نقشه راهي كه دو طرف آمريكايي و روسي در وين تدوين كردند و به قطعنامه 2254 شوراي امنيت تبديل شد، با اجماع در دسامبر سال 2015 ميلادي تصويب شد و اين به معناي گذر جنگ سوريه از سرنگون كردن نظام به از بين بردن تروريسم بود.
زمان مداخله هوايي روسيه در سوريه در سپتامبر سال 2015 ميلادي بي دليل نبود. اين امر بيش از 6 ماه پس از آغاز عمليات ائتلاف تحت فرماندهي سعودي موسوم به "طوفان قاطعيت" عليه يمن صورت گرفت. اين عمليات در 22 ماه مارس سال 2015 ميلادي آغاز شد. قرار بود كه اين عمليات در طول چند هفته پايان يابد اما همچنان ادامه دارد. اين وضعيت حاشيه مانور گسترده اي براي مسكو ايجاد كرد و به روسيه اجازه داد تا در سوريه دخالت نظامي كند. اين اولين دخالت نظامي روسيه در نوع خود در خاورميانه از زمان عقب نشيني اتحاد جماهير شوروي سابق در 15 ماه مه سال 1988 ميلادي بود.
از زمان آغاز عمليات طوفان قاطعيت آشكار شد كه مسكو نمي خواهد از سقفي كه آمريكا براي اين جنگ ترسيم كرده است، عدول كند. اين امر خود را در همه مراحل اين جنگ نشان داده است.
روسيه به قطعنامه شوراي امنيت كه چتري بين المللي براي جنگ در يمن ايجاد مي كند و خواهان تسليم شدن (عبدالملك) الحوثي (رهبر جنبش انصار الله) و علي عبدالله صالح (رئيس جمهور پيشين مخلوع يمن) است، راي داد و تا اين لحظه موضعي مغاير با اين قطعنامه اتخاذ نكرده است. جالب توجه است كه وزارت خارجه روسيه در تماس هاي خود با جنبش انصار الله يمن بر پايبندي خود به قطعنامه 2216 شوراي امنيت پافشاري مي كرد. اين قطعنامه از انصار الله مي خواهد كه سلاح خود را زمين بگذارند؛ يعني تسليم شوند.
كساني كه نوع پوشش رسانه اي روسيه درقبال جنگ يمن را دنبال مي كنند، در مي يابند كه اين پوشش رسانه اي دستكم در اولين سال جنگ يمن به طور كامل متناسب با پايبندي مسكو در قبال قطعنامه شوراي امنيت و محتواي آن بوده است و اين پوشش رسانه اي روسيه اندكي در چند ماه اخير تغيير كرد؛ بدون اينكه قطعنامه سازمان ملل را نقض كند و ملاحظه مي كنيد كه مسكو تفسير سخنگوي عمليات طوفات قاطعيت درباره حملات هوايي به سالن ترحيم الخميس شهر صنعا در اوايل ماه جاري را تاييد كرد.
موضع روسيه در قبال جنگ يمن با نتيجه گيري هاي سريع برخي تحليلگران همخواني ندارد كه معتقدند جنگ سردي بين مسكو و واشنگتن درگرفته است بلكه مي توان گفت كه دوطرف با قدرت در دو جنگ (يمن و سوريه) همكاري مي كنند؛ همراه با تضاد بيشتري در جنگ سوريه.
اين همكاري را در قطعنامه 2254 شوراي امنيت ملاحظه مي كنيم. اين تنها قطعنامه اي است كه از اجماع همه طرف ها برخوردار شد و بيانگر مشروعيت بين المللي است.
اين همكاري را همچنين در تفاهم (روسيه و آمريكا) درباره مواد شيميايي سوريه و صرف نظر كردن واشنگتن از به راه انداختن جنگ عليه اين كشور ملاحظه مي كنيم.
اخيرا نيز اين همكاري را در توافق جان كري وزير خارجه آمريكا و سرگئي لاوروف همتاي روس وي درباره شهر حلب در سوريه مي بينيم.
نكته قابل توجه اين است كه اين همكاري به جايي رسيد كه نارضايتي فرانسوي ها را به همراه داشت. فرانسوي ها به طور علني از واشنگتن خواستند كه آنها را درباره جزئيات سند كري و لاوروف قرار دهد و اين بدان معناست كه جان كري موضع سرسخت و غيرقابل انعطاف آنها را اصلا مد نظر قرار نمي دهد؛ همانطور كه باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در سال 2013 ميلادي انجام داد. اوباما در آن زمان تصميم گرفت كه از به راه انداختن جنگ عليه سوريه صرف نظر كند؛ بدون اينكه شريك خود فرانسوا اولاند رئيس جمهور فرانسه را از اين تصميم مطلع كند.
اين موضع گيري آمريكا به نشست اخير در 15 اكتبر در شهر لوزان نيز كشيده شد؛ به گونه اي كه فرانسه - بعد از نبرد ديپلماتيك حاشيه اي خود عليه روسها در شوراي امنيت درباره سوريه- از نشست لوزان كنار زده شد و به آن دعوت نشد.
توقف همكاري روسيه و آمريكا درباره بحران سوريه چند روز بيشتر طول نكشيد. ابتدا جان كري تعليق همكاري را اعلام كرد و بدنبال آن برخي ها پيش داوري كردند و حتي صحبت تا احتمال وقوع جنگ جهاني سوم كشيده شد اما طولي نكشيد كه جان كري از لزوم خروج جبهه النصره از شهر حلب سخن به ميان آورد و در نتيجه، بار ديگر با روسيه در روند توافق وين و قطعنامه شوراي امنيت و اعطاي اولويت به جنگ عليه جبهه النصره و داعش همراه شد.
شكي نيست كه مسكو از طريق دو جنگ سوريه و يمن، جايگاه طرف دوم در قطعنامه بين المللي را – بعد از آمريكا- گرفته است. اين همان جايگاهي است كه ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه از مدت زماني پيش چشم به آن دوخته بود؛ اما زير سقف مشروعيت بين المللي و نه از طريق جنگ سرد.
اين نتيجه گيري نشان مي دهد كه معادله روسيه و آمريكا درباره دو جنگ سوريه و يمن زير سقف دو قطعنامه بين المللي 2216 و 2254 قرار گرفته است. محتواي معادله اين است كه روس ها سكويي بين المللي براي ائتلاف الحوثي و صالح ايجاد نمي كنند و در مقابل، آمريكا در سوريه زير سقف نقشه راه وين حركت مي كند كه اين نقشه راه بر لزوم خلاص شدن از گروههاي تروريستي و واگذاري مسئله نظام سوريه به خود سوري ها بعد از تدوين قانون اساسي جديد و برگزاري انتخابات قانونگذاري باز و تضمين شده از سوي جامعه بين المللي تاكيد مي كند.
شايد اين معادله براي طرف هاي درگير در سوريه و يمن و برخي طرف هاي منطقه اي و بين المللي نظير ايران، تركيه، فرانسه، انگليس و آلمان جذاب به نظر نرسد زيرا هريك از آنها محاسبات خودشان را دارد اما در نهايت مجبور خواهند بود كه به هرم دو قطبي كه در صدر آن واشنگتن و مسكو در جنگ سوريه و يمن قرار دارند، احترام بگذارند.
نشانه هاي اين احترام را در صرف نظر كردن پاريس و برلين از اعمال مجازات هاي جديد اروپا عليه مسكو و خودداري هم پيمانان واشنگتن در تحويل سلاح هاي پيشرفته به معارضان مسلح سوري ملاحظه مي كنيم تا اين سلاح ها به دست داعش و النصره نرسيد.
اما دخالت تركيه در سوريه و عراق سقف روسيه در اولين مورد (جنگ سوريه) و سقف آمريكا در دومين مورد (جنگ يمن) را زيرپا نمي گذارد؛ دستكم در وضعيت كنوني در دو كشور.