به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598، آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در جلسه ای با عنوان بزرگداشت مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به ذکر مناقب آن حضرت پرداختند. متن پیش رو گزارشی از جلسه مذکور می باشد که به مناسبت سالروز ورود حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم منتشر می شود
همه خیرات به معصوم بر ميگردد. «اِنْ ذُکرَ الْخَیْرُ کنْتُمْ اَوَّلَهُ وَ اَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْویهُ وَ مُنْتَهاهُ»، انسانها به اندازهاي که تقرب به معصوم دارند، در محضر خدای متعال موقعیت دارند. یک معنای «قدر» بودن امام و «لیله القدر» بودن ایشان همین است که معیار قدر و اندازه انسان تقرب به اوست. این یک قاعده کلی است. لذا در رتبه بعد از معصوم، شیعیان معصومین (علیهم السلام) هستند که مقام شان بسیار مقام فوق العاده ای است. غیر از خود معصوم شیعیان فوق العاده اند که معرفت و محبت آنها نیز شرط تقرب به خداست. در زیارت عاشورا تعبیر«اَتَقَرَّبُ اِلَی اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَ مُوالاهِ وَلِیِّکُمْ» تقريباً به گونه های مختلف تکرار شده است.
یکی از شئونی که موجب کرامت الهی انسان می شود این است که انسان به مقام اولیاء آن ها معرفت پیدا کند. « فَاسُئلُ الله اَلذی اَکرَمَنی بِمَعرفَتِکُمْ وَ مَعرفَةِ اَولیائِکُمْ» و در قدم بعد «وَرَزَقنِی اَلبرائَةَ مِن اَعدائِکُمْ» خدایی که به من رزق برائت از دشمنان شما را داد و این رزق را در سفره من گذاشت، «أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»، معیت با معصوم، همراهی با معصوم در عوالم مختلف، احتیاج به کرامت معرفت دارد؛ احتیاج به رزق برائت دارد. آن وقت ادامه معرفت معصوم، معرفت اولیائشان است که همه احترام آن ها هم به این است که جزء اولیاء معصومین هستند. بنابراین تقرب به معصوم و جایگاهی که انسان نسبت به معصوم پیدا می کند معرف جایگاه انسان است. لذا شیعیان فوق العاده هستند. آنها کسانی هستند که با معصوم نسبت دارند. «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا». انبیای الهی شأن شان این است که شیعه نبی اکرم و معصومین (علیهم السلام) هستند، در روایات است که «و إن من شیعته لابراهیم»؛ حضرت ابراهیم خلیل در سیر معنوی خود شان به جایی رسیدند که انوار معصومین را مشاهده و زیارت کردند.
مقام خیلی فوق العاده ای است که انسان به مقام نورانیت معصوم راه پیدا کند؛ حجاب بین او و معصوم کنار برود، و بتواند آن حقیقت نورانیت معصوم را درک کند. ایشان انوار معصومین را زیارت کردند که خب حالا جای خود را دارد، بعد دیدند که ستاره هایی حول این انوار طواف می کنند، گرد آن ها می چرخند، از خدای متعال سؤال کردند که این ها کی هستند؟ جواب آمد این ها شیعیان این معصومین (علیهم السلام) هستند. صفات شان را پرسیدند، صفات شان هم گفته شد. بعد حضرت از خدای متعال درخواست کردند که من را هم جزو شیعیان قرار بده. خدای متعال ابراهیم خلیل را از شیعیان قرار داد. مقام تشیع خیلی مقام فوق العاده ای است. مقامی است که اگر کسي شيعه کامل شد، انوار معصومین در او ظهور پيدا ميکند. هر شأنی که معصوم دارد در او هم یک جلوه ای دارد. لذا اگر کسی شیعه کامل شد آن شئونی که در جامعه کبیره به آن اشاره می شود که بعضی از شئون معصوم است، در شیعه هم ظهوری پیدا می کند، مثلاً «السلام عليک يا اهل بيت النبوة»، سلمان ميشود «منا اهل البيت».
بیوت النور و مقام شفاعت
وجود مقدس فاطمه معصومه(س)، ارتباط خاصی با معصومین دارند که در زیارتنامه به آن اشاره کرده اند. «السلام علیک یا بنت رسول الله، السلام علیک یا بنت فاطمة و خدیجه، السلام علیک یا بنت اميرالمؤمنين، السلام علیک یا بنت الحسن و الحسین، السلام علیک یا بنت ولی الله، السلام علیک یا اخت ولی الله، السلام علیک یا عمة ولی الله». این نسبت ها گاهی یک نسبت های ظاهری است. یعنی یک توالد ظاهری است. این توالد ظاهری هم خیلی صفات را منتقل می کند، ولی کافی نیست. گاه می بینید مؤمن در نسل کافر هم قرار می گیرد، «یخرج الحی من المیت».
ولی آن ارتباط حقیقی توالد که «أنا و علی ابوا هذه الامة»، آن ارتباط حقیقی منشأ انتقال اسرار و حقایق است. براساس همین سبب خود ایشان «بیت النور» ائمه (علیهم السلام) می شود. نور الهی که همه عالم با آن هدایت می شوند و در آیه نور از آن بحث شده است؛ این نور در معصومین تجلی کرده، بعد آمده «في بُيُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ»، این خانه ها کجاست؟ اول خود انبیا و اولیا هستند. انبیا و اولیا بیوتی هستند که نور نبی اکرم و نور معصوم در آن ها تجلی کرده است؛ لذا خانه های انبیا خانه های نبی اکرم است. امت ها، نور نبی اکرم که همان نور الهی است را از خانه انبیا دریافت می کنند. در پرتو انبیا به نبی اکرم و به حضرت حق هدایت می شوند. نبی اکرم باب مطلق اند، لذا شفاعت مطلقه دارند.
حضرت معصومه جزو بیوت نورند که انوار چهارده معصوم در آن ها تجلی کرده است. لذا باید نور معصومین را از ایشان کسب کرد. ایشان این شأن را دارند که ما را به معصوم و نور معصوم برسانند. این از شئون ایشان است. و شاید در حرم حضرت معصومه بر اساس زیارتی که از مولای ما وجود مقدس ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (علیه آلاف التهیه والثناء) نقل شده ما معصومین را به صیغه حاضر زیارت می کنیم. البته به یک معنا در همه عالم معصومین حاضراند، همه جای عالم معصومین را می شود با خطاب حاضر زیارت کرد. ما در هر نمازی با خطاب حاضر «السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»خطاب می کنیم. در بازگشت از معراج، اول باید به نبی اکرم سلام کرد. کما این که رفتن به معراج هم از ازوادی ولایت نبی اکرم عبور می کند.
انوار معصومین در حضرت معصومه تجلی دارد. همه آنها از طریق تجلی در این حرم حاضرند، حضور خاص دارند. لذا خود حضرت و حرم شان «بيت النور» است، «روضه من ریاض الجنه» است. اگر کسی باطن حرم را ببیند بهشت است. یکی از ریاض باغستان های بهشت، حرم وجود مقدس فاطمه معصومه (سلام الله علیها) است.
البته در زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیده اید، همه معصومین با خطاب ظاهر زیارت می شوند الا امام عصر، «السلام علی الوصی من بعده»، با این تعبیر است. آن هم شاید اشاره به مقام غیبت ایشان دارد که ایشان کلمه غیب الهی است؛ و تا دوران ظهور در یک پرده و حجابی است. ولو در عالم دنیا آمدند، با جسم هم آمدند، ولی هنوز در پرده و حجاب اند.
در بیان امام صادق (علیه السلام) است، «یقولون لو لا انزل علیه آیه من ربه»، در سوره مبارکه یونس از کفار نقل می کند که این ها به حضرت عرض می کردند چرا آیه ای از ناحیه خدا نیاوردی ، چرا نشانه ای بر شما نازل نشده است. انبیا نشانه می آوردند؛ که علامه طباطبایی رحمت الله علیه می فرمودند که این ها می خواهند قرآن را تحقیر کنند، می گویند چرا آیه نیاورده، در حالی که آیات قرآن اعظم است. خدای متعال می فرماید «قل إنما الغیب لله». آن آیه ای که شما می گویید از امور غیبی است که در اختیار خداست. «فانتظروا انی معکم من المنتظرین». این آیه را خدا به من داده، من هم منتظرم، شما هم منتظر باشید. این آیه غیبی ظاهر می شود. حضرت فرمود این غیب یعنی امام زمان. غیب الهی است. «قل إنما الغیب لله، فانتظروا انی معکم من المنتظرین». لذا حضرت فرمودند که «یؤمنون بالغیب» یک معنایش امام زمان (علیه السلام) هستند. ایشان کلمه غیب اند.
