خبر روزنامه سعودي الرياض در مورد سفر اخير محمد بن نايف، وليعهد آلسعود، به تركيه تا اندازه زيادي عجيب و غيرمنتظره است. بنابر خبر اين روزنامه، بن نايف قبل از سفر خود به تركيه گفته بود: «اگر تركيه موافق با ماندن بشار اسد بر سر قدرت باشد، ما آماده رايزني در اين زمينه هستيم و در صورت توافق ديدگاههاي دو كشور در اين زمينه، با ماندن بشار اسد در قدرت مخالفتي نداريم.» بن نايف در جريان سفر دو روزه خود در تركيه با رجب طيب اردوغان، رئيسجمهور تركيه، ديدار داشت اما مذاكرات اين دو پشت درهاي بسته و به دور از چشم خبرنگاران انجام شد و به همين جهت هم معلوم نشد كه در مورد پرونده سوريه چه حرفهايي بين اين دو رد و بدل شده و آنچه رسانهها و به خصوص رسانههاي سعودي مثل عكاض، العربيه و الشرق الاوسط منتشر كردند بيشتر تكرار همان مواضع قبلي آلسعود در مورد سوريه و شخص بشار اسد، رئيسجمهور سوريه، بود. نميتوان انتظاري غيراين را از رسانههاي سعودي داشت اما بايد خبر الرياض را با توجه به حضور جديتر اين چهره آلسعود در عرصه سياست در نظر گرفت كه تا همين چندي قبل زير سايه پسرعموي جوان و جاهطلب خود قرار داشت.
ستاره اقبال بن نايف با فوت ملك عبدالله بن عبدالعزيز در اوايل ژانويه سال گذشته و به پادشاهي رسيدن سلمان بن عبدالعزيز طلوع كرد كه شاه جديد آلسعود در 23 همان ماه او را جانشين مقرن بن عبدالعزيز، وليعهد سابق، كرد و حدود دو ماه بعد هم با كنار زدن مقرن، او را به مقام وليعهدي رساند. هر چند كه ملك سلمان با اين كار بن نايف را در يك قدمي تخت حكمراني آلسعود قرار داد اما با تعيين پسر خود به جانشيني او، رقيبي جدي براي او دست و پا كرد. از زمان تعيين محمد بن سلمان به جانشيني بن نايف گمانهزنيها بر سر رقابت اين دو براي رسيدن به آن تخت شروع شد چرا كه بن سلمان جوان آن قدر جاهطلب بود كه با اقداماتي سريع پسر عموي بزرگ خود را به حاشيه راند. يكي از اين اقدامات شروع تجاوز نظامي به يمن بود كه بن سلمان درست يكي دو هفته پس از رسيدن به مقام جانشيني وليعهد و سرپرستي وزارت دفاع، اين برنامه را كليد زد.
يك اقدام ديگر در تغيير وزرا و نهادهاي آموزشي، اقتصادي و مشورتي بود كه او به كمك پدر پير اما پادشاه خود انجام داد تا با گماشتن نيروهاي خود در پستهاي كليدي، جايگاهش را در ميان شاهزادگان آلسعود و به خصوص بن نايف محكم كند و عادل الجبير را هم به وزارت خارجه رساند تا بلندگوي او در زمينه سياست خارجي باشد. اين اقدامات تا آنجا بن نايف را به كنارزده بود كه او در دسامبر سال گذشته به الجزاير رفت و چند هفتهاي هم آنجا ماند و مسئوليتهاي خود در آلسعود را كنار گذاشت تا نارضايتي خود را از اين وضعيت نشان داده باشد، هر چند كه اين كار او تغييري در اوضاع نداد. بن سلمان كه در زير سايه پدرش اركان حكومتي را به دست گرفته بود در مقام وليعهد در صحنه حاضر ميشد و سفر او به امريكا و ديدار با باراك اوباما، رئيسجمهور امريكا، در نيمه ماه ژوئن يكي از نمايشهاي او در اين نقش بود و باز هم اين نقش را يك ماه قبل در رأس هيئت آلسعود براي شركت در كنفرانس رؤساي گروه بيست در شهر هانگژوي چين تكرار كرد.
با وجود اين، سخنراني دو هفته قبل بن نايف در مجمع عمومي سازمان ملل نشان از تغيير معادله قدرت در آلسعود و بازگشت او از حاشيه به متن اين معادله بود.
همين تغيير بود كه توجه رسانههايي مثل اكونوميست را به خود جلب كرد تا اين كار او را به معناي فرونشاندن شايعات مبني بر به حاشيه راندن او از قدرت ارزيابي كند. بن نايف بعد از آن سفر آماده حركت به تركيه و ديدار با اردوغان شد تا بار ديگر جايگاه خود را به رخ پسر عموي جوان خود بكشد و اين تحرك او همزمان شده با برخي تجديدنظرهاي آلسعود در زمينه سياست خارجي كه يكي از آنها در لبنان و قضيه تعيين رئيسجمهور اين كشور ديده ميشود و ديگري در مورد سهم نفتي ايران در اوپك بود كه عربستان حاضر به قبول شرط ايران براي رسيدن به سهمش به ميزان قبل از تحريمها شد. خبر الرياض را ميتوان در اين جهت و به عنوان سومين عقبنشيني مهم آلسعود در منطقه دانست كه به دست بن نايف و در برابر جاهطلبيهاي پسرعمويش انجام ميشود و البته موضوع يمن نيز مطرح است كه ميتوان احتمال عقبنشيني در اين مورد را هم داد. در هر صورت، به نظر ميرسد كه بن نايف بعد از يك دوره تحمل و به بار آمدن خسارتهايي بر آلسعود به دليل جاهطلبيهاي پسر عموي جوانش، حالا دوباره به صحنه سياسي آلسعود بازگشته تا پروندههاي دردسرآفرين را يك به يك از دست او بگيرد و در نهايت، پسر عموي خود را سر جايش بنشاند.