بولتن نيوز- سيد مجتبي نعيمي: در مورد اسرائيل، دو چيز را خيلي خوب ميدانيم؛ يکي اينکه نطفه شوم اين فتنه، در کجا و چطور بسته شد. و ديگر اينکه نظاميان اين دولت جعلي، چه جنايتها که نکردند. اسرائيل، از يک ايده به يک دولت تحميلي تبديل شد و اين روند در حالي بود که ملتهاي اسلامي در خواب بودند و مشغول دعواهاي داخلي حيدري و نعمتي. از طرف ديگر، دولتهاي غيرمردمي اين کشورها نيز به پيشروي اين روند کمک ميکردند و کمپديويدهاي پيدا و پنهان عقد کرده و مثل برادر ديني، زير شانههاي اين مخلوق عوضي را گرفتند.
عدم اتحادي که در بين مردم مسلمان و دولتهايشان بود، جاي تلاش براي در نطفه خفهکردن اسرائيل را گرفت و محصول اين وضعيت دو چيز بود؛ مغفول ماندن خطري به آن بزرگي و اضمحلال قدرت مسلمين. به عبارت ديگر، هرچقدر که توان امت اسلامي بر اثر نزاعهاي دشمن ساخته کمتر و کمتر ميشد، اهميت مسئله اسرائيل نيز در نزد ايشان ناچيز و همه اينها يعني، بزرگشدن غده سرطاني رسوخ کرده در تن اسلام.
اما همانطور که خواست الهي در اين است که خير بر شر مستولي يابد، پس از برقراري دولت جعلي اسرائيل در خانههاي ويران شده مسلمانهاي فلسطيني، جرقههاي رستاخيز اسلامي زده شد و اين اتفاق ميمون، از اسدآباديها شروع و در امام خميني (ره) به اوج خود رسيد. نکته بسيار مهمي که در اين مقوله وجود دارد آن است که "اسرائيلستيزي" يکي از اصليترين پايههاي رستاخيز اسلامي مزبور است.
به طور مثال، با نگاه به مجموع آثار سيد جمال ميبينيم که يکي از وجوه بارز اين آثار کم حجم، هشدار به خطر وجود و گسترش اسرائيل است. هشداري که بعد از وي، توسط شاگردان او و بزرگان حوزههاي علميه دنبال ميشود و وقتي به عصر خميني کبير ميرسيم، ميبينيم که نه تنها اين وجود مبارک، بر نابودي اسرائيل تأکيد ميکند و آنرا به عنوان کف خواستههاي عمومي مسلمين بيان ميکند، بلکه شاگردان و تحت تأثير قرارگرفتههاي از ايشان نيز بر اين موضوع اصرار دارند. نمونه بارزش هم نطق معروف شهيد مطهري در اين خصوص است. نطقي که در آن، اسرائيل را يزيد زمان معرفي کرده و اين عرصه را، کربلاي دوران ما معرفي ميکند.
در نتيجه، بر اثر چنين مجاهدتها و روشنگريهايي، دشمني با اسرائيل به يکي از وجوه اشتراک فِرَق مسلمين تبديل ميشود. رهبر معظم انقلاب در اين خصوص ميفرمايند:
«هدف، حكومت قرآنى و اسلامى است. البته بين كشورهاى اسلامى مشتركاتى وجود دارد، تمايزهائى هم وجود دارد. هيچ الگوى واحدى براى همه كشورهاى اسلامى وجود ندارد. در كشورهاى مختلف، شرائط جغرافيائى، شرائط تاريخى، شرائط اجتماعى مختلف است. اما اصول مشتركى وجود دارد: همه با استكبار دشمنيم، همه با تسلط و سيطره خباثتآميز غرب مخالفيم، همه با وجود غده سرطانى اسرائيل مخالفيم. 10/11/90»
اما با پيروزي انقلاب اسلامي، اوضاع کاملاً تغيير ميکند و همت ويژهاي براي نابودي اسرائيل در جهان اسلام به وجود ميآيد. علت اين قضيه هم آن است که در انديشههاي حضرت امام، مبارزه با اسرائيل، يکي از استراتژيکترين آرمانهاييست که تعريف ميشود و پيگيري اين مسئله، تبديل به پايهاي از سياستخارجي رسمي و علني جمهوري اسلامي شده و سازمانها، نهادها و موسسات حمايتي و پژوهي ويژهاي براي آن تشکيل ميشود.
به اين ترتيب، ايران به اصليترين سرباز مبارزه با اسرائيل در جهان تبديل ميشود و با حمايت از گروههاي مقابلهگر با آن مانند حزبالله و حماس، به جراحي اين غده ميپردازد:
«ما در قضاياى ضديت با اسرائيل دخالت كرديم، نتيجهاش هم پيروزى جنگ سى وسه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود. بعد از اين هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژيم صهيونيستى مبارزه كند، مقابله كند، ما پشت سرش هستيم و كمكش ميكنيم و هيچ ابائى هم از گفتن اين حرف نداريم. اين حقيقت و واقعيت است. رهبر انقلاب 14/11/90»
پيروزي انقلاب اسلامي و تشکيل جمهوري اسلامي به مثابه اصليترين حکومت ضدصهيونيستي در جهان، علاوه بر اينکه يک نيروي مقابلهگر رسمي و پر قدرت در برابر اسرائيل ايجاد ميکند، يک کارويژه ديگر نيز دارد و آن اينکه با در پيشگرفتن بحث "صدور انقلاب"، آرمانهاي انقلاب اسلامي به ساير کشورهاي اسلامي نيز سرايت ميکند و در آن بين، مبارزه با اين طالع نحس جايگاه ويژهاي مييابد. به اين ترتيب، همتي که بزرگان جهان اسلام براي فراگير کردن مسئله اسرائيل در گذشته کشيده بودند، قوتي بيشتري مييابد و ملتهاي مسلمان با ديدن مبارزات علني با اسرائيل و شکستهاي آن، به اسرائيلستيزي، ايمان آورده و سهم خاصي براي آن در مجموعه فعاليتهاي خود باز ميکنند.
در نتيجه، هرچه اين آرمان فراگيرتر و جديتر ميشود، اسرائيل ضعيفتر ميشود. هرچه ملتهاي اسلامي به اين باور ايمان ميآورند که "ميتوان اسرائيل را – اسرائيلي که پشتش، ابرقدرتهاي جهان ايستادهاند –از بين برد"، در عمل اسرائيل عقبتر نشست. براي مثال، ظهور مبارک بيداري اسلامي در مصر سبب ميشود تا منافع اسرائيل در آنجا تهديد شده و با تبديل شدن خواست مردم اين کشور براي لغو قرارداد کمپديويد به آرمان انقلاب مصر، لحن سردمداران اسرائيلي نيز تغيير کرده و قلدرمآبي به پيشنهاد مذاکره، افول ميکنند. پيشنهاداتي که اين روزها در رسانههاي مختلف، خبرش به گوش ميرسد و نشاندهنده سقوط طمّاعانيست که ديروز شعار "از نيل تا فرات" سر ميدادند و امروز، به چهارديواري شيشهاي خود نيز قانعند.
اما اين تغيير لحن، همانطور که نشاندهنده پيروزي موقتي مسلمين است، نبايد باعث شود تا ايشان به همين مقدار اکتفا کرده و به مذاکره روي آورند. به عبارت ديگر، عدم ارتباط با اسرائيل و تلاش براي نابودي آن، خط قرمز بيداري اسلامي است و اين نکتهايست که نبايد از ذهن انقلابيون فراموش شود. رهبر انقلاب در هشداري پيرامون اين مسئله فرمودند:
«اسرائيل رفتنى است، نبايد بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى كنونى {بيداري اسلامي}، تن دادن به بقاء رژيم صهيونيستى است و ادامه مذاكرات سازش و تسليم كه رژيمهاى ساقط شده آن را پايهگذارى كردند. 10/11/90»
رهبر انقلاب، در هشدار ديگري منباب توجه به ميدانهاي مبارزه موجود ميفرمايند:
«هر جائى كه احساس بشود كارى دارد انجام ميگيرد كه به نفع اسرائيل است، به نفع آمريكاست، آنجا بايد هوشيار باشيم. بدانيم اين حركت، حركت بيگانه است، حركت غريبه است، حركت خودى نيست. آنجائى كه حركت، يك حركت اسلامى و ضد صهيونيستى و ضد استكبارى و ضد استبدادى و ضد فساد است، آنجا حركت، حركت درستى است، آنجا همه با هم خودى هستيم، ديگر شيعه هستيم، سنى هستيم، از اين كشوريم، از آن كشوريم، تفاوت نميكند. بايد همه يكجور فكر كنيم. 10/3/90»
در مجموع به نظر ميرسد با توجه به اتفاقاتي که اين روزها در بلاد اسلامي رخ ميدهد از يکسو و اوضاع به هم ريخته قدرتهاي پوشالي غربي از سوي ديگر و بحرانهاي داخلي و خارجي خود اسرائيل، وعده حق الهي در خصوص نابودي نيروهاي شر به تحقق خواهد پيوست و ميتوان اميدوار بود که دهه موجود، آخرين دههاي در تاريخ باشد که اسمي از دولت جعلي اسرائيل ميشنويم، انشاءالله. اما تحقق اين وعده به ايمان و همت جهان اسلام بستگي دارد و استواري ايشان بر مرارتهايي که در اين مسير هست:
«كى تصور ميكرد جوانان فلسطينى جرأت كنند به نام اسلام متشكل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نيروهاى غاصبِ ظالمِ بىرحمِ صهيونيست حمله كنند؟ اين اتفاق افتاده ... در «يومالنكبة» جوانها مرزهاى اسرائيل را براى اولْبار بعد از گذشت شصت سال شكستند. اينها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. اين دارد نشان ميدهد كه بدانيد وعده الهى كه فرمود: «ليظهره على الدّين كلّه»- خداى متعال اين دين را، اين رسالت را بر همه فرآوردههاى فكرى و دينى عالم پيروز خواهد كرد - درست است. خدا دارد اين وعدههاى نقد را تحقق ميبخشد. فقط شرطش اين است كه من و شما كه در اين راه سربازان پيشروِ اين حركت در دوران معاصر بوديم، قدممان را سست نكنيم، حواسمان جاى ديگر نرود. رهبر انقلاب 10/3/90»