به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، درباره نتیجه انتخابات آینده گمانهزنیهای زیادی وجود دارد. از احتمال برنده شدن یک چهره کمتر شناخته شده به دلیل تشابه فضا با انتخابات سال 84 تا پیروزی دوباره رئیسجمهور روحانی! و تا برنده شدن کاندیدای اصولگرایان...
در میان این چند گمانه اصلی اما یک گزینه هست که میتوان درباره دوران پس از وقوع آن نیز به چینش وقایع و آنالیز شرایط پرداخت.
زیرا از هماکنون نشانهها و بسترهایی برایش فراهم است و در صورت وقوع، با هیچ رخدادی مواجه نخواهد شد مگر آنکه ریشه آن اتفاقات را بایستی در «فی زماننا هذا» جستجو کند.
آن گمانه این است که فرض کنیم «رئیسجمهور روحانی برنده انتخابات ریاست جمهوری 96» باشد...
یعنی آقای روحانی برای 4 سال دیگر و تا عرصه انتخابات 1400 رئیسجمهور ایران باشد و بر مسند ساختمان پاستور تکیه بزند.
در این فضا چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟!
آقای روحانی، اگر پیروز انتخابات آینده باشد، در دولت دوازدهم با چند چالش مهم روبهروست که فکر میکنم تحلیل این چالشها و صورتبندی آنها از آنرو مهم است که میتواند سالبه به انتفاء موضوع باشد و اصل نامزدی آقای روحانی در انتخابات آینده را لااقل برای خودش با اما و اگر مواجه کند.
پر واضح آنکه این چالشها نه رخدادهایی برساخته در ذهن منتقدان و نه نظرات شخصی که واقعیتهایی هستند که طلیعه آنها از هماکنون قابل رؤیت و درهمتنیدگی آنها با سرنوشت رئیسجمهور روحانی نیز اظهر من الشمس است.
*روحانی با بیدستاوردی برجامش چه خواهد کرد؟
نخستین و مهمترین این چالشها در صورت پیروزی احتمالی آقای روحانی، مسئله «برجام» و بیدستاوردی آن است.
من البته بنا به دلایلی و از چند سال قبل، معتقد به اعلام شکست رسمی توافق نهایی یا همان برجام در آیندهای دور یا نزدیک هستم اما گزینه موجودی که میتوان درباره آن حرف زد، «بیدستاوردی برجام برای مردم و نظام» است.
فرض کنیم آقای روحانی پیروز انتخابات 96 خواهد بود...
واقعا ایشان قصد دارد با بیدستاوردی برجامی که آمال و آرزوهای خود را بر آن استوار ساخته بود چه کند؟!
از سوی دیگر او میخواهد با اقیانوس مطالبات مردمی که به گفته اصلاحطلبان، برجام برایشان تبدیل به «قاتق نان» شده بود، چه معاملهای داشته باشد؟!
آیا او میتواند 4 سال آزگار را درباره بیدستاوردیها یا شکست یک توافق که آسیبهای فراوانی را شامل کشور کرد، به مردم توضیح دهد؟!
*پیوستن اصلاحطلبان به منتقدین!
مسئله بعدی «پیوستن اصلاحطلبان به منتقدین» در دولت دوم و احتمالی آقای روحانی است.
آقای روحانی خودش بهتر از هرکسی میداند که اصلاحطلبان نقشی در پیروزی او در سال 92 نداشتهاند، در آن انتخابات کار قابل ذکری برایش نکردند و آقای عارف هم هرگز به نفع او کنار نرفته است.
فیالواقع اینکه رئیسجمهور برای اصلاحطلبان صرفاً یک مستأجر 4 ساله بوده است که جریان خاص در طول این 4 سال هم بالاجبار و بخاطر رعایت فرمول «أنا شریک» از وی حمایت لفظی کرده است.
آیا آقای روحانی قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات 96 و در حالی که نه جبهه نیروهای ارزشی از او راضیاند و نه دیگر اصلاحطلبان دلیلی برای ماندن با او دارند؛ با حسامالدین آشنا و محمود واعظی و اکبر ترکان و روزنامه ایران به عرصه افکار عمومی بیاید؟!
اما حتی همین فرمول نیز در 4 سال آینده کاربردی نخواهد داشت...
