کد خبر: ۳۹۷۱۱
زمان انتشار: ۰۹:۴۴     ۲۳ بهمن ۱۳۹۰

محمدرضا باهنر، نايب‌ رئيس مجلس شوراي اسلامي و دبيركل جامعه اسلامي مهندسين از جمله چهره‌هاي سياسي كشور است كه صريح سخن مي‌گويد و در سال‌هاي گذشته تلاش كرده به شيوه‌هاي مختلف در تحولات سياسي كشور ايفاي نقش كند. او گاهي اين نقش را از طريق جايگاهي كه در مجلس دارد انجام مي‌دهد و گاهي نيز از ارتباطات ويژه‌اي كه طي سال‌ها فعاليت سياسي به‌دست آورده استفاده مي‌كند. باهنر اگر لازم ببيند از نامه‌نگاري به مسوولان عالي‌رتبه نظام نيز ابايي ندارد كه نامه به رهبر معظم انقلاب اسلامي در خصوص ميرحسين موسوي، پيش از انتخابات سال 88، يكي از اين موارد است.

اگرچه برخي فعالان سياسي نسبت به اين‌گونه اقدامات باهنر انتقاد دارند، اما او نشان داده كه آن كاري را كه درست مي‌داند انجام مي‌دهد. دبير كل جامعه اسلامي مهندسين در گفت‌وگو با «جام‌جم» از اين‌گونه اقدامات خود به شدت دفاع مي‌كند و انگيزه‌هاي خود را از نامه‌اي كه در خصوص ميرحسين موسوي به رهبر معظم انقلاب نوشته، توضيح مي‌دهد. او همچنين معتقد است اكنون زمان تبيين مسائل مربوط به انحراف فرا رسيده است و بر همين اساس در بخشي از اين گفت‌و‌گو به بيان برداشت خود از اهداف اين جريان پرداخته است. مشروح اين گفت‌و‌گو را مي‌خوانيد:

در مصاحبه‌اي كه چندي پيش با شما داشتم، در پاسخ به اين سوال كه آيا به نظر شما چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلب در انتخابات حضور مي‌يابند يا خير، پيش‌بيني شما اين بود كه آنها مي‌آيند، اما اكنون اگرچه از سوي وزارت كشور اعلام شده است كه 14 درصد از ثبت‌نام‌كنندگان براي انتخابات اصلاح‌طلب هستند، اما چهره‌هاي شاخص اصلا‌ح‌طلب در ميان اين 14 درصد وجود ندارد. آيا شرايط به گونه‌اي غير از آنچه شما تصور مي‌كرديد رقم خورده است؟

البته من جاي آنها نيستم و خودم فكر مي‌كنم اگر جاي آنها بودم، جدي‌تر وارد ميدان مي‌شدم. تحليل و برداشت من در حال حاضر اين است كه آنها احتمالا طوري عمل كرده‌اند كه مي‌خواهند هم باشند و هم نباشند. آنها خواسته‌اند به شكلي عمل كنند كه قضيه به اصطلاح برايشان برد ـ‌ برد باشد. به نظر من آنها به اين تحليل رسيده‌اند كه چون بعد از فتنه 88 در قانع كردن افكار عمومي خيلي كم‌ آوردند، اگر بخواهند با همه توان بيايند، مردم رويكرد خوبي به آنها نخواهند داشت و راي خوبي نمي‌توانند داشته باشند. از طرف ديگر هم اگر اصلا نيايند، از صفحه سياسي پاك مي‌شوند و اين موضوع به مصلحتشان نيست. در چنين شرايطي آنها يك سناريوي ميانه‌اي را انتخاب كردند و در اين سناريو، آدم‌هاي دانه‌درشتشان را نياوردند و چهره‌هاي سفيد و غيرمساله دارشان را آوردند و الان هم فكر مي‌‌كنند دو اتفاق بيشتر نخواهد افتاد، به طوري كه اگر تعدادي از همين افرادي كه آمار آنها از سوي وزارت كشور اعلام شده و حدود هفتصد هشتصد نفر هستند توانستند به مجلس راه يابند اينها تبليغ مي‌كنند كه ما با وجود اين كه تمام‌قد نيامديم، پيروز شديم. اگر هم موفق نشوند آنها خواهند گفت اينها اصلا به ما ارتباطي نداشتند و ما اصلا نيامده بوديم. بنابراين براي خودشان يك بازي برد ـ‌ برد را طراحي كرده‌اند و البته من فكر مي‌كنم در اينجا هم تحليلشان اشتباه است و ضرر كرده‌اند كه تمام قد نيامده‌اند. البته الان نيروها در حال فعاليت هستند و درصد تاييد صلاحيت‌‌ها همان طور كه اعلام شده بيش از دوره‌هاي قبل بوده است و احتمالا تعدادي از نيروهايشان هم وارد مجلس خواهند شد، اما اين افراد، عموما نيروهايي هستند كه ساختار‌شكن نيستند و ما هم بحثمان با اصلاح‌طلبان اين بود كه شما بياييد با اين شرط كه مرزتان را با فتنه و سران فتنه روشن كنيد و چارچوب قانون اساسي و قوانين موضوعه كشور را بپذيريد.

چهره‌هاي تندرو و فتنه‌گر جريان اصلاحات، يك اميد ديگر هم دارند و آن اين كه مشاركت در سطح كشور، كمتر از 30 درصد باشد و آنها از قبل هم اعلام كرده‌اند در اين حالت ما برنده ميدان خواهيم بود كه البته ما مطمئن هستيم اين خوابشان تعبير نخواهد شد و حتما انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي، انتخابات دشمن‌شكن و باشكوهي خواهد بود و مردم حضور گسترده پيدا مي‌كنند. البته انتخابات مجلس با انتخابات مجلس مقايسه مي‌شود و انتخابات رياست‌جمهوري با انتخابات رياست‌جمهوري. ما دو مرتبه در انتخابات رياست‌جمهوري شاهد مشاركت‌هاي بسيار گسترده بوديم و آنها استثنا هستند. ولي معمولا متوسط حضور مردم در انتخابات بين 60 تا 70 درصد بوده و ما فكر مي‌كنيم ان‌شاء‌الله در اين دوره هم در سطح كشور، شاهد چنين مشاركتي خواهيم بود.

