به گزارش پایگاه 598، روزنامه اعتماد امروز دوشنبه 95/8/10 گفت و گویی از آیتالله هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر کرده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
خدمت شما سلام عرض میکنیم. خیلی ممنون از
اینکه فرصتی را در اختیار ما قرار دادید. در چهارمین دهه از انقلاب اسلامی
قرار داریم و بر این باوریم که بسیاری از اهداف و سیاستهای کلان انقلاب
اسلامی به منصه ظهور رسیده است. هرچند که در برخی مباحث هم هنوز راه طولانی
وجود دارد که به آن برسیم.
یکی از مباحثی که خیلی زیاد مطرح شده و حضرتعالی هم همیشه در
بیانات و سخنرانیهایتان به آن تاکید داشتید، این بوده که باید به یک
اخلاق اسلامی و وحدت و همدلی برسیم. سوال من این است که چرا ما در چهارمین
دهه از انقلاب، هنوز نتوانستیم این وحدت و همدلی را بین نیروهای انقلاب
فراهم و اخلاق اسلامی را در جامعه حکمفرما کنیم؟
بسمالله الرحمن الرحیم. به هر حال یک همدلی عمومی وجود دارد. مردم ایران
همه مسلمان هستند و رشته محبت بین آنها هست و در این جهت همدلی عمومی وجود
دارد. یک بُعد سیاسی داریم که اختلافات سیاسی در همه جا خواهد بود و باید
هم باشد. عیبی ندارد که نظرات مختلفی برای مدیریت کشور و مسائل داشته
باشیم. اشکالی که وجود دارد، این است که بعضا بیانصافی میشود. البته در
کشورهای پیشرفته اختلافات معمولا بین احزاب پیش میآید که شکل کلاسیک دولتی
میگیرد و احزاب بزرگی پیدا میشوند که کارشان دادن برنامه است. روی روال
زندگی مرم توافق میکنند و نیروهای آموزشدیده دارند که آموزش میدهند و
تجربه دارند و در حقیقت آنچه کشور را اداره میکند، برنامههای احزاب است
که ضربهگیر نظام هم هستند. مردم برنامهها و عملکرد احزاب را میبینند و
به آنها رای میدهند.
اختلافات بین دو جریان یا سه جریان اتفاق میافتد که آن اختلافات سازنده
است. چون رقابت است و هر کسی بهتر کار کرد، میماند و هر کسی نتوانست به
وعدهها و برنامههایش عمل کند، طبعا باید برود تجدیدنظر کند.
در ایران تعداد احزاب و آزادیها را در قانون اساسی داریم و خیلی از لوازمش
در قانون اساسی است که چنین کار کنند. اما شکل درستی نگرفته است. اول
انقلاب حزبی مثل حزب جمهوری اسلامی به وجود آمد که در یک دوره کوتاه در
میدان بود و سپس بیرون رفت. بعدها احزاب کوچک به وجود آمدند که عدم ارایه
برنامههای کاری اشکال کار انتخابات است.
مساله دوم، این است که معمولا تریبونهایی که از فرهنگ حمایت و مواظبت
میکنند، به بعضی از مسائل ظاهری و مشهود توجه میکنند و توجه به اخلاقیات
مغفول مانده است. ما مسلمانیم و عقایدی داریم که همه قبول داریم. خدا
(توحید)، معاد و رسالت، سه اصل برای همه مسلمانهاست و ما به عنوان شیعه دو
اصل دیگر به نامهای امامت و عدالت هم داریم که منظور اعتدال است.
بحث اخلاق خیلی وسیعتر از آن چیزی است که الان در ذهن بسیاری از مبلغان
اخلاق وجود دارد و اصلا به آنها نمیپردازند. بیش از صد عنوان مهم اخلاقی
داریم که هر روز هم به خاطر ابزار جدید اطلاعرسانی و ابزار جدید زندگی
مصادیق تازهای خلق میشود که باید اخلاق جدید همراهش باشد.
به نظرم نقص جامعه ما اخلاق است. از بالا تا پایین این مشکل است و بیشتر
اختلاف عمدتا از اینجا در کارها شروع میشود که باید جبران شوند. یعنی باید
سیستم تحزب درستی ایجاد شود. الان یک حزب نیرومند در کشور تحمل نمیشود و
اگر هم حزبی شکل بگیرد، زود میشکند ولی اگر واقعا احزاب نیرومند نهادینه
شوند، باید بحث اخلاق خیلی جدی گرفته شود. چون ما از لحاظ اخلاقی عقب
افتادیم. الان مشکلاتی در خانوادهها، زندگیهای مشترک، بازار، رسانهها و
هر جا هست که باید با اخلاق اسلامی درست شود. امتیاز ما این است که اخلاقی
داریم که آن اخلاق از مبدا وحی به ما داده شده و خداوند میدانست که بشر به
چه اخلاقیاتی احتیاج دارد. یعنی به شکلی نظری در منابع دینی، فرهنگی و
اجتماعی داریم ولی به شکل عملی مراعات نمیشوند.
از انتخابات خبرگان شروع کنیم، در مورد چینش لیستی که برای خبرگان
رخ داد، انتقاداتی وجود داشت و بعضی از چهرهها معتقد بودند که میشد کسان
دیگری را جایگزین کرد. در افکار عمومی سوالاتی وجود داشت. سوال جدی این
است که شکل چینش به چه روش و متدی بود؟ شما با چه اهدافی این لیست را تدوین
کردید؟ الان که این لیست با رای قاطعی به مجلس خبرگان رفته، آیا از
آرایشان مطمئن هستید و میتوانید روی آنها برنامهریزی کنید یا خیر؟
بالاخره انتخاباتی براساس قانون اساسی طراحی شده بود که نیروهای زیادی به
خاطر اهمیت موضوع شرکت و بزرگان مجتهد نامنویسی کرده بودند. چون مجلس
خبرگان گروه خاصی را میطلبد. یعنی کسانی باید نامزد شوند که مجتهد و عادل
باشند و جامعه را بشناسند؛ لذا خیلی زیاد از اینگونه انسانها آمدند و اسم
نوشتند. به نظر من ردصلاحیتها مسیر انتخاب مردم را تغییر داد. البته از
افرادی که از گذشته بودند و تایید شده بودند، خیلیها ماندند. به آنها
انتقادی ندارم. ولی وضع تحولات جامعه ایجاب میکرد که نیروهایی با تفکرات
امروزیتر و متناسب با شرایط فعلی دنیا و جامعه خودمان بیایند که این اتفاق
نیفتاد. به اینهایی که هستند، انتقادی ندارم، ولی آنچه مردم میخواستند،
غیر از این بود. باید همانند بقیه انتخابات، صلاحیتها عادلانه پذیرفته یا
رد میشد که اینگونه نشد.