آن وجود مقدسی که مَثَل نور الهی است و همه نور الهی و هدایت و توحید و حقایق و اسرار در وجود مقدسشان خلاصه می شود، یک مقام معرفت و عبودیت دارند. بر اساس این مقام معرفت و عبودیت یک مقام شهود پیدا می کنند که بر همه کائنات شاهداند، بر همه امم شاهداند. کسی خیال نکند که اگر حضرت این جا بر ما تابیدند و دست ما را گرفتند و انسان خوب شد، خب من خوبم دیگر. نه این طوری نیست. خوب که شدید تازه اول حجاب هاست. در این عالم یک قدم برداشتید، حجاب ها و سختی های عالم بعد برای ورود به عالم جنت و بهشت و مقام توحید، سخت تر است.
در روایت است که امام سجاد غلامی داشتند، ظاهراً کنیه اش ابواَیمَن بود، به امام باقر عرض کرد: آقا، مردم را این قدر فریب ندهید! هی نگویید «شفاعة محمد، شفاعة محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)»، «مردم مغرور می شوند، بگذارید خودشان کار بکنند، هی می گویید شفاعت»! کج سلیقه بود دیگر؛ حضرت گفتند زحمت کشیدی، دهانت را پاک کردی، دامنت را پاک کردی، خب این مقامی است. مغرور شدی؟! اما اگر سختی های قیامت را می دیدی، می دیدی احدی نیست الا این که احتیاج به شفاعت پیامبر دارد. پس همین طوری که از عوالم قبل حضرت ما را شفاعت کردند، معلم انبیا در عالم ارواح بودند، در عالم میثاق معلم ما بودند، در این دنیا هم معلم ما هستند، و این معلمی حرف نیست؛ حضرت بر ما می تابد. هر کسی وارد ولایت اهل بیت شد آن جا بهشت است. لذا الآن کسانی که وارد شدند الآن بهشتی اند. این شفاعتْ شفاعت در توحید، جنت و رضوان است.
باطن جنت چیزی جز ولایت نیست. لذا من مکرر این آیات را معنا کردم که نِعم بهشتی باطنش به ولایت معصومین بر می گردد. فرمود در بهشت متقین «انهار من خمر»، در بهشت متقین جام نیست، نهر است؛ می خورند، می آشامند، در نهر خمر شنا می کنند. فرمود «علمهم یتلذذ منه شیعتم»، باطن این نهر، علم الامام است. اصلاً ما همه در بهشت مهمان امام هستیم. در سوره «هل اتی»، همین توضیح داده شده است.
«ملک عظیم» و شراب طهور از آن امیرالمؤمنین است، به شیعیان هم می رسد. ما همه در دنیا و در آخرت مهمانیم. این شفاعتْ شفاعت در توحید است، شفاعت «فی الجنه» است. اگر ما بخواهیم در وادی ولایت وارد بشویم باید عمل مان صالح باشد؛ باید صفات مان حمیده باشد؛ باید شرک خفی نداشته باشیم و به اخلاص برسیم. شفاعت در جنت از همین دنیا شروع می شود، باید ما را پاک کنند. او استغفار می کند ما پاک می شویم، او عبادت می کند ما پاک می شویم. شفاعت یعنی این. او نماز شب می خواند ما بالا می رویم.آیا اگر شما به نیابت یک مؤمن زیارت کردید ثواب به او می رسد یا نه؟ این شفاعت است دیگر. مؤمن از دنیا رفته از جهنم نجات پیدا می کند. می گویید این مؤمن گناه دارد، روی دوشش نماز قضا دارد، شما می خوانید، او نجات پیدا می کند، شفاعت می شود. حالا معصوم شفاعتش نسبت به همه کائنات است. گفته خدایا من این ها را پاک تحویل تان می دهم. نمی گذارم شیطان این ها را جهنمی کند. اما چه کسانی؟!
