کد خبر: ۴۰۰۴۴۰
زمان انتشار: ۱۰:۱۵     ۱۷ آبان ۱۳۹۵
تاملی درخصوص بازی جدید حسن روحانی با افکار عمومی:
بالاخره ماراتن وزیران پیشنهادی حسن روحانی برای سه وزارتخانه آموزش و پرورش، ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان در مجلس دهم شورای اسلامی با پیروزی فراکسیون امید و حامیان دولت با رای اعتماد به هر سه وزیر به خط پایان رسید و ایشان آرزوی خفته سه ساله خود را با ورود به ساختمان پاستور تحقق یافته دیدند.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، بالاخره ماراتن وزیران پیشنهادی حسن روحانی برای سه وزارتخانه آموزش و پرورش، ارشاد اسلامی و ورزش و جوانان در مجلس دهم شورای اسلامی با پیروزی فراکسیون امید و حامیان دولت با رای اعتماد به هر سه وزیر به خط پایان رسید و ایشان آرزوی خفته سه ساله خود را با ورود به ساختمان پاستور تحقق یافته دیدند. در این باره بیان چند نکته ضروری می نماید:

1- ترمیم کابینه در ماه های آخر دولت یازدهم درست مانند وارد میدان کردن فوتبالیست های جوان در مسابقات مهم و در دقایق آخر می تواند این برداشت را تداعی کند که حضور چهر های جدید بیشتر از آنکه تسهیل ساز و کمک کننده به روند خدمات رسانی و مهندسی درست ماموریت های این سه وزارتخانه باشد، اقدامی تسکین دهنده و خارج کننده دولت از فشارهای سیاسی و مذهبی چند ماه اخیر خصوصا در بخش اقتصادی بوده است. دولتمردان و همه ما عادت کرده ایم که هر وقت دولت در مضان پاسخگویی به افکار عمومی قرار گرفته است برای فرافکنی و جلوگیری از این امر نیازمند حاشیه سازی است.

افشای فیش های نجومی در صندوق ذخیره توسعه ملی، اختلاس های سنگین در صندوق ذخیره فرهنگیان، اصرار به برگزاری کنسرت ها بر خلاف شئونات اسلامی – اخلاقی در مراکز مذهبی و ... از جمله مواردی بود که این فشارها را به اوج خود رسانیده بود و در صورت ادامه می توانست به ریزش آرای بیشتر روحانی در انتخابات آتی منجر شود لذا چه دلیلی بهتر از ترمیم کابینه که هم استیضاح  وزرا و رای عدم اعتماد به  ایشان توسط مجلس را خنثی می کرد و دیگر اینکه بازی دو سر برد یا همان برد – برد معروف را در صحنه داخلی به نتیجه باب طبع خود می رسانیدند.

در یک سر دولت می توانست احساس جریحه دار شده اقشار مذهبی و ارزشی را التیام بخشد و در سر دیگر آن هم با معرفی عناصری با سوابق افراطی در فتنه و متمایل به افراطیون خود را تنها کاندیدایی معرفی نماید که توان ایستادگی در برابر جریانات ارزشی انقلاب اسلامی را دارد.

2- انتظار ترمیم کابینه هم از سوی جناح حامی دولت و هم جناح منتقد دولت خواسته مستمری بود که که دائما بگوش می رسید لاکن جهت ها و مصادیق وزارتخانه های مورد نظر دو طرف متفاوت بود.حامیان بنظر می آمد که همین سه وزارتخانه را که با حجم عظیمی از نیروهای انسانی بالقوه و بالفعل و نخبه فعال در بخش های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، ورزشی و اجتماعی تشکیل می شد را طلب می کردند که می توانست با حضور سه عنصر شبکه ساز و هدایت کننده به ذخیره مناسبی برای انتخابات دوازدهم ریاست ریاست جمهوری بدل شود را هدف گذاری کرده بودند و منتقدان هم بیشتر به سمت و سوی وزارتخانه هایی چون اقتصاد و دارایی، خارجه  و علوم کشش و تمایا داشتند زیرا پاشنه آشیل دولت را عملکرد اقتصادی دولت تشخیص داده بودند که در صورت موفقیت در این امر می توانستند تا انتخابات خوراک کاملی برای کاستن از سبد هرچند ضعیف روحانی بدست آورند. بنظر می آید جناح حامی دولت در این مسیر موفق گردیده است تا یک گام بلند برای استراتژی سه پله ای جهت فتح سنگر به سنگر مبادی کلیدی نظام بردارند اما این تمام موضوع نیست که در بندهای بعدی اشاره خواهد شد.

3- ترکیب آرای ماخوذه از نمایندگان مجلس در رای گیری نشان داد که مجلس دهم علیرغم اینکه وجه غالب اصولگرایی را نشان می داد لاکن مجلسی است که در آن نمی توان مانند دوره های هشتم و نهم به طور قطع و یقین نمایندگان را وابسته به یک جریان خاص از اصلاح طلبی یا اصولگرایی دانست که ایشان را به خط کرد و با روش هایی مانند :آبستراکسیون  و یا سرایت دادن جناح بندی بیرون مجلس به درون مجلس ( مجلس در سایه اصلاح طلبان) بر آرای نمایندگان تاثیر گذاشت. شاید نمایش دیروز مجلس به نوعی رسمی اعلام این موضوع بود که دیگر دوران عناوینی مانند اصولگرایی و اصلاح طلبی خاتمه یافته و باید با مفاهیم جدیدی امور و آرایش سیاسی کشور را بازخوانی کنیم.

4- نمایندگان این دوره مجلس از ابتدا با یک واژه بنام "نمایندگان کلاس اولی" هویت یابی شده اند که سال اول حضورشان را در مجلس و در معنایی وسیعتر در عالم سیاست را تجربه می کنند. این نمایندگان، هستند که فریاد "مال خود خواهی نتایج" امروز مجلس در رای اعتماد به سه وزیر پیشنهادی و یا در دیگر مواردی که بعد از این مطرح خواهد رشد را با تردید مواجه می کنند.وقتی اصلاح طلبان با اعلام نتایج انتخابات مجلس دهم ناامید از پیروزی قاطع خویش زمزمه های "مجلس در سایه"  را آغاز کردند و یا با بیان اینکه " اصلاح طلب آمدند و اصولگرا شدند"در فضای مجازی – رسانه ای خویش لب به تهدید نماینده اولی ها گشودند و وقتی اصولگرایان یاران چندین ساله خود را در جناح مقابل دید ند و انتخابات تهران را یکسره به رقیب واگذار کردند می شد بر تولد مجلسی جدید به نظاره نشست که شاید تخصصی تر عمل کند و سیاست برایش در درجه دوم الویت باشد.

5- پس از رای گیری و اعلام آرا برخی شبکه های مجازی این امر را نوعی وزن کشی  جریان های سیاسی قلمداد کرده و آنرا پیروزی مدیریت فراکسیون امید به ریاست "محمد رضاعارف" معرفی کردند اما این امر صرفا می تواند یک ادعا باشد که در عمل هم می توان مخالف آنرا مستند سازی کرد.مگر می شود محمدرضا عارف و اشتیاق وی را برای ریاست مجلس فراموش کرد، او در حالی ردای ریاست را بر تنش قالب سازی می کرد که همین نمایندگان فراکسیون (شما بخوانید لیست امید) امید رقیب پر قدرتش علی لاریجانی را در نظر داشتند و یا در انتخابات ریاست کمیسیون های مهم مجلس همین فراکسیون موصوف و دیگر نمایندگان چنان ناامیدی را بر روح و روان عارف تزریق کردند که نیرو و حالی برای ادامه راه در وی باقی نماند .

امروز او به وظیفه عادی نمایندگی خود در ظاهر بسنده کرده است و حتی ریاست مرکز پژوهش های  مجلس که قفل و کلیدش تولیتی دائمی بنام "کاظم جلالی "دارد هم نتوانست وی را به رقابت با وی و نشستن بر صندلی مرکز پژوهش ها وادار سازد  که همین نمایندگان فراکسیون امید بودند که او را در این قد و قامت هم ندیدند در نتیجه ادعای پیروزی جریان اصلاحات و یا صرف تدبیر و امید نمی تواند با واقعیت تطابق کامل داشته باشد.یا در موردی دیگر انتخاب "عباسعلی کدخدایی"بعنوان عضو حقوقدان شورای نگهبان از سوی مجلس دهم، در این باره اصلاح طلبان و دولتی های مدعی پیروزی در وزن کشی انتخاب ورزا چه می گویند؟آنانی که خود را از مخالفین سرسخت نظارت استصوابی نشان داده اند و آقای کدخدایی نمادی مناسب برای این بند از قانون اساسی است پس اگر مجلس در اختیار ایشان است و وزن نماینگان ایشان سنگینی می کند چرا چنین شخصی را با رای 203 نفر انتخاب می کنند؟

6- مجلس امروز از یک جهت نیز قابل ارزیابی شد و قطعا شورای نگهبان را هم هوشیار ساخت  و آن جریان فتنه و فتنه گران بود. وقتی آن نماینده ویلچر نشین بر خلاف نظر صریح رهبری فریاد می زد که فتنه تمام شد واستناد به فتنه تا به کی؟ و عده ایی هم با احسنت احسنت گفتن خود وی را تهییج می کردند حکایت از این موضوع داشت که در مجلس دهم هم می توان خط و ربطی از حامیان فتنه گران و سست بودن ولایت مداری ایشان در این امر و تلاش آنان برای تطهیر این فرقه ضاله را مشاهده کرد. شاید بتوان به علی مطهری آفرین گفت که آشکار عقاید خود را بیان و تکلیف همگان درباره خود را مشخص می کند و یا آن نماینده که لحن سخنران مجلس در باره فلان شخصیت مطرود دینی را بر نتافت و لب به اعتراض گشود را هم در همین قالب قابل ارزیابی است.

7- امروز جریان حامی دولت در مجلس با این پیروزی سیاسی مذاقشان تا مدتها شیرین خواهد شد اما عبرت تجربه تاریخی در دهه های 70 و 80 نشان می دهد که همانگونه که روند پیروزی های سریالی می تواند یک جریان یا تعدادی از سیاسیون را به مناصب مهمی از قدرت سیاسی یا اقتصدی برساند ، در یک مهندسی معکوس سیاسی هم ممکن است عمل نماید و پل های پیروزی را یکی پس از دیگری به ویرانی بکشاند.( ریاست جمهوری هفتم و هشتم، مجلس ششم، شورای اسلامی شهر تهران در دهه های یاد شده).

8- پیروزی های این دوره یک جریان سیاسی با پیروزی هایش در دوره های قبلی یک تفاوت اساسی دیگر هم دارد و آ« این است که این پیروزیها در سایه یک  دولت و جریان بیگانه با اصلاحات و عضو اردوگاه رقیب بدست می آید که در بسیاری از قرائت های سیاسی خود زوایای سئوال برانگیزی با  اصلاحات دارد و اگر بگوییم تلاش اعتدالیون برای بازیابی هویتی جدا از اصلاح طلبان پاسخ و تاییدی است بر همان زوایای مورد ادعا سخنی به بیراهه نگفته ایم مواضعی مانند: تذکر دائم اصلاح طلبان برای دادن سهم خود در قدرت به دولت حسن روحانی، رحم اجاره ای خواندن دولت و...نیز همه در همین راستا می باشد.

9- دیگر محرمانه سازی و سرکوب لسانی و قضایی منتقدان نمی تواند دولت را در فرافکنی سوء مدیریت ها و فقدان برنامه هایش یاری رساند امروز دولت با تمام چهره و داشته هایش بدون هیچ گونه پیرایه و آرایه های سیاسی و چالش برانگیز در منظر و نگاه نقادانه ملت ایران قرار دارد اگر بقول رئیس دولت ترمیم کابینه نه برای تغییر مسیر که برای تسهیل راه سه ساله رفته باشد بر خلاف انتظار روحانی، انتظارات مردم با رای اعتماد مجلس به این افراد که بعضا دستی بر آتش فتنه و سوابق قضایی هم داشته اند دو چندان شد.

در مجموع می توان گفت که ترمیم کابینه دولت یازدهم آخرین حرکت از سوی دولت در این قبیل موضوعات بود و در مدت باقی مانده عمر سیاسی دولت روحانی وی باید با همین داشته ها راه رفته را به سرانجام برساند اما یک سئوال و امای بزرگ برای همیشه در دفتر تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی بنام او بی جواب خواهد ماند که: دولت چه اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان یا حقوق های نجومی مدیران ارشدش و یا ذخایر بزعم خود نطام جمهوری اسلامی در بانک های رفاه کارگران و صادرات و ملت  و بیمه مرکزی و حقوق های نجومی پزشکان و حرام خواری های صندوق ذخیره ارزی و ... را با حاشیه سازی به محاق فراموشی ببرد و چه با بکارگیری ژنرال های پیر سازندگی و اصلاحات قرار دادهایی مانند :کرسنت را زنده کند و...

چرا تمام سرنوشت سیاسی خود را به کدخدا گره زد و چرا خودباوری و خود اتکایی  ملت ایران را باور نکرد  آن کرد که امروز صنایع یکی پس از دیگری تعطیل می شوند و رکود و تورم به شکم های خالی اقشار ضعیف چنگ و دندان می کشند و رئیس دولت همچنان بر روند رشد 4% که در کشورهای پیشرفته هم عددی رویایی است اصرار می کند. در هر صورت با این سئوال و قانون محرمانه سازی که در دولت یازدهم با قاطعیت در حال اجراست بعید است این سئوال روزی پاسخ داده شود.

* رضا احمدزاده
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها