به گزارش پایگاه 598 به نقل از تسنیم، سالهاست که در سینمای هالیوود مسائلی چون مهدویت و منجی موعود مورد
توجه است و با صرف هزینههای زیاد در تهیه جلوههایی ویژه و به کارگیری
بازیگرانی با نژادهای مختلف سعی در القای مفاهیمی نادرست از مهدویت داشته و
دارند. هالیوود اهمیت منجی و موعود را درک کرده و تأثیر فرهنگ مهدویت را
در تعارض با خواستههای خود میبیند، لذا سعی میکند ضد آن فیلم بسازد و
ماجرا را به گونهای دیگر جلوه دهد. این در حالی است که در ایران یا حتی در
دیگر کشورهای اسلامی پرداختن به مقولۀ «مهدویت» آنطور که باید و شاید و
انتظار میرود، وجود ندارد.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا
موضوع مهدویت با توجه به اینکه ما دعب تشیع داریم و از سوی دیگر اهداف و
نیات دشمنان را میدانیم، کاری فاخر در این عرصه صورت نگرفته است؟ آیا علت
آن این است که منبعی برای فهم و درک مهدویت وجود ندارد؟ آیا جز این است که
قرآن و عترت (ع) بهترین و غنیترین منابع برایمان به شمار میرود و
رسولالله (ص) آن دو را به عنوان امانت نزد ما گذاشتند؟! در قبال امانت
باید چگونه رفتار کرد؟ رفتار صحیح در قبال این دو امانت همان فهم قرآن و
عترت و عمل به آنهاست.
آیا مؤمنان و شیعیان که اینقدر طالب ظهور
حضرت مهدی (عج) هستند، باید دست و روی دست بگذارند تا دشمنان وارد عرصههای
اثرگذاری چون تصویرسازی ـ آن هم با هدف ضد اسلام ـ شوند و به القای تصورات
تاریک و گمراه کنندۀ خود در جهان دربارۀ حضرت مهدی (عج) و دیگر حضرات
معصومین (ع) بپردازند؟ آیا این بی تفاوتیها تبعه نخواهد نداشت؟ تمام اینها
در حالی است که اهلبیت (ع) در برنامۀ زندگیشان مدام به این ماجرا در
آینده متذکر میشدند و توجهات را جلب میکردند، به عنوان مثال، امام حسین
(ع) در خطبهای صبح روز عاشورا، در آن فضایی که همۀ اصحاب میدانستند اندکی
بعد شهید خواهند شد و به لقاءالله خواهند پیوست، به تبیین مهدویت
پرداختند.
رهبر معظم انقلاب در اهمیت این امر فرمودند: «مسأله
مهدویت یک مسأله اصلى است؛ جزو اصلىترین معارف الهى است ... همان چیزی است
که همه انبیاء، همه بعثتها برای خاطر آن آمدند». (بیانات در 90/4/18)
سینما
در نگاه غرب قدرتمندترین ابزار در دست اندیشه استراتژیک و در این نگاه،
سینما موثرترین ابزار فرهنگ ساز است، به حسب این نوع نگاه که در آن جامعه
نسبت به سینما وجود دارد، طبیعی است جامعه آمریکا پیگیری کند که تا دریابد
چه مقولهای مؤثرترین اندیشه کلان برای تبدیل به فرهنگ است و اگر ابزار
قدرتمند ما رسانه و سینماست، حال چه اندیشهای قدرتمندترین تفکر برای
فرهنگسازی است؟
زمانی که به آمار آثار هالیوودی توجه میکنیم، بخش
زیادی از آثار سینمایی آنان را، آثار نجات بخشی را در خود دارد، آنان
رسانه را وسیلهای برای سرگرمی نمیدانند، بلکه از این طریق درصدد انتقال
فرهنگی ـ گرچه نادرست ـ به جهانیاناند، حال اگر ما و مسئولان کشوری چنین
نگاهی در جامعه نداشته باشیم، رسانه یک ابزار سرگرمی تلقی میشود و کارایی
خود را از دست خواهد داد، از سوی دیگر، دشمن با ورود قوی به این عرصه به
شیطنتهای خود ادامه خواهد داد.
با توجه به مطالب فوق، مدتی است خبری
در رسانهها و شبکههای مجازی منتشر شده است مبنی بر اینکه یک کارگردان
هالیوودی که خود و خانوادهاش سابقۀ بازیگری در چند فیلم معروف را دارند،
اقدام به ساخت فیلمی با عنوان «اربعین بزرگ» کرده است. او مدتی است وارد
بصره شده تا برای ثبت لحظههای ناب، با پای پیاده راهی کربلا شود.
«کاترین
بیگلو» ابتدا به عنوان دانشجوی نقاشی وارد دانشگاه و در سال 1972 در
رشته هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد و سپس در رشته نقد و نظریه فیلم از
دانشگاه کلمبیا کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد.
امروزه دشمن گروه
پیشتاز خود یعنی هالیوود را وارد میدان کرده است و بی تردید پشتیبانی مالی
بسیاری نیز خواهد داشت، به راستی آنان به چنین نتیجهای رسیدهاند؟!
هالیوود هم وارد جریان عظیم اربعین شده است؟! چرا ما که داعیۀ اسلام و تشیع
داریم به چنین نتیجه نرسیدهایم؟ ...
بر پایۀ این گزارش، به نقل از سلام سینما؛ هالیوود این فیلم را با هزینهای بالغ بر 200 میلیون دلار تولید خواهد کرد.
حال
در جریان اربعین که هر ساله جمعیت بیشتری به خود شاهد است، هیچ جای تعجبی
وجود ندارد که این صحنه برایشان بزرگ جلوه کند، چراکه آنان خوب میدانند
برای ایجاد چنین اجتماعی با چنین وسعتی تفکری نیاز است، لذا میشود با دو
نگاه مثبت و منفی به این اتفاق نگاه کرد: ابتدا جنبۀ مثبت؛ آنان برای فهم
ماجرای اربعین به این صحنه اقبال کردند و تلاش میکنند وارد میدان شوند و
ریشۀ این تفکر و انرژی این تفکر را شناسایی کنند، از سویی دیگر، انحطاط
تفکر در غرب موجب شده است آنان به هر سویی سرک بکشند و جویای تفکر و مسائل
تازه باشند، آنان دنبال مفرّی برای نجات جامعۀ خودشان از این انحطاط فکری و
حرکت به سوی آینده هستند.
اگر بخواهیم نگاه منفی نیز داشته باشیم،
باید بگوییم که آنان با اتاق فکرهایی که دارند، نقاط حرکت شیعه را تشخیص
میدهند و برای آن برنامهریزی نیز میکنند، در همین راستا و در جریان
اربعین حسینی (ع) آنان وارد این عرصه شدند تا به شناسایی این فضا بپردازند و
با توجه به پیشیه ای که از آنها داریم، ممکن است برنامههایی برای کند
کردن این حرکت یا حتی از بین بردن آن نیز داشته باشند، اما باید به این درک
برسیم که دستی دیگر است که این جریان را در این چند سال اخیر ایجاد کرده و
جلو میبرد.
با نگاهی دیگر میتوان گفت از آنجایی خداوند صاحب قلوب
است، ممکن است هنرمندی که با نیت تقابل با فرهنگ اسلام و تشیع وارد میدان
میشود، با دیدن صحنۀ عظیم و نورانی اربعین، تحول در قلبش ایجاد شود و به
اسلام گرایش پیدا کند، چراکه همۀ انسانها فطرتی حق جو و امام محور دارند.