از طرفی اصلاحطلبان که طی یکسال گذشته به حجم انتقادات تند خود علیه رئیسجمهور روحانی افزودهاند و حتی صریحاً اعلام کردهاند که روحانی در انتخابات آینده نه کاندیدای آنهاست و نه برایش ستادی تشکیل خواهند داد؛ در 4 سال آینده که حکماً به فکر انتخابات 1400 خواهند بود، دیگر دلیلی برای نگه داشتن بیشتر صورتک لبخند روی چهرهشان نخواهند داشت.
آیا آقای روحانی قصد دارد در صورت پیروزی در انتخابات 96 و در حالی که نه جبهه نیروهای ارزشی از او راضیاند و نه دیگر اصلاحطلبان دلیلی برای ماندن با او دارند؛ با حسامالدین آشنا و محمود واعظی و اکبر ترکان و روزنامه ایران به عرصه افکار عمومی بیاید؟!
*دولت دوازدهم و فصل درو کردن محصول اشتباهات دولت یازدهم
آقای روحانی اگر پیروز انتخابات دولت دوازدهم باشد، با یک خروار اشتباهات عملکردی خود در دولت یازدهم مواجه است که بایستی رفع و رجوع شوند.
میراثی بد یُمن که معلوم نیست رفع کردن آنها و به قول اصلاحطلبان! «آواربرداری» از آنها تا چه اندازه در کند ساختن سرعت پیشرفت دولت بعدی، یعنی دولت دوازدهم نقش داشته باشد.
آقای روحانی به لحاظ شخصی و نه به لحاظ سمت حقوقی خود؛ بهتر از هرکسی میداند که «بتن ریختن در قلب رآکتور اراک»، «نیمهکاره ماندن مسکن مهر»، «تقدیم قراردادهای پر و پیمان داخل کشور به پیمانکاران خارجی»، «خامفروشی نفت»، «افزایش نقدینگی»، «رفع نشدن و حتی افزوده شدن تحریمها»، «بیمبالاتی نسبت به آسیبهای اجتماعی»، «رکود در بخشهایی از صنعت کشور» و... چه آسیبهای پررنگی هستند و رفع آنها چه انرژی فراوانی را میطلبد؟!
*دولت اعتدال؛ رفتارهای 4 ساله و آرزوی 8 ساله
آقای روحانی به یک دلیل معقول دیگر هم باید برای کاندیداتوری در انتخابات آتی تأمل کند.
و آن اینکه مردم ایران همیشه از دولت جدید انتظار تغییر و راهبردهای جدید را دارند...
آقای روحانی کدام حرف جدید را میتواند در 4 سال احتمالی دومّش برای مردم مطرح کند؟!
به سخن دیگر اینکه ایشان رئوس تمام حرفهایش اعم از تکاپو برای چیزی به نام جهانیشدن، ضرورت توافق، اعتدال سیاسی و تقصیر دولت قبل بودن! را بیان کرده و در طول بیش از سه و نیم سال گذشته نیز هرچه توانسته برای محقق شدن این حرفها و اهداف خاصشان تقلّا کرده است.
به قول «ابراهیم اصغرزاده» ایشان اکنون باید مدافع وضع موجود باشد و این برای مردم یعنی تغییر بیتغییر!
در ثانی با توجه به رفتار دولت یازدهم و آنچه که از این دولت میشناسم، منطقاً حرف نگفته و نکته محیرالعقولی هم در انبان دولت برای روز مبادا پسانداز نشده است.
فیالواقع باید دانست که اندوخته دولت یازدهم از روز اول به لحاظ تئوریک، اندوخته تُنُکی بود که همان روزها، جوانانه خرج شد و چیزی در تهِ کاسهاش باقی نماند.
قطعاً این حرف کمی جسورانه به نظر میرسد اما تحلیل صحیح و آنالیز ریاضی بیان میکند که چیز دیگری در صندوقخانه تئوریهای دولت باقی نمانده الّا یک چیز...!
و آن اینکه آقای روحانی اگر سکّان دولت آینده را به دست بگیرد، آنوقت مردم ایران باید شاهد 4 سال «ژست انتقادی» دولت باشند و دیگر هیچ...
انتقاد از چه چیزی و از چه کسی بماند برای بعد...