يك سايت وابسته به شبكه عنكبوت، تمام تقصيرهاي ناكامي ضدانقلاب در فراخوان 25 بهمن را به پاي شوراي هماهنگي سبز نوشت.
به
دنبال بي اعتنايي مطلق مردم به فراخوان ياد شده، اغلب رسانه هاي جوگير شده
ضدانقلاب، دچار نوعي شوك و انجماد شديد شده اند و ترجيح مي دهند در اين
باره هيچ توضيحي ندهند. در اين ميان سايت بالاترين كه يكي از اركان
بازارگرمي اخير ضدانقلاب بود، از مسئوليت خود شانه خالي كرده و با تخطئه
شوراي هماهنگي مي نويسد: چرا از فراخوان راهپيمايي 25 بهمن شوراي هماهنگي
استقبال نشد؟ و بلافاصله مي نويسد؛ هرگونه سوءاستفاده روزنامه كيهان و حسين
بازجو از اين نوشته ممنوع است. متاسفانه روزنامه كيهان نوشته قبلي را كه
در آن به شوراي هماهنگي راه سبز اميد انتقاد شده بود، منتشر كرد. ضمن اينكه
همين جا اعلام مي كنيم هرگونه سوءاستفاده روزنامه كيهان و حسين بازجو از
اين نوشته ممنوع است، دلايل عدم استقبال از فراخوان راهپيمايي 25 بهمن
شوراي هماهنگي را اعلام مي كنيم؛ 1-عدم شناخت صحيح پاريس نشينان شوراي
هماهنگي از فضاي داخل ايران 2- پراكندن فضاي نفرت و تفرقه در يك سال گذشته
توسط اعضاي اين شوراي معجول در بدنه جنبش 3- ادعاي رهبري جنبش سبز توسط
پاريس نشينان بي نام، اكثر فعالان جنبش را دلسرد كرده است.
بالاترين افزود: نتيجه اينكه با اين شكست مفتضحانه از اين پس شوراي هماهنگي نقشي در رهبري و هماهنگي جنبش سبز نخواهد داشت.
بالاترين
در مطلب ديگري از قول يكي از همقطاران سرخورده نوشت: ديگر در دعوت هاي اين
چنيني شركت نمي كنم. قرار نبود جنبش سبز صاحب داشته باشد و يك سري خودي و
غيرخودي توش انجام بشه. قرار نبود چند نفر ناشناس شوراي راه سبز اميد بشوند
و دهن من پوزه بند بزنند كه من بايد طرفي برم كه قرار است آنها ديكته
كنند. قرار نبود خاتمي سر خون ريخته شده ما مذاكره كند و بگويد كه ما را
ببخشيد. قرار نبود محسن كديور شال سبز به گردن بياندازد و شعار ما را كه به
خاطرش جان داديم يك شبه تبديل كند به «هم غزه و هم لبنان». حمايت از
موسوي انتخاب بين بد و بدتر بود. قرار نبود اصلاح طلب ها چند نفر را به آن
ور آب بفرستند و ادعا كنند كه نماينده مخالفان و جنبش سبز هستند و به جاي
ما صحبت كنند و براي ما تصميم بگيرند.
نويسنده ادامه مي دهد: من آدم
شجاعي نيستم و قبل از رفتنم به تظاهرات تا صبح براي خودم گريه مي كردم و
وصيت نامه مي نوشتم. ديگر براي معامله هاي پنهاني شما گريه نمي كنم و وصيت
نامه نمي نويسم. من ديگر تظاهرات نمي كنم.
پايگاه اينترنتي خودنويس نيز
زمان فعلي را بدترين زمان براي وزن كشي اپوزيسيون دانست و نوشت: ديروز روز
25 بهمن بود، به بيرنگي هرچه تمام براي پيوستن به راهپيمايي و اكسيون از
روزها پيش شروع به تبليغ كرديم، كمرنگ تر از سال هاي پيش، در حالي كه يك
سال از وقتي كه گفتيم «موسوي دستگير بشه، كروبي دستگير بشه، ايران قيامت مي
شه» گذشت و ما اين ادعا را به معناي واقعي در يك سال گذشته نشان داديم(!)
به جز پاي اينترنت نشستن و مثبت و منفي دادن به لينك هاي مختلف چه كرديم؟
پهلوي خوب است، مجاهدين بد، موسوي شجاع است، آنهايي كه به استكهلم رفتند بد
هستند، اشرفيان بد، چه كرديم جز اين حرف ها؟
خودنويس ادامه مي دهد: با
اين همه عزم راسخ و با اين همه شجاعت كه در حال حاضر در تك تك ما ديده مي
شود، آيا اين زمان درستي براي وزن كشي بود؟ در آستانه انتخاباتي كه به هر
شكل حكومت به ميزان نشان دادن در تلويزيون سياهي لشكر دارد، آيا اين اكسيون
فقط و فقط به بهاي تضعيف جنبش نبود؟ كمي تفكر دوستان!
منبع: کیهان