با آغاز عملیات آزادسازی شرق حلب، از مجموع 43 کیلومتر مربع که مخالفان مسلح در این منطقه در اشغال گرفته بودند، 16 کیلومتر برای آنان باقی ماند و روند از دست دادن مناطق تحت اشغال آنقدر سریع بود که با پیشروی نیروهای ارتش سوریه فقط ده کیلومتر برایشان باقی است و این یعنی شتاب گرفتن شمارش معکوس آزادسازی شرق حلب.
جدیدترین تحول میدانی در شرق حلب آزادی منطقه الشعار است و پیشروی همچنان در این منطقه ادامه دارد، به این ترتیب ارتش سوریه به هدف نهایی خود یعنی آزادی کامل شهر حلب نزدیک می شود؛ هدفی که با توجه به اهمیت و موقعیت این شهر واقع در شمال سوریه و مرز ترکیه می توان تحقق آن را فتح الفتوح نبرد علیه تروریست ها قلمداد کرد.
نیروهای ارتش سوریه پس از اینکه با پشتیبانی جنگنده های روس و مشاوران نظامی ایرانی توانستند کنترل شهرهایی چون لاذقیه و حمص و حماة را به دست بگیرند، پنج ماه پیش نبرد آزادسازی حلب را کلید زدند؛ شهری که دومین شهر مهم سوریه پس از دمشق به شمار می آید و پایتخت اقتصادی این کشور است.
بر باد رفتن بزرگترین برگ برنده تروریستها در سوریه
با توجه به موقعیت راهبردی حلب، تروریست ها به اشغال آن افتخار می کردند و آن را بزرگترین برگ برنده خود می دانستند به ویژه اینکه موقعیت جغرافیایی حلب و قرار گرفتن آن در مرز ترکیه موجب می شد تروریست ها بتوانند از این موقعیت برای ارتباط با دنیای خارج و نیز تجهیز و تقویت نیروهای خود بهره برداری کنند، بنابراین از دست رفتن این شهر یعنی قطع ارتباط با دنیای خارج و پایان امکان کمک رسانی به تروریست ها و در نتیجه هرچه ضعیف تر شدن آنان که این نیز به نوبه خود کار را برای نیروهای سوری و متحدانشان آسان تر خواهد کرد.
هیچ یک از مناطق تحت اشغال تروریست ها با حلب قابل مقایسه نیستند
در شرایطی که هنوز مناطقی از شرق سوریه از جمله برخی قسمت های رقه و دیرالزور در اشغال تروریست ها است و مناطقی از درعا در جنوب و ادلب در شمال غرب هنوز آزاد نشده است، یک سوال به ذهن می رسد و آن اینکه در این شرایط چطور می توان آزادی حلب را فتح بزرگ یا فتح الفتوح نامید؟
در پاسخ به این سوال باید گفت هیچ یک از این مناطق اشغالی از نظر وسعت و یا جمعیت با حلب قابل مقایسه نیستند به این معنی که جمعیت مناطق اشغالی در شرق یا همان رقه و دیرالزور کمتر از یک سوم جمعیت حلب و وسعت ادلب تنها یک هشتم مساحت حلب است.
بنابراین پس از آزادی حلب، نبرد در سایر مناطق اشغالی سوریه هرگز به وسعت و دشواری نبردها در این استان نخواهد بود واز همه مهم تر اینکه با آزادی آن، یکسره کردن کار تروریست ها که هم اکنون تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله اختلافات گسترده بسیار تضعیف شده اند، بسیار ساده تر خواهد بود.
بالا گرفتن اختلاف مخالفان بر سر خروج از حلب
در شرایطی که برخی اخبار رسیده از شرق حلب از اختلاف شدید مخالفان مسلح و گروههای تروریستی حکایت دارد و گفته می شود نیروهای وابسته به جبهه النصره و کتائب ابوعماره پایگاههای گروه موسوم به قیلق شام و جیش الشام را در شرق حلب بمباران کردهاند.
