به گزارش پایگاه 598، «حسین شریعتمداری» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «کیهان» نوشت:
آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه کشورمان با ارسال نامهای به فدریکا موگرینی، مسئول هماهنگکننده کمیسیون مشترک برجام، خواستار تشکیل کمیسیون مشترک برای رسیدگی به بدعهدی اخیر آمریکا در تمدید تحریمهای 10 ساله ایران شده است. نتیجه این نشست را با توجه به پیوست 4 از متن برجام که موضوع آن، کمیسیون مشترک و شرح وظایف آن است، از هماکنون میتوان حدس زد. بخوانید!
الف: در بند یک از پیوست 4 برجام با سرفصل «تأسیس، ترکیب و هماهنگکننده» تاکید شده است؛ «کمیسیون مشترک تأسیس میشود تا کارکردهایی که در برجام- از جمله پیوستهایش - به آن واگذار شده را اجرا نماید» و در بند 2 از همان پیوست درباره اعضای این کمیسیون آمده است؛ «کمیسیون مشترک مرکب است از نمایندگان گروه 5+1 (شامل دولتهای ایالات متحده آمریکا، چین، فرانسه، فدراسیون روسیه، انگلستان، آلمان و نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاست امنیتی) و ایران که همه با هم، اعضای برجام هستند».
در بند 2 از فصل مربوط به تصمیمات کمیسیون مشترک آمده است؛ «هر عضو برجام یک رأی خواهد داشت» و در بند 4 از همان فصل آوردهاند؛ «موضوعات مطرح نزد کمیسیون مشترک تحت بند Q از پیوست یک، با اجماع یا، با 5 رأی مثبت اعضای برجام مورد تصمیمگیری قرار میگیرد و حدنصابی برای رسمیت یافتن جلسه وجود نخواهد داشت.»
ب: مطابق بند 2 از فصل یک پیوست، کمیسیون مشترک دارای 8 عضو است - ایران، 5+1 و نماینده اتحادیه اروپا - و براساس بند 2 از فصل دوم، هر عضو دارای یک رأی خواهد بود. فقط با اندکی دقت به وضوح میتوان دید که حریف در تدوین این دو بند دست به یک کلاهبرداری آشکار زده است. چرا که در جریان مذاکرات هستهای، ایران یک سوی مذاکرات و کشورهای 5+1 باضافه نماینده اتحادیه اروپا مجموعا طرف دیگر مذاکرات بودند، به بیان دیگر، مذاکرات هستهای فقط 2 طرف داشت، ایران و 5+1 باضافه اتحادیه اروپا، بنابراین شکل قانونی و پذیرفته شده کمیسیون مشترک آن بود که مجموعه 5+1 و اتحادیه اروپا یک رای داشته باشند نه این که، هنگام مذاکرات یک واحد به هم پیوسته تلقی شوند ولی در کمیسیون مشترک با عنوان 7 عضو جداگانه به حساب آیند! این نکته و پیآمدهای آن در همان گرماگرم مذاکرات از سوی کیهان مطرح شده و آمده بود که پذیرش این ترکیب میتواند قانونشکنیهای حریف را در صورت مراجعه به کمیسیون مشترک، علیه کشورمان سامان دهد. ولی البته مثل سایر موارد به آن توجهی نشد!
ج: در بند 4 از فصل تصمیمات کمیسیون مشترک، آمده است تصمیمات کمیسیون با اجماع و یا 5 رای مثبت اعضاء اتخاذ خواهد شد. در این جمله که با زیرکی حریف - بخوانید با شیادی و شارلاتانبازی حریف - گنجانده شده است، دقت کنید. «اجماع یا 5 رای مثبت»! اگر اجماع موردنظر بوده است، دیگر 5 رای مثبت غیر از کلاهبرداری چه مفهوم و معنایی میتواند داشته باشد؟! «اجماع» و «5 رای از 8 رای» با یکدیگر در تناقض هستند. اجماع در فرهنگ حقوقی به معنای رأی مثبت یا منفی تمامی اعضاء است، بنابراین چرا بعد از قید «با اجماع»، عبارت «یا 5 رأی مثبت آمده است»؟!
حریف کهنهکار عدد 5 را کاملا حساب شده انتخاب کرده و در متن گنجانده است. چرا؟! زیرا، اگر قرار بر اجماع بود، رأی منفی ایران یا چین و روسیه میتوانست مانع از رسیدن به نتیجهای باشد که علیه کشورمان است ولی غربیهای شارلاتان 5 رأی مثبت را ملاک قرار دادهاند. از این روی، اگر مصوبهای علیه کشورمان باشد، کافی است، 5 عضو کمیسیون مشترک یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و نماینده اتحادیه اروپا، به آن رأی مثبت بدهند! در این حالت، رأی منفی ایران و یا رأی منفی احتمالی چین و روسیه نیز در جلوگیری از تصویب آن بیتاثیر خواهد بود.