عهد، شرط شفاعت
آنهایی که با تو عهد بستند. عرض کردم، هم شفاعت کننده باید عهد داشته باشد، هم شفاعت شونده. خدایا من آن هایی را که با تو عهد بستند و میثاق ولایت دارند، پاک شان می کنم. شیطان ممکن است بیاید آلوده شان کند، من درست می کنم. یک جایی هم اگر امتحان سخت شد بارشان را بر می دارم. در کافی است موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند بنا شد شیعه عذاب بشود، من سپر شدم. حالا این شفاعت که اصل آن از نبی اکرم است، همه کائنات را در همه عوالم شفاعت می کنند، موضوع شفاعت هم درجات توحید است، رفع حجب است، رفع صفات رذیله است. نجات از جهنم است، نجات از شرک است. جهنم همین هاست. این شفاعت به چه کسی می رسد ؟ به شیعیان. آن هایی که شیعه کامل اند می توانند شفاعت کنند.
وجود مقدس فاطمه معصومه، یکی از شئونی که دارد «اشفعی لی فی الجنة فإن لک عند الله شأناً من الشأن». پس نکته اول این که یک نسبت خاصی با معصومین دارند که منشأ انتقال اسرار و حقایق از معصومین به ایشان است. نکته دوم این که تجلی گاه انوار همه معصومین است. هر دو نکته در زیارت بود. و چون تجلی گاه است در حرم ایشان همه معصومین به خطاب ظاهر زیارت می شوند. گویا همه چهارده معصوم را در حرم حضرت معصومه زیارت می کنیم. چه مقامی است من نمی دانم. زیارت هم از معصوم است. این را برای بعضی دیگر از امام زادگان بزرگان انشاء کرده اند، ولی اصل انشاء آن برای حضرت معصومه (سلام الله علیها) است. یک کسی خودش وسط بهشت است، ولی دستش نمی رسد دیگران را بگیرد. اما ایشان را به گونه ای شفاعت کرده اند که خودش شفیع کل می شود ، «تدخل شیعتی بأجمعهم بشفاعتها الجنه». این چه مقامی است!. «فإن لک عند الله شأنا...» شفاعت در جنت یعنی این . یعنی از الآن حضرت کاری کنند که ما از صفات رذیله نجات پیدا کنیم، از شرک نجات پیدا کنیم؛ تاانسان را از دست و دام اولیای طاغوت و حمله های شیطان که خیلی دام و حمله پیچیده ای است، نجات ندهند که «شفاعت فی الجنه» نیست. آلوده را بهشت بردن که «شفاعت فی الجنه» نیست.
بهشت جای آلوده ها نیست. کسی که می خواهد «شفاعت فی الجنه» کند باید انسان را پاک کند، بعد به بهشت ببرد. و الا جهنمی ها را که به بهشت راه نمی دهند. یعنی باید او را پاک کند. صفات خودش که صفات بهشتی است را در او بدمد، تا بهشتی شود. شجره زقوم را که به بهشت راه نمی دهند. قرآن می فرماید آتش گیرانه جهنم انسان ها هستند، «وقودها الناس و الحجاره». کسی که دیگران را دعوت به شهوات می کند آتش گیرانه جهنم است. کسی که دیگران را به گناه می اندازد این آتش گیرانه جهنم نیست؟ این جهنم به پا نمی کند؟ با هر کسی تلاقی می کند جهنمی اش می کند. پس «وقود» جهنم است. نَفَسش به هر کسی می خورد او را هم جهنمی می کند. این قدر خبیث است؛ این را که نمی شود وسط بهشت برد؛ باید پاک شود. بهشت که جای نجاسات نیست. بدانیم هر گناهی بکنیم تا پاک نشویم نمی گذارند بهشت برویم.
این که قرآن می فرماید یک عده ای وارد بهشت نمی شوند، «حَتَّى یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ»، تا این که شتر از سوراخ سوزن رد شود؛ بعضی گفتند این یعنی محال است، شتر که از سوراخ سوزن رد نمی شود. یک موقع به ذهن حقیر می آمد (به قرآن نسبت نمی دهم) شتر از سوراخ سوزن رد می شود، ولی باید اینقدر آب بشود تا اندازه یک ذره بشود. بعضی ها آنقدر از حرام فربه شده اند که تا آب و یک ذره نشوند، وارد بهشت نمی شوند. پس شفاعت در جنت پاک کردن است. یک کیسه ای به تن ما بکشند، یک کیسه به روی ما بکشند ، این کار آنهاست، و این خیلی مقام است. بله! کیسه کشیدن جسم و پاک کردن آن که خیلی کاری ندارد. ولی چه کسی می تواند صفات رذیله انسان را پاک کند؟ یک عمر خودت را می کشی یکی را نمی شود پاک کنی.
این مقام شفاعت است. «اشفعی لی فی الجنة فإن لک عند الله شأنا من الشأن». شفاعت در بهشت یعنی تطهیر از ذنوب و صفات رذیله، چه نَفسی است که اگر به انسان بخورد،او را بهشتی می کند. نه فقط خودش بهشت است، نَفسش بهشت آفرین است. همانگونه که یک عده آتش گیرانه جهنم اند، یک عده ای هم نسیم رحمت بهشت اند. به هر کسی بخورند بهشتی می شود.آنها را پاک می کنند. دیدید شش ماه با انسانی می نشینی بهشتی می شوی. او شفیع است.
حضرت معصومه نسبت به همه شیعیان در همه مقامات این گونه اند. «تدخل شیعتی باجمعهم بشفاعتها الجنه». این جنت از دنیا شروع می شود وتا برزخ و قیامت و آخرت ادامه دارد. در آخرت وسعت رحمت الهی و وسعت تجلی شئون معصومین در ایشان است، «شأنا من الشأن»، از آن مقام محمود نبی اکرم چیزی در ایشان هست که همه را می تواند بهشتی کند. این شأن هم که به قول آقایان نکره آمده، برای تعظیم است. این شأن عظیم از شأن شفاعت کبرای معصومین، شفاعت وجود مقدس نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در فاطمه معصومه هست (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم). لذا این مقام فوق العاده در ایشان است. و ان شاء الله خدا به ما توفیق بدهد از این بهشتی که خدا در اختیار ما قرار داده است غفلت نکنیم، استفاده کنیم، به این بهشت برویم ، بوی بهشت بگیریم و بیرون بیاییم. انسان بهشت می رود طعام بهشتی می خورد بوی بهشت می گیرد. نَفَس بهشتی حضرت معصومه به هر کسی بخورد بهشتی می شود. صفات جهنم از او دور می شود، شعله های جهنمش خاموش می شود. الآن ممکن است درون ما خیلی شعله جهنم باشد.
این نفس رحمانی به ما بخورد شعله های جهنم، گناهان، صفات رذیله، شرک ها و غفلت ها خاموش می شود، بهشتی می شویم. «اشفعی لی فی الجنه» یعنی وقتی در حرم حضرت معصومه میروی اگر توجهی بکنند بوی بهشت می گیری، بیرون می آیی. صفاتت بهشتی می شود ، باطنت بهشتی می شود. دیگر حقد و کینه و حسد و بخل و ریا و غفلت و توجه به دنیا میرود. «اشفعی لی فی الجنه» یعنی این. یعنی حرم میروی از حضرت بهشت بخواه. بگو من از حرم بیرون میروم بهشتی باشم. یعنی چه؟ یعنی هم اکنون من را پاک کن، وسط محیط ولایت امیرالمؤمنین ببر ، که دیگر هر کجای عالم هستم وسط بهشت باشم. «إِنّ اْلأَبْرارَ لَفي نَعيمٍ»، از همین دنیاست. آیا کار تمام می شود ؟ نه؛ اگر حضرت معصومه ما را از این عالم در وادی ولایت برد ، بعد باید تا عوالم بعد هم خودشان سیرمان بدهند. این طور نیست که وقتی رفتیم، با پای خودمان ادامه می دهیم. ما تا قیامت محتاج به این دستگیری هستیم. و این لطفی است که خدا به این بزرگواران کرده است.
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته