کد خبر: ۴۰۵۴۹۴
زمان انتشار: ۱۱:۴۳     ۲۸ آذر ۱۳۹۵
نکاتی درباره"برجام گیت" یا واترگیت ایرانی:
واترگیت پرونده ای است در مورد لو رفتن اخبار و اطلاعات که دو سال در دوران جنگ سرد به طول انجامید(1972-1975 در هتلی به همین نام در واشنگتن) و با اندکی ابهام به پایان رسید./ برجام چنان سریع و البته محرمانه! صورت گرفت که گذر زمان به مرور خلاء های آنرا آشکار ساخته و می رود تا در انتخابات 96 دولت روحانی را در گرداب واترگیت ایرانیش به ستون "ماضی " قوه مجریه تبدیل سازد.
سرویس سیاسی پایگاه 598 - رضا احمد زاده/ در ادبیات سیاسی جهان برخی حوادث از آنچنان گستره اثر گذاری در کشورهای دیگر بر خوردار می شوند که به مرور ایام شاخصی می شوند برای تقریب ذهنی خواننده تا براحتی منظور نویسنده را دریافت و درک کند . امروز داستان برجام یا دسته گل دولت تدبیر و امید برای تعامل با کشورهای غربی و آمریکا در ادبیان سیاسی ایران نیز مفهومی مانند واترگیت ریچارد نیکسون آمریکایی را پیدا کرده است. برای طرح موضوع بد نیست اشاره ای گذرا به حادثه واترگیت داشته باشیم البته باید توجه داشت که واترگیت در مفهوم آمریکایی آن شامی دولت حسن روحانی نیست لاکن همانگونه که یک حرکت سیاسی محرمانه برای از میدان بدر کردن رقیب در آمریکا صورت گرفت و با افشای آن رئیس جمهور مجبور به استعفا شد درباره دولت یازدهم نیز منظور این است که تمام داشته های این دولت در قالب برجام چنان سریع و البته محرمانه! صورت گرفت که گذر زمان به مرور خلاء های آنرا آشکار ساخته و می رود تا در انتخابات ریاست جمهوری 96 دولت حسن روحانی را در گرداب واترگیت ایرانیش به ستون "ماضی " قوه مجریه آنهم در یک دوره تبدیل سازد.



او تنها رئیس جمهور مستعفی ایالات متحده به دلیل فساد اخلاقی یا رسوایی مالی یا جنون استعفا نداد. ریچارد نیکسون برای این از قدرت کنار رفت که دروغ گفت.

واترگیت پرونده ای است در مورد لو رفتن اخبار و اطلاعات که دو سال در دوران جنگ سرد به طول انجامید(1972-1975 در هتلی به همین نام در واشنگتن) و با اندکی ابهام به پایان رسید. داستان در ۱۷ ژوئن ۱۹۷۲ آغاز می شود. در شهر واشنگتن هتل بزرگی به نام هتل واترگیت قرار دارد که در آن سال حزب دموکرات در طبقه ششم آن ستاد انتخاباتی خود را مستقر کرده بود. «ویلز» نگهبان سیاه پوست و جوان هتل وقتی در نیمه شب از پارکینگ عبور می کرد متوجه شد که دستگیره در بین پارکینگ و راه پله ها را با یک تکه نوارچسب به دیوار چسبانده اند.

ظاهر موضوع یک دزدی معمولی بود و امکان داشت تا آخر هم یک دزدی بماند. تنها دو نکته متفاوت با اغلب دزدی ها توجه پلیس را جلب کرد، اول این که تعدادی سیم و میکروفن مخفی کشف شد که بعضی جاسازی شده و بعضی دیگر در حال تعویض بودند و دوم اینکه شماره تلفنی مربوط به کاخ سفید در جیب یکی از سارقان پیدا شد. برنارد پارکر، ویژلیوگونزالز، اوژنیو مارتینز، جیمز مک کورد و فرانک آستورگیس به عنوان پنج جاسوس هتل واترگیت شناخته شدند. شماره تلفن پیدا شده متعلق به هانت کارمند اطلاعاتی کاخ سفید بود و مک کورد از سیا بازنشسته شده بود.

سخنگوی رئیس جمهور اولین دروغ را اینجا گفت و موضوع را به صورت یک دزدی جزیی توضیح داد. دادستان پرونده متوجه شد که بازنشسته سیا از کمیته انتخاباتی نیکسون که می خواست برای بار دوم از طرف جمهوریخواهان انتخاب شود پول گرفته است. ولی اطلاعات و تحقیقات توسط یک روزنامه نگار به نام «باب وودوارد» و همکارانش «کارل برنشتاین» و از طریق روزنامه واشینگتن پست منتشر می شد. این دو نفر توانستند به مدت طولانی واترگیت را روی تیتر نگه دارند ولی باز هم حجم شایعه بیشتر از مدارک بود تا اینکه یک ناشناس با وودوارد تماس گرفت یا به قولی وودوارد یک منبع اطلاعاتی پیدا کرد که اطلاعات بسیار ارزشمندی را اندک اندک به او می رساند.

