش باشد نداشت و البته در این منظور و مدیریت تحولات سیاسی ترکیه، چندین هدف داخلی و خارجی را نیز دنبال مینمود.
مهمترین اهداف داخلی عبارت بود از:
- کنترل و مصادرهی بیداری و تحرکات اسلامگرایان در داخل ترکیه؛
- متوقف نمودن تحرکات اسلامی انقلابی در داخل ترکیه، به بهانه پیروزی؛
- ممانعت از الگوپذیری و اقبال مسلمانان ترکیه نسبت به انقلاب و جمهوری اسلامی ایران با معرفی الگوی ملی؛
- ممانعت از تشدید بیشتر علاقه به مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنهای با تحریک احساسات مذهبی و ناسیونالیستی.
و مهمترین اهداف خارجی عبارت بود از:
- تقویت نظامی و اطلاعاتی ترکیه در مقابل ایران، روسیه، عراق و سوریه (با استقرار پایگاه هوایی اینجرلیک برای جنگندههای امریکایی و اسرائیل، و سپر موشکی، همکاری نزدیک سازمان امنیت و اطلاعات ترکیه «میت» با «موساد» و ...)؛
- تقویت سیاسی ترکیه (با توجه به جغرافیایی سیاسی و نیز پل ارتباط آسیا با اروپا) با نقش دادن در تحولات منطقه خاورمیانه که سفر اردوغان به مصر و توصیه به خودداری از تدوین قانون اساسی اسلامی و هم چنین مواضع خصمانه مقابل سوریه بارزترین نمودهای آن است؛
- پیشانداختن و تحمیل بار سیاسی و مالی حملهی نظامی به سوریه (به نفع اسرائیل).
- حضور مستقیم و گسترده اقتصادی و سیاسی در آذربایجان به منظور: الف – ممانعت از گرایش آذریهای به ایران. ب – کنترل شرایط داخلی آذربایجان به عنوان کشور هم مرز با ایران، ترکیه و روسیه. ج – نقشآفرینی در سازماندهی و تقویت تحرکات گروهکهای ضد انقلاب و تجزیهطلبان در آذربایجان و کردستان ایران.
- هر گونه نقشآفرینی لازم در عرصههای متفاوت سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و ... به نفع اسرائیل.
تلاش برای تقدیم ترکیه به صهيونيستها بدون جنگ
تحقق این اهداف مسلتزم آرام نگهداشتن و توقف هر گونه حرکت نشأت گرفته از بیداری اسلامی از یک سو و قدرت بخشیدن پایگاههای نظامی، سازمانهای اطلاعاتی، تعاملات اقتصادی ... و در نهایت تقویت حضور رسمی غیر مسلمانان [مسیحیان و یهودیان - صهیونیستها] در ترکیه از سوی دیگر بوده و هست. بسیاری از این اهداف به ویژه در سه دهه گذشته و بالاخص در دوران به اصطلاح دولت اسلامی اردوغان صورت پذیرفته است که اهمّ محورهای آن به شرح ذیل میباشد:
عوامفریبی مسلمانان داخل و بهبود موقعیت در منطقه خاورمیانه:
با توجه به مواضع قاطع جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل، هیچ شخص، گروه، حزب یا دولتی نمیتواند کمترین ادعایی در اسلامیت داشته باشد، مگر این که مواضع بسیار واضح و قاطعی را در دوستی با ایران و دشمنی با اسرائیل اتخاذ و اعلام نماید. از این رو از «نجمالدین اربکان» گرفته تا «رجب طیب اردوغان» هر کدام که به قدرت رسیدند، ابتدا سفری به ایران کرده و با عقد چند قرارداد کلان، دوستی و برادری خود با جمهوری اسلامی ایران را اعلام نمودند و سپس علیه اسرائیل مواضعی آرام یا تند (مثل برخورد اردوغان با شیمون پرز در کنفرانس داووس و ماجرای کشتی کمک به غزه و اخراج سفیر) اتخاذ نمودند. این مواضع سبب شد تا از سویی مردم مسلمان ترکیه مطمئن شوند که فریب نخورده و دولتشان اسلامی است و از سوی دیگر در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه، به غیر از جمهوری اسلامی ایران، محور دیگری [ترکیه] برای مخالفت با اسرائیل در اذهان عمومی مطرح گردد و اساساً الگوی دیگری به عنوان کشور یا دولت اسلامی معرفی گردد. الگویی که در مصادره و اختیار امریکا، انگلیس و اسرائیل باشد.
مواضع صهیونیستی و تقدیم اراضی به اقلیتهای مذهبی (آنتالیا، اراضی مسیحیان و یهودیان و روستای اسرائیلی):
- ابتدای این حرکت، با سرمایهگذاری کلان صهیونیستها در «آنتالیا» آغاز گردید. احداث هتلها، کازینوها، بارها، مراکز فحشا و نیز ایجاد تسهیلاتی چون خطوط هوایی (به ویژه با هلند) – ایجاد و تقویت خطوط ارتباطی صوتی و تصویری پر قدرت و پر سرعت، مانند شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای و اینترنتی (به ویژه با هلند) – تأسیس شرکتهای چند ملیتی (به ویژه با هلند) – احداث بزرگراهها و کوتاه نمودن مسیر فرودگاه با شهر (در ابتدا منطقهی هلندی نشین) و ...، سبب گردید تا اذهان عمومی گمان نمایند که آنتالیافقط یک منطقهی توریستی برای جهانگردان خارجی و خوشگذرانان داخلی است، و حال آن که این منطقه در اصل برای اقامت سرمایهداران و بازنشستگان یهودی هلند احداث شده است و با تأسیس سرکنسولگری افتخاری هلند در آنتالیا، کاملاً در اختیار، اداره و تسلط آنان قرار دارد.
- رجب طیب اردوغان در ماه مبارک رمضان گذشته ضیافت افطاری برای نمایندگان یهودیان و مسیحیان ترکیه با حضور لامبسدورف (Lambsdorff ) یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ترتیب داد(؟!) و در این ضیافت افطار طی اقدامی بسیار عجیب اعلام کرد که ترکیه نه تنها به مسیحیان جنگهای صلیبی غرامت میدهد، بلکه کلیه املاک و زمینهای متعلق به آنان در حدود یک قرن پیش را به آنان باز میگرداند. (1)
- اما ظاهراً این مقدار بذل و بخشش اراضی کافی نبود، لذا دولت اردوغان با افتخار تمام افتتاح «روستای اسرائیلی» را اعلام نمود و جهت جلوگیری از بیداری، اعتراض و خشم مردم مسلمان ترکیه، بازسازی منطقهی زلزلهزده را بهانه کرد. بدون این که اشاره کند، بازسازی چه ربط و الزامی به اختصاص منطقهای خاص به اسرائیلیها دارد؟!
- و البته همهی اینها به غیر از مواضعی است که دولت اردوغان در راستای اهداف امریکا در دفاع از اسرائیل و ایجاد به اصطلاح «خاورمیانه جدید» که با رشد بیداری اسلامی در منطقه به هیچ وجه محقق نخواهد گردید، در مواضع خصمانه و آمادگی برای حمله نظامی به سوریه اتخاذ کرده است.
پایان.
خطرناک به نظر میرسید. لذا دادگاه عالی ترکیه وی را بر اساس مفاد قانون اساسی (لایئک)، برکنار و بازداشت و محکوم به ممنوعیت فعالیت سیاسی نمود.