د: باید به این نکته نیز توجه داشت که در تمامی طول مذاکرات هستهای، آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و اتحادیه اروپا در مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و خصومت علیه کشورمان، اشتراک نظر داشتهاند، به بیان دیگر؛ در بند مورد اشاره (بند 4 از فصل مربوط به تصمیمات)، حریف عبارت «یا 5 رأی مثبت اعضاء برجام» را با دقت و به گونهای کاملا حساب شده جای داده و با این ترفند واژه «اجماع» را خنثی و بیاثر ساخته است. به بیان دیگر، واژه «اجماع» فقط یک ترفند برای فریب بوده است که این فریبکاری متاسفانه موثر نیز واقع شده است!
ه: اکنون باید از تیم محترم مذاکرهکننده کشورمان که در دلسوزی آنان تردیدی نیست پرسیده شود؛ از تشکیل جلسه کمیسیون مشترک چه انتظاری دارید؟ آیا تصور میکنید که طرف مقابل به مستندات روشن شما مبنی بر نقض برجام توجهی خواهد کرد؟ مگر در جریان مذاکرات هستهای به هیچیک از استدلالها و مستندات ارائه شده از جانب مذاکرهکنندگان کشورمان کمترین توجهی کرده بودند که اکنون انتظار توجه دارید؟ به یقین اسناد ارائه شده از سوی شما تردیدی باقی نمیگذارد که آمریکا با تمدید 10 ساله تحریمهای موسوم به ISA، برجام را نقض کرده است ولی مگر در اسنادی که حاکی از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران باشد کمترین تردیدی بود که آن را نپذیرفتند و برنامه هستهای کشورمان را به «اردک لنگ» تبدیل کردند و از تاب و توان انداختند؟!
برادران عزیز تیم مذاکرهکننده باید علاج واقعه را قبل از وقوع میکردند و از ابتدا با ترکیب کمیسیون مشترک و نیز مکانیسم تصویب تصمیمهای آن، مخالفت میکردند، که نکردند.
و اما، با توجه به اینکه مشکل غرب با ایران اسلامی، فعالیت هستهای آن نبوده و نیست بلکه اقتدار کشورمان مشکل اصلی آنان است اقتداری مثالزدنی که امروزه در منطقه حماسه آفریده است و مخصوصا ماجرای این روزهای حلب نمونهای مثالزدنی از بیاعتباری و غیرقابل اعتماد بودن غرب است. آنها تا همین چند هفته قبل که به علت حمایتهای گسترده خود از تروریستهای تکفیری احتمال سرکوب آنان را نمیدادند برای مبارزه با تروریسم گلو پاره میکردند و یقه چاک میدادند تا آنجا که ائتلاف به اصطلاح «ضدتروریسم» نیز تشکیل دادند. اما، امروزه برای همان تروریستها که تا دیروز به دروغ از ضرورت مبارزه با آنها دم میزدند، اشک تمساح میریزند و دبیرکل سازمان ملل متحد از سقوط حلب سخن میگوید! انگار حلب بخشی از سرزمین متعلق به تروریستها بوده است که اکنون از چنگ آنان خارج شده! و یا فرانسه چراغهای برج ایفل را در سوگ تروریستها خاموش میکند. انگلیس از سرکوب تروریستهای تکفیری با عنوان فاجعه در حلب یاد میکند! و... انگار نه انگار تا همین دیروز، اقدامات وحشیانه تروریستهای تکفیری که در کمال وقاحت فیلمها و کلیپهای آن پخش میشد را جنایت علیه بشریت مینامیدند و... آیا کسانی با این هویت جنایتکارانه میتوانند از اینکه نقض عهد آمریکا در برجام را نادیده بگیرند، کمترین احساس رسوایی و ننگ داشته باشند؟! و آیا نباید در ادامه اجرای برجام منتظر بدعهدیهای فراوان دیگر بود؟!
اکنون به آسانی میتوان حدس زد که از شکایت به کمیسیون مشترک برجام آبی گرم نمیشود و به احتمال بسیار زیاد - و نزدیک به یقین - 5عضو یاد شده کمیسیون مشترک یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و نماینده اتحادیه اروپا، شکایت کشورمان را وارد نمیدانند و قضیه به همین سادگی علیه ایران اسلامی خاتمه میپذیرد!
در دور قبلی مذاکرات نیز وقتی تروئیکای اروپایی - انگلیس، فرانسه و آلمان - زیر قول خود زدند و بهترین تضمین از سوی کشورمان را دست کشیدن کامل از فعالیت هستهای خود دانستند، راهحل موثر آن بود که تمامی فعالیتهای تعلیق شده را از سرگرفتیم و امروز هم تنها راه همان است، بازگشت به نقطه اول یعنی نقطه قبل از امتیازات نقدی که به حریف داده و در مقابل وعدههای نسیهای که گرفتهایم!