اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی علیرغم تلاشی که کردند تا الگوی انتخاباتی تهران را به استانهای دیگر کشور هم تعمیم دهند اما هموطنان استانی نشان دادند که همچنان برند اصولگرایی برایشان از جذابیت های زیادی برخوردار است در نتیجه مجلس دهم مجلسی شد که در آن جریانات ارزشی و وفادار به آرمانهای انقلاب اسلامی همچنان سکان هدایت قوه مقننه را در دستان خود نگه خواهند داشت.
مردم تهران در رای گیری لیست موسوم به "امید" را بطور کامل به مجلس فرستادند اما این لیست علیرغم ظاهر اصلاحاتی و اعتدالی خود در عمل نشان داد که می تواند اصولگرایان را در انتخاب رئیس مجلس ، روسای کمیسیونهای مختلف و رئیس مرکز تحقیقات مجلس در موضع برتر قرار دهد و آنچنان فضای مجلس را به سمت جناح رقیب سوق دهد که اصلاح طلبان و اعتدالیون با جملاتی نیش گونه نمایندگان منتسب به خود را مورد حمله قرار دادند که : اصلاح طلب آمدند و اصولگرا شدند و...تا شاید بتوانند نمایندگان کلاس اولی مجلس دهم را براه خویش آورند حتی در خیالات خود استراتژی مجلس در سایه و اتاق کنترل و هدایت نمایندگان لیست امید را تدارک می دیدن.
لاکن تا به امروز این خواسته جامه عمل بخود نگرفته است و رصد مواضع و سخنان اصلاح طلبان و حامیان دولت نشان می دهد که امید آنان تا حد زیادی قطع شد است در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 بعنوان سومین فنر پرش آنان برای کسب حداکثری قدرت سیاسی در کشور خواهد بود و اگر نتوانند تجربه انتخابات تهران را به دیگر استانها نیز سرایت دهند انتخابات سال آتی خاکریزی خواهد شد که در آن علیرغم وجود نقشه عملیاتی منسجم یگانهای عمل کننده سیاسی اصلاح طلبان در میدان انتخابات دچار ناهماهنگی در سرعت وحرکت شده و نبرد سیاسی را به حریف خواهند باخت و در این صورت ممکن است نه تنها ریاست جمهوری را از دست بدهند بلکه در دیگر مواضع نیز دچار شکست خوانند شد و حتی این احتمال وجود دارد که نمایندگان کلاس اولی لیست امید آن کور سوی اصلاح طلبی و اعتدالی خود را نیز از دست بدهند.
از سوی دیگر نباید از شکست اصولگرایان در تهران براحتی گذشت.
باید به حرکت مردم تهران که می تواند به نوعی "آبستراکسیون اقشار مردمی از اردوگاه اصولگرایان" نیز قلمداد گردد با امعان نظر بیشتری توجه نمود پایتخت قلب تپنده سیاسی و اقتصادی است و اینکه 11 درصد کرسیهای مجلس را نماینگان کلان شهر تهران در اختیار داشته و نقشی کاریز ماتیک در هدایت دیگر نمایندگان بر عهده دارند شایسته است تا هرچند مختصر در حوصله یک گفتار کوتاه اشاراتی به دلایل این شکست داشته باشیم .شایان ذکر است که منظور ما از این نوشتار این ادعاست که شیرینی پیروزی در تهران و کیفیت آن برای اصلاح طلبان آنچنان زیاد بود که آمال و استراتژیشان برای انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری در سال آینده تلاشی شده است برای الگوی گزینی انتخابات مجلس تهران برای دیگر استانها در انتخابات یاد شده.
آنچه در تهران روی داد یک اتفاق ساده و زودگذر نبود بلکه حامل پیام های مهم برای اصولگرایان در معنای اخص آن و در قالب اشخاص و احزاب بود. در انتخابات آتی جریانی موفق خواهد بود که با پوست اندازی به موقع توانسته با شد خود را از هزینه های حمایت از دولت اعتدال و یا چرایی شکست حسن روحانی در انجام وعده های انتخاباتی خود رهایی بخشده و از این گذر آراء را به سمت خود جذب کند. موجی که تهران در انتخابات 7 اسفند ایجاد شد می تواند در انتخابات بعدی در شهرهای کوچک نیز تکرار شود و این امر لزوم بازنگری و خانه تکانی اساسی را برای جریانهای اصیل انقلاب اسلامی ضروری می کند. به هر حال نگاه ها بر کسانی که در قدرت حضور دارند متمرکزتر است و هر اشتباهی از سوی جریان رقیب با بزرگنمایی، در زمان انتخابات، اثرات غیرقابل پیش بینی می تواند به همراه داشته باشد. اشتباهات و خطاهای دولت کنونی و اصلاح طلبان در مجلس دهم در کنار، می تواند در آینده به ایجاد یک یا چند آلترناتیو قوی برای قوه مجریه و قوه مقننه را در پی داشته باشد حال این امر چه در میان اصولگرایان باشد یا اصلاح طلبان و یا اعتدالیونی که تلاش می کنند هویتی مستقل از اصلاحات برای خویش تعریف کنند.
ما نیز به سهم خود قصد داریم تا با بازخوانی دلایل این شکست در تهران نگاه اصولگرایان را به این نگاه ترغیب نماییم که در نگاه مردم و اقشار مختلف اجتماعی تراز انقلاب اسلامی بسیار بالاتر از نگاه جریانات و شخصیت های اصولگرا و یا اصلاح طلب درون ساختار نظام اسلامی است و نمی توان حرکت های مردمی را در قالب استراتژی های جانبدارانه این جریان و یا آن جریان به پیش برد .از سه استراتژی فتح سنگر به سنگر اصلاح طلبان تاکنون تنها در ریاست جمهوری به تحقق کامل رسیده است و پیروزی نیم بند مجلس هم نمی تواند ثبات آرام بخشی را به استمرار حیات سیاسی اصلاح طلبان در ادامه حضورشان در هرم قدرت سیاسی کشور پدید آورد در نتیجه انتخابات سال آینده ریاست جمهوری و شوراهای اسلامی شهر و روستا در این امر اهمیتی دو چندان پیدا می کند شاید برخی بر این باور باشیم که با عدم تحقق وعده های حسن روحانی و شکست سیاست های اقتصادی و سیاسی در سال آینده ناظر و شاهد حضور جریان اصولگرایی در ساختمان پاستور خواهیم بود لاکن بنا به دلایلی که در ذیل به آن اشاره خواهیم کرد ادامه و اصرار بر اجرای آن می تواند پازل استراتژی استمرار دولت دوم روحانی و یا فردی از جناح اصلاحات – اعتدال را تکمیل نماید در نتیجه اهم مواردی که نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی باید به آن اهتمام و توجه کافی را مبذول نمایند بشرح ذیل می باشد:
1- امیدواری به اقشار مذهبی و غافل شدن از آرای خاکستری آنهم در شهری مانند تهران که بدلیل ترافیک پرحجم فرهنگ ها و الگوهای رفتاری و اخلاقی داخلی و خارجی و وجود ارتباطات گسترده مجازی و اینترنت . رسانه های نوشتاری می تواند به مرور زمان درصد آرای خاکستری را به نفع جریان رقیب و ضعیف کردن جریان ارزشی و مذهبی رقم بزند و تحول خواهان جوانتر را در بیت همان اقشار مذهبی نیز به ظهور و ثبوت برساند .در نتیجه اصرار بر وضع موجود در شرایط حاضر زمانی ممکن است ریزش آرا را در پی داشته باشد و با نگاهی خوش بینانه در شهرستانها آرای قوی آنان را به ضعف کشانده و در دوره های جناح رقیب را غالب میدان مبارزه سیاسی کند.
2- اردوگاه اصولگرایی سوگمندانه و علیرغم اینکه می توانند با محور قرار دادن بسیاری از اصول و فروعات انقلاب اسلامی به یک زبان مشترک در جهان سیاست دست یافته و یک صدا در انتخابات شرکت نمایند لاکن چند صدایی و چند ائتلافی در میانشان خطر بوجود آمدن تلقی ها و برداشت های متفاوتی را موجب گردیده است که در نهایت می تواند تعدادی از ایشان را به سمت و سوی جریان رقیب بکشاند امری که در جریان انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی و ظهور "اصولگرایان معتدل"شاهد بودیم. این تلاطم و چالش در سبد رای اصولگرایان می تواند آمال و آرزوی نزدیک به تحقق جریان رقیب باشد که در این صورت تمام کشتی ایشان در دریای مبارزات سیاسی سال آینده دچار شکست در دکل و ستون های اصلی و بدنه اجتماعی خواهد شد.
3- در کشور ما هنوز جریانات سیاسی از قوت و جایگاه مناسبی در هدایت افکار عمومی و ایفای نقش واسط بین حکومت و مردم برخوردار نیستند در نتیجه این مهم را سیاستمداران و شخصیت سیاسی ایشان بر عهده گرفته و حرف اول را در جذب و یا ریزش آرای مردمی در جریان انتخابات بر عهده می گیرند.لذا همین محوریت اشخاص سبب می گردد تا این افراد با تکیه بر "زنده باد و مرده باد" بازیگران پشت پرده سیاست ، خویش را تافته جدا بافته از کل جریان متبوع خود تلقی کنند که یاید در همه امور و از جمله در انتخابات نظرات و دیدگاه های آنان مبنای فعالیت ها قرار گیرد و درست در زمانی که می روند تا به وحدت دست یابند با غفلت از اصل "گذشت و فداکاری " در زمان مناسب باعت تفرقه در آرا خود شده و جریان رقیب که یکپارچگی را برای بازگشت مجدد و یا استمرار حیات سیاسی خویش تلقی می کند به پیروزی برساند این امر هم تجربه ای است که در انتخابات گذشته کشور ملموس بوده است.
