ظاهرا حضور اسماعیل هنیه در ایران و سخنرانی او در مراسم بزرگداشت 22 بهمن امسال در تهران به مذاق عدهای خوش نیامده، به همین علت به روشهای مختلف شروع کردهاند به عقدهگشایی.
العربیه اولین سایتی بود که عصبانیتش را از حضور هنیه در ایران نشان داد. العربیه ابتدا در بخش عربی و بعد هم در بخش فارسی مطالبی را نوشت و سعی کرد اختلاف اسماعیل هنیه و خالد مشعل را القاء کند. این رسانهی ضدایرانی دیروز در بخش فارسی خود از هنیه به عنوان نخست وزیر برکنار شده! یاد کرد و نوشت: «اختلاف بین خالد مشعل و اسماعیل هنیه ممکن است باعث شود هنیه به روابط قدیمی خود با تهران ادامه دهد. این در حالی است که ایران از حامیان اصلی رژیم سوریه است و بخشی از کسانی که در این کشور سرکوب می شوند اخوان المسلمین هستند»
این از العربیه. حالا بشنوید از سایتهای وطنی! دقیقا همان شب 22 بهمن –یعنی چند ساعت بعد از سخنرانی اسماعیل هنیه در تهران- سایت «ایران بالکان» خبری را منتشر کرد با این تیتر «نام نوه هنیه نخست وزیر منتخب فلسطین، اردوغان است!» این خبر یک روز بعد عینا در سایت پارسینه هم منتشر شد. به نظر شما از این خبر و این تیتر، آن هم بلافاصله بعد از حضور هنیه در ایران چه نتیجهای باید بگیریم؟!
نکته جالب اینکه وقتی دنبال سرنخ این خبر را میگیریم (آن هم با این وضعیتِ اینترنتِ کم فشار!) متوجه میشویم که این خبر مربوط است به دو سال پیش! یعنی زمانی که نیروهای اسرائیلی به کشتی ترک حمله کرده بودند و روزهایی که اردوغان ژست حمایت از مردم فلسطین و غزه را گرفته بود.
خوب خسته نباشید واقعا. هم دوستان العربیه و العبریه و هم دوستان وطنی! شما وظیفهتان را به خوبی انجام دادید. کار ژورنالیستی یعنی همین. یعنی به هر قیمتی و به هر بهانهای با سیاست رسمی جمهوری اسلامی درباره فلسطین مخالفت کنید. حتی به قیمت مراجعه به آرشیو و بیرون کشیدن یک خبر قدیمی و علم کردن آن در این شرایط و چشم بستن بر حقیقت که ثابت کنید ترکیه الگوی مردم فلسطین و بهترین دوست آنهاست!
البته برای کار خیر و بشر دوستانه، نباید منت بر سر کسی گذاشت. چه کاری بهتر و مهمتر از یاری مردم مظلوم فلسطین. ترکیه هم کار شاقی نکرده، بعد از سالها سکوت و فرو رفتن در خواب زمستانی و همراهی و همپیمانی با اسرائیل، به وظیفه انسانی و اسلامیش عمل کرده و قدمی کوچک به نفع فلسطینیها برداشته. (هرچند علت اصلی عصبانیت ترکها به خاطر حمله به کشتی خودشان بود نه حمله به فلسطینیها!)
برعکسِ ترکها، ما هرگز خودمان را به خواب نزدیم و ذلت همراهی با اسرائیل را به دوش نکشیدیم. ما مثل آنها جوگیر نبوده و نیستیم. با کمترین و کوچکترین حرکتی، ژست قهرمانی نگرفتیم و جار نزدیم. سالهاست که در میان سکوت پر از خیانت عربها و کشورهای منطقه و دنیا، تنها حامی واقعی مردم فلسطین ما بودیم و هستیم. بعد از سالها حمایت بدون منت و چشمداشت، اخیرا رهبر انقلاب فقط به گوشهای از این حمایتهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی از حزب الله و حماس در مصاف با دشمن اسرائیلی اشاره کردند (آن هم به دلایلی روشن) حمایتهایی که نه کماً و نه کیفاً قابل مقایسه با ژستهای دیپلماتیک اردوغان نیست. بیشک اگر حمایتهای ایران نبود، امروز همین ژستهای ظاهری ترکها و رقابت آنها با ایران برای الگو شدن هم وجود نداشت!
حمایت از مردم فلسطین از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی جزو آرمانهای اصلی ما بود. حتی پیش از انقلاب هم یکی از اعتراضهای اصلی امام خمینی به رژیم پهلوی، سرسپردگی شاه به آمریکا و اسرائیل بود. بعد از انقلاب هم که همهی دنیا شاهدند اسرائیل از هر اقدامی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی استفاده کرده که تازهترین آنها ترور دانشمندان هستهای ایران است.
حالا این وسط عدهای هستند که میخواهند جای اصل و فرع، حاشیه و متن را با هم عوض کنند. الگوی جعلی بسازند. نگاه آرمانی و انسانی جمهوری اسلامی را به حاشیه ببرند و سیاست فرقهای و قبیلهای ترکیه را پررنگ کنند!
مخصوصا بعد از انقلابهای مردمی منطقه، رسانههای غربی و عربی علاوه بر سیاست رسمیشان در مقابله با خیزش مردم، سیاست اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی را هم در پیش گرفتند تا لااقل مسیر انقلابها را از اهداف اصلی آن منحرف کنند.
البته این تصور و ادعای مضحکی است که نزدیک شدن انقلابیون منطقه را به ترکیه، به معنای جدایی و دوری آنها از جمهوری اسلامی تلقی کنیم. کسی انتظار ندارد که دنیای اهل سنت از اصول و عقاید تاریخی، سیاسی و مذهبی خود دست بر دارد و دقیقا همان حرف ما را تکرار کند. ضمن اینکه نباید خاطرهی سیطرهی امپراطوی عثمانی را بر بخش اعظم دنیای اسلامِ سنی فراموش کنیم!
جمهوری اسلامی هم، چنین پنداری ندارد و نباید داشته باشد. رهبر انقلاب برای برطرف کردن این شبهه از اذهان انقلابیون منطقه، چند بار پیاپی هرگونه تلاش ایران برای صدور الگوی ولایت فقیه و یا حکومت شیعی را رد کردند. حتی در بحرین هم با اکثریت جمعیت شیعه، ایران علی رغم خواست آل سعود و آل خلیفه، هرگز مساله را به یک جنگ فرقهای تبدیل نکرد.
ایران به جای دنبال کردن سیاست فرقهای، از ابتدای قیام ملل عرب از آن به عنوان بیداری اسلامی علیه حاکمان دیکتاتور و وابستهی به غرب و اسرائیل نام برد و از مردم مسلمان منطقه هم خواست که از این فرصت برای پیروزی نهایی استفاده کنند.
اما هستند کسانی که عمدا بر طبل جدایی و دشمنی میکوبند. این جریان داخلی و خارجی از سر لجبازی سیاسی با جمهوری اسلامی و بدون آنکه متوجه تبعات حرکت خود باشند، به جای تاکید بر قدرت مجدد اسلام در منطقه و تضعیف دشمنان، در حال ترویج فرقهگرایی و تبلیغ دوگانهی سنی – شیعه هستند. در گیر و دار این تقابلِ میان دو جبههی مقاومت و ضدمقاومت عدهای هم نقش ملیجک را بازی میکنند!