به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، اکنون دیگر باید روشن شده باشد که بزرگترین مساله فمینسیت های وطنی مخالفت با نقش های مادری و همسری زنان و دفاع از حق آزادی در پوشش و رابطه جنسی است که اگر نبود، باید در سوگ بزرگ ترین زن تاریخ معاصر ایران، سیاه پوش بودند. بزرگ ترین از جهت همان خواسته هایی که فمینسیت ها داعیه پیگیری آن ها را دارند: زنان همچون مردان بتوانند در حیات اجتماعی ایفای نقش کنند. مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ نوع آرمانی چنین زنانی است که نه تنها مرزهای فعالیت های سیاسی- اجتماعی زنان را در جامعه ایران بازتعریف کرد بلکه یک نمونه عالی از فعالیت سالم سیاسی-اجتماعی زنان در سطح جهان بود.
البته افراد بسیار کمی او را در جهان شناختند همان طور که در کشورش هم گمنام ماند. هیچ یک از به اصطلاح زنان روشنفکر او را الگوی یک زن فعال اجتماعی معرفی نکردند و هرگز به قهرمان زنان ایرانی تبدیل نشد. اکنون سئوال این است که ریشه این همه فاصله و دوری فمینسیت های وطنی از طاهره دباغ چیست؟ پاسخ فمینسیت ها البته ساده است: او حکومتی بود. آنها برای فریب ما همواره چنین پاسخ های ساده ای در آستین خود دارند. اما وقعیت این است که جرم طاهره دباغ این بود که هرگز بر علیه نقش های مادری و همسری و نحوه پوشش اسلامی زنان نشورید. نه تنها شورشی بر علیه آنها نکرد بلکه پوشش اسلامی را ضامن صیانت زن در محیط پر مخاطره جمع دانست و از ناب ترین شکل آن یعنی پوشش چادر (با گرفتن رو) دفاع کرد. او در کوران مبارزات و کنشگریهای اجتماعی فوق العاده اش هشت فرزند به دنیا آورد و تربیت کرد.
برای فمینسیت های وطنی این گناهی است نابخشودنی. مرز آنها با دشمنانشان همین جاست نه در حق زن برای فعالیت اجتماعی. دشمنان فمینست ها کسانی هستند که درباره حق پوشش و رابطه آزاد سخن سرایی نمی کنند و با نقش های سنتی مادری و همسری مخالف نیستند. مساله اصلا فعالیت اجتماعی زنان نیست. فعالیت اجتماعی زنان پوششی برای مخالفت با همین چیزهاست. اگر کسی با آنها همراه بود و یا حتی نسبت به فعالیت های آنها در این حیطه ها ساکت بود، او را قهرمان زنان می خوانند و می نامند حتی اگر بسیار کوچک تر از طاهره دباغ باشد.
به قهرمان های آن ها در جامعه نگاه کنید، از هنرپیشه های سینما تا وکلای حقوقی همه در یک چیز مشترک اند. همه درگیر پوشش، رابطه و... هستند. زندگی همه این قهرمان های خیالی یک گوشه ناچیزی از از سرگذشت مرضیه حدیدچی نیست: فعالیت سیاسی بر علیه شاه، زندان، فرار از زندان به لندن، پیوستن به چریک های لبنان و آموزش نظامی، سه ماه حضور در بیت امام در پاریس، از بنیانگذاران سپاه، 12 سال نمایندگی مجلس، مسافر کشی برای تامین مخارج سه خانواده نیازمند و ... حتی بسیاری از مردان هم قادر به چنین تجربه ای در زندگی نیستند، چه برسد به زن و آن وقت چنین زنی را جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته و قبولش دارد. فمینسیت های وطنی اگر پوشالی نبودند و به هم کیشان خود خیانت نمی کردند، سقف خواسته های خود را کف فعالیت های حدیدچی می گذاشتند و از نظام همین را طلب می کردند اگر به راستی به دنبال ایفای نقش سیاسی - اجتماعی زنان بودند. مساله آنها چیز دیگری است از نظر آنها زن فعال اجتماعی یک زن نیمه عریان با رابطه آزاد است نه زن انقلابی تحصیلکردۀ متدیّن شوهر دوست فرزندآور فعّال در سیاست و اجتماعیّات.
* دکتر سینا کلهر