به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، «ثار» از ریشه «ثَأر» و «ثُؤرة» به معنای انتقام و خونخواهی و نیز به معنای خون آمده است.(1)
1. برای «ثارالله» معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود
را میطلبد. در مجموع به این معنا است که: خداوند، ولیّ دم آن حضرت است و
خود او خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب میکند؛ چرا که ریختن خون
سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و طرف شدن با خداوند است.
به طور کلی از آن جهت که اهل بیت(ع) «آل الله» هستند، شهادت این امامان،
ریخته شدن خونِ متعلق به خداوند است.(2)
اگر چه این واژه در قرآن نیامده است؛ لیکن میتوان آن را با آیات قرآنی
این گونه توجیه نمود. خداوند میفرماید: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا
لولیهسلطَنًا»(3) «آن کس که مظلوم کشته شده، برای اولیاش سلطه (و حق
قصاص) قرار دادیم».
هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، اولیای دم
او، حق خونخواهی دارند و از آنجا که اهل بیت(ع) - به ویژه امام حسین(ع) -
مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند کشته شدهاند و جان به جان آفرین
تسلیم کردهاند، در واقع «ولیّ دم» و خونخواه آنان، خود خداوند است.
بنابراین «ثارالله» به این معنا است که خون بهای امام حسین(ع)، متعلق
به خدا است و او کسی است که خون بهای امام حسین(ع) را خواهد گرفت. این واژه
حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا(ع) با خداوند است که شهادتش همچون
ریخته شدن خونی از قبیله خدا میماند که جز با انتقامگیری و خونخواهی
خدا، تقاص نخواهد شد.ر.ک. فرهنگ عاشورا، واژه «ثار».
2. اگر «ثار» به معنای خون باشد، قطعاً مراد از «ثارالله» معنای حقیقی
نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است. چون مسلّم است که خدا موجودی
مادی نیست تا دارای جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر از باب تشبیه معقول به
محسوس است؛ یعنی، همان گونه که نقش خون در بدن آدمی نقش حیاتی است، وجود
مقدس امام حسین(ع) نسبت به دین خدا چنین نقشی دارد و احیای اسلام با نهضت
عاشورا بوده است.
3. شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات نیز به
نتیجهای نورانی دست یافت. از امام علی(ع) نیز به «اسدالله الغالب» و
«یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبر(ص) روایت شده است
که خداوند فرمود:
«ما تحبب الی عبدی بشیء احب الیّ مما افترضته علیه و انه لیتحبب
الیّ بالنافله حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی
یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها
اذا دعانی احببته و اذا سألتنی اعطیته» ؛(4) «بنده من به چیزی دوست داشتنی
تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمیکند و همانا او با نوافل نیز به سوی
من اظهار دوستی میکند. آن گاه که او را دوست بدارم گوش او میشوم که با
آن میشنود و دیده او میشوم که با آن میبیند و زبان او میشوم که با آن
سخن میگوید و دست او میشوم که با آن ضربه میزند و پای او میشوم که با
آن راه میرود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از
من درخواست کند به او عطا می کنم».
از این روایت به خوبی آشکار میشود که اولیای خداوند، «خلیفه» او بر
روی زمین و مظهر افعال الهیاند. خداوند جسم نیست، اما آنچه را که اراده
میکند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود به ظهور میرساند و کمکی را که
میخواهد به سوی بندهای بفرستد، با پای اولیای خود میرساند. و خونی را که
میخواهد از سوی خود برای احیای دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیای
خودش ظاهر میسازد. از این رو همان طور که دست امام علی(ع) دست قدرت خدا و
«یدالله» است؛ خون امام حسین(ع) نیز خون خدا و «ثارالله» است.
از این رو در زیارت عاشورا میخوانیم: «السلام علیک یا ثار الله و
ابن ثارهوالو تر الموتور» ؛ «سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون او!
سلام بر تو ای یگانه دوران!» همان گونه که مرحوم ابن قولویه در زیارت هفدهم
و بیست و سوم امام حسین(ع) این فقره را نقل میکند: «و انک ثار الله فی
الأرض و الدم الذی لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله
وحده» ؛(5)
همان گونه که نقش خون در بدن آدمی نقش حیاتی است و بود و نبودش، مرگ و
زندگی او را رقم میزند، وجود مقدّس امام علی و امام حسین(ع) نزد خدا و در
دین او چنین نقشی دارند که اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین(ع)
نبود، اسلام و تشیّع نبود.
آری! تا یاد و نام سیّدالشّهدا(ع) زنده و بر سر زبانها است، تا عشق
حسین(ع) در دلها میتپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسانها مشتعل
است، تا فریاد «یا حسین» بر بلندای آسمانها و زمین طنین انداز است؛ نام و
یاد خدا زنده و پایدار است؛ چون او همه هستی خود را در راه خدا انفاق و
ایثار کرد، سیمای ننگین ریاکاران و تحریفگران زمان را آشکار نمود و نقاب
از چهره زشت آنها برداشت و اسلام ناب نبوی و علوی را بر مردم نمایاند. خون
او شرافت «ثارالله» را گرفت.
پی نوشت ها:
1.ر.ک: الطریحی، مجمع البحرین، ج 1، ص 237، معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج 1، ص 1185، مفردات راغب، ص 81.
2.محدثی، جواد، درسهایی از زیارات عاشورا، ص 14، عزیزی تهرانی، اصغر؛ شرح زیارت عاشورا، ص 35.
3.اسراء (17)، آیه 33.
4.محاسن برقی، ج 1، ص 291.
5.ترجمه کامل الزیارات، ص 683، زیارت 16.