فارس، حسن کوشا در روزنامه جوان نوشت: پیرمردهای علیل و فرتوت عربستانی که خود در موج های سهمگین بیداری اسلامی گرفتار شده اند، حالا به فکر افتاده اند تا از طریق درگیر کردن ایران در ناآرامی های خیابانی، تخته ای برای خود بسازند تا از این موج های بلند در امان بمانند؛ موج های مردمی که یک به یک سرزمین های اسلامی را درنوردیده و حالا به مرزهای عربستان رسیده است.
سعودی ها از دیرباز، همواره تلاش می کردند تا نه یک شریک منطقه ای، بلکه رقیبی برای تصاحب جایگاه ایران در منطقه باشند، این در حالی بود که جمهوری اسلامی در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رغم تمام تحریم ها و فشارهای مضاعف اعم از جنگ و درگیری با گروهک های تروریستی، توانسته بود که نه تنها روی پای خود بایستد، بلکه پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند و به الگویی منطقه ای و الهام بخش برای کشورهای مسلمان تبدیل شود؛ الگویی که امروز مدل خود را به کشورهای مختلف صادر می کند و انقلاب های بیشماری را به تاسی از انقلاب اسلامی ایران شکل می دهد، بنابراین همین تاثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه بود که مقامات سعودی را بر آن داشت که ایران را به چالشی بزرگ مبتلا کنند تا از این راه بتوانند یکی از رقبای منطقه ای خود را که از موقعیتی بسیار استراتژیک تر نسبت به خود با تسلط بر تنگه هرمز و نوار شمالی خلیج فارس برخوردار بود، از دور خارج کنند. تلاش هایی که در قالب تحریک قومیت های سنی مذهب ایران و حمایت مالی و لجستیکی از عراق در جنگ علیه ایران نمود پیدا می کرد. اوج این تقابل به ماجرای بحرین باز می گردد که طی آن مردم بحرین با پشتیبانی ملت ایران تصمیم گرفت تا حکام بحرین که ارتباط نزدیکی با شاهزادگان سعودی داشت را به سرانجام دیگر حاکمان سقوط کرده عربی تبدیل کند که این موضوع باعث عصبانیت و گسیل دادن نیروهای امنیتی و نظامی عربستان به این جزیره شده و بار دیگر رقابت میان این دو رقیب دیرینه منطقه ای اوج گرفت، اما این بار با لحنی بسیار جدی تر از پیش چرا که عربستان که موج بیداری اسلامی را در درون مرزهای خود احساس کرده بود، از آن بیم داشت که با فرو ریختن نظام حاکم بحرین، مهم ترین شریک استراتژیک سعودی ها در منطقه خلیج فارس و همچنین از دست دادن پایگاه های نظامی امریکا در این کشور، موقعیتش در منطقه پیش از پیش تضعیف شود و در مقابل رقیب دیرینه اش یعنی ایران از این پله برای توسعه مناسبات خود بهره ببرد.
* تلاش سعودی برای زمینگیر کردن ایران
اما زمانی که شیوخ پیر عربستانی متوجه شدند هیچ کدام از این تحرکات نمی تواند در تصمیم ایران برای عدول از مواضع خود تاثیرگذار باشد، تصمیم گرفتند تا خود را در بازی جدیدی شریک کنند؛ بازی ای که همبازیانش اپوزیسیون داخلی و خارجی ایران است. در همین ارتباط سعودی ها با دعوت از برخی سران اپوزیسیون خارج کشور که مدعی روشنفکری هستند و حالا جیره خوار آل ارتجاع شده اند، خواستار افزایش تحرکات آنان در داخل ایران شده اند و حمایت صریح خود را از اپوزیسیون اعلام کرده اند.
آنها در این ارتباط کمک های مالی نیز تقدیم سران اپوزیسیون کرده و از آنها خواسته اند تا با افزایش تحرکات خود، نظام جمهوری اسلامی را درگیر چالشی جدید بکنند، البته سعودی ها تنها به همین موضوع اکتفا نکرده و شبکه تلویزیونی خود به نام العربیه را نیز وارد این گود کرده اند و خواستار پوشش دهی کامل تحرکات اپوزیسیون ایرانی توسط این شبکه شده اند.
شبکه ای وهابی که هزینه های بسیار زیادی به سفارش حاکمان عرب منطقه صرف تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران کرده بود.
تمامی اینها در حالی است که شیوخ سعودی پیش از این نیز سابقه حمایت از رهبران اپوزیسیون ایران را در پرونده خود داشته اند؛ حمایت هایی که بخشی از آن نیز توسط منابع امنیتی داخل کشور افشا شده و در آن به رفت و آمد عربستانی ها با برخی سران فتنه اشاره شده است. علاوه بر این گفتن این موضوع خالی از لطف نییست که در طول وقایع پس از انتخابات نیز شاهد فعالیت چشمگیر سعودی ها در حمایت لجستیگی از فتنه گران بودیم.
* سعودی ها، نگران موج بیداری اسلامی
اما شاید سوال این باشد که دلیل این حمایت های همه جانبه عربستان از اپوزیسیون ایران و تلاش برای ایجاد آشوب در داخل کشور چیست؟
پاسخ این سوال را باید در دو بخش مورد بررسی قرار داد؛ بخش اول این سناریو به روابط ایالات متحده و عربستان سعود باز می گردد، روابطی که عربستان را به عنوان اصلی ترین عامل دست آموز منطقه ای امریکا تبدیل کرده و در طرف مقابل ایران را مهم ترین دشمن امریکا. بنابراین طبیعی است که عربستان به دستور ایالات متحده و برای اجرایی سازی برنامه های امریکا به تقابل با ایران بپردازد. در عین حال بخش دوم این سناریو به موضوع بیداری اسلامی در منطقه ارتباط دارد؛ ماجرایی که همگان به صراحت به نقش جمهوری اسلامی در الهام بخشی به آن اشاره دارند.
هم اکنون پس از سقوط حکام دیکتاتور در کشورهای اسلامی تونس، مصر و لیبی و همچنین لرزش تخت دیگر حاکمان عرب در بحرین و یمن و رسیدن موج بیداری اسلامی به مرزهای عربستان، حکام این شکور تلاش می کنند تا از طریق درگیرسازی جمهوری اسلامی با چالشی تازه، عملا از نقش ایران در این تحولات بکاهند و بیداری اسلامی را پشت وقایع ایران پنهان کنند. از این رو آنها در تلاشند با حمایت مالی و رسانه ای از برخی مهرهای سوخته اپوزیسیون به زعم خود جمهوری اسلامی ایران را از درون دچار چالش سازند تا از این فرصت ایجاده شده سرنوشتی تازه برای کشورهایی نظیر لبنان و سوریه رقم بزند؛ سرنوشتی که بی شک تامین کننده امنیت رژیم صهیونیستی خواهد بود.
در مجموع باید گفت مسیر که امروز سعودی ها علیه جمهوری اسلامی در پیش گرفته اند، خاطره عملکرد رژیم بعث عراق به سرکردگی صدام را برای بسیار زنده می کند؛ عملکردی که در راستای تحقق اهداف غرب علیه کشورمان بود که نه برای غرب و نه بعثی ها نتیجه ای به همراه نداشت و در پایان نیز صدام مهره گوش به فرمان غرب با تمام شدن تاریخ مصرفش، توسط خود غربی ها و با صرف میلیون ها دلار بودجه مردم امریکا از کار برداشته شد.
واقعیتی که در قبال حکومت عربستان نیز قابل پیش بینی است و در این میان نکته جالب تر دستاویزی اپوزیسیون ایرانی به اعرابی است که ریشه شان مدت هاست در منطقه خشک شده و خود در حال فروپاشی هستند.