شما در جايي در توصيه به اصولگرايان براي وحدت به آنها هشدار داده بوديد كه حتي اگر همين كانديداهاي اصلاح‌طلب كه ساختارشكن هم نيستند بتوانند با استفاده از اختلاف اصولگرايان، پيروز شوند، اين مساله به گفتمان انقلاب، آسيب مي‌رساند. همچنين شما پيش از انتخابات رياست‌جمهوري در نامه‌اي به رهبر معظم انقلاب، نسبت به پيروزي احتمالي ميرحسين موسوي، مطالبي را بيان كرده بوديد. بعضي‌ها از اين صحبت‌ها و اقدامات شما اين‌طور برداشت مي‌كنند كه شما فقط اصلاح‌طلبان را براي گرم ‌شدن تنور انتخابات مي‌خواهيد، اما معتقديد به هيچ وجه نبايد كار به دست آنها بيفتد. آيا شما چنين برداشتي را از سخنانتان قبول داريد؟

ما دو تا بحث داريم. بنده باهنر، يك زماني يك چهره حزبي دارم و در زماني هم مي‌خواهم از موضع حاكميت صحبت كنم. اختيارات حاكميتي من مشخص است. من نه عضو شوراي نگهبان و نه عضو قوه مجريه هستم. من در مجلس، همچون بقيه نمايندگان، يك سري اختياراتي دارم و اختياراتي هم به‌‌خاطر حضور در جايگاه نايب‌رئيسي مجلس دارم.

بنابراين من معتقدم كه اصلاح‌طلبان بايد حضور داشته باشند و بايد تلاش كنيم كه هم تنور انتخابات و هم تنور مجلس گرم باشد؛ يعني اين كه معتقدم در مجلس هم بايد گفتمان‌هاي مختلفي وجود داشته باشند و با يكديگر كار كنند، اما شرط آن اين است كه اصلاح‌طلبان، رقيب ما باشند و نه رقيب نظام و موقعي كه رقيب ما شدند طبيعي است كه ما از تمام امكاناتمان استفاده مي‌كنيم كه آنها راي نياورند، همان طور كه آنها هم همين كار را مي‌كنند. اصلا رقابت انتخاباتي يعني همين؛ وقتي كه دو نفر رقابت مي‌كنند هر كدامشان دو هدف را به طور همزمان دنبال مي‌كنند، يكي اين كه خودش راي بياورد و يكي اين كه رقيبش راي نياورد. بنابراين ما طبيعي است كه از موضع حزبي، نه‌تنها با اصلاح‌طلبان بلكه با مستقل‌ها نيز رقابت مي‌كنيم، حتي در جاهايي ممكن است با برخي از دوستان اصولگراي خودمان هم كه مثلا به فرآيند جبهه متحد تن نداده‌اند رقابت كنيم. رقابت انتخاباتي وجود دارد و بحثي در آن نيست، اما از موضع حاكميت من بارها و بارها گفته‌ام و الان هم تكرار مي‌كنم كه حضور افرادي كه مثل ما نمي‌انديشند، اما خودشان را رقيب نظام نمي‌دانند، مفيد است و ما از حضور آنها استقبال مي‌كنيم، زيرا با حضور آنها هم انتخابات پررنگ‌تر و پرشورتر مي‌شود و هم در مجلس نيز مفيد هستند. هر چه در مجلس، نگاه‌هاي متفاوت وجود داشته باشد رشد و بالندگي و عملكرد مجلس بهتر مي‌شود و ما اين را قبول داريم. اما در همين حال هم اگر كسي خودش را رقيب نظام بداند، تكليف او با نظام است و نظام تكليف او را روشن مي‌كند.

اين كه من در نامه‌ام هم آرزو كردم كه مهندس موسوي راي نياورد، به نظرم روشن و طبيعي است. حتي آن زماني كه مهندس موسوي اين كارها را نكرده بود و ما قبل از انتخابات با او مذاكره مي‌كرديم به او مي‌گفتيم اگر شما در چارچوب نظام حركت مي‌كني، درست است كه رقيب ما هستي، اما حزب تو مي‌تواند فعال باشد، اما اگر در چارچوب نظام حركت نكني و با نظام درگير ‌شوي تكليف تو با نظام است و متاسفانه تكليفش هم به اين شكل روشن شد.

اين كه ما با رقيبمان، رقابت كنيم و نگذاريم او پيروز شود يك بحث است، ولي اين كه در مورد فرد يا گروهي كه از فيلتر شوراي نگهبان، عبور كرده‌اند بگوييم پيروزي آنها به گفتمان انقلاب، صدمه مي‌زند حرفي است ديگر. مي‌خواهم در مورد ريشه و اساس اين اعتقادتان توضيح دهيد.

موقعي كه من از اصولگرايان دفاع مي‌كنم و مي‌خواهم در انتخابات حضور پيدا كنم مدعي هستم كه حضور اصولگرايان در مجلس، بيشتر مي‌تواند منافع ملي را تامين كند و بيشتر مي‌تواند سرمايه اجتماعي براي نظام ايجاد كند و مثلا بيشتر مي‌تواند براي رفاه مردم كار كند و امثالهم، بالاخره ما يك مانيفست و سياست راهبردي داريم و براساس آن كار مي‌كنيم. قطعا ما مانيفست خودمان را به دلايل مختلف بر مانيفست رقيبمان، ارجح مي‌دانيم. حتي اگر مساله خودمحوري باشد بازهم ما در تبليغمان مي‌گوييم كه اين مانيفست، بيشتر مي‌تواند منافع ملي، امنيت ملي و ارتقاي نظام را تامين كند. بله ما معتقديم اگر رقيبمان، راي بياورد نظام ضرر مي‌كند و اين طبيعي است. اگر اين فكر را نمي‌كرديم با او رقابت نمي‌كرديم. بنابراين آن حرفي كه من گفته‌ام و نامه‌اي كه نوشتم طبيعي است، اما من اين مساله را كه اگر در مجلس، تك‌گفتماني حاكم باشد، كشور، نظام و اصولگرايان سود مي‌برند، قبول ندارم. ما مي‌گوييم گفتمان‌هاي ديگر هم بايد در مجلس حضور داشته باشند و البته بازهم يك چيز را تاكيد مي‌كنيم و آن اين كه در ضمن حضور گفتمان‌هاي مختلف و تضارب افكار، گفتمان ما بايد در آنجا پيروز شود و ما براي اين هم تلاش مي‌كنيم. بنابراين بايد اين مسائل را كاملا از هم تفكيك كرد.

نامه‌اي كه شما درخصوص ميرحسين موسوي به رهبر انقلاب نوشتيد نوعي اقدام پيشاپيش درخصوص اتفاقي بود كه هنوز واقع نشده بود. از سوي ديگر در جريان حوادثي كه پس از انتخابات اتفاق افتاد آنقدر با تامل موضع گرفتيد كه شما را به ساكت بودن در آن وقايع متهم كردند. توضيح شما درخصوص اين اقدامات كه بعضي آن را به تناقض تعبير مي‌كنند چيست؟


باهنر: معتقديم اگر رقيبمان، راي بياورد نظام ضرر مي‌كند و اين طبيعي است. اگر اين فكر را نمي‌كرديم با او رقابت نمي‌كرديم. اما من اين مساله را كه اگر در مجلس، تك‌گفتماني حاكم باشد كشور، نظام و اصولگرايان سود‌ مي‌برند را قبول ندارم

واژه‌اي كه من مي‌توانم به كار ببرم اين است كه ما بايد در رفتارمان متعادل باشيم. من در جلسه‌اي كه همين چند روز قبل با فعالان سياسي و انتخاباتي استان‌ها داشتم خدمتشان عرض كردم كه ما در صحنه انتخابات بايد در رقابت پيروز شويم. اگر ما زماني به دنبال اين باشيم كه رقيب ما رد صلاحيت شود ما ديگر از حوزه اخلاق سياسي و رقابت سالم سياسي و قواعد فعاليت‌هاي تشكيلاتي خارج شده‌ايم و پايمان را جاي پاي حاكميت گذاشته‌ايم. من معتقدم اين رفتارها نبايد انجام شود. من يك مثال عيني در اين زمينه مي‌زنم. در انتخابات مجلس هفتم من از كرمان، كانديدا بودم و در زمان تاييد صلاحيت‌ها،‌ يكي از رقيبان جدي من، عدم احراز خورد. بنده همان روز كه شنيدم در نامه‌اي خطاب به حضرت‌ آيت‌الله جنتي توضيح دادم، اگر ايشان تاييد صلاحيت شود، پيروزي من را در انتخابات به‌خطر مي‌اندازد، ولي با اين حال من شهادت مي‌دهم كه ايشان فرد صالحي است و اگر نماينده شود مي‌تواند مثبت باشد، اما مواضع ما با يكديگر متفاوت است. من خدمت حضرت آيت‌الله جنتي نوشتم كه شما حتما به دلايلي ايشان را عدم احراز صلاحيت زده‌ايد، ولي اگر شهادت من كافي است من شهادت مي‌دهم كه ايشان فرد صالحي است و خوب است كه تاييد صلاحيت شود. الحمدلله آن فرد تاييد صلاحيت شد، حالا نمي‌خواهم بگويم كه فقط نامه من، علت اين تاييد صلاحيت بود،‌ ولي بالاخره او تاييد شد. من اينها را گفتم تا به اينجا برسم كه وقتي او تاييد شد كسي نبايد از من انتظار داشته باشد حالا كه آن فرد تاييد صلاحيت شده است من هم بايد كاري كنم كه او راي بياورد. ما رقابت مي‌كنيم، ولي من به عنوان يك جريان سياسي نبايد تلاش كنم كه رقيبم با عدم احراز صلاحيت از ميدان، حذف شود.