5- اصولگرایی به معنای عام خود نبایدهمچنان به جایگاه سنتی خود در میان اقشار مذهبی و متوسط جامعه دلخوش کند. مردمی که در طول سالیان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خمیره مایه وجودی ایشان با ولایت فقیه و انقلاب اسلامی بر آمده ار فرهنگ اسلامی گره خورده است و همیشه در میادین مختلف حضور خود را نشان داده اند و بقول امام راحل (ره) مردم با کسی عقد اخوت نبسته اند و هر زمان صلاح بدانند در انتخابات استراتژی و چشم انداز کشور را تغییر مسیر می دهند یکبار ولت چپ و یک بار دولت رایت بار دیگر دولت تکنوکرات سازندگی و دگر باره دولت اصلاحات و در نهایت دولت عدالت خواهان و امروز دولت تدبیر و امید.
6- اتخاذ راهبرد حذفی برای مقابله با جریانات رقیب در جایی که برنامه مدونی برای رونق و عدالت اقتصادی و پاسداری از فرهنگ اسلامی و انقلابی وجود ندارد می تواند دو باره میدان را از نیروهای ارزشی انقلاب بگیرد واین موضع اصلاح طلب و اصولگرا و اعتدالی نمی شناسد درست حالتی که امروز برای دولت حسن روحانی پیش آمده است می تواند برای دولت اصولگرا هم در صورت فقدان وجود مواردی که به آن اشاره کردیم پیش آورد همه باید بپذیریم یک که بغیر اصولگرایان و اصلاح طلبان در مفهوم حزبی و جریانی آن اقشار مختلف دیگری نیز وجود دارند که هویت و حضورشان نه با راهپیمایی و تظاهرات که با اینترنت و شبکه های مختلف اجتماعی و رسانه های دیداری و شنیداری مانند: سینما و... معنا و مفهوم پیدا می کند. یادمان نمی رود که در جریان فتنه های 78 و 88 چگونه آرای خاکستری بخشی از مردم با ایجاد کمپین های مختلف و با عناوین گوناگون به سمت و سوی براندازان هدایت شده بود و کوچکترین و کم اهمیت ترین خبرها در اسرع وقت در شبکه های مجازی و صوتی و تصویری داخلی و خصوصا خارجی منعکس می شد در مقابل اصولگرایان با تمام داشته های محدود خود به جنگ رسانه های دشمن که با تمام توان خود به میدان آمده بود و اگر نبود نقش موثر رهبری و حضور مردم شاید امروزدر افق دیدمان آنی نبود که امروز می بینیم.
در نهایت هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان تجربه ها و شکست های خویش الگو قرار داده و براهی خواهند رفت که تجربه های موفق پیش پایشان می گذارند . جریان اصلاحات بدلیل عدم تعریف و مشخص کردن مرزبندی های خود با جریان فتنه و برانداز مجبور خواهد بود همچنان با روش آزمایش و خطا بر افکار تئوریسین های اتاق فکر خویش آنهم با دیدگاه ها و آرای مختلف که بعضا نوار حیات سیاسی همقطاران خود را نیز قطع می کنند ادامه راه دهند و امید وار باشند تا تلاششان برای الگو سازی انتخابات تهران برای کل کشور در انتخابات سال آینده مثمر ثمر افتد و اصولگرایی نیز بایستی بر وحدت حول محور ولایت و اصول انقلاب اسلامی به سمت بکار گیری روش های نوین مبارزات انتخاباتی از گذر تکنولوژی و افکار و نیروهای جوانتر حرکت کنند و آنان نیز امیدوار باشند تا جریان انتخابات تهران در کل کشور تکرار نگردد .امروز جریان های محوری سیاسی در کشور در یک بازی رولت روسی تلاش می کنند تا با سرعت بیشتر جریان رقیب را هدف قرار داده و از میدان بدر کند به همین خاطر خواهیم دید که دو جریان یاد شده همچنان در دو جهت مخالف طی طریق خواهند کرد و اینجاست که نقش نیروهای ارزشی در بصیرت افزایی ملی بدون هر گونه آرایه های سیاسی چپ و راست در حفظ منافع و امنیت ملی اهمیتی دو چندان خواهد یافت.
والسلام