از سوی دیگر اختلاف بین مخالفان مسلح خارجی با مخالفان سوری بر سر خروج از شهر شدت گرفته است؛ زیرا وعده عفو دولت سوریه برای مخالفانی که خود را تسلیم و به سمت جنوب منطقه حرکت کنند، موجب شدت گرفتن دامنه اختلافات آنها شده است حال آنکه جبهه فتح الشام یا همان النصره سابق سخت با خروج از شرق حلب مخالف است.
حلب در انتظار جشن سال نو میلادی
بنابراین با در نظر گرفتن آزاد شدن مناطق مختلف شرق حلب و اختلافات گسترده ای که بین مخالفان به وجود آمده است و نیز قطع شدن راههای امدادرسانی به آنان در مرز ترکیه آیا نمی توان انتظار داشت جشن سال نو میلادی در این شهر برگزار شود؟
انتظار می رود با روند سریع پیروزی های ارتش سوریه در شرق حلب در کمتر از یک ماه باقی ماده به سال نو میلادی، ساکنان آن بتوانند هرچه زودتر به خانه های خود بازگردند به ویژه اینکه تا آزادی کامل حلب چیزی باقی نمانده است.
بحران غیرقابل پیش بینی و چند لایه در سوریه
پنج سال پیش زمانی که آتش نآرامی ها از جنوب سوریه و در درعا جرقه زده شد، شاید باور اینکه بحرانی پیچیده و طولانی مدت در انتظار این کشور است، دشوار بود.
در آن زمان سوریه شاهد اشغال بخش هایی از خاک خود توسط تروریست ها و با حمایت طرف های بین المللی و منطقه ای و پیش از همه عربستان و ترکیه بود و شدت دخالت ها تا جایی پیش رفت که آمریکا، ترکیه و عربستان بر لزوم کنار رفتن بشار اسد از قدرت به برای حل و فصل بحران در سوریه تاکید داشتند.
اما مقاومت نیروهای ارتش و نیز ملت سوریه در برابر تروریست ها موجب شد آمریکا از شرط کنار رفتن بشار اسد کوتاه آمده و بر لزوم حل و فصل سیاسی و دیپلماتیک بحران سوریه تاکید داشته باشد.
نمایش عجز و ناتوانی ملک سلمان در برابر تحولات سوریه
در این میان عربستان همچنان کنار رفتن بشار اسد را پیش شرط هرگونه حل و فصل بحران در سوریه عنوان کرده و سخت بر آن پافشاری داشت و عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی نیز در مناسبت های مختلف بر این موضوع تاکید داشت.
اما روند تحولات سوریه و آزادسازی مناطق مختلف آن به اضافه ورود روسیه به تحولات میدانی این کشور موجب شد ورق برگردد تا جایی که ملک سلمان پادشاه عربستان در نشست چند روز پیش سران شورای همکاری خلیج فارس در منامه از راه حل سیاسی بحران سوریه سخن گفت!
پرواضح است که این موضع شاه سعودی در برابر سوریه نه از سر خیرخواهی بلکه از سر عجز و ناتوانی است زیرا نیم نگاهی به اوضاع عربستان هر بیینده ای را متوجه تنگنای خوساخته آن میکند.
روند تحولات یمن، عراق و اینک سوریه هر یک گواه روشنی بر ناکامی های عربستان است به ویژه اینکه گروههای تحت حمایت سعودی در عراق و سوریه زمین گیر شدهاند.
اینجاست که باید پرسید چرا شاه سعودی با سفر به چند کشور منطقه از جمله امارات و کویت سخت در تلاش برای یافتن متحد است؟ چرا در شرایطی که قاهره به خواستههای ریاض دست رد زده است، ملک سلمان از لزوم یکپارچه کردن عربها سخن میگوید؟ آیا در این شرایط برای ملک سلمان مجالی برای ادعاهای قبلی و تاکید بر لزوم برکناری بشار اسد باقی مانده است؟