انتظار میرفت که جنابعالی با توجه به اینکه لیست خبرگان مردم
آرای بالایی آوردند و خودتان هم نفر اول انتخابات در تهران شدید، در
انتخابات هیات رییسه فعالتر حاضر شوید. چرا این اتفاق نیفتاد؟ آیا به این
دلیل بود که تمام افرادی که در این لیست بودند، در مورد جنابعالی و
تفکراتتان در مجلس خبرگان نظر واحدی نداشتند یا دلیل دیگری داشت؟
من عمدتا از کسانی برای نامزد شدن اسم بردم که عمدتا در خبرگان بودند.
یعنی شرایط را زیاد عوض نمیکرد، غیر از اینکه یکی، دو نفر را عوض میکرد.
در عین حال اینهایی را که ما اسم بردیم، همه از شخصیتهای قابل اتکا و
اعتماد و مورد قبول خبرگان و رهبری هستند. در غیر از این لیست هم افراد با
صلاحیت کم نیستند. کمکم یک عده از شخصیتهای بزرگ روحانی که مسن بودند، از
میدان خارج شدند یا فوت کردند یا ناتوان شدند و دیگر نیامدند و باید کاری
میشد و آنچه میخواستیم، اتفاق نیفتاد. ولی همین خبرگانی هم که الان
هستند، اگر اتفاقی بیفتد، میتوانند وظیفهشان را انجام دهند. منتها ممکن
است در آن سلیقه دیگری باشد.
شما اشاره فرمودید که ردصلاحیتها مسیر انتخابات را تغییر داد.
یکی از اصلیترین ردصلاحیتها مربوط به ردصلاحیت حاج سیدحسن آقا خمینی بود و
یکی از افرادی که خیلی برای تایید صلاحیت ایشان اصرار میکرد، حضرت عالی
بودید، البته بعد از ردصلاحیت ایشان، شما یک سخنرانی تند کردید و گفتید که
خود شما صلاحیتتان را از چه کسی کسب کردید؟ میخواهم از شما بپرسم که
پیشبینی ردصلاحیت حاج سیدحسن آقا را میکردید؟ آیا تلاشی برای اینکه
ردصلاحیت صورت نگیرد، کردید؟ آیا مذاکرهای انجام دادید یا خیر؟ و آیا فکر
نمیکنید که سیدحسن خمینی با وارد شدن به عرصه انتخابات خبرگان هزینه شد؟
به هر حال یکی از اشکالات انتخاب همین بود. امثال حسن آقا را در روحانیت
زیاد نداریم که دانش، بصیرت، اطلاعات و هر چه فکر کنید برای یک عالِم لازم
است، دارد. واقعا حیف شد که ایشان حضور ندارد. شیوه برخورد با ایشان هم
شیوهای نبود که قابل قبول باشد. الان هم گذشته است و ما نمیخواهیم مسائل
اختلافی زیاد مطرح شود.
آیا این اتفاق را پیشبینی میکردید یا خیر؟
احتمال همیشه داده میشد و برای همه بود. برای خود من هم احتمال داده
میشد. مگر مرا یک بار در ریاستجمهوری ردصلاحیت نکردند؟ این احتمال هست،
اما نه اینگونه. این یک بحث دیگر است.
برای اینکه بحث خبرگان را ببندیم، میخواهم صریحا از شما بپرسم که
با توجه به وزن فعلی مجلس خبرگان و آرایش سیاسی که وجود دارد، آیا به مردم
نوید میدهید که این مجلس خبرگان بتواند در زمان لازم نقش موثری را ایفا
کند؟
اولا امیدواریم لازم نباشد که خبرگان برای آن کار تشکیل شود. ثانیا کسانی
که آمدند، همه با رای مردم آمدند. مردم با شناخت به آنها رای دادند. من
گفتم که بحث بر سر این است که لازم بود تغییرات و تجدید قوایی متناسب با
زمان بشود که نشد، والا خبرگان فعلی هم علمای صالحی هستند.
اگر اجازه بفرمایید، به سراغ عملکرد دولت برویم. سه سال از عملکرد
دولت یازدهم و آغاز به کارش میگذرد و شما یکی از اصلیترین حامیان این
دولت در شکلگیری بودید. میخواهم استنباط کلی شما را از عملکرد دولت در
این سه سال که جلو رفته، بدانم. فکر میکنید که در این ١٠ ماه باقیمانده،
مهمترین اولویت دولت چه چیزی میتواند باشد؟
همانگونه که میدانید در این سه سال، بیشتر تمرکز دولت روی بحث اقتصاد و
دیپلماسی و سیاست خارجی بود، فکر میکنید در این ١٠ ماه باقیمانده تمرکز
دولت روی چه چیزی باشد؟ شما همیشه استنباط خیلی خوبی از نیازهای جامعه،
مردم و وضعیت مردم داشتید. فکر میکنید مردم در این ١٠ ماه آینده به چه
چیزی بیشتر نیاز دارند که آقای روحانی باید آنها را سرلوحه کارشان قرار
بدهند؟
یکسری نیازهایی هست که اکثریت مردم به آن نیاز دارند و تا این زمان کار
عمدهای روی آن انجام نشد که یکی مساله اشتغال است. الان ما نیروهای خوب
بیکار خیلی زیاد داریم. مساله دیگر تورم است که البته دولت کار اساسی روی
تورم کرده است و تورم ٤٠ درصدی را به ٨ درصد رسانده است. منتها مردم که
میخواهند وسیله بخرند، هنوز حداقل ٨ درصد از پارسال گرانتر میخرند.
یعنی ٨ درصد به همه گرانیهایی که هست، اضافه میشود. مگر اینکه به صفر
برسد که تازه ثابت میشود. البته در هیچ جای دنیا نیست که رشد تورم صفر
شود. ولی دولت بهطور اساسی خوب پیش رفت. یعنی توانستند تورم را کنترل کنند
و در حدی که چارهای نیست، اضافه میشود.
اما کار مهمتر دولت این بود که تحریمها خطرناک شده بود. یعنی تحریمها به
جایی رسیده بود که ما هر راهحلی را پیدا میکردیم و تحریمها را دور
میزدیم، راه را میبستند و هر رخنهای که ایجاد میکردیم، رخنه را مسدود
میکردند. اگر همزمانی میدیدند که عاجز شدند، خطرهای بیشتری را پیش
میآوردند و در تحریمها به این چیزهای ساده اکتفا نمیکردند.
ما اطمینان و سند داشتیم که میخواهند ایران را به مرحلهای برسانند که مثل
عراق، نفت در برابر غذا باشد. چون دنیا به نفت ما احتیاج داشت و
میخواستند که نفت ما در بازار باشد، میخواستند قطعنامهای بگذارند که پول
نفت ما به صندوقی که اختیارش در دست سازمان ملل است، برود و سازمان ملل
مثل عراق نیازهای مردم را جیرهبندی کند و به مردم جیره بدهد. یعنی کاملا
کوپنی و مانند کاری باشد که در عراق شد. در عراق هم سالها بعد از پیروزی
مردم، هنوز همان سیستم بود و مردم به آن سیستم زندگی میکردند. چون پول
عراق در آن صندوق بود. اینها در مورد ما این کار را پیگیری میکردند. بحث
جنگ و امثال اینها هم بود. ولی آنها احتیاج به جنگ نداشتند و میخواستند
ملت ایران را از این راهی که میروند، عاجز کنند.
کاری که آقای دکتر روحانی و تیم ایشان کردند، کار خیلی بزرگی بود. یک تیم
در مقابل شش تیم نیرومند که کارشناسهای فراوانی هم همراهشان بودند،
مذاکره میکردند. الان همه دنیا قبول دارند که ایران برنده مذاکرات است و
شما میبینید که الان یکی از مسائلی که در انتخابات امریکا، محور بحثهای
کاندیداها شده، این است که ترامپ میگوید که «شما ایران را در این مذاکرات
بزرگ کردید و ایران را به یک کشور قدرتمند تبدیل کردید.» البته ایران یک
کشور قدرتمند بود و آنها جلوی ما را گرفته بودند و مذاکرات این سد را برطرف
کرد و ما راه خودمان را ادامه میدهیم.
الان اسراییل، جمهوریخواهان و عربها عصبانی هستند که چرا اینگونه شد. در
داخل هم تندروهایی که اصولا ماجراجویی میکنند، عصبانی هستند. چون کار خیلی
بزرگی شد. یعنی با کار مبناییای که آقای دکتر روحانی کرد، الان راهمان
کم و بیش باز شده است، البته پیشبینی هم میشد که در بعضی چیزها احتیاج به
تصویب است. چون بعضی چیزها بود که در تصویبهای برجام نبود و در تحریمهای
دیگر بود و آنها طول میکشد تا حل شود و یکی یکی در حال حل شدن است. به
نظر میرسد که کار خیلی بزرگی بود.
مساله دیگری که پیش آمد، این بود که آرامشی به جامعه داد و جامعه ما از
اضطرابی که در آن هشت سال داشت، آرام گرفت و الان امیدوار شده و یک وضع
طبیعی است.
کار دیگر دولت درباره کارخانههای تولیدی کشور است که نصف آنها تعطیل بودند
یا خیلی کم تولید میکردند یا اینکه نقدینگی نبود. دولت دستور داد که
نقدینگی را به کارخانهها تزریق کنند. دو، سه روز قبل وزیر مربوطه گفتند که
یازده هزار واحد وامشان را گرفتند و در حال راهاندازی کارهایشان هستند.
البته به خاطر اینکه بازارها و مشتری را هم در دوران تحریم از دست داده
بودیم و مصرفکنندهها منابع جدیدی را پیدا کردند، طبیعتا باید برگردیم و
همچنین بازار جدید بگیریم. باید صادراتمان را هم رونق دهیم که در همین راه
است. طبعا اگر این کارخانهها کار کنند، اکثر کسانی که بیکار شدند، به سر
کارشان برمیگردند و طرحهای جدید هم پیش میآید.
الان دانشگاههای کشور مخصوصا دانشگاه آزاد به سراغ شرکتهای دانش بنیان
رفتند که هم اشتغالزا و هم مولد است و محصولاتشان با محوریت دانش و علم
است که محصولات نیرومندی هم خواهند بود. حرکتی شروع شده که به نظر میرسد
آثارش دیر یا زود در کوچهها، خانهها و جیب مردم پیدا میشود.
شما دیدارهای منظمی با آقای دکتر روحانی دارید. در دیدار اخیرتان
مهمترین توصیهای که به ایشان داشتید، چه بوده و چه مسالهای را بیشتر
تاکید داشتید؟
از همان سال اول تاکید داشتم که شما نقدینگی در کشور زیاد دارید و الان
این نقدینگی در کارهای انگلی مصرف میشود. مثلا قاچاقچیها یا پولدارهای
بزرگ پولها را میگیرند که خرید و فروش و کارهای دیگر میکنند. باید
نقدینگی کشور به کارخانهها و تولید برود. دو، سه سال وقت کشور تلف شد. از
امسال شروع کردند. بانکها و کارخانهها را قانع کردند. راههای تضمین را
که بانکها مطمئن باشند که پول مردم ضایع نمیشود، پیدا کردند و در حال
فعال کردن کارشان هستند. باید از سال اول همین را شروع میکردند.
بعضی از فعالان اقتصادی بر این باورند که دولت با کنترل تورم به شکل
دستوری باعث شده که رکود در بازار افزایش پیدا کند. آیا شما معتقد هستید که
باید دولت یک مقدار از سیاستهای ضدتورمیاش به نفع بازار دست بکشد یا نه؟
البته رکود تورمی، خطرناکترین نوع رکود است. برعکس آن هم خطرناک است. این
دو باید با هم بازباشند. تعریف رکود تورمی فلاکت است. الان اینها تورم را
پایین آوردند و به حد معقولی رساندند، وام بانکها خیلی گران به دست مردم
میرسید که این را پایین آوردند و باز هم دارند پایین میآورند. در حال
اصلاح کارها و انجام کارهای مبنایی هستند که در هشت سال گذشته نمایشی انجام
شده بود و پایه کار را بسیار خراب میکرد.
به نظرم الان راه درستی را در پیش دارند. منتها بعضیها را دیر شروع کردند و انتقاد من اینجاست.
امروز فکر میکنید برای اردیبهشت ٩٦ آقای روحانی همچنان بهترین گزینه است؟ دلایلتان را هم برای مردم بازگو کنید.
بله. نظر من این است که الان وضع آقای روحانی بیشتر از هر کاندیدایی که
میتواند به میدان بیاید، بهتر است. من اینگونه میبینم. اکثر کسانی که به
آقای روحانی رای دادند، از انتخاب خود راضی هستند. آقای روحانی تا قبل از
آن برای رقابت در میدان ریاستجمهوری نیامده بود و برای نخستینبار، آن هم
برای مدت کوتاهی تبلیغ کرد. چون زمانی که مرا رد کردند، ایشان جدی شدند و
ظرف چند روز اوج گرفت. با آن شرایط، الان همه بر سر رایشان میمانند.
آنهایی که رای دادند، نیروهای حزبی از جریان معتدل، اصلاحطلب، مدیریتها،
نخبگان و کسانی بود که تحلیلهای درستی از شرایط دارند. ممکن است افرادی هم
تغییر رای داده باشند که جای آنها هم افراد دیگری میآیند. به نظرم رای
ایشان کاملا تضمین شده است.
آقای هاشمی، یکی از بزرگترین شوکهایی که به انتخابات سال آینده
از همین الان وارد شده، منع آقای احمدینژاد از ورود به عرصه انتخابات
ریاستجمهوری بوده که از طریق مقام معظم رهبری صورت گرفته است. فکر میکنید
که چرا ایشان از ورود به صحنه انتخابات مجدد، منع شدند و اینکه این منع
شدن چه تاثیری بر صحنه انتخابات داشته است؟
چون دوستان قدیمیشان مخالف شدند. اصولگرایانی که از ایشان حمایت و تقدیس میکردند، برائت جستند.
یعنی فکر میکنید پایگاه رای نداشتند و فقط به این خاطر از حضور در انتخابات منع شدند؟
چون خودم افکارسنجی روشنی برای این کار ندارم، نمیتوانم نظر قطعی بدهم.
البته ممکن بود کسانی باز هم به ایشان رای بدهند. ولی اینکه چرا رهبری این
کار را کردند، بحث دیگری است و ایشان هر چه لازم بود را توضیح دادند و من
نمیخواهم چیز دیگری بگویم. البته احتمالاتی میدهم.
با توجه به انتخابات مجلس و خبرگان، چقدر تکرار نتیجه هفتم اسفند
را در انتخابات آینده متصور میدانید؟ مشکلی داشتیم که در شهرهای بزرگ در
سالهای اخیر اقبال مشارکت عمومی بوده است. نگران واکنش سرد افکار عمومی به
ویژه در شهرهای بزرگ نیستید؟
بستگی به عمل ما دارد. اگر خوب عمل و مردم را راضی کنیم و مردم شاداب
باشند و مخصوصا جوانها، تحصیلکردهها و نخبهها امید پیدا کنند، امید را
به جامعه تزریق میکنند و جامعه علاقهمند میشود که در انتخابات شرکت کند.
ولی نسبت به سالهای قبل شرکت بهتر بود. چرا میگویی که بیعلاقه بودند؟
بیش از ٦٠ درصد مردم شرکت کردند. قبلا به ٤٠ درصد و ٣٥ درصد رسیده بودیم و
انتخابات در این حدود بود.
حضرت آیتالله، انتقادات بسیار زیادی نسبت به اجرای برجام در کشور
ما میشود. در واقع منتقدان برجام میگویند که این برجام دستاوردهای زیادی
نداشته و بیجهت به امریکا امیدوار بودیم و مردم در زندگی روزمرهشان آثار
برجام را نمیبینند. شما چه نظری در مورد این انتقادات دارید؟ فکر میکنید
با توجه به این انتقادها، دوام برجام آیا در سالهای آتی خواهد بود و این
پیمان ادامه پیدا خواهد کرد یا نه؟
من ٨٠ تا ٩٠ درصد از مصوبات برجام را میبینم که دارد عملی میشود. چند
درصدش نمیشود و امریکا هم بهانه دارد. یک مساله این بود که اصلا
نمیتوانستیم از طریق بانکها پول به خارج بدهیم. الان با صدها بانک، حتی
بانکهای بزرگ، معاملاتمان را معمولی انجام میدهیم. کشتیهای ما
نمیتوانستند به بندرهای دنیا بروند و کشتیهای بزرگ دنیا هم به اینجا
نمیآمدند و به دوبی میرفتند و بارشان را خالی میکردند و ما دوباره باید
آنها را بار کنیم و برای خودمان بیاوریم. معاملاتی را که میخواستیم تعهد
بانکی بدهیم، انجام نمیشد. پولهای نقدمان را در چین گذاشته بودیم و تبدیل
به یوان کرده بودیم تا بتوانیم بگیریم.
چین میگفت: کالایی را که من میگویم، ببرید. کالای بنجل را میداد و کالای
اساسی را نمیداد. به ما میگفت: به من طرح بدهید که طرح را اجرا کنم.
بعضی از طرحهایی که میشد، به چین دادند. آقای احمدینژاد خیلی به طرح
کاری نداشت و به همان کارهای خاص خودش، شعاری عمل میکرد. الان کجای کشور
از برجام مشکل دارد؟ جز اینکه میگویند بانکهای بزرگ نمیآیند. چیز دیگر
چیست؟ همه اینها در حال اجراست و همهچیز سرجای خودش است. اتحادیه اروپا
اخیرا تصویب کرد که روابطش با ایران به وضع قبل از تحریم برگردد.
دانشجوهایمان را دانشگاههای بزرگ دنیا در رشتههای خاص و مهم
نمیپذیرفتند. اما الان باز شده و هر کجا که میروند، میپذیرند.
در خود هستهای ما برنده مذاکرات هستیم. ما قبلا میخواستیم مواد خام برای
غنیسازی بخریم، کسی به ما اورانیوم نمیفروخت و هیچ جایی نمیتوانستیم
بخریم. به جز همان ٧٠٠ تنی که بخشی از زمان شاه خریده بودیم و بخشی را در
دولت من خریدیم و آوردیم و برای تولید نداشتیم و اگر هم تولید میکردیم،
نمیتوانستیم بفروشیم. برای اینکه در این مساله تحریم بودیم. الان اگر ما
اورانیوم تولید کنیم، به قیمت خوب در بازار از ما میخرند. آب سنگین داشتیم
و تمام تانکرهایمان از آب سنگین پر شده بود. آب سنگین خیلی باارزش است و
ما نمیتوانستیم بفروشیم. اما الان آب سنگین را به امریکا، روسیه و
کشورهایی که خودشان آب سنگین دارند و نیاز هم دارند، میفروشیم. چون آب
سنگین تولیدی ما کیفیت خوبی دارد، از ما میخرند.
الان در دنیا به عنوان عضو رسمی باشگاه هستهای حضور داریم. تحقیقات
هستهای ما هنوز خیلی خوب است. دانشمندان ما در حال کار هستند. ما به تدریج
شروع کردیم. الان با استفاده از تکنیکهایی که آژانس باید به ما بدهد،
میتوانیم با امنیت بیشتر و شرایط بیشتر آماده کنیم. در اینجا وضع ما بهتر
شد و رفع مشکلات ما بهتر شد. اما رسانهها و تریبونها دست مخالفان سیاسی
دولت است که هر چه میخواهند، میگویند و یک عده هم چشم بسته و گوش باز
قبول میکنند.
هدف این هجمهها چیست و چرا این انتقادات صورت میگیرد؟
هدفشان این است که آقای دکتر روحانی شکست بخورد و خودشان بیایند.
الان که به بحث هجمهها و تندرویها اشاره
شد، شما یکی از افرادی بودید که بیش از اندازه و بیشتر از هر شخصیت دیگری
مورد هجمه قرار گرفتید. آقای روحانی هم با جنس متفاوتی از منتقدها
روبهروست. مخالفهای قسمخوردهای که رسانه و تریبون دارند و شروع به هجمه
به ایشان میکنند. فکر میکنید هدفگذاریشان برای انتخابات بعدی چگونه
باشد و چگونه این هدفگذاری را نشان میدهند تا جلوی آقای روحانی را
بگیرند؟ آقای روحانی باید در برابر این هجمهها چه کاری بکند؟
نتیجه عکس میگیرند. فکر میکنند مردم ما نادان هستند. مردم این حرفها را
درست میفهمند که هدفشان چیست و چه میگویند. الان مردم ما تحصیلکرده
هستند. شما در هر خانواده بروید، تعدادی دانشجو، استاد یا معلم وجود دارد.
الان مردم اطلاعات را تنها از صداوسیما نمیگیرند، از هزار راه، اطلاعات به
گوش مردم میرسد. الان مردم واقعیات را بهتر میفهمند و خیلی زود میفهمند
که چه کسی حرف راست میزند. مثلا خود من که این همه علیه من گفتند، در
انتخابات اخیر چه جوابی داد؟ از نتیجهاش در تهران چه فهمیدیم؟ مردم تهران
قشر روشنتری هستند. از این حرفها نتیجه عکس میگیرند و جز تلف کردن کاغذ و
وقت و پول، نتیجهای نگرفتند که عصبانی هستند.
بخشی از این هجمهها به شکل سازمانیافته علیه دولت - چه از
تریبونهای رسمی و چه از نهادهای عمومی- رخ میدهد. فکر نمیکنید که آقای
روحانی برای کاهش این فشار و هجمهها باید دست به یک عملیات سیاسی علیه
هجمهها بزند؟
آقای روحانی در مسیر خودش کاملا جلو میرود. البته دوستانش گفتند که پاسخ
به حملات لفظی را یک مقدار کم و کار را قویتر کن که همین کار را میکنند.
به نظر میرسد در همین نکتهای که شما میفرمایید، آقای روحانی در
ترمیم کابینه یک مقدار عقبنشینی داشتند، هجمههایی که به ویژه در حوزه
فرهنگ صورت میگرفت، باعث شد که ایشان استعفای وزیر را بپذیرند.
خود وزرا از شنیدن این همه حرفهای ناحق خسته میشوند. آقای جنتی دیروز
رسما اطلاع داد و من امروز در روزنامهها خواندم که نوشته بود در آن جلسه
قم فقط چهار زن بدحجاب وجود داشتند که این همه هیاهو درست کردند. خود آقای
جنتی اینها را توضیح داد. در دولت من هم وزیر فرهنگ را عوض کردند. فشار
آوردند و تحمل آقای خاتمی تمام شد و کنار رفت، میگفت: میترسم دولت شما
آسیب ببیند. در دولت آقای خاتمی هم بر سر آقای مهاجرانی همین کار را کردند.
در دولت احمدینژاد هم وزیر فرهنگ نتوانست بماند که یا او تحمل نکرد یا
آنها تحمل نکردند. الان این بخشی که به ذهن منتقدین به اسم فرهنگ میآید،
همین چیزهای عادی است که فرهنگ واقعی اینها نیست.
فرهنگ واقعی نهادینه کردن اخلاقیات برای یک ملت هوشیار و در میدان و در
صحنه و سالم سالم است که کسی دروغگو نباشد، تهمت زن نباشد، حق کسی را ضایع
نکند و صداقت و رفاقت و امانت و خیلی چیزهای دیگر که در اخلاق هست، حفظ شود
که البته الان زیاد مطرح نمیشود. به نظرم مساله جدیتر از این است. این
عقبنشینی نبود. البته در مورد ورزش خود ورزشکاران یک مقدار اصرار داشتند.
در آموزش و پرورش هم این مساله صندوق که پیش آمد، وزیر را تحت فشار گذاشتند
و شاید او مقصر نبود. چون سازمان جدایی بود یا حتی اگر زیرنظر ایشان هم
بود، آنها خلاف کردهاند. من فکر میکنم مساله عقبنشینی در برنامه آقای
روحانی اصلا نیست و به آن چیزهایی را که گفته، عقیده دارد و پای آنها هم
ایستاده است.