در مورد نامه‌اي هم كه به آن اشاره كرديد، بله فلاني تاييد شده بود و شوراي نگهبان هم او را تاييد كرده بود. من حتي معتقد هستم تا زماني كه يك كانديدا، صالح است اگر كانديداي رقيب رفت او را به مسائل ضدانقلابي و ضداسلام و امثالهم متهم كرد به اعتقاد من آن فردي كه متهم مي‌كند بايد در مقابل شوراي نگهبان جوابگو باشد، چون شوراي نگهبان گفته كه اين آقا صالح است و مي‌تواند كانديداي رياست‌جمهوري باشد. بعضي‌ها هم چنين حرف‌هايي داشتند و مي‌گفتند بعضي از رقبا مثلا حرف‌هايي در مورد مهندس موسوي زدند كه با توجه به‌اين كه او توسط شوراي نگهبان تاييد صلاحيت شده بود چنين حرف‌هايي نبايد در آن زمان در موردش زده مي‌شد، اما باز معنا و مفهوم اين حرف‌ها اين نيست، اگر ما فردي را كانديداي مورد قبول براي نامزدي يك پست تلقي كنيم، حتما طرفدار اين هستيم كه او راي بياورد. من رقيب او هستم و با او مبارزه مي‌كنم و كار و تبليغات مي‌كنم تا رقيب او راي بياورد. اينها نبايد با يكديگر خلط شود، ولي متاسفانه در جاهايي خلط مي‌شود و مي‌گويند اگر شما او را قبول نداري، چرا آن نامه را نوشتي؟ ظاهرا برخي دوستان اصرار دارند كه واقعيت‌هاي روشن را نبينند و به‌همين قاعده مي‌گويند كه فلاني دير موضع گرفت، نگرفت يا كم گرفت و از اين حرف‌ها. به اعتقاد من، نهم دي يك حماسه بزرگ بود و سرمايه عظيم اجتماعي براي نظام ايجاد كرد، اما همين الان هم مي‌گويم اگر مي‌خواستيم 3 روز بعد از انتخابات 88، حماسه 9 دي را برگزار كنيم هرگز به اين شكل موفق نمي‌شديم. يك ميوه بايد برسد تا چيده شود و بايد ثابت مي‌شد كه كروبي و موسوي، عناصر اصلي فتنه هستند و عليه رقبا، نظام، انقلاب، امام و در نهايت عليه عاشورا، فتنه‌گري مي‌كنند. اين مراحل طي شد تا 9 دي خلق شد. معتقدم در 9 دي همه ملت ايران شركت كردند، تمامي ملت با هر گرايش سياسي، چراكه ميوه رسيده بود و حقيقت فتنه براي تمامي ملت روشن شده بود. ملت ايران عاشق اسلام و وطن است و با كسي عهد اخوت نبسته و بر اصول اساسي خود پايبند است.

اين حرف‌هاي شما صحيح، اما فلسفه نوشتن آن نامه شما حداقل براي من كه روشن نشد، قطعا شناختي كه مقام معظم رهبري از ميرحسين موسوي داشتند كمتر از شناخت شما از او نبود.

اجازه بدهيد من يك مثالي بزنم. ما هميشه مي‌گوييم اگر بخواهيم به يك فرد رشديافته سياسي تبديل شويم بايد هم اخلاق پيروزي داشته باشيم و هم اخلاق شكست و ما هميشه اين مساله را در جامعه اسلامي مهندسان مطرح مي‌كنيم. ما به خودمان و دوستانمان هميشه گوشزد مي‌كنيم كه اگر برديم فكر نكنيم كه هميشه خواهيم برد و در صورت پيروزي بايد به دنبال پاسخي مناسب براي لطف مردم باشيم. اگر هم شكست خورديم نبايد فكر كنيم كه دنيا به آخر رسيده است و بايد برويم بازي را به هم بزنيم. اشكالي كه موسوي و كروبي، بعد از انتخابات كردند اين بود كه آنقدر از پيروزي خودشان مطمئن بودند كه وقتي اعلام شد پيروز نشده‌اند، خواستند بازي را بهم بزنند. آنها حاضر شدند همه چيز را بهم بزنند به اين خاطر كه توهم خودشان را به كرسي بنشانند.

رهبري داهيانه مقام معظم رهبري امروز نظام را در اوج قرار داده به گونه‌اي كه هم اكنون به واقع، ايران اسلامي در موقعيت بدر و خيبر قرار گرفته و آماده فتح سنگرهاي جهاني است. ما حتي از همان سال‌هاي 62 و 63 كه در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي بوديم، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي را واقعا به عنوان يك مرشد و يك مراد قبول داشتيم. شهيد باهنر هم در ايام پيش از پيروزي انقلاب بارها خصايل برتر ايشان را براي ما متذكر ‌شدند. چنين اعتقادي را هم در عمل به دست آورده بوديم نه اين‌كه با شعار و حرف و تبليغ به آن رسيده باشيم، اما معناي اينها اين نيست كه اگر چيزي به ذهن آدم رسيد آن را اعلام نكند. همين الان مقام معظم رهبري براي تصميم‌گيري ده‌ها مشاوره مي‌گيرند. پشت سر هر تصميمي كه از سوي مقام معظم رهبري اتخاذ مي‌شود، كوهي از فعاليت‌هاي تصميم‌سازي قرار دارد؛ البته بعد از اين‌كه همه حرف‌ها را شنيدند آن وقت زيركي، كياست، سياستمداري، اخلاص و كمك‌هاي غيبي نيز به كمك مي‌آيد و الحمد‌لله رب‌العالمين، بهترين تصميمات گرفته مي‌شود، اما مقدمه اين تصميمات همان چيزهايي است كه اشاره كردم. موقعي كه من احساس مي‌كنم چنانچه موسوي برنده انتخابات باشد، نظام چالش‌هاي جدي خواهد داشت، مكلفم به حكم شرع تهديدها را بگويم و ضرورت برنامه‌ريزي براي بحران‌هاي آينده را بيان كنم.

متاسفانه برخي دوستان ما در برخوردهاي افراطي خود همچنان مصرند ، نامه‌اي كه من نوشتم در حمايت از فلاني بوده است. متن اين نامه منتشر نشده است، اما اگر روزي مناسب باشد من آن را منتشر مي‌‌كنم. متن نامه كاملا گوياي اين مطلب است كه من از انتخاب شدن آقاي مهندس موسوي راضي نيستم. اين هم نه به خاطر اين‌كه بگويم نظام كار بدي كرده است، خير، نظام كار خودش را انجام داده است و زماني كه بايد او را تاييد مي‌كرد،‌ تاييد كرد و زماني هم كه در مقابل نظام ايستاد، نظام به وظيفه خودش عمل كرد. نظام در هر زماني به وظيفه خودش عمل كرده است، اما اين هشدارها،‌ نامه‌ها و صحبت‌ها ‌ طبيعي است كه بر اساس وظيفه خودمان انجام‌ مي‌دهيم. متاسفانه امروز جريان فتنه براي برخي دوستان ما تبديل به ابزاري شده براي قلع وقمع اصولگرايان و اتهام‌زني‌هاي مختلف. البته فعلا بناي پاسخگويي نداريم و در شرايط رقابت انتخاباتي درست و اخلاقي هم نمي‌دانيم، اما حتما روزي برخي حرف‌ها را خواهيم زد.

بنده موضع خودم را در مورد مهندس موسوي،‌ سال‌ها قبل و در دوره دوم تحليف حضرت آيت‌الله خامنه‌اي به عنوان رئيس‌جمهور در مجلس دوم بيان كردم. موضع من در آن موقع روشن بود، اما اين‌كه من به مسوولان نظام و مقام معظم رهبري بگويم كه احتمال دارد ايشان ببرد و ما بايد براي هر دو حالت برنامه داشته باشيم من فكر نمي‌كنم اشكالي داشته باشد.

شما درخصوص اتهامي كه به شما مي‌زنند مبني بر سكوت در مقابل حوادث پس از انتخابات، پاسخ معروفي داريد مبني بر اين‌كه اين ميوه بايد مي‌رسيد تا بتوان آن را چيد. از سوي ديگر شاهديم شما در روزهاي اخير درخصوص جرياني كه به جريان انحرافي معروف شده است اظهاراتي داشته‌ايد كه شايد تندترين مواضع در نوع خودش باشد. آيا به اعتقاد شما، ميوه اين جريان در حال حاضر رسيده است كه مواضعتان را در موردش شفاف مي‌گوييد يا اين‌كه موضعگيري‌هاي شما به انتخابات پيش رو مربوط است؟

متاسفانه تيم رسانه‌اي جريان انحراف اصرار دارند اصولگرايان را در برابر تماميت دولت قرار دهند. بهتر بگويم اين كه احتمالا بيماري خودبزرگ‌بيني دارند. مجموعه انحراف، جماعت بسيار محدودي هستند كه مي‌خواهند خودشان را به دولت تحميل كنند و اصرار دارند كه بگويند تمامي دولت با آنهاست و خودشان را به نظام تحميل كنند كه البته نمي‌تواند. اين گروه با جنجال‌سازي رسانه‌اي به دنبال مطرح‌كردن خودشان هستند و به عبارتي بحران‌زيست هستند. اينها مي‌خواهند مطرح باشند، حتي به بدنامي كه البته يك سياست به سبك انگليسي است و مي‌خواهند در فعاليت‌هاي خود، تمامي دولت را شريك و همفكر خود معرفي كنند. به اعتقاد ما دولت مجموعه خدوم بوده و فارغ از هياهوهاي اين جمع محدود به فعاليت‌هاي خود مشغول است و همين امر اقبال مردم را در پي داشته كه اين گروه محدود در پي مصادره اين خدمات به سود تفكرات التقاطي خود است.

من فكر مي‌كنم الان دقيقا زمان تبيين مسائل مربوط به انحراف است. انحراف، لايه‌هاي تو در توي زيادي دارد. من بارها گفته‌ام، الان هم اعلام مي‌كنم كه انحراف، مساله اول ما نيست و اين مساله نبايد به مساله اول كشور تبديل شود، مساله اول ما همچنان فتنه است و بايد درخصوص آن مراقب باشيم، اما معنا و مفهوم آن اين نيست كه انحراف، تبيين نشود. من سه چهار تا جمله كوتاه به عنوان تيتر عرض مي‌كنم و به چيزهايي كه از آقايان صادر شده است اشاره مي‌كنم، بعد اينها را در كنار هم مي‌گذاريم و تلاش مي‌كنيم يك ايدئولوژي بر اساس آن تعريف كنيم و ببينيم كه چه چيزي از كار درمي‌آيد: يك اين‌كه شعارهاي اسلامي ديگر در كشور حاميان زيادي ندارد و طرفدارانش بيشتر از 10، 12 درصد نمي‌شود، بر همين اساس اگر مي‌خواهيم مردم را داشته باشيم بايد مكتب ايراني را جايگزين مكتب اسلام كنيم.

بعد كه از آنها سوال مي‌كنيم مقصودتان از اين حرف چيست توجيه مي‌كنند كه مقصود ما اسلام ايراني است، اما اين پاسخ، به قول معروف، عذر بدتر از گناه است. اولا اگر مكتب ايراني را با اين نيت مطرح كنيم كه العياذ بالله، دوره مكتب اسلام تمام شده است، اين‌كه همان پاشنه آشيل اصلي انقلاب است. تمام تكيه امام بر اين بود كه اسلام ما، تمامش سياست است و سياست ما، تمامش ديانت است. اگر كسي بخواهد اين مساله را كمرنگ كند به اعتقاد من تئوري پايه‌اي انقلاب اسلامي و نظام اسلامي را زده است. ما معتقديم كه حتي توجيه آنها مبني بر اسلام ايراني هم خيلي بد است. زيرا يكي از شعارهاي محوري ما در جهان اسلام و يكي از دلايل پيروزي امام و پيشرفت‌هاي نهضت ايشان، بحث وحدت مسلمين است. وقتي كه صحبت از اسلام ايراني بشود اين مساله مي‌طلبد كه بلافاصله در كنارش صحبت از اسلام مصري، اسلام مراكشي، اسلام عربستاني، اسلام تركيه‌اي و امثالهم داشته باشيم و اين دقيقا همان چيزي است كه دشمن مي‌خواهد. آنها اين توجيه را هم مي‌آورند كه ما اين كارها را براي اين انجام مي‌دهيم كه مي‌خواهيم ولايت فقيه، پررنگ‌تر شود و به همين خاطر به دنبال كمرنگ‌كردن حوزه‌ها و مراجع هستيم. در حالي كه ما مي‌گوييم اصلا رهبري، سمبل و تبلور همين شجره طيبه است و همين حوزه‌هاي علميه و مراجع و جامعه روحانيت هستند كه به رهبري ختم مي‌شوند و اگر اينها نباشند ريشه و بنيان رهبري چه مي‌شود.

نكته ديگر اين است كه اين گروه انحراف مي‌خواهند دكتر احمدي‌نژاد را هم به نفع خود مصادره كنند. احمدي‌نژاد با شعارهاي انقلاب آمده و قطعا در دامن انقلاب خواهد ماند. انقلاب اسلامي بحران‌هاي بسيار جدي داشته است، بسيار پيچيده‌تر از انحراف. اين گروه محدود خود را خيلي بزرگ مي‌داند و قطعا به اهداف خود نخواهد رسيد.

در ادامه مي‌خواهيم به وضعيت جريان اصولگرا براي حضور در انتخابات آينده بپردازيم. شما بارها پيش‌بيني كرده بوديد كه اعضاي اين جريان، حداقل در تهران به يك فهرست واحد خواهند رسيد و اگر هم فهرست ديگري وجود داشته باشد در مقابل فهرست جبهه متحد اصولگرايي، وزني نخواهد داشت. حال با توجه به عدم پيوستن اعضاي جبهه پايداري به جبهه متحد و ارائه فهرست‌هاي جداگانه‌اي از سوي اعضاي اين جبهه و همچنين احتمال ارائه فهرست‌هاي انتخاباتي از سوي برخي ديگر از اصولگرايان، آيا هنوز بر همان پيش‌بيني گذشته خودتان پايبنديد؟


باهنر: رقابت اصلي در انتخابات به نظر من رقابت ميان اصولگرايان و غيراصولگرايان است. يعني مجموعه رقباي ما علاقه‌مندند كه ما راي نياوريم، ما نيز همه آنها را رقيب خودمان مي‌دانيم

البته من هنوز هم مي‌گويم كه اصولگرايان، بيشتر از يك فهرست انتخاباتي سنگين در تهران نخواهند داشت و آن هم فهرست انتخاباتي جبهه متحد است. تحليل دوستان ما در جبهه پايداري اين است كه چون اصلاح‌طلبان نيستند، اصولگرايان بايد با هم رقابت كنند. ما اين تحليل را قبول نداريم و معتقديم اصلاح‌طلبان حضور دارند و تلاش مي‌كنند و مصلحت اصولگرايان در رقابت نيست، اما زماني كه برادران ما در جبهه پايداري فهرست جداگانه‌اي بدهند طبيعي است كه ما با آنها هم رقابت مي‌كنيم، البته رقابتي سالم و اخلاق‌محور و قطعا همچنان پايبند هستيم به قاعده اثبات خودمان و تبيلغ و ترويج فهرست جبهه متحد و نه نفي و تخريب فهرست رقبا.

در شهرستان‌ها وضعيت را چگونه مي‌بينيد؟

در شهرستان‌ها هم داريم كار را جلو مي‌بريم. من فكر مي‌كنم جبهه متحد اصولگرايان، به عنوان نماد اصولگرايي در كشور، موقعيت خوبي پيدا كرده است، جبهه پايداري هم در بعضي از شهرستان‌ها تلاش مي‌كند و موقعيت‌هايي هم دارد، اما خيلي محدود است. ما شنيده‌ايم كه آنها به دنبال برخي كانديداهاي مطرح و مشهور مي‌روند و حتي شنيده‌ايم كه آنها به سراغ برخي كانديداهاي ما نيز رفته‌اند و به آنها گفته‌اند شما كه در جبهه متحد هستيد آيا اجازه مي‌دهيد كه ما هم از شما حمايت كنيم. البته اين مساله از نظر ما مشكلي ندارد و اجازه مي‌دهيم حمايت كنند. البته قاعدتا اين كار را مي‌كنند كه بعدا بگويند «انا شريك».

برخي اختلافات ميان جبهه متحد و جبهه پايداري به خاطر حضور نمايندگان افرادي است كه شايد خود آن افراد هم اصرار زيادي بر داشتن نماينده در جبهه متحد نداشته باشند، مثل آقاي لاريجاني. چه اصراري بود كه چنين افرادي در جبهه متحد نماينده داشته باشند و بعدا همين مساله، منشا برخي چالش‌ها بشود؟

دوستان جبهه پايداري به هر سه بخش ايراد دارند. آنها اول به ساختار انتقاد دارند و رسما گفته‌اند كه كميته 7+8 را قبول ندارند و بايد اين تركيب، تغيير كند و مثلا آقايان قاليباف و لاريجاني، نماينده نداشته باشند. آنها آدم‌ها را هم قبول ندارند، حالا من از فرد ديگري نمي‌خواهم اسم ببرم، ولي مثلا مي‌گويند درست است كه جبهه پيروان خط امام و رهبري نماينده دارد، ولي باهنر نبايد باشد. آنها متاسفانه و متاسفانه، موسسان جبهه متحد را هم قبول ندارند. اگرچه برخي فعالان جبهه پايداري نسبت به تحليلي كه در نشريه 9 دي (كه متعلق به حجت‌الاسلام رسايي است) چاپ شده، اعلام برائت كرده و گفته‌اند تحليلي كه در اين نشريه چاپ شده، تحليل آنها نبوده است، اما در اين نشريه كه خودش را سخنگوي جبهه پايداري مي‌داند تحليل شده است كه اصلا اختلافي كه الان وجود دارد باز هم همان اختلاف هاشمي و احمدي‌نژاد است. اين به آن معني است كه آنها مي‌خواهند بازي قديمي را مجدد زنده كنند تا پيروز شوند. براساس اين تحليل، جامعه مدرسان و جامعه روحانيت با اين سوابق و اين وضعيت درخشان و با آن اعتمادي كه مقام معظم رهبري به آنها دارند و با آن ارادتي كه آنها به مقام معظم رهبري دارند، همگي نيروهاي آقاي هاشمي هستند. اينها قصدشان از ارائه چنين تحليل‌هايي اين است كه آن بازي قديمي را بازخواني كنند. در حالي كه آقاي هاشمي كه ديگر در مجموعه فعالان سياسي در كشور، موقعيت قابل توجه و تاثيرگذاري چنداني ندارد. البته احترام به آقاي هاشمي و سوابق ايشان، سر جاي خودش است و به اعتقاد من نبايد به ايشان بي‌احترامي و بي‌حرمتي بشود. اما اين‌كه الان آقاي هاشمي در مجموعه اصولگرايي، يك وزني يا يك حوزه نفوذ رايي يا چيزي داشته باشند اين‌طور نيست. آنهايي كه اين تحليل‌ها را مطرح مي‌كنند تنها به دنبال اين هستند كه دوباره يك توهمي ايجاد كنند و جبهه مجازي به وجود بياورند و بعد از اين مساله بهره‌برداري كنند. بنابراين هر كسي كه با جبهه پايداري نباشد و هر كسي كه با رئيس‌جمهور نباشد آنها مي‌گويند كه او در جبهه آقاي هاشمي است. اما اين مساله به معني كم‌‌آوردن در عالم سياست است. برخي افراد هستند كه در عالم سياست كم مي‌آورند و نمي‌توانند بنشينند بحث كنند كه حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني كيست يا حضرت آيت‌الله يزدي كيست و جامعه روحانيت و تشكل‌هايي كه در جبهه متحد جمع شده‌اند چه گروه‌ها و افرادي هستند، به همين خاطر مي‌خواهند همه اينها را بفرستند زير چترآقاي هاشمي و بعد مثلا يك موشك بزنند و مسائل را تمام كنند. اما اين مسائل، ديگر نخ‌نما شده است و اين را دوستان و نزديكان آقايان هم متوجه مي‌شوند كه اين حنا ديگر رنگي ندارد.

نظر شما راجع به آقاي هاشمي چيست؟

آقاي هاشمي يك شخصيتي است كه قبل از پيروزي انقلاب، در دوران دفاع مقدس، در دوران سازندگي و ساير مقاطع، تاثيرگذاري‌هاي زيادي داشته است و كسي نبايد آنها را ناديده بگيرد. آقاي هاشمي سه، چهار تا اشتباه استراتژيك هم داشته‌اند و اين يك اصل است كه آدم‌هاي بزرگ، اشتباهاتشان خيلي بزرگ و تاثيرگذار است. اينها را هم بايد مرتب به آقاي هاشمي بگوييم و هشدار بدهيم و هنوز هم از ايشان خواهش كنيم كه اينها را به يك صورتي جبران كنند. البته ما 30 سال از انقلابمان گذشته است و اين همه كار و خدمت انجام شده است، اگر قرار باشد هر دولتي كه روي كار مي‌آيد تمام دولت‌هاي گذشته را صاف صاف كند خب پس اين كارها را چه كساني انجام داده‌اند. ما بعضي وقت‌ها در مجلس هم با چنين همكاراني روبه‌رو مي‌شويم. مثلا در مجلس هشتم، يك نماينده‌اي مي‌آيد مي‌گويد در 7 دوره گذشته هيچ كاري در مملكت انجام نشده و من الان آمده‌ام كه خيلي كارهاي مهمي انجام دهم، اما اين كه نمي‌شود. بالاخره همه كار كرده‌اند و البته نقطه ضعف و ايراد و اشكال هم دارند و بايد سعي كرد اين ايرادها را از طريق تذكر و كارهاي ديگر برطرف كرد.

شما وضعيت وحدت اصولگرايان را در اين دوره نسبت به انتخابات مجلس هفتم چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

ما هميشه تاكيد داريم كه وحدت ما يك وحدت حداكثري است و وحدت فلسفي و صد درصدي نيست، چراكه اصلا تصور چنين وحدتي هم غيرممكن است و اصلا نمي‌توان متصور بود كه وحدتي ايجاد شود كه هيچ فرد اصولگرايي نسبت به آن انتقاد نداشته باشد، اما در كل بنده معتقدم دامنه جبهه متحد اصولگرايان در اين دوره، گسترده‌تر از آن چيزي است كه در انتخابات مجلس قبل بود و در آن دوره، بعضي‌ها در ساز و كاري كه به 6+5 معروف بود حضور نداشتند، ولي الان هستند. البته هنوز هم يك عده‌اي بيرون مانده‌اند كه ما تلاش كرده و مي‌كنيم كه با آنها نيز تعامل مثبت و سازنده داشته باشيم. اما اگر اين وحدت هم اتفاق نيفتاد اين‌طور نيست كه بتوان اين‌گونه تحليل كرد كه چون قرار است در تهران 2 فهرست انتخاباتي ارائه شود، پس اصولگرايان، ميدان را از دست خواهند داد. خير اين‌طور نيست، ما رقابتمان را مي‌كنيم، حرف‌هايمان را مي‌زنيم و بايد رقابتمان هم سالم باشد و نتيجه هم ان‌شاءالله، نتيجه خوبي خواهد بود.

شما رقابت اصلي در انتخابات را آيا درون اصولگرايي مي‌دانيد يا فكر مي‌كنيد رقابت اصلي ميان اصولگرايان و گروهي ديگر از جريانات سياسي همچون اصلاح‌طلبان خواهد بود؟

رقابت اصلي در انتخابات به نظر من رقابت ميان اصولگرايان و غيراصولگرايان است. يعني مجموعه رقباي ما علاقه‌مندند كه ما راي نياوريم، ما نيز همه آنها را رقيب خودمان مي‌دانيم. حالا در ميان رقيبان ما كه يك اتحادي تشكيل داده‌اند كه ما راي نياوريم اين‌كه وزن كدام يك از آنها بيشتر است و كدام كمتر است قابل بحث است. ولي براي كليت نظام همانطور كه عرض كردم ما هنوز مساله اصلي خودمان را فتنه مي‌دانيم كه البته آنها رقيب ما نيستند. فتنه و سران فتنه، ضد انقلاب تمام عيار هستند. تحليل هم نمي‌خواهيم بكنيم كه آيا 5 سال قبل هم ضدانقلاب بودند يا نه، ولي چيزي كه روشن است اين‌كه الان به افرادي تبديل شده‌اند كه به خاطر منافع خودشان از همه چيز عبور كردند. بنابراين مساله اصلي ما اينها هستند و البته تكليفشان روشن است. ولي معنا و مفهوم اين حرف اين نيست كه از ديگراني چون جبهه انحراف، غفلت كنيم.