لوله کش ها

پرونده واترگیت دو سال در جریان بود و پیچ وخم های زیادی پیدا کرد. ولی به نظر می آید یک اداره معطوف به حقیقت یابی از پیگیری آن حمایت می کرد. در دوران رقابت دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، جمهوریخواهان که کاخ سفید را در دست داشتند با امکانات دولتی از دموکرات ها جاسوسی می کردند. دموکرات ها نیز با عواملی که در کاخ سفید داشتند اطلاعات درونی دولت را به دست می آوردند. در مقابل آنها یک گروه محرمانه برای مبارزه با نشست اطلاعات در کاخ سفید شکل گرفته بود که با نام رمز «لوله کش ها» شناخته می شدند. یکی از عملیات های این گروه حمله به دفتر روانکاو وزارت جنگ آمریکا بود.



ستاد انتخاباتی نیکسون هم تیم های جاسوسی در اختیار داشت تا فعالیت های گروه های ضدجنگ مخالف سیاست های روز جمهوریخواهان را کنترل کند. این ستاد در روند جلسات دادگاه نیز نفوذ کرده بود. وقتی پنج متهم هتل واترگیت به دادگاه رفتند مجازات جریمه برای آنها پیش بینی می شد. ستاد انتخاباتی به آنها پیشنهاد داد در مقابل سکوت در دادگاه تمام جریمه ها را بپردازد. ولی قاضی که با خبر شده بود هر پنج نفر را به ۳۳ سال زندان محکوم کرد. یکی از متهمان در مقابل تخفیف در مجازات ماجرای پرداخت جریمه را افشا کرد. در کنگره یک کمیسیون برای تحقیق در مورد واترگیت تشکیل شد. کارکنان کاخ سفید به کمیسیون احضار شدند و با انتصاب یک دادستان جدید که اختیارات تام داشت شهادت گرفتن شروع شد.

یکی از همین شهادت ها ماجرای جدیدی را آغاز کرد که نه به ستاد انتخاباتی بلکه به شخص نیکسون بر می گشت. یکی از مسئولان کاخ سفید در بین صحبت های خود به ضبط صوتی اشاره کرد که تمام گفت وگوهای اتاق ریاست جمهوری را ضبط می کند و در اختیار رئیس جمهور قرار می دهد. تمام عوامل تحقیق به دنبال کشف این نوارها رفتند و همه آنها در جریان معامله ها و تحت فشار قرار گرفتن های مختلف از کار برکنار شدند ولی نیکسون به دام افتاده بود. او دائما می گفت که تقلب نکرده و از چیزی خبر ندارد. شایعه شده بود که در یکی از نوارها نیکسون به فرد مقابلش می گوید باید از طریق سیا به اف بی آی اخطار کنیم که تحقیقات را به بهانه در خطر افتادن امنیت ملی متوقف کند.

نیکسون حاضر نبود نوارها را به بازپرس بدهد و وقتی که نوارها تحویل گرفته شد هجده دقیقه و نیم از یکی از مکالمه ها پاک شده بود. منشی رئیس جمهور مسئولیت آن را به گردن گرفت و گفت در هنگام جواب دادن به تلفن به اشتباه پدال ضبط را فشار داده و نوار پاک شده است. خبرنگاران با توجه به محل قرار گرفتن تلفن و ضبط صحنه را بازسازی کردند. تصویر بازسازی این صحنه تصادفی در روزنامه ها چاپ شد که نشان می داد نه تنها این کار تصادفی نیست بلکه برای منشی پنجاه ساله نیکسون غیرممکن است. چون گوشی تلفن و ضبط فاصله زیادی از هم داشتند. بررسی های بیشتر نشان داد که کلید پاک کردن نه یک بار بلکه ۹ بار فشرده شده است. کم کم تمام نزدیکان نیکسون و تعدادی از دارودسته جمهوریخواه به جرم شهادت دروغ و کتمان حقیقت محکوم شدند. در این موقع نوار دیگری پیدا شد که در آن نیکسون و مخاطبش درباره روش منحرف کردن تحقیقات قضایی نقشه می کشیدند. کار نیکسون ساخته بود. در آگوست ۱۹۷۴ ریچارد نیکسون سی و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در عین اصرار بر بی خبری از همه چیز و دست نداشتن در هیچ ماجرای جاسوسی استعفا داد و جرالد فورد معاون او جانشینش شد. یک ماه بعد فورد با استفاده از اختیار عفو عمومی نیکسون را از تعقیب قضایی مصون کرد.

مطالب یاد شده مختصری بود در باره جریان واترگیت آمریکا .اما واتر گیت آمریکا و فتح الفتوح برجام دولت یازدهم در چهار مورد شبیه و در یک مورد با دولت یازدهم تفاوت دارد:

1-  تشت وادادگی توافق هسته ای هنوز دوران اول ریاست جمهوری حسن روحانی خاتمه نیافته بر زمین بد عهدی آمریکا فرود آمد و چنان صدا داده که حتی خود دولتی ها و حامیانشان از ترس هزینه سنگین این امر به مرور از اقدامات دولت و تیم هسته ای برائت می جویند.

2- حسن روحانی نشانه ضعف و سوء تدبیر خود و تیمش را به سمت رهبری گرفته و علیرغم اینکه وی خود تمام مسئولیت ها را بر عهده گرفته بود رهبری را مسبب این امر القا می کند همانطور که نیکسون نیز ابتدا انکار کرد و سپس با تجمیع مدارک و اسناد مجبور به پذیرش مسئولیت خود گردیددر نهایت او نیز خواهد پذیرفت.

3-  تمام اقدامات دولت در یک پروپاگاندای رسانه ای – تبلیغی برای یک هدف نشانه گذاری شده است و آن انتخابات ریاست جمهوری دوره دوازدهم ایران است به عبارت دیگر در ایران هم مانند آمریکا بزنگاه انتخاباتی بود که چالش های دولتی ها و رقبای انتخاباتی را برای استمرار قدرتشان بوجود آورده است.

4- جریان واترگیت توسط یک روزنامه افشا شد ونیکسون را مجبور به استعفا کرد و ماجرای واترگیت را برای همیشه به لکه ی ننگی در تاریخ سیاسی عملکرد جمهوری خواهان تبدیل کرد در ایران نیز قطعا رسانه های دیداری و شنیداری در روشن شدن ابعاد برجام نقش اساسی ایفا خواهند کردو شاید در واترگیت آمریکایی هم رسانه ها اگر اقدام نمی کردند این لکه ننگ جمهوریخواهان  شکل نمی گرفت در ایران نیز چنین روالی حاکم می باشد . برخورد با رسانه ها و شخصیت های منتقد و توقیف و وادار کردن منتقدان به سکوت و محرمانه سازی اقدامات دولت در ابعاد سیاسی و اقتصادی را بویژه در حوزه برجام سیاسی و نفتی و علیرغم اینکه به استناد همفکران خلفش در دولت های سازندگی و اصلاحان دانستن را حق همه اعلام می کنند را می توان در همین راستا تفسیر نمود.

اما درباره تفاوت دو واترگیت می توان به این موضوع اشاره کرد که در واتر گیت آمریکایی  و رسوایی آن چنان افکار عمومی را توسط روزنامه واشنگتن پست بر کاخ سفید آمریکا وارد ساخت که نیکسون مجبور به استعفا ء گردید  و این حادثه نشان داد که افکار عمومی در نظر سرمداران آمریکا آنچنان اهمیت دارد که حاضرند برای جلب اعتماد ایشان از ریاست جمهوری خود نیز بگذرند تا جایگاه حزبی خویش و همفکرانشان را از دست ندهند لاکن در کشور ما بنظر نمی آید علیرغم فشار افکار عمومی و رسانه های منتقد پس آشکار شدن ترک های برجام حادثه خاصی رخ دهد همانطور که علیرغم تمام فشارها در حادثه برخورد دو قطار در مسیر مشهد مقدس تنها فدایی این موضوع رئیس راه آهن و معاون وزیر وقت بود و وزیر مربوطه هم همچنان با استقامت و توجیحات فنی از خود رفع مسئولیت کرده است تا ببینیم چه پیش آید و چه رخ دهد .

در مجموع بنظر نمی آید تا پایان دوره دولت یازدهم تغییری در مواضع استوار و دفاعی! حسن روحانی و محمد جواد ظریف در خصوص برکات برجام! رخ دهد زیرا این توافق نامه چاقوی دو دمی شده است که به هر طرف که میل کند تنها مجروح آن دولت یازدهم خواهد بود لذا نگه داشتن لرزان این چاقو به سمت منتقدان تنها راه مصون ماندن برای حسن روحانی خواهد بود.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها