به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، محتوای اظهارات آقای هاشمی را که در مصاحبه با روزنامه اعتماد بیان کرد اگر با قدری مداقه نگریسته شود، کاملاً مشخص است که وی حاضر است یک بار دیگر برای جانفشانی انتخاباتی پا به میدان بگذارد، ولی جنس انتخابات 96 با سایر انتخابات ادوار گذشته تفاوت های محسوسی را برای آقای هاشمی دارد. در میان عبارتهای به کار رفته در این گفت و گو، عبارت" رای روحانی در انتخابات 96 تضمین شده است" بیش از پیش از حساسیت خاصی برخوردار میباشد. آنچه که از نظر نگارنده بر حساسیت موضوع می افزاید، شرایط نامناسب عملکردی دولت یازدهم است که شاید برای اولین بار، یک رئیس جمهور را اینگونه در معرض انتقاد شدید جامعه قرار داده است. حال با این وضعیت ناگوار که جامعه رنگ تحقق وعده های داده شده از سوی دولت را به خود ندیده است و از تنها اقدام پرهیاهوی –بخوانید توخالی-دولت یعنی «برجام» چیزی جزء بیکاری،گرانی و انفعال در اقتصاد ندیده است، چگونه امکان آن میرود که با قاطعیت تمام رای آوری رئیس جمهور در انتخابات 96 را تضمین کرد و با صراحت از نتیجه قطعی انتخابات سخن گفت؟ به اذعان بسیاری از کارشناسان منصف و مستقل سیاسی وضعیت فعلی کشور عکس آن چیزی است که آقای هاشمی در مصاحبه خود مدعی آن می باشد.
به هر حال این مصاحبه مقدمه جدی برای آغاز یک بازی سیاسی برای انتخابات 96 تلقی می شود. هر آنچه که از این بازی آغازین آقای هاشمی برای انتخابات 96 می توان دریافت، این است که:
اولاً گفتمان "رابطه با آمریکا" دست پخت آقای هاشمی بود که در ظرف دولت یازدهم گذاشته شد و از طریق رنگ و لعاب دادن تبلیغاتی آن در انتخابات92، گوی سبقت از سایر رقبا ربوده شد و مردم به امید تغییر در وضع موجود اقتصادی، سبد رای آقای روحانی را پر بارتر از سایرین کردند. حال این گفتمان امروز با توجه به «عدم نتیجه دهی مذاکرات»، «بدعهدی آمریکاییها» و «عدم تحول اقتصادی در داخل» در حال منسوخ شدن است و آخرین نفسهای خود را در ورطه سیاسی-اجتماعی میکشد و تقلای هاشمی از برای احیای مجدد آن با تنفس های مصنوعی میباشد. در این مصاحبه با اغراق فراوان می گوید " ٩٠ درصد برجام اجرا شده است!" و این همان تنفس مصنوعی است به امید آنکه این گفتمان از بین نرود، چرا که رخت بربستن آن از اجتماع برابر با بی هویت شدن سه دهه تلاش فکری و عملی هاشمی میباشد.
ثانیا اینکه اینگونه پیش بینیهای زودهنگام، از روز مبادایی خبر میدهد که در آن روز منافع آقای هاشمی در خطر بیفتد و تجربه نشان داده است که هر کجا تقابلی با منافع هاشمی ایجاد میشود، چیزی مهمتر از منافع، جلوی چشمان وی مانور نمیدهد و بر سرِ وصول به آن، از هرچیز ممکنی خواهد گذشت و این را در بسیاری از بزنگاهها مخصوصاً فتنه 88 و پس از آن دستگیری فرزندانش و تهمت های فراوانی که پس از این وقایع نصیب نظام و نهادهای قانونی از سوی هاشمی روا شد، می توان کاملاً احساس کرد. صحبت های هاشمی یادآور اظهارات یکی از سران فتنه است که پیش از اعلام نتیجه انتخابات، خود را پیروز قطعی اعلام کرد و از فردای انتخابات، بر طبل تقلب کوبید و آن فتنه بزرگ را در کشور پدید آورد.
آنچه که هاشمی باید از آن آگاه باشد این است که ملت را باید از همیشه تاریخ انقلاب، هوشیارتر نگریست و هرآنچه که در اظهارات، مدعی میشود باید پایگاهی مقبولی در افکار عمومی داشته باشد و نمی شود حقیقت را کتمان کرد و با شانتاژ رسانه ای عکس آن را برای مردم بیان کرد.
برجام نافرجام و همه آرزویهای برباد رفته هاشمی به تمام معنا، دید مردم را به سلسله تفکرات آقای هاشمی که دائماً بر رابطه با آمریکا در این سالها تاکید میکرد، بدبین کرده است و امروز دیگر فرصتی در میان جامعه وجود ندارد که بتوان از گفتمان "رابطه با آمریکا" آرای انتخاباتی جمع کرد.