تحليل شما از رد صلاحيت‌هايي كه در اين دوره صورت گرفت چه بود. آيا برخي از انتقادهايي كه در اين زمينه از سوي بعضي‌ها صورت گرفت قبول داشتيد؟ همچنين اعلام شده است كه كميته‌اي از سوي مجلس، پيگير برخي از رد صلاحيت‌ها شده است و ظاهرا شما هم عضو اين كميته هستيد.

ما وقتي به مجموع رد صلاحيت‌ها نگاه كرديم، واقعيت اين بود كه نتوانستيم يك تحليل معنادار از آنها پيدا كنيم كه مثلا بتوانيم از آنها، يك گرايش سياسي كشف كنيم يا اين‌كه به يك حساسيت غيرقانوني برسيم. واقعا ما به چنين چيزهايي نرسيديم. مثلا در ميان 43 نماينده فعلي مجلس كه رد صلاحيت شده‌اند هم اصلاح‌طلب وجود دارد و هم اصولگرا. از دوستان بسيار نزديك ما و از هم حزبي‌هاي ما نيز در ميان آنها هستند. اين‌كه يك تحليل معناداري وجود داشته باشد كه مثلا شوراي نگهبان، فقط اصلاح‌طلبان را رد صلاحيت كرده است يا مثلا فقط شهرستاني‌ها را رد كرده است و يا مثلا اقليت مذهبي را رد كرده است به چنين چيزهايي نرسيديم. در رابطه با كميته‌اي هم كه در مجلس تشكيل شده است، خب ما به عنوان متوليان مجلس، طبيعي است كه بايد از ارباب جمعي خودمان دفاع كنيم، البته نه دفاع غيرقانوني.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۲
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
ناشناس
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۱۲:۱۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
یکی از ویژگیهای آقای باهنر،دور زدن است و تکذیب آنچه خود گفته است، می باشد!
بپرسید با تقلبهای گسترده در انتخابات شورای جامعهاسلامی مهندسین استانهای فارس و تهران چه کرد؟
انتخاباتی که داد بسیاری اعضاء و برگزار کنندگان آن را درآورد اما خیلی رسانه ای نشد الا یک ماه پیش که خود آقای باهنر در نشست ماهانه به آن اشاره گذرایی کرد!
آیا انتخابات باطل شد..نه؟
چون می گویند وقتی باهنر نمی تواند تشکیلات خود را با اینهمه تقلب در انتخابات مدیریت کند، چطور باید برای بستن لیست کاندیداهای انتخابات مجلس نهم به او اعتماد کرد؟
لذا می بینید،سرپوش بر تقلب درانتخابات تشکیلاتی میگذارند و بعد این ژست رسانه ای را می گیرد که " اگر تخلفات موثر در نتیجه انتخابات شود،اقدام می شود"!!!!
شما بپرسید: وقتی 50 درصد شرکت کنندگان طبق همون اساس نامه آن تشکیلات فاقد شرایط حق رای و حتی عضویت هستند هستند، اما رای می دهند، آیا این تقلب در نتیجه آراء موثر نیست؟!!
سیاست بدون تقوی سیاسی آخرش نتیجه اش می شود هاشمی ، کروبی و خاتمی که ادعای روحانیت داشته و لباس مقدس روحانیت بر تن داشته اما ریشه نظام را می زنند و حساب غیر روحانی ها به طریق اولی معلوم است!
امروز گروه 7+8 و نه عنوان دهان پر کن جبهه متحد اصولگرایی، شدیدا به تقوی سیاسی نیازمندتر است تا مدعیان اصلاح طلب!
چرا که تعداد قابل توجهی از آنان چون امثال هاشمی هنوز مستکبرانه و مغرورانه به هم صنفان اصولگرای خود نگاه می کنند و میخواهند برای همه تعیین تکلیف کنند که البته موفق نخواهند شد.
شک نکنید نتیجه انتخابات مجلس این جریان را قویا شوکه و دچار سونامی سیاسی می کند و حتما خواهید دید آقایان باهنر و لاریجانی دیگر اختیارات قانونی در قد و قواره رئیس مجلس یا نواب را نخواهند داشت که بخواهند نامه های آنچنانی به آقا- رهبر معظم انقلاب -بدهند و از طرفی دولت را تخریب به بهانه نقد کنند.
پاسخ
مطلع
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
۲۱:۰۵ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۰
۱
۰
به عنوان مطلع به عرض می رسانم
مسول دفتر ایشان با حمایت و نظر ایشان مسول ستاد جعلی اصولگرایان حامی موسوی شد.که بعدا هم مشخص شد متهم ردیف دوم پرونده رکسانا صابری بوده.والبته با حمایت شخص باهنر ان همه مصاحبه های پر از هتاکی و اهانت به دولت انجام داد.این شخص امیر مقدم سوگولی باهنر بوده و باهنر راه اندازی روزنامه خود بنام پیشرفت را به او محول کرده بود.و از ابتدا توسط باهنر به جامعه مهندسین تحمیل شد.بد نیست بدانید در دوره قبل مسول راه اندازی ستادهای شخصی باهنر هم بوده و..
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها