کد خبر: ۴۰۵۴۷۶
زمان انتشار: ۱۰:۴۷     ۲۸ آذر ۱۳۹۵
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آیا می‌شود همان‌طور که نشسته‌ایم، زیباهای خدا که در دستگاه او پاکیزه هستند، لطف و عنایتی کنند و ادبی هم از ما سر بزند که آنها به نشستن با ما رغبت کنند، بنشینند و ما سرگرم کمال و جمال و کلام و بیان آنها شویم.
به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: به یک حساب، این مرده بود و مرده را می‌میرانند تا ببرند به سوی حیات. من وقتی راه ندارم مرده‌ام، ولو اینکه راه بروم. هیچ موتی مثل جهل و نادانی و ذلت نیست. امیرالمومنین و فرزندانش(ع) مرده را حیات می‌دهند. آن وقت آیا آدمی از حیات رو بر گرداند؟ آیا خوب است که به اینجا که رسید دوباره سرش را برای مردن به زمین بگذارد؟ البته که نه! می‌گویند حیات را اقبال کن. ما رو به حیات می‌رویم. می‌پرسد مگر قیامت شده است؟ می‌گویند شاید شده باشد. شاید این صورِ حضرت اسرافیل(ع) است که دارد می‌دمد و ما زنده شده‌ایم. از این طرف از آن عوالمی که می‌شنیدیم مردیم و آهسته آهسته رفتیم. حضرت اسرافیل(ع) مشغول است و صور می‌دمد. چند ملک هستند که مشغول‌اند. اگر کار یکی از آنها انجام بگیرد، کار هر چهار ملک راه می‌افتد. یکی از آنها به شما علم و معرفت می‌آموزد. یعنی به توفهم و ادراک می‌دهد تا به موت تن بدهی و به ملاقات بروی. دیگری – حضرت عزرائیل(ع) – جان را می‌گیرد. حضرت اسرافیل(ع) هم روح می‌دمد، روحِ تازه برای زنده شدن در آن عالم. حضرت میکائیل(ع) هم سور و سات می‌دهد. نکند هر چهار آنها مامور به بیدار شدن آدمی باشند.

زیرا باید فهم بدهند تا من به زنده شدن، تن بدهم و از طرف دیگر غذا هم بدهند، روح هم در من بدمند. پس هر چهار ملک به کارند و می‌شود که ما همین طور که قصّه می‌گوییم برویم. چنین چیزی ممکن است. خدا به چنین کاری قادر است. او فَعّالٌ لِمایَشاءُ و فَعالٌ لِمایُریدُ (سوره هود آیه 107، سوریه بروج آیه 16) است. اقبال و آمادگی قلب ما شرط است، اگر کسی هم در این راه گیروداری تصوّر می‌کند همین است. حال هر کسی در این باره حرفی گفته است. عارفی گفته: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. دیگری چیز دیگر گفته است. یکی گفته است بیا پاک کن که تا پا
شناسه خبر: 1268077 سرویس: فرهنگی
۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۵
دولابی
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: آیا می‌شود همان‌طور که نشسته‌ایم، زیباهای خدا که در دستگاه او پاکیزه هستند، لطف و عنایتی کنند و ادبی هم از ما سر بزند که آنها به نشستن با ما رغبت کنند، بنشینند و ما سرگرم کمال و جمال و کلام و بیان آنها شویم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: به یک حساب، این مرده بود و مرده را می‌میرانند تا ببرند به سوی حیات. من وقتی راه ندارم مرده‌ام، ولو اینکه راه بروم. هیچ موتی مثل جهل و نادانی و ذلت نیست. امیرالمومنین و فرزندانش(ع) مرده را حیات می‌دهند. آن وقت آیا آدمی از حیات رو بر گرداند؟ آیا خوب است که به اینجا که رسید دوباره سرش را برای مردن به زمین بگذارد؟ البته که نه! می‌گویند حیات را اقبال کن. ما رو به حیات می‌رویم. می‌پرسد مگر قیامت شده است؟ می‌گویند شاید شده باشد. شاید این صورِ حضرت اسرافیل(ع) است که دارد می‌دمد و ما زنده شده‌ایم. از این طرف از آن عوالمی که می‌شنیدیم مردیم و آهسته آهسته رفتیم. حضرت اسرافیل(ع) مشغول است و صور می‌دمد. چند ملک هستند که مشغول‌اند. اگر کار یکی از آنها انجام بگیرد، کار هر چهار ملک راه می‌افتد. یکی از آنها به شما علم و معرفت می‌آموزد. یعنی به توفهم و ادراک می‌دهد تا به موت تن بدهی و به ملاقات بروی. دیگری – حضرت عزرائیل(ع) – جان را می‌گیرد. حضرت اسرافیل(ع) هم روح می‌دمد، روحِ تازه برای زنده شدن در آن عالم. حضرت میکائیل(ع) هم سور و سات می‌دهد. نکند هر چهار آنها مامور به بیدار شدن آدمی باشند.

زیرا باید فهم بدهند تا من به زنده شدن، تن بدهم و از طرف دیگر غذا هم بدهند، روح هم در من بدمند. پس هر چهار ملک به کارند و می‌شود که ما همین طور که قصّه می‌گوییم برویم. چنین چیزی ممکن است. خدا به چنین کاری قادر است. او فَعّالٌ لِمایَشاءُ و فَعالٌ لِمایُریدُ (سوره هود آیه 107، سوریه بروج آیه 16) است. اقبال و آمادگی قلب ما شرط است، اگر کسی هم در این راه گیروداری تصوّر می‌کند همین است. حال هر کسی در این باره حرفی گفته است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها