به گزارش پایگاه 598، معضل آلودگی هوای کلانشهرها بحث تازهای نیست و قدمت آن به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم میرسد. نگاهی به تاریخچه قانونگذاری در حوزه آلودگیها نشان میدهد که اولین قانون خاص در این حوزه به آلودگی هوا اختصاص یافته و قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب اردیبهشت ماه 1374 حاصل سابقه طولانی این معضل در کشور است.
اما معصومه ابتکار به محض ورود مجدد خود بر کرسی سازمان حفاظت محیط زیست تمامی این مشکل را بر سر دولت قبل هوار کرد و با متهم کردن تولید داخلی علت آلودگی هوای کلانشهرها را بنزین تولید داخل دانست و راه حل آن را با در واردات بنزین جستجو کرد.
اتفاقا بخت هم با او یار شد و هوای کلانشهرها به یُمن باد و بارانهای پی در پی نسبت به سالهای ماقبل آن به مقدار هرچند ناچیزی پاکتر بود. اما مشکل او زمانی آغاز شد که دیگر آسمان با ادعاهای او یار نشد و وضعیت هوای پایتخت حدود 45 روز به وضعیت قرمز رفت.
ابتکار پاکی هوای آن روزهایی را که باد و باران دود و غبار از چهره شهر زدوده بودند را به نام خود پلاک زده بود و حالا که وضعیت تغییر کرده باز هم دست به دامان همان توجیه نخ نمای «همه تقصیرها گردن دولتهای قبل است» رفته و میگوید برنامه جامع کاهش آلودگی هوای تهران را ما در سال 84 آغاز کردیم ولی دولتهای نهم و دهم آن را متوقف کردند و الان برای نتیجه بخشی آن نیازمند 10 سال دیگر زمان هستیم.
ظاهراً قرار است با گذشته خود زندگی کنیم سؤال اینجاست که در طول همین نزدیک به 4 سالی که مسئولیت بر عهده ابتکار بود چه اقدامات مؤثری در این حوزه انجام شده است. چقدر از همین قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب 1374 را اجرایی کردیم؟ آیا صنایع اطراف تهران به درستی پایش میشوند؟ چرا مرتب بر فهرست واحدهای آلاینده افزوده میشود و اتفاقاً آنهایی که از فهرست هم خارج شدهاند وقتی به سراغشان میرویم وضعیت زیست محیطی مطلوبی در کاهش آلودگی آنها شاهد نیستیم.
در زمینه خودروها و موتورسیکلتهای الکتریکی چه گام مثبتی برداشتیم و چه حمایتهایی از تولیدکنندگان آنها انجام دادیم؟ برای پایش منابع آلاینده تجاری، خانگی و متفرقه چه قدمهای مؤثری برداشتهایم؟ به جز چند واحد تولید شن و ماسه که اتفاقاً آلایندگی آنها صرفا گرد و غبار و فاقد گازهای آلاینده جوی است در مواقع اضطرار آلودگی چند واحد آلاینده را تعطیل کردهایم و تا پایان رفع آلودگی اجازه فعالیت مجدد ندادهایم؟ متأسفانه در پاسخ به تمامی سؤالات فوق باید فقط یک کلمه گفت: «تقریباً هیچ!».
همه اینها در حالی است که کشتی به گل نشسته یکی از معاونتهای اصلی این سازمان با نقش کلیدی آگاهی رسانی و مطالعه و پژوهش در این حوزه بیش از دو ماه است که فاقد ناخداست، معاونت آموزش و پژوهش. هر چند سایر حوزههای این سازمان هم که دارای ناخدا هستند حرکت چشمگیری از خود نشان ندادهاند و بیش از یک سال تنها دفتر مسئول در حوزه آلودگی هوا فاقد مدیرکل بود.
سهل انگاریهای این سازمان کار را به جایی رساند که برای سومین بار در طول یک ماه حتی باران هم نتوانست آلودگی را از چهره شهر پاک کند.