به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، علیرضا قربانی طی یادداشتی به چرایی مشکلات به وجود آمده در مسیر اجرای برجام پرداخت.
متن کامل این یادداشت به شرح ذیل است:
سه سال و نیم است که همه ناتوانیها و نارساییهای اداره کشور، از گسترش بیکاری و تعطیلی کارخانهها و رکود شدید در کسبوکار مردم، تا آلودگی هوا و مفاسد اقتصادی و حتی حقوق نجومی و فساد 8 هزارمیلیاردی و همه دیگر مشکلات ریزودرشت کشور، به مدیریت ضعیف گذشتگان حواله شده است. اصلاً، چشمبسته همه این ادعاها قبول! اما انصافاً، «برجام» که معلوم است دستپخت چه کسانی است. تیمی که همه ظرفیتهای کشور را بهپای مذاکرات با کسانی گذاشتند که رهبر فرزانه و هوشمند انقلاب اسلامی از همان اول، بارها و بارها در دیدارهای عمومی و حتماً با تأکید بیشتری در دیدارهای خصوصی از «غیرقابلاعتماد» بودن آنها سخن گفتند و همواره نسبت به آنها اظهار «بدبینی» کردند.
لطفاً برای «دستهگلی» که روزی «فتحالفتوح» خوانده شد و روز دیگر «آفتاب تابان» و حالا معلوم شده که «تقریباً هیچ» فایدهای به حال ملک و ملت نداشته، به کنار، دارد زیر آوار سنگین دشمنیهای تازه آمریکا از بین میرود، شریک نتراشید و بهخصوص آن را بهحساب رهبر فرزانه انقلاب نگذارید که اگر با پروپاگاندا شدید، سوء تدبیر و ناکارآمدی چند سال گذشته را حواله به دولت پیشین کردید، این وصله جدید اصلاً نمیچسبد.
حتی اگر ادعا شود که «قدمی برنداشتیم، مگر با مقام معظم رهبری مشورت کردیم»، کیست که نداند، نظر رهبر انقلاب از ابتدا نسبت به مذاکرات برجام چه بوده و هست. ظاهراً اگر مشورتی هم شده است، رئیسجمهور و تیم مذاکرهکنندهاش نتوانستهاند، منویات رهبر انقلاب را جامه عمل بپوشانند. مروری بر مواضع (حتی علنی) حضرت ایشان در طول سالهای گذشته و آنچه سرانجام برجام نام یافت، نشان میدهد که معماران برجام تا چه اندازه در بهکارگیری نظرات مشورتی رهبر انقلاب توفیق داشتهاند؛ تیمی که در طول سه سال گذشته، گوش بر خیرخواهی منتقدان بستند و متأسفانه به ناشایستهترین شکل ممکن و با الفاظی که پسندیده یک رئیسجمهور روحانی نبود، آنها را نواختند. (به گمانم نیازی به بازتکرار آن الفاظ نباشد، چون خوب پیداست که تا سخن از برخورد با «منتقدان» به میان آید، چه تصویری در اذهان شکل میگیرد.)
در روزهای اخیر و با چشمانداز مبهمی که برای برجام پدید آمده است، معماران برجام، اندکاندک سخن از نقض برجام و بدعهدی و تخلف طرف مقابل به میان میآورند. شگفت آنکه آمریکا را دشمن میخوانند و مهمتر از هر چیزی هدف مذاکرات را «اثبات دروغگویی آمریکا» خواندهاند؟ واقعاً دروغگویی و دشمنی و بدعهدی آمریکا نیاز به اثبات داشت؟ آنهم به قیمت برجام؟! مگر نه اینکه آزموده را آزمودن خطاست؟
شیفتگی و دستپاچگی عجولانه برای به سرانجام رساندن مذاکرات به هر قیمتی، نتیجهاش همین شده که کدخدای دیروز، امروز «دشمن» خوانده میشود و رئیسجمهور به قول بعضیها مؤدب آمریکا در آستانه امضای تمدید دشمنی آشکار چند دهساله است؛ وزیر خارجهای که داشت به رفیق فابریک بعضی تبدیل میشد، خودش را به آن راه زده و احتمالاً جواب فشارهای ایمیلی را هم نمیدهد و به زدودی تحریمی که حتی سالها فراتر از عمر 8 ساله محدودیتهای تحمیلشده برجام ادامه خواهد یافت، توسط همین رئیسجمهور و وزیر خارجه اعمال خواهد شد! باور اینکه پذیرفته باشید، سرتان کلاه رفته است، دشوار است، اما جلو ضرر از هر جا گرفته شود، منفعت است.