شما اشاره فرمودید که مساله فرهنگ و ارشاد اسلامی همیشه دچار
مشکلاتی بوده و یک مساله ریشهدار است و حتی در دولت شما هم اتفاق افتاده
است. سوال من این است که فکر نمیکنید این مساله باید یک روز حل شود؟ شما
در زمینه روشنفکری دینی تالیفی داشتید و صحبتهای خیلی خوبی در این زمینه
داشتید و ارتباط خوبی با قم و مراجع دارید. فکر نمیکنید که این مشکل باید
روزی حل شود و مذاکرهای صورت بگیرد؟ شاید خود شما بهترین گزینه برای قانع
کردن علما، مراجع برای یکسری از مسائل باشید. فکر نمیکنید که باید قدمی
برای حل این مشکلات برداشت تا این مشکلات حل شود. هر کسی امروز جای آقای
علی جنتی بنشیند، همان مشکل را دارد. در دولت بعدی هم همین است. راهحل این
بحران چیست؟
شما کشوری را پیدا کنید که هیچ یک از وزرا استعفا نداده باشند و تحت فشار
قرار نگیرند. چیزهایی عمومی و چیزهایی عوامپسند است. چیزهایی هم داریم که
مسائل خاصی درست میکند. حرفهای دیگری هست که نمیخواهیم آنها را مطرح
کنیم. کمتر دولتی پیدا میشود که تمام عمرش را با همان وزرایی که شروع
کرده، تمام کند. این خیلی مساله مهمی نیست. البته در این تعویضها مسائل
دیگری هم بوده که ما این چیزها را مطرح نمیکنیم.
با توجه به جایگاهی که شما دارید، نمیخواهید علما و مراجع قم و جاهایی را که در واقع نگران وضعیت فرهنگی هستند، قانع کنید؟
علما اینگونه نیستند. کسان دیگری هستند که هر کاری بکنیم، باز حرف میزنند.
آقای هاشمی، اگر بخواهیم دولت آقای روحانی را با دولت شما مقایسه
کنیم، بعد از یک فاصله زمانی شانزده تا بیست ساله، به نظر میرسد که
اختیارات دولت آقای روحانی و دولت جمهوری اسلامی نسبت به زمان شما کاهش
یافته است. آیا حس نمیکنید که دولت فعلی به ویژه در زمینه اجرای خیلی از
اصول قانون اساسی قدرت و اقتدار کمتری دارد؟
بله. نسبت به دولت من، خیلی مشکلات بیشتری دارد. من که رییسجمهور شدم، از
مجلس آمدم. مجلسیها همیشه در انتخابات ریاست، در سطح بالایی به من رای
میدادند و همه رفیق من بودند. مجلس در دولت من، مزاحم نبود. افرادی هم
بودند که حرفهایی میزدند. اما ما هر چه میگفتیم، در آنجا تصویب میشد.
رهبر هم واقعا مثل برادر و دلسوز با من کار میکردند. نخستین کابینهمان را
که میخواستیم تشکیل بدهیم، با آیتالله خامنهای نشستیم و مشورت کردیم.
روی تکتک توافق کردیم و به قلم ایشان نوشته شد و من هنوز آن کاغذ اسامی را
دارم. ما همانها را به مجلس بردیم. کابینه دوم را که میخواستیم تشکیل
بدهیم، ایشان گفتند که من به دو نفر رای نمیدهم، ولی مخالفت هم نمیکنم و
شما با مسوولیت خودتان هر کسی را خواستید، انتخاب کنید. اینگونه بود و در
هیچ مسالهای با ایشان اختلاف نداشتیم. بودن رهبر در کنار رییسجمهور آن هم
با این صمیمیت در تاریخ انقلاب ما هیچوقت نبوده و در زمانهای دور هم
نبوده است. دولت من، از لحاظ رهبری و از لحاظ مجلس بهترین پشتیبان را داشت.
علمای قم، حوزه و روحانیت حمایت میکردند.
من امام جمعه بودم، همه ائمه جمعه دنبال صحبتهای من بودند. برادرم در
صداوسیما بود و مشکلی با صداوسیما نداشتیم. اصلا تریبون مزاحم به آن معنا
نداشتیم. افرادی که سیاستهای ما را نمیپسندیدند، خیلی کم بودند، مخالفت
میکردند و به گونهای برایشان سنگین شد که در انتخابات بعدی مجلس هم یک
دفعه حذف شدند. من اصلا مشکلی نداشتم.
مسائل خارجی به سرعت حل میشد. چون باید با اتحاد حل میکردیم. چند ماه طول
نکشید که همه بانکهای جهان و کشورهای جهان آماده شدند تا بیایند از
طرحهای ما پشتیبانی کنند و طرحها را فاینانس میکردند که از سود طرحها
به آنها میپرداختیم.
تولید نفت یک میلیون بشکه بود که ما به سرعت به بیش از ٤ میلیون بشکه
رساندیم و اینگونه شد و میتوانستیم کار کنیم. کارهای بزرگ سرمایهگذاری
که ٥ تا ٦ سال طول میکشید تا به نتیجه برسد، به آسانی انجام میشد.
عربهای اطراف ما که برای کمک به عراق با ما میجنگیدند، در اختیار من
درآمدند و رفاقت ما به گونهای بود که هر چه از آنها میخواستیم، عمل
میکردند. در شمال کشورهای تازه مستقل شده همه وابسته به من بودند. من هم
کمکشان میکردم و آنها در هر جایی، به ایران رای میدادند. در مدیریتم
اصلا مشکل نداشتم. آقای روحانی در همه زمینهها مشکل دارد.
شما چند وقت قبل و بعد از انتخابات اعلام کردید که خیالتان از
آگاهی مردم راحت شده است. من چند ابهام در مورد این فرمایش حضرتعالی دارم.
انتخابات خبرگان که تمام شد، شما در انتخابات هیات رییسه فعالیتی نداشتید.
من قبل از این دوره از ریاست بیرون آمده بودم. در زمانی که اکثریت به من
رای میدادند، دو بار آقای یزدی و جنتی برای رقابت آمدند که هر دو افتادند.
من به دلیل خاصی خواستم آقای مهدوی را بیاورم. آقای مهدوی هم اعلام کرد که
آقای هاشمی به من تفویض کرد. اصلا بحث این چیزها نبود. این دفعه هم اگر
نامزد میشدم، شاید همانگونه بود. اما بنا نداشتم که نامزد شوم. اینجا
کارهای زیادی دارم. دانشگاه آزاد خیلی وقت مرا میگیرد. کارهای متفرقه مثل
همین مصاحبهها و امثال اینها زیاد دارم. دیگر ظرفیت کارهای بیشتر از این
را ندارم.
این فرمایش شما را قبول دارم، ولی خیلی از مردم و جوانها به اسم
شما و به خاطر شما پای صندوق رای آمدند و به لیست خبرگان رای دادند، شاید
توقع نداشتند که فرد دیگری، رییس خبرگان شود. این توقع جوانهاست.
این همان کاری بود که برنامهاش در ردصلاحیتها چیده شد. مردم آن را دیده
بودند و اینجا را هم ببینند. آن یک چیز دیگر است و نباید به حساب این چیزها
گذاشت.
فکر نمیکنید که این خیال راحت شما یک مقدار دایمی نباشد؟ مردم ما بعد از آقای خاتمی به سراغ احمدینژاد رفتند.
و نتیجه را دیدند. این تجربه تلخ برای تاریخ معاصر ایران کافی است.
شما یکی از معماران و حامیان بزرگ روابط ایران و عربستان بودید.
در دوره شما روابط ایران و عربستان بسیار شکوفا بود و همانطور که اشاره
کردید، مثل دو برادر میتوانستیم مشکلاتمان را با کشور عربستان حل کنیم.
الان بحران بزرگی بین ایران و عربستان وجود دارد و عربستان دارد مشکلات
زیادی برای ما ایجاد میکند. در این خصوص چه تحلیلی دارید و چه اقدامی
میتوانید بکنید؟
آن موقع که من بودم، با آن وضعی که با رهبری، مجلس، صداوسیما، قوه قضاییه،
ائمه جمعه و دانشگاهها همراه بودیم و کار میکردیم، گرفتن تصمیمات آسان
بود. الان وضع آنگونه نیست و ثانیا عربستان هم عوض شد. الان حکامی که در
عربستان آمدند، خودشان را هم تحمل نمیکنند. خانواده حاکم را که خانواده
عبدالله بودند، تقریبا همه را کنار گذاشتند و خانواده دیگری سرکار آمد.
الان سلمان حاکم شده که سنشان خیلی بالاست و خیلی نمیتواند اداره کند.
بچههایش خیلی تند هستند که کار دست پسرانش است و آنها کار میکنند.
پس حکام عربستان عوض شدند. ضمنا من هم در اینجا مسوولیتی ندارم که بروم. آن
موقع خودم مسوول بودم و میتوانستم کار بکنم. الان باید به من بگویند که
برو. در دوره احمدینژاد یک بار که من برای زیارت میرفتم، شورای عالی
امنیت به من گفت که برو و مساله را حل کن. من با یک جلسه سه، چهار ساعت
مساله را حل کردم. اختلافات ما از آنجا شروع شد. سر عراق، سوریه، لبنان،
افغانستان و یمن که به تازگی اضافه شده، شروع شد. ما برای همه اینها یک
کمیسیون تنظیم کردیم که کمیسیون مشترک باشد و کارها را انجام بدهد. بعضی از
اختلافات ما عقیدتی و مذهبی است که وهابیها خیلی با ما فرق میکنند. قرار
من و ملک عبدالله این شده بود که یک کمیسیون مشترک علمایی داشته باشیم که
در اختلافات، آنها به هر نتیجهای رسیدند، همه متابعت کنند. یعنی به این
آسانی در یک جلسه عمل شد. الان وضع آنگونه نیست. البته باز هم اگر بنا
باشد که کاری از من ساخته باشد، انجام میدهم. دفعه قبل کار را انجام دادم،
اما دولت احمدینژاد اصلا اجرا نکرد و آنها هم دیدند که آن تصمیمات
بایگانی شد.
بعد از برگشت من از عربستان وزیر خارجه وقت برخلاف حقیقت مصاحبه کرد و گفت:
عربستان به آقای ریشهری، نماینده رهبری در حج اهانت کرده، اما آقای
ریشهری تکذیب کرد. حرف وزیر را صداوسیما پخش کرد و حرف آقای ریشهری پخش
نشد و اگر شد، من نشنیدم.
به نظر شما شرایط منطقه در حالت متشنج فعلی به سود منافع ما است
یا در زمانی که شرایط با ثباتتر و امنتر باشد؟ نقش خودمان در ایجاد این
ثبات چیست؟ به هر حال ما الان در سوریه و عراق مستقیم درگیر هستیم و برخی
دیدگاهها وجود دارد که ما در این زمینهها باید فعال باشیم، حتی اگر
تشنجها زیاد و هزینهها بالا باشد.
منطقه ما وضع خوبی ندارد. همه کشورهایی که اطراف ما هستند، دچار مشکل و
نزاع خونین هستند. اگر اطراف خودمان بگردیم، میبینیم که چه وضعی است!
الحمدلله ما در این میدان خیلی به هم ریخته، یک کشور آرام هستیم و اگر
خودمان عاقلانه عمل کنیم، خیلی خوب و به سرعت میتوانیم پیشرفت کنیم و
کارهایمان را انجام بدهیم و مسالهمان را با دنیا هم حل کردیم. وضع منطقه
دیگر تنها به ما بستگی ندارد. الان مسالهای است که امریکا و روسیه در
مقابل هم صف کشیدند و صحبت از جنگ جهانی میکنند. یعنی تا این حد جلو
رفتند. در یمن این همه کشور همراه عربستان شدند و مردم مظلومی را هر روز
بمباران میکنند. بدون هیچ گناهی، جلسه عزاداری را بمباران میکنند، مدرسه
را بمباران میکنند، یک کشور مسلمان که متولی حرم خداست، این کارها را با
کشور همسایه میکند. لیبی تقریبا حالت دیگری پیدا کرد. الان لیبی مرکزی شده
که هر گروه تروریستی در هر گوشه و کناری میتواند برای خودش جایی باز کند و
یک دولت مسلط بر تمام کشور ندارد. فلسطین و حماس که آنگونه جنگ غزه را
تحمل کرد و اسراییل را از پای درآورد، خواهان صلح شدند و الان از میدان
رفتند و کاری برای فلسطین نمیکنند و اوضاع به آن صورت درآمده است.
حزبالله در سوریه مشغول شده و نیروهایش گرفتاری پیدا کردند. الان شرایط
منطقه خیلی بد است و ما داریم هزینه میکنیم. اگر ما نبودیم، وضع عراق خیلی
خراب بود. وقتی داعش موصل را گرفت و تا ٦٠ کیلومتری بغداد هم به سرعت به
جلو میآمد، کردستان در خطر بود و ما کمک کردیم و تعادلی به وجود آوردیم و
انشاءالله بقیه را هم بیرون میکنیم. به هر حال ما نقشمان را ایفا
میکنیم.
ناتو بعد از ١١ سپتامبر با همه پول، امکانات و قدرت خودش به افغانستان آمد
که اینجا را امن کند. اما پس از پانزده سال هم ناامنی زیادتر شده و هم
تریاک و مواد مخدر و هرویین بیشتر شده و هم فساد اخلاقی بیشتر شده است.
افغانها، آدمهای متدینی هستند. در پاکستان با این عظمت و جمعیتی که بالغ
بر دویست میلیون نفر است، به دانشکده پلیس حمله کردند و ٦٠ نفرشان را کشتند
و ١٢٠ نفر را هم ظرف دو، سه ساعت نیمهشب زخمی کردند. اما کشور ایران به
خاطر نیروهای ورزیدهای که از سپاه، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دارد و مردم
با همه مشکلاتی که دارند وفادار و پاسدار انقلابند. ایران خیلی قوی است و
میتوانیم خودمان را حفظ و در سایه امنیت کار کنیم. الان وضع منطقه خوب
نیست. البته اگر میدان ما یک مقدار بازتر باشد و به حرفهای ما توجه کنند،
میتوانیم به امنیت منطقه کمک کنیم.
احتمال پیروزی خانم کلینتون در انتخابات آتی امریکا خیلی بالاست.
فکر میکنید با تشکیل دولت توسط خانم کلینتون، شاهد چه شباهتها و
تفاوتهایی با دوران اوباما هستیم؟
بالاخره خانم کلینتون عضوی از دموکراتهاست، اگرچه ما هیچوقت فرقی بین
دموکراتها و جمهوریخواهها نمیگذاشتیم و همهشان با ما به یک صورت رفتار
میکردند، اما ترامپ یک موجود خطرناک است. خیلی خطرناک است و اصلا روی او
نمیتوان هیچ حسابی باز کرد. ملت امریکا هم فهمید که همه شعارهایش توخالی
است، الان به این روز افتاده است. بالاخره اگر کلینتون باشد، سیاستهای
دموکراتهاست و همین وضع موجود ادامه پیدا میکند و ممکن است کمی تفاوت
داشته باشد.
آیا در دوره بعدی، با توجه به اینکه سن برجام هم بیشتر میشود و
دو، سه سال هم از آن میگذرد، میتوان با امریکا در حوزهها و مسائل دیگر
کار کرد یا خیر؟
من فکر میکنم، میتوانیم. تشکیلات آنها سازمانیافته و قوی است. الان
خودشان مسائل معاملات را حل میکنند. مساله بویینگ را حل کردند. اجازه وام
به بانکهایی را که به ما وام نمیدادند، دادند تا برای خرید از وام
استفاده کنیم. کارهای ما رو به پیش است و میتواند به جلو برود.
من چند روز قبل خاطرات آقای حبیبالله عسگراولادی را میخواندم که
یک خاطره از تبعیدشان به زندان برازجان گفته بودند و اینکه شما با
خانوادهتان به ملاقات ایشان رفتید. در آن شرایط خیلی خطرناک رژیم پهلوی به
آنجا رفتید و سخنرانی خیلی خوبی هم در زندان داشتید. هنوز هاشمی، هاشمی آن
روزهاست و دلسرد نشده است و اگر شرایط ایجاب کند، شما میگویید خیلی از
مسائل را میدانید که نمیتوانید به ما بگویید و از خیلی از مسائل
میگذرید. من میخواهم بدانم که آیا هاشمی دلسرد شده که نمیتواند خیلی از
مسائل را به ما بگوید و از خیلی از مسائل میگذرید یا اینکه ملاحظات دیگری
دارید؟
نه، من از گذشته خودم کاملا راضی هستم. تفکرات خود را همان زمانها با
مطالعه گرفتم و هنوز هم تفکرات جوانی را دارم و هنوز هم تفکرات مذهبی و
سیاسی من همانگونه است. فقط با تطور زمان، انسان چیزهایی را باید عوض
کند. آن سفر، سفر خاصی بود. عید بود که با خانواده آقای مروارید، خانواده
آقای مهدیان و خانواده ما، سه خانواده با ماشین خودمان رفتیم که اوضاع راه
خیلی بد بود و مثل الان نبود. همه گردنهها خاکی بودند. ظهر مهمان
زندانیها در زندان برازجان بودیم. سخنرانی نبود، اما صحبتهای خوبی
داشتیم. همه دوستان ما بودند و آنها که بازداشت شدند، ما هم خیلی اذیت
شدیم. به آنجا رفتیم و دوستانمان را دیدیم و خیلی خوشحال شدیم.
شما اخیرا در جایی مرتبط به رونمایی از کتاب خاطراتتان اشاره
کردید که همه اسرار نظام را نوشتید. آن چیزی که چاپ میشود، بخش قابل چاپ
است. آیا اینها محفوظ است؟
خیلی چیزها سری بوده و من آنها را در خاطرهای که میخواستم منتشر کنم،
نمینوشتم. آنچه گفتم، این بود که گفتم من خیلی چیزها را میدانم، بالاخره
من در شرایطی بودم که باید افراد را میشناختم. البته از پیش از انقلاب و
بعد از انقلاب میشناسم و رفتار و مسائلشان را میدانم. مسائل کشور را
خیلی خوب میدانم و همه اینها را بلد هستم. البته مسائل گذشته عمدتا بر
محور کارهای خودم یا مربوط به خودم است. چیزهایی را نوشتم که روزی منتشر
کنم. البته همین الان و در این زمان که منتشر میکنم، مواظب هستم که به
آبرو و حیثیت افراد برخورد نکند و اگر ببینم که برخورد میکند، از آنها
میپرسیم و اگر راضی نباشند، حذف و اگر راضی باشند، چاپ میکنیم. ملاحظه
میکنم و از خودمان هر چه نوشتم، پخش میکنم. بعضیها میگویند که چرا
نوشتی که به لتیان رفتیم؟ بله وقتی به لتیان رفتیم، چرا نگویم؟ دلم
میخواهد همانی که هستم، باشم و نمیخواهم خودم را به صورت دیگری نشان
بدهم. اگر با انصاف خاطرات من خوانده شود، خواننده پی میبرد که در هر لحظه
آن سالها، کی بودهام و چه میکردم.
خیلی ممنون که به سوالات ما